برخورد با خط میان RSI


روند اصلی سهم یا دارایی ابزاری مهم برای اطمینان از درک صحیح اندیکاتور می‌باشد. برای مثال، یکی از مشهورترین تکنسین‌های بازار آقای کنستانس براون (Constance Brown) این ایده را ترویج داده که وضعیت فروش افراطی در روند صعودی بازار، ممکن است در محدوده‌ای بالاتر از 30% رخ دهد و وضعیت خرید افراطی در روند نزولی، در محدوده‌هایی پایین‌تر از 70% اتفاق می‌افتد.
همان طور که در نمودار زیر می‌بینید، در طی یک روند نزولی RSI به‌محدودهٔ 50% (به‌جای محدودهٔ 70%) رسید که می‌توانست توسط سرمایه‌گذاران به‌عنوان یک سیگنال قابل