استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق
تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق هدف همه سرمایهگذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایهگذاریهایی که انجام میدهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایهگذاری دیگر همانطور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و میتواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایهگذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایهگذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه استراتژیهای معامله روند میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیبشان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایهگذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روشهای تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده میشود. با استفاده از این روشها سرمایهگذار میتواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع استراتژیهای معامله روند و شرکتها و … تصمیم بگیرد.
بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر
همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معاملهگر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسکپذیری معاملهگر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصیترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامهای که برای شخص معاملهگر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسکهای بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوعسازی سبد سرمایهگذاری، خرید صندوقهای سرمایهگذاری و … از استراتژیهای معامله روند جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟
یک معاملهگر حرفهای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیینشدهای دارد و هر رفتار غیر قابل پیشبینی آن را مدیریت میکند. به زبان ساده میتوان گفت استراتژیهای معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معاملهگر از طریق آن به خرید و فروش سهام میپردازد.
یک معاملهگر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیتهای معاملهگر نظم میدهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایهگذار جلوگیری کرده و به او کمک میکند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.
نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران
بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معاملهگرانی میتوانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث میشود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آنها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمیتوان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایهگذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روشهای سرمایهگذاری غیر مستقیم استفاده کنند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که میتوان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار طراحی میشود.
اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی میتوان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی میشوند. البته هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت میگیرد را شرح دادهایم.
- معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیتهای خرید در همان روز بسته میشوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفهای یا بازارسازان انجام میشود.
- معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آنها با روشهای دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده میشود.
- معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر وارد بازی میشوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
- معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده میکنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی میشوند.
در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود میتوانید در سایت کدال مشاهده کنید.
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به صورت زیر است:
۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفهای
تفاوت میان سرمایهگذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایهگذار است. برای موفقیت در معاملهگری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر میگذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفهای ساخت. به کارگیری عوامل روان شناختی میتواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.
۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی
یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبکهای معاملاتی میشود. برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین میبایست سرمایهگذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به عنوان مثال اگر معامله در بازار بورس به عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمیتواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگتر تعیین کند. از آنجایی که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایهگذاران مشخصتر میشود.
۳/ توانایی یافتن شاخصهای مناسب جهت شناسایی یک روند
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایهگذاران تنها با به کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود.
به طور کلی دیدگاه سرمایهگذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکلگیری معاملات موفقتری در بازار میشود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.
۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم
تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به عنوان مثال یک تحلیلگر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش میکند. این تحلیلگر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را میخرد.
به نظر میرسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. همچنین برای تعیین قیمت فروش هم میتوان از مقاومتهای استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر
این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدودهای از قیمت گفته میشود که سرمایهگذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام میدهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیشبینی میکند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیشبینیهای معاملهگر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معاملهگر برای خروج از سهم پیشبینی کرده را حد ضرر میگویند. با تعیین میزان ریسک سرمایهگذاری، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن
در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرمهای تحلیلی، نرمافزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به واسطه آن میتوان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که میتوان به عقب برگشته و یکبار شمع را در یکزمان حرکت داد. هنگامیکه نمودار به سمت یک شمع در یک زمان حرکت میکند، میتوان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصلشده از آن را مشاهده کرد.
۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی
پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایهگذاری که سیستم معاملاتی پیچیدهتری دارد موفق نمیشود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.
سخن آخر
تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایهگذار به عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایهگذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایهگذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه میشود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.
مارتینگل (Martingale ) استراتژی کاهش ضرر
تحلیلگران در بازار سرمایه و سهام، از روشها و استراتژیهای معاملاتی متعددی استفاده میکنند. هدف از به کار بردن این روشها، مدیریت سرمایه، کنترل ریسکهای سرمایهگذاری و کسب سود بیشتر است. یکی از تکنیکهایی که برخی از سرمایهگذاران در بازار سهام به کار میبرند، روش مارتینگل (Martingale ) است. این روش ابتدا در شرطبندیها استفاده میشد اما به تدریج کاربرد آن گسترش یافت و در بازار سهام نیز مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله به تعریف روش مارتینگل و سازوکار آن میپردازیم.
این استراتژی برای اولین بار در قرن 18 میلادی توسط یک ریاضیدان فرانسوی ابداع شد، که در اصل نوعی روش برای شرط بندی با فرض دو برابر شدن مبلغ شرط است و در طول زمان به واسطه ی محققان زیادی بهینه سازی شده است. امروزه نیز تحلیل گران و اقتصاددانان بسیاری برای انجام معاملات خود در بازار بورس، ارزهای دیجیتال و فارکس از این روش استفاده می کنند.
روش مارتینگل (Martingale ) چیست؟
روش مارتینگل یک استراتژی برای کسب سود محسوب میشود که بر تئوری احتمال و فرضیه بازگشت به میانگین استوار است. این تکنیک به میزان زیادی سرمایه نیاز دارد؛ به عبارت دیگر، اگر سرمایه شما بینهایت باشد، استفاده از این روش میتواند سود بسیاری را نصیبتان کند؛ در غیر این صورت باید آمادگی پذیرش زیان را داشته باشید. قبل از هر چیز، مختصری درباره تاریخچه این روش صحبت میکنیم.
تاریخچه روش مارتینگل (Martingale )
مارتینگل (Martingale ) یک نوع استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاران با استفاده از آن میتوانند به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند. به عبارت دیگر مارتینگل به روشی گفته میشود که در آن، با وارد شدن یک معامله به زیان، حجم معامله بعدی باید دو برابر شود.
در ابتدا این روش بیشتر در شرط بندیها کاربرد داشت و این استراتژی برای اولین بار توسط یکی از ریاضیدانهای فرانسوی به نام پاول پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی مطرح شد.
در مقابل این استراتژی یک استراتژی به نام ضد مارتینگل وجود داشت که معتقد بود با هر شکستی که در معاملات تجربه میکنید، باید مقدار پولی که در معامله تزریق کردهاید را نصف کنید و هر دفعه که سود کسب کردید، مقدار سرمایه را دو برابر کنید.
این روش دقیقا برعکس روش مارتینگل بود. باید در نظر داشته باشید که روش مارتینگل در معاملات بازار بورس، نیاز به ریسکپذیری بالایی دارد.
تکنیک مارتینگل توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پل پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی معرفی شد اما محققان دیگر نیز در گذر زمان به بهینهسازی این روش پرداختند.
روش مارتینگل در اصل نوعی روش شرطبندی بوده که با فرضیه دو برابر شدن کاربرد داشته است.
پس از سالها، یک ریاضیدان آمریکایی به نام جوزف لئو دوب، با فرض اینکه با این روش نمیتوان به بازدهی 100% رسید، تحقیقاتی انجام داد. هماکنون بسیاری از تحلیلگران و فعالان بازار سهام، از این روش برای معاملات خود استفاده میکنند.
نحوه استفاده از روش مارتینگل
توجه به این نکته ضروری است که میزان ریسک بر معاملات با این روش بسیار بیشتر از سود بالقوه است. بااینحال، با بهبود تکنیک مارتینگل و استفاده هوشمندانه از آن، میتوان شانس موفقیت خود را افزایش داد.
در شرطبندی با روش مارتینگل (Martingale )، میزان شرطبندی در هر مرحله باید دو برابر مرحله قبل باشد و در صورت باخت در هر مرحله، بازی آن قدر ادامه پیدا میکند تا سرانجام شرط را ببرید و از بازی خارج شوید.
برای درک نحوه استفاده از روش مارتینگل، این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید فردی با ۱۰ دلار یک شرطبندی را آغاز کند. او در صورت باخت در مرحله اول، ۱۰ دلار از دست میدهد و علاوه بر آن، باید در مرحله بعد ۲۰ دلار شرط ببندد.
در صورت باخت در این مرحله نیز، ۴۰ دلار شرط خواهد بست. اگر در مرحله بعد، دوباره شرط را ببازد، باید دو برابر ۴۰ دلار، یعنی ۸۰ دلار وسط بگذارد اما اگر شرط را ببرد، ۷۰ دلار نصیبش خواهد شد و بازی به همین صورت ادامه خواهد داشت.
براساس روش مارتینگل و فرضیه دو برابر شدن، معاملات و خرید سهام باید در چند مرحله اتفاق بیفتد و سرمایه اختصاصیافته، هر بار باید دو برابر بار قبل باشد.
برای استفاده از روش مارتینگل باید سرمایه اختصاصیافته به یک سهم را به قسمتهای نامساوی تقسیم و در هر مرحله بخشی از سرمایه را وارد معامله کرد.
استراتژی خرید و فروش پلهای
با توجه به توضیح و تعریف روش مارتینگل، بهتر است با یکی از استراتژیهای معاملاتی به نام خرید و فروش پلهای نیز آشنا شویم. یکی از روشهایی که برای مدیریت سرمایه و کنترل ریسک و زیان در بازار سرمایه و سهام استفاده میشود، خرید و فروش پلهای است.
بسیاری از معاملهگران حرفهای و تحلیلگران بازار سهام، پس از بررسی و تحلیل سهم و قبل از اقدام به خرید، حد سود و زیان خود را تعیین میکنند.
تعیین حد سود و ضرر میتواند در قیمتهای مختلف انجام شود. معاملهگران با در نظر گرفتن حد سود و ضررهای مختلف، در قیمتهای متفاوتی خرید و فروش میکنند.
به خرید یا فروش یک سهم در قیمتهای مختلف که میتواند با حجمهای مختلف باشد، خرید یا فروش پلهای میگویند.
تعیین حد سود و ضرر و معاملات پلهای، برای هر فرد براساس میزان ریسکپذیری و بازدهی مورد انتظار، میتواند متفاوت باشد.
در روش مارتینگل، استراتژی خرید و فروش پلهای نیز در نظر گرفته میشود و افراد برای کاهش میانگین قیمت خرید و افزایش سود خود، در قیمتهای مختلف خرید سهم را انجام میدهند.
مدیریت ریسک و سرمایه با مارتینگل
روش مارتینگل به سبک معاملاتی سرمایهگذاران توجه چندانی ندارد و تنها رکن آن، این است که با ورود معامله به زیان در فواصل مشخص، باید به حجم معامله مورد نظر افزوده شود تا با برگشتن به اصلاح قیمت در بازار، اول زیان به وجود آمده جبران شود و دوم این که مجموع معاملات انجام شده وارد سود شود.
شاید بگویید که این استراتژی همیشه کارساز بوده و بهتر است همیشه از این روش برای جبران ضرر و کسب سود استفاده کنیم اما اینطور نیست.
دقت داشته باشید که افزایش حجم معامله در فواصل تعیین شدهای امکانپذیر است و کافی است بین این فاصلههای مشخص شده، بازار هیچ اصلاح قیمتی را به وجود نیاورد، با این روال، آنقدر سرمایه خود را در معامله تزریق خواهید کرد که در نهایت معامله شما به ضرر شناور تبدیل شده و آرام آرام تمام سرمایه خود را از دست بدهید.
مزیت روش مارتینگل (Martingale )
روش مارتینگل بیشتر در زمانی کاربرد دارد که از افزایش قیمت سهم در روزهای آینده اطمینان نداریم و ممکن است قیمت سهم در روزهای بعد، از قیمت خرید اولیه کمتر شود. همچنین باید قبل از اجرای این روش، شرکت مورد نظر را به طور کامل تحلیل کنیم.
تحلیل بنیادی شرکت در این مرحله بسیار اهمیت دارد و وضعیت سودآوری آن مهم است.
با استفاده از این روش، به جای اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه برسد تا به سود برسیم، میتوانیم از منفی سهم نیز استفاده کنیم و با کاهش دادن میانگین قیمت خرید، زودتر سود به دست آوریم.
بسیاری از معاملهگران حرفهای، در کنار سایر تکنیکها و به خصوص تحلیل تکنیکال، از این روش برای خریدهای خود استفاده میکنند تا حد سود و ضرر خود را تعیین و هوشمندانه معامله کنند.
معایب روش مارتینگل
مشکل بزرگ این روش، این است که فرض بر بینهایت بودن سرمایه دارد. باید این موضوع را در نظر بگیریم که سرمایه ما بینهایت نیست و ممکن است با اجرای چند باره این روش، تمام شود. با وجود فرضیه دو برابر، پس از چند مرحله حجم خرید و سرمایه مورد نیاز به شدت افزایش مییابد.
عیب دیگر روش مارتینگل (Martingale ) این است که تضمینی برای بالا رفتن قیمت پس از کاهش آن وجود ندارد. شاید قیمت به مدت طولانی دچار افت شود و از قیمت اولیه خرید ما فاصله زیادی بگیرد؛ بنابراین باید زمان زیادی صبر کنیم و سرمایه فراوانی را نیز اختصاص دهیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه خرید ما برسد و بتوانیم سود به دست آوریم.
یکی از بهبودهایی که برای روش مارتینگل اجرا شده تا این عیب را برطرف کند، این است که تعداد مراحل روش را کم کنیم. برای نمونه میتوانیم مراحل انجام روش مارتینگل را به سه مرحله کاهش داده و سرمایه خود را به چهار قسمت نامساوی تقسیم کنیم.
در این روش، ضرایب مارتینگل برابر خواهد بود با ۱، ۲، ۴ و ۸ که همان توانهای 2 هستند. به صورت کلی، همه سرمایه به 15 قسمت تقسیم میشود و در هر مرحله از خرید، از یکی از این ضرایب برای خرید سهم استفاده خواهد شد.
برای مثال در صورتی که بخواهیم 150میلیون تومان را به سهمی اختصاص دهیم، در ابتدا 10 میلیون تومان از سهم را خریداری میکنیم. در مرحله بعد، خرید ما 20 میلیون تومان میشود. سپس 40 میلیون تومان از سهم را میخریم و در آخر، 80 میلیون از سهم را خریداری میکنیم.
به این ترتیب، با کاهش قیمت، بازه ضرر به 3 مرحله تقسیم میشود و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش میرسد، خرید بعدی انجام میگیرد.
چگونگی استفاده از مارتینگل (Martingale )
همانطور که مستحضر هستید هرچیزی در دنیای امروز دارای مزیتها و معایبی است که ما با دانستن شیوه استفاده درست از آن میتوانیم از خوبی های آن بهرهمند شویم.
استراتژی مدیریت مالی مارتینگل نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای استفاده اصولی از آن باید به چند نکته حائز اهمیت که در ذیل بطور خلاصه به آن پرداختهام توجه داشت:
علم و دانش معاملهگری
همانطور که اشاره شد مارتینگل یک استراتژی خرید یا فروش نیست بلکه تنها یک راهکار مدیریت سرمایه است. پس در ابتدایی ترین مرحله شما برای بهرهمندی از این روش باید با اصول تکنیکال و فاندامنتال حداقل آشنایی نسبی را داشت باشین.
تا بتوانید از طریق تکنیکال سطوح حمایت مهم و روند قیمت سهم را تشخیص دهید و همچنین با علم فاندامنتال ارزندگی سهم را مورد ارزیابی قرار دهید.
روانشناسی
گفتن این حرف سادس که با پایین آمدن قیمت دوباره با مبلغ بیشتری خرید داشت باشیم اما در واقعیت داستان جور دیگریست چون علاوه براینک معاملهگر در ضرر است و فشار روانی را تحمل میکند درعین حال باید به خود مسلط باشد و شرایط را منطقی بررسی کند نه با این دید که من درست میگم و بازار اشتباه کرده است و حال درصدد این باشد که بخواهد از بازار انتقام بگیرد و خلاف روند معامله کند.
ازطرفی هم باید آنقدر به خود اعتماد به نفس داشت باشد که میتواند درست ترین انتخاب را درهر شرایط اتخاذ کند. پس یک معاملهگر پس از داشتن علم برای استقاده از استراتژی مارتینگل باید حالت روحی خود نیز مسلط باشد.
خرید پلهای
ما داری سرمایه بینهایت نیستیم که بتوانیم هرچقدر قیمت سهم پایین آمد دوبرابر خرید قبلی خودمان خرید داشت باشیم به این امید که بالاخره قیمت سهم شروع به صعودی شدن کند و ضررهای ما تبدیل به سود شود.
پس قبل از ورود به سهم باید سرمایهای را که میخواهیم با آن سهم را خریداری کنیم در نظر بگیریم و آن را به 3 قسمت غیر مساوی که هرکدام حداقل دو برابر دیگریست تقسیم کنیم.
نتیجه گیری
با توجه به مطالبی که گفته شد، میتوانیم روش مارتینگل (Martingale )را یکی از روشهای مؤثر در خرید سهام در نظر بگیریم. روش مارتینگل با خرید پلهای و دو برابر کردن خرید در هر مرحله، کمک میکند میانگین خرید خود را کاهش دهیم و زودتر به سود برسیم.
این روش ابتدا در بازیهای شرطبندی مورد استفاده قرار میگرفت اما اکنون در همه بازارها به خصوص در بازار سهام کاربرد دارد. با وجود این، مارتینگل معایبی نیز دارد. اساس این روش بر بینهایت بودن سرمایه است و احتمال برنگشتن قیمت به قیمت اولیه در بازار سهام نیز وجود دارد.
برای رفع این معایب، میتوانیم مراحل روش مارتینگل را کاهش دهیم و با تقسیم کردن سرمایه به بخشهای مختلف، ریسک را کمتر کنیم.
افراد در فرایند سرمایهگذاری خود در بازار سرمایه، ممکن است بر خلاف تصورات و پیشبینیهایی که داشتهاند با ضرر و زیان مواجه شوند یعنی سهم را در روز اول با یک قیمت مشخصی خریداری کردهاند و با مرور زمان ارزش قیمت سهم کاهش پیدا کرده است.
در این موارد شخص سرمایهگذار سه راهکار در پیش دارد، در ابتداییترین حالت، ممکن است شخص تصمیم به فروش سهام بگیرد و با ضرری که متحمل شده است از سهم خارج شود. در حالت دوم ممکن است شخص تصمیم به صبر گرفته باشد و به امید برگشت قیمت سهم دست روی دست گذاشته باشد.
حالت آخر ممکن است شخص سرمایهگذار با استفاده از برخی از راهکارها برای به حداقل رساندن این ضرر و گاهی کسب سود در این موقعیت از سهم خارج شود. استراتژی مارتینگل یکی از بهترین استراتژی برای جلوگیری از متحمل شدن زیان بیشتر و شاید کسب سود در این شرایط باشد.
طبق توضیحات کاملی که در این مقاله ارائه شد شما با استفاده از نظریه مارتینگل میتوانید در شرایط ریزش قیمت، ضرر کمتری را متحمل شوید. این امر به شرطی دارای اعتبار است که شما نسبت به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در بازار سرمایه آشنایی داشته باشید.
چنانچه قصد ورود به بازار ارزهای دیجیتال و خرید و فروش ارز دیجیتال را دارید، اما فرصت کافی یا تخصص لازم برای تحلیل بازار را ندارید، برای سرمایه گذاری موفق در ارزهای دیجیتال و در امان ماندن از کلاهبرداران و شکارچیان ارز دیجیتال میتوانید از دورههای آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو استفاده کنید.
این دورهها بر اساس تحلیل بازار و متناسب با نیاز مخاطبان از پایه تا پیشرفته طراحی و بروز میشوند. تیم همیار کریپتو برای کمک به علاقهمندانی که قصد ورود به این بازار رادارند دوره های آموزش ارز دیجیتال در مشهد را بهصورت حضوری در مشهد و غیرحضوری برای علاقهمندان در نقاط مختلف کشور در فضای اسکای روم برگزار میکند.
نحوه معامله با خط روند، حمایت و مقاومت
اگر قصد دارید آموزش های تکمیلی در زمینه تحلیل تکنیکال ببینید این مقاله از مقالات آموزش فارکس را به دقت بخوانید.
حال که مفاهیم پایه را دانستید ، وقت آن است که از این ابزارهای پایه اما بسیار مفید تکنیکال در معاملات خود استفاده کنید.
از آنجا که ما می خواهیم درک همه مطالب را برای شما آسان کنیم ، نحوه معامله بر روی خط روند و سطوح حمایت و مقاومت را به دو ایده ساده تقسیم کرده ایم: جهش(بانس) شکست (بریک).
دقت کنید خط روند و کانال های روند نیز نوعی حمایت و مقاومت هستند. در این مقاله اگر می گوییم حمایت و مقاومت خط روند را نیز در بر دارد.
جهش یا بانس
همانطور که از نامش پیداست ، یکی از روش های معامله بر روی حمایت و مقاومت، زمانی است که قیمت بلافاصله پس از برخورد به سطوح واکنش نشان می دهد و جهش می کند.
بسیاری از معامله گران خرد فارکس مرتکب یک اشتباه می شوند و آن اینست که سفارشات خود را مستقیما بر روی سطح حمایت و مقاومت چیده و در انتظار می نشینند تا معامله های آنان انجام شوند.
مطمئناً ، چنین کاری شاید در بعضی مواقع جواب دهد اما در چنین روش معامله ای فرض بر اینست که سطح حمایت یا مقاومت بدون اینکه قیمت هنوز به آن برسد ، حفظ خواهد استراتژیهای معامله روند شد.
شاید با خود فکر کنید ، “چرا یک سفارش ورود روی خط حمایت و مقاومت نگذارم؟ اینگونه مطمئن خواهم شد در بهترین نقطه ورود کردم.”
در روش معامله بانس یا جهش، ما می خواهیم احتمالات را به نفع خودمان افزایش دهیم و به نوعی تأییدی پیدا کنیم که حمایت یا مقاومت حفظ خواهند شد.
به عنوان مثال، به جای خرید سرخطی، می خواهیم صبر کنیم تا پیش از ورود به بازار ، قیمت جهش کند و واکنش نشان دهد.
اگر به استراتژیهای معامله روند استراتژیهای معامله روند دنبال فروش بوده اید ، باید پیش از ورود صبر کنید تا به مقاومت واکنش نشان دهد.
با این کار ، از معامله در زمانی که قیمت سریع حرکت می کند و سطح حمایت و مقاومت را می شکند خودداری می کنید. این کار شبیه گرفتن چاقوی در حال سقوط هنگام معامله در بازار فارکس است و می تواند واقعاً مرگبار باشد!
شکست (بریک)
در یک دنیای ایده آل ، سطوح حمایت و مقاومت برای همیشه معتبر خواهند بود، همبرگرهای مک دونالد مشکلی برای سلامتی ایجاد نخواهد کرد و برای سفر درون شهری از پهباد استفاده می کنیم!
در یک دنیای فارکس ایده آل ، هر زمان که قیمت به سطوح حمایت و مقاومت اصلی برخورد کرد، می توانیم دست به خرید و فروش بزنیم و کسب سود کنیم.
اما دنیای واقعی جور دیگری است. واقعیت این است که این سطوح “اغلب” شکسته می شوند.
بنابراین ، فقط معامله کردن در واکنش ها و بانس ها کافی نیست. باید بدانید که وقتی سطح حمایت و مقاومت راه می دهند باید چه کار کنید!
در معاملات فارکس دو روش برای معامله بر روی شکست ها وجود دارد: روش تهاجمی و روش محافظه کارانه.
روش معامله تهاجمی یا ریسکی
ساده ترین راه برای معامله در شکست ها، خرید یا فروش زمانی است که قیمت به طور قانع کننده ای از یک منطقه حمایت یا مقاومت عبور می کند.
کلمه “قانع کننده” در اینجا کلیدی است زیرا ما فقط زمانی می خواهیم وارد بازار شویم که قیمت به آسانی از سطح حمایت یا مقاومت مهمی عبور کند.
باید منطقه حمایت یا مقاومت به گونه ای عمل کند که گویی یکی از آن ضربه های مهلک بروس لی خورده است. ما می خواهیم ناحیه با شکستن قیمت ، از درد برگ ریزان شود 🙂
روش معامله محافظه کارانه
این وضعیت را تصور کنید: شما تصمیم به خرید یورو در برابر دلار امریکا گرفتید به این امید که پس از واکنش به یک سطح حمایت ، بالا رود.
اندکی پس از آن ، حمایت شکسته می شود و اکنون شما ماندید و یک پوزیشن ضررده ، و یک موجودی حسابی که به آهستگی رو به موت است.
1- شکست خود را قبول می کنید ، بیرون می کشید و پوزیشن خود را می بندید؟
2- به معامله خود می چسبید و به امید افزایش مجدد قیمت می نشینید؟
اگر انتخاب شما گزینه دوم باشد، در اینصورت جای نگرانی نیست زیرا این روش معاملاتی را با تمام وجود حس و درک خواهید کرد.
به یاد داشته باشید ، هر زمان که موقعیتی را ببندید ، بنوعی دارید جهت مخالف معامله را می گیرید.
بستن معامله خرید EUR / USD در نقطه ورود یا نزدیک آن، به این معناست که به همین مقدار EUR / USD را فروش می گیرید.
حال ، اگر فروش و بستن موقعیت های ضررده معامله گران به میزان کافی در سطح حمایت شکسته شده اتفاق بیفتد ، قیمت معکوس می شود و دوباره شروع به سقوط می کند.
این پدیده دلیل اصلی این است که چرا سطوح حمایت شکسته شده هر زمان که شکسته شوند تبدیل به مقاومت می شوند.
همانطور که حدس زده می شود ، در استفاده از این پدیده باید تماماً صبور بود.
به جای ورود در شکست ، منتظر بمانید تا قیمت به سطح حمایت یا مقاومت شکسته شده اصطلاحا پولبک زند و پس از برگشت و واکنش قیمت وارد شوید.
اتمام حجت!
در فارکس ، چنین چیزی همواره اتفاق نمی افتد. “تست دوباره” سطح حمایت و مقاومت شکسته شده همواره اتفاق نمی افتد. زمانهایی وجود خواهد داشت که قیمت فقط در یک جهت حرکت می کند و شما را جا می گذارد. به همین دلیل ، همیشه از سفارشات حد ضرر استفاده کنید و هرگز و هرگز فقط به امید برگشت قیمت یک پوزیشن ضررده را نگهداری نکنید.
شرمنده دوستان ولی این کلمات واقعا باید بولد شود. این را قاب بگیرید و جلوی چشمانتان بگذارید. در فارکس “دیگه خیلی رفته بالا بر می گرده” یا ” دیگه خیلی ریخته میاد بالا” وجود ندارد. منطقی و حساب شده معامله کنید.
فیبوناچی اصلاحی و نحوه استفاده آن در معاملات کریپتو
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چگونه از ابزار تکنیکالی فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) در تقویت معاملات کریپتویی خود استفاده کنید؟ در این مقاله، به معرفی کامل این ابزار و نحوه استفاده آن در معاملات رمزارزها خواهیم پرداخت.
اقتصاد آنلاین – حسین قطبی؛ ابزار فیبوناچی اصلاحی اغلب در تحلیل تکنیکال برای پیشبینی قیمتهای احتمالی آینده در بازار کریپتو استفاده میشود. این یک ابزار تأیید است که میتواند به شما کمک کند، در صورت استفاده با سایر اندیکاتورها نتایج معاملاتی بهتری در معاملات ارزهای دیجیتال، داشته باشید.
فیبوناچی اصلاحی چیست؟
فیبوناچی اصلاحی یک ابزار تحلیل تکنیکالی مهم معاملات ارزهای دیجیتال است که بینشی در مورد زمان اجرا و بستن معاملات یا ثبت سفارش و محدودهها میدهد. این اندیکاتور از درصدها و خطوط افقی برای شناسایی نقاط حمایتی و مقاومتی مهم در طول یک روند صعودی یا نزولی استفاده میکند و میتوانید از آن به عنوان بخشی از استراتژی معاملات ارزهای دیجیتال استفاده کنید.
همانطور که مطلع هستید، قیمت هیچ وقت در یک خط مستقیم حرکت نمیکند، بلکه همواره از طریق یک سری عقب نشینیها، اصلاح میکند و در واقع چیزی شبیه به یک الگوی زیگ زاگ را تشکیل میدهد. برای مثال، در یک روند صعودی، قیمت مستقیماً به سمت بالا حرکت نمیکند، بلکه یک موج به سمت بالا حرکت میکند و قبل از اینکه دوباره به حرکت رو به بالای خود ادامه دهد، یک موج رو به پایین هم تشکیل میدهد. به طوری که این الگو به طور مداوم در یک روند اتفاق میافتد. بسیاری از معاملهگران ارزهای دیجیتال از ابزار فیبوناچی اصلاحی برای بررسی مکانهای احتمالی که ممکن است عقبنشینی قیمت حمایت یا مقاومت پیدا کند، استفاده میکنند. عقب نشینی که به عنوان اصلاح نیز شناخته میشود، یک معکوس موقت در روند بازار ارزهای دیجیتال است، به طوری که فقط یک حرکت کوتاه مدت بر خلاف جهت روند اصلی تشکیل میشود و به دنبال آن ادامه روند اصلی طی میشود.
درک اعداد فیبوناچی
دنباله فیبوناچی، دنبالهای از اعداد است که توسط لئوناردو پیزانو که به فیبوناچی معروف بود، کشف شد. او آنها را در کتاب خود، Liber Abaci ، "کتاب اعداد"، که در سال 1202 منتشر کرد، مستند کرده است. در این دنباله، هر عدد از مجموع دو عدد قبلی حاصل میشود. مستندات حاکی از این است که این دنباله در نحوه شکلگیری هر ساختاری در هستی، دیده میشود.
نسبتهای طلایی ابزار فیبوناچی
یکی از نکات قابل توجه در دنباله، نسبت بین اعداد است. هر عدد تقریباً 1.618 برابر بزرگتر از عدد قبلی است. نسبت 1.618 به نسبت طلایی این دنباله معروف است. اصطلاح "نسبت طلایی" نه تنها بر اساس مشتق شدن دنباله است، بلکه به این دلیل است که این نسبت تقریباً در همه چیز اعداد فیبوناچی در مولکولهای DNA، الگوهای تولید مثل، الگوهای طوفان، شاخههای درخت و غیره ظاهر میشوند.
استفاده از اعداد فیبوناچی در معاملات ارزهای دیجیتال
همانطور که اعداد فیبوناچی در هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد آشکار است، در معاملات نیز چنین است. معامله گران کریپتو از ابزار فیبوناچی اصلاحی برای شناسایی نقاط حمایت و مقاومت در حین معامله استفاده میکنند. این ابزار از نسبتهای به دست آمده از تفاوت بین اعداد در دنباله تشکیل شده است که این نسبتها شامل 0.236، 0.382، 0.618 و 0.786 میباشد. همانطور که در بالا اشاره شد، نسبت 0.618 با تقسیم یک عدد بر عدد بعدی، بدست میآید. تقسیم یک عدد به دومین عدد بعدی خود در دنباله تقریباً 0.382 به دست میآید. با استفاده از همین الگو، تقسیم یک عدد به سومین عدد بعدی خود در دنباله تقریباً 0.236 به دست میآید. بنابراین، نسبتهای 0.236، 0.382، 0.618 و 0.786 از اختلاف بین اعداد تشکیل میشود که میتوان آنها را در درصد به ترتیب 23.69، 38.2، 61.8 درصد و 78.6 درصد بیان کرد.
نسبت مهم دیگری که معمولاً در فیبوناچی اصلاحی استفاده میشود 0.50 یا 50٪ است. این نسبت از اعداد فیبوناچی مشتق نشده است، اما به عنوان یک نقطه مهم برای برگشت احتمالی بر اساس تئوریهای دیگر دیده شده است.
با توجه به تصویر بالا میبینیم که قیمت از سطح فیبوناچی 0.618 برگشته و روند صعودی ادامه یافت. به عبارت دیگر، سطح فیبوناچی 0.618 به عنوان حمایت از قیمت در نمودار عمل کرد. استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی نسبتاً ساده است. شما فقط باید نوسانات قیمت پایین و بالا را انتخاب کنید که مربوط به تحلیل و قیمتی است که در آن معامله میکنید. انتخاب دو نقطه مورد نیاز این ابزار باید با دقت انجام شود تا اندازه گیری دقیق به دست آید. در یک روند صعودی، باید ابزار را به پایین ترین قیمت مربوط به نوسان پایین وصل کنید و آن را به بالاترین قیمت مربوط به نوسان با قیمت بالا متصل کنید. برعکس، شما باید آن را به بالاترین و پایین ترین قیمتهای مربوط به آخرین روند در یک روند نزولی متصل کنید. هر چقدر هم که این کار ساده به نظر برسد، انجام ندادن دقیق آن نتیجه اشتباهی را به همراه خواهد داشت.
نمودار بالا نحوه استفاده از فیبوناچی اصلاحی را در یک روند صعودی نشان میدهد. از نقطه 1 به نقطه 2 خط کشیدیم. دو نقطه مهم بالا و پایین قبل از اصلاح هستند. سپس قیمت دوباره دنبال میشود و از سطح فیبوناچی 61.8% (0.618) جهش میکند تا به سمت بالا ادامه دهد. در مثال بالا خط فیبوناچی را به سمت بالا رسم کردیم. در مورد یک روند نزولی، خط را به سمت پایین ترسیم میکنیم. به عبارت دیگر، در یک روند صعودی، باید خط فیبوناچی را از پایین ترین نقطه شروع موج صعودی مربوطه به سمت بلاترین نقطه آن رسم کنید و در یک روند نزولی، برعکس است. اطلاعاتی که از سطوح اصلاحی به دست میآورید به شما کمک میکند تا نقاط حمایتی و مقاومت احتمالی را تعیین کنید و اینکه با چنین دادههایی چه کاری انجام میدهید به استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد.
ترکیب فیبوناچی اصلاحی و خط روند
بسیاری از معامله گران از سطوح فیبوناچی اصلاحی در ترکیب با خط روند و سایر شاخصهای تکنیکالی به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی خود استفاده میکنند. آنها از این ترکیب برای ایجاد ورودیهای کمریسک در یک روند مداوم و تشکیل یک همپوشانی معتبر استفاده میکنند که به تصمیمگیری بهتر در معاملات کمک میکند.
در روندهای معاملاتی، معامله گران انتظار دارند که خط روند در صورت یک روند نزولی مقاومت ایجاد کند و در صورت روند صعودی، قیمت را چندین بار از خط روند به سمت بالا جهش کند. اگرچه هیچ اطمینانی وجود ندارد که خط روند مطابق انتظار عمل کند، رسم یک خط فیبوناچی اصلاحی میتواند به عنوان یک شاخص استراتژیهای معامله روند اضافی برای بررسی احتمال ادامه روند پس از رسیدن قیمت به خط روند باشد.
نمودار بالا نشان میدهد که قیمت چندین بار از خط روند جهش کرده است. موردی را تصور کنید که در آن معاملهگر مطمئن نیست که آیا خط روند قبل از جهش سوم در تصویر بالا به عنوان مقاومت ادامه میدهد یا خیر. استفاده از ابزار خط فیبوناچی اصلاحی و محدودههای آن میتواند اعتماد بیشتری را به معاملهگر برای اجرای معامله سوق دهد، از این رو ادامه روندی که به دنبال داشت جای تعجب نداشت.
نحوه استفاده از فیبوناچی اصلاحی به استراتژی کریپتویی شما بستگی دارد
همچنین میتوانید از ابزار فیبوناچی اصلاحی با سایر اندیکاتورهای تکنیکالی، از جمله الگوهای کندل استیک، اسیلاتورها، مومنتوم حجم، میانگین متحرک و غیره استفاده کنید. برخی از افراد از این ابزار برای تشخیص محدودههای تغییر روند و در استراتژیهای معاملاتی، معاملات در جهت خلاف روند اصلی استفاده میکنند. این معامله گران منتظر نمیمانند تا قیمت به حمایت یا مقاومت فیبوناچی اصلاحی برسد، بلکه از سطوح برای تعیین زمان تضمین سود خود و بستن معاملات باز خود استفاده میکنند. برخی دیگر نیز ابزار فیبوناچی اصلاحی را گیج کننده و اتلاف وقت میدانند و ترجیح میدهند از آن استفاده نکنند.
در این مقاله، در تمام نمودارهایی که به عنوان مثال استفاده کردیم از سطح فیبوناچی 61.8٪ استفاده کردیم. با این حال، سطوح مورد استفاده به استراتژی شما بستگی دارد. شما میتوانید استراتژی تجارت کریپتو خود را حول سطوح مختلف فیبوناچی شکل دهید، همانطور که برای شما کار میکند. این به شما بستگی دارد که بفهمید چگونه میتوانید از این ابزار تکنیکالی برای به دست آوردن بهترین نتیجه در معاملات کریپتویی خود استفاده کنید.
سلب مسئولیت: سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال و سایر عرضه اولیههای آنها (ICO) بسیار پرخطر و گمانه زنی است و این مقاله توصیهای از طرف اقتصاد آنلاین یا نویسنده به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش رمزارزها تلقی نمیشود. از آنجایی که موقعیت هر فردی منحصر به فرد است، همیشه باید قبل از تصمیم گیری مالی با یک متخصص واجد شرایط مشورت شود.
یک استراتژی معامله را ۱۰٫۰۰۰ بار تمرین کنید
۱- عادت به تمرین روی کارها و مفاهیم حرفه خود که آنها را به هدف نهایی یا موفقیت نزدیکتر میکند.
۲- رعایت نظم و دیسیپلین و داشتن تمرکز کامل روی وظیفهای که دارند، تا زمانی که به تسلط کامل برسند. سپس آنها باز هم به کار و تلاش خود ادامه میدهند تا تسلط بدست آمده را حفظ کنند.
در این مقاله به این مطلب میپردازیم که چرا و چگونه باید در معاملهگری دایره تمرکزی خود را کوچکتر کنید و همزمان روی مسائل و متغیرهای مختلف کار نکنید. تمام افرادی که در این دنیا بیشترین پول و ثروت را بدست میآورند، همگی در یک چیز مثل هم هستند: همه آنها در زمینههای کمی یا فقط در یک حوزه بسیار خوب عمل میکنند. تا به حال شنیدهاید که بگویند یک نفر «همه کاره و هیچ کاره» است؟ یک دقیقه به این جمله فکر کنید، چون واقعاً حقیقت دارد، به ویژه در زمینه معاملهگری. عدم تسلط روی یک استراتژی معاملاتی عواقب سنگینی دارد، اما ممکن است در سایر مشاغل و حرفهها اینگونه نباشد.
شما باید تمام این مقاله را به دقت مطالعه کنید تا اینکه کاملاً متوجه شوید چرا باید یک استراتژی معاملاتی را ۱۰٫۰۰۰ بار تمرین کنید و اینکه چگونه این کار را باید انجام دهید. اگر مطالب گفته شده در این مقاله را بطور کامل درک و اجرا کنید، میتواند سطح شما را از یک معاملهگر شکستخورده یا سربهسر به یک معاملهگر سودآور ارتقاء دهد. این جمله از بروسلی الهامبخش مطالب این مقاله بوده است:
من از کسی نمیترسم که ۱۰٫۰۰۰ ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی میترسم که یک ضربه را ۱۰٫۰۰۰ مرتبه تمرین کرده باشد. – بروسلی
وجه اشتراک برترین معاملهگران جهان
نمیدانم قبلا در مورد این افراد چه چیزهایی خوانده یا شنیدهاید، اما بهترین معاملهگران جهان و حتی مدیران صندوقهای پوشش ریسک به خوبی میدانند که اگر بطور کامل روی روش معاملاتی خود تسلط و تمرکز نداشته باشند، هیچ چیزی نیستند.
به این دلیل که این معاملهگران میدانند که اگر رویکرد معاملاتی آشفته و بینظمی داشته باشید و مدام روش خود را تغییر دهید، هرگز نخواهید توانست بطور مستمر از بازار کسب درآمد کنید. شما تنها لازم است از یک یا تعداد کمی از ابزارهای ساده تحلیل تکنیکال یا الگوهای نموداری استفاده کنید تا بتوانید نمودارها را به درستی تحلیل و معامله کنید.
بهترین معاملهگران یک استراتژی معاملاتی اصلی و پایهای را برای صدها یا هزاران بار در طول دوران حرفهای خود تمرین و اجرا کردهاند. آنها هرگز بطور همزمان روی چندین استراتژی تمرین نمیکنند یا سبک معاملاتی خود را مدام تغییر نمیدهند. یادگیری و تسلط روی هر استراتژی معاملاتی زمانبر است و حتی مشاهده، بررسی و اجرای آن در یک سری از معاملات، زمان بیشتری میطلبد.
برای اینکه روی یک استراتژی معاملاتی تمرکز کنید و روی آن مسلط شوید، باید به مواردی که در ادامه توضیح میدهم توجه داشته باشید.
تمرکز و دیسیپلین کامل
همه قبول دارند که تمرکز و دیسیپلین در هر کار و حرفهای در زندگی اهمیت بسیار بالایی دارد. برای یادگیری و تسلط روی یک استراتژی معاملاتی هم حتی میتوان گفت بیشتر از هر وقت دیگری باید تمرکز و دیسیپلین داشته باشید.
برای مثال، برای اینکه فقط نسبت به یک سیگنال پرایس اکشنی متعهد بمانید، لازم است فقط روی همان سیگنال تمرکز کنید و نظم و دیسیپلین کاری خود را حفظ کنید. یعنی دیگر نباید با هر سیگنالی که از الگوهای مختلف کندل استیکی دریافت میکنید، وارد معامله شوید. بلکه باید هر یک از سیگنالها یا الگوها را جداگانه یاد بگیرید و روی آنها مسلط شوید و سپس سراغ استراتژیهای معامله روند استراتژیهای معامله روند سیگنال بعدی بروید. برای این منظور باید یک الگو را انتخاب کنید، تا حد ممکن مطالب پیرامون آن را یاد بگیرید و روی آن مسلط شوید و ببینید چطور میتوانید با استفاده از آن معامله کنید و سپس در نمودارها به دنبال شکلگیری آن الگو باشید.
مثلاً فرض کنید که قصد دارید در ابتدا روی استراتژی معامله با پینبارها مسلط شوید. بنابراین پیش از هر چیز باید درباره انواع و اقسام پینبارها مطالعه کنید و یاد بگیرید که چطور میتوان به بهترین نحو با آنها معامله انجام داد، در چه تایمفریمی بهتر جوابگو هستند و …
به عبارت دیگر مأموریت شما این خواهد بود که به یک «متخصص پینبار» تبدیل شوید.
در کار خود متخصص شوید
بروسلی میگوید « من از کسی نمیترسم که ۱۰٫۰۰۰ ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی میترسم که یک ضربه را ۱۰٫۰۰۰ مرتبه تمرین کرده باشد». چرا او این جمله را گفته است؟ به این دلیل که تمرین کردن یکباره ۱۰٫۰۰۰ ضربه فقط اتلاف وقت و انرژی است، بدون اینکه هیچ نتیجهای داشته باشد. مغز انسان برای اینکه رشتههای عصبی سفت و محکمی ایجاد کند، به تکرار و عادت نیاز دارد و این امر باعث میشود در کارهای مختلف بهتر و بهتر شویم، حالا فرقی نمیکند آن کار نواختن پیانو باشد یا معامله کردن با یک استراتژی معاملاتی خاص. هر چه یک کار را بیشتر انجام دهید، مغز شما (و خود شما) در آن کار بهتر و حرفهایتر میشود.
ورزشکاران حرفهای، شطرنجبازها، پوکربازها، تاجرها، مدیران میلیونر صندوقهای مالی، بازیگران و … همگی راز زندگی و کسب ثروت را میدانند: در کار و حرفه خود متخصص شوید. البته اول باید در مورد انتخاب حرفه خود تصمیم بگیرید، که در زمینه معاملهگری میشود همان استراتژی معاملاتی شما. متأسفانه بسیاری از معاملهگران به این مرحله نمیرسند و بقدری آشفته و سردرگم و غرق در انبوهی از اطلاعات هستند که نمیتوانند یک استراتژی برای خود انتخاب کنند.
اینکه چطور روی یک استراتژی یا سیگنال معاملاتی مسلط شوید، به سطح تمرکز و دیسیپلین شما بستگی دارد. میتوانید نمونههایی از سیگنال مورد نظر خود را پرینت بگیرید، در مورد آن از منابع مختلف مطالعه کنید یا از اساتید و دورههای آموزشی مختلف کمک بگیرید. به هر حال شما باید همه مطالب پیرامون آن سیگنال یا استراتژی را به خوبی یاد بگیرید تا حدی که وقتی نمودار را باز میکنید، قادر باشید به سرعت تشخیص دهید که آیا شرایط سیگنال مد نظر شما برقرار است یا خیر.
برای یادگیری یک استراتژی دیگر، باید اول روی قبلی مسلط شده باشید
اگر در دورههای آموزشی من شرکت کرده باشید و با من آشنایی نسبی داشته باشید، میدانید که معتقد هستم و همیشه تأکید میکنم که معاملهگران به ویژه افراد مبتدی نباید همزمان روی چند استراتژی کار کنند، بلکه بعد از تسلط روی یک استراتژی میتوانند استراتژی دیگری را یاد بگیرند.
دلیل اینکه میگویم شما باید هر بار فقط روی یک استراتژی کار کنید و نسبت به آن متعهد بمانید این است که این امر باعث میشود شما روی یک چیز کاملا مشخص و تعریفشده کار کنید و فقط روی همان حساب کنید و دائم ذهن و فکر شما منحرف مسئله دیگری نشود. بسیاری از معاملهگران با داشتن تمرکز و رعایت دیسیپلین مشکل دارند، زیرا آنها بواسطه وجود اطلاعات زیاد در سطح اینترنت دچار آشفتگی فکری و سردرگمی هستند و نمیتوانند به درستی تصمیم بگیرند. یک بار تصمیم بگیرید و به آن پایبند باشید، سپس به مرور زمان نتایج مثبت این تصمیم خود را خواهید دید. در مورد یک چیز در زمینه معاملهگری میتوانم به شما قول بدهم و آن اینکه هرچه در مسیر حرفهای خود آهستهتر استراتژیهای معامله روند و با تمرکز بیشتر پیشروی کنید، با سرعت بیشتری به موفقیت میرسید.
اخیراً کتابی را مطالعه کردهام تحت عنوان «آن یک چیز» بطور خلاصه، نویسنده کتاب توضیح میدهد که شخصیتها و شرکتهای بزرگی که به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردهاند، اغلب در یک چیز یا کار اصلی تسلط بالایی دارند. آنها روی یک چیز بطور کامل مسلط هستند و مدام همان فرایند کاری را تکرار میکنند. به زبان ساده، به یک کار که در آن عملکرد خوبی دارند میچسبند و از همان طریق رشد استراتژیهای معامله روند استراتژیهای معامله روند میکنند. آشنا به نظر میرسد نه؟ من هم در این مقاله همین را در زمینه معاملهگری به شما میگویم. هر بار روی یک استراتژی کار کنید و مسلط شوید(چه بهتر که هیدن ابتدای روند باشد) و همینطور جلو بروید و پیشرفت کنید و هرگز بصورت رندوم و بیبرنامه معامله نکنید.
یک مثال
فرض کنید میخواهید روی سیگنال پینبار مسلط شوید. یکی از شرایط پینبارها میتواند این باشد که با تشکیل شدن آنها پس از پولبک کردن (برگشتن) قیمت به یک سطح حمایتی یا مقاومتی در طول یک روند به معامله ورود کنید. یعنی وقتی یک روند قوی را مشاهده میکنید، صبر کنید قیمت به یک سطح افقی حمایتی یا مقاومتی، یک میانگین متحرک (مووینگ اورج) یا اصلاح ۵۰ درصدی، پولبک کند و یک پینبار در جهت روند اصلی شکل بگیرد.
سپس میتوانید در ناحیه ۵۰ درصدی پینبار ایجاد شده برای ورود به معامله اقدام کنید. به عبارت دیگر، شما صبر میکنید تا قیمت تا اواسط پینبار اصلاح کند، سپس در نزدیکی آن منطقه وارد معامله میشوید.
حالا میبینید که این روش با شرایطی که برای آن تعریف شد از حالت کلی «معامله با پینبارها» خارج شد و صورت مشخص و بخصوصی گرفت. اما بیایید همین مثال را روی نمودار مورد بررسی قرار دهیم:
در تصویر زیر، کمی زوم نمودار را کمتر کردهایم تا شما بتوانید به راحتی روند حرکت قیمت و پینبارهای تشکیل شده پس از پولبک کردن قیمت به یک سطح مقاومتی را مشاهده کنید. این مثلاً یک ستاپ معاملاتی است که شما سعی دارید روی آن مسلط شوید.
تصویر زیر همان نمودار بالا را با زوم بیشتر نشان میدهد. در این تصویر میتوانید مشاهده کنید که چگونه یک شرط ورود در ناحیه ۵۰ درصدی پینبار باعث شده تا ۶ برابر حد سود معامله بزرگتر از حد ضرر آن باشد. پیشنهاد میکنم هر ستاپی که قصد دارید روی آن مسلط شوید را چاپ کنید و به دیوار اتاق خود بچسبانید تا ملکه ذهن شما شود.
خلاصه اینکه …
تفاوتی نمیکنید میخواهید مثل بروسلی هنرهای رزمی را آموزش ببینید یا اینکه قصد دارید در حرفه معاملهگری به موفقیت برسید، در هر صورت هر فرد موفقی باید یک سری کارها را انجام دهد. به نظر من مهمترین نکته این است که هر بار روی یک چیز تمرین کنید و تمرین کنید تا اینکه در آن یک مورد به تسلط برسید.
من در این مقاله به «چراها» و «چگونهها» پاسخ دادم، بنابراین تنها کاری که باید انجام دهید این است که از این مطالب پیروی کنید. یک ستاپ معاملاتی که به آن علاقه دارید را انتخاب کنید و در مورد زیر و بَم آن مطالعه کنید و آموزش ببینید، بطوریکه حتی در خواب هم آن را ببینید. وقتی این کار را انجام دهید، خواهید دید که بقیه امور چقدر برای شما ساده خواهد شد. دیگر لازم نیست شک و تردید به دل خود راه دهید و هر بار از خودتان بپرسید «آیا الان شرایط ورود به معامله برقرار است یا خیر؟»، چرا که حالا دیگر فوراً میتوانید وجود یا عدم وجود شرایط ورود به معامله را شناسایی کنید. با تسلط روی یک استراتژی مانند یکی از استراتژیهایی که من در دوره پرایس اکشن فراکتالی تدریس میکنم، میتوانید زمان اضافی خود را برای تسلط روی مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملاتی صرف کنید که قطعاً تسلط روی آنها سختتر است. اما اگر قواعد این مقاله را روی مباحث روانشناسی و مدیریت سرمایه هم پیاده کنید، باز هم نتیجه یکسانی میگیرید: تسلط.
در انتها توصیه میکنیم مقاله مرتبط:” چرا جدیت و از خودگذشتگی برای معاملهگران فارکس بسیار مهم است” را نیز در وبلاگ آکادمی ویو مطالعه نمایید
دیدگاه شما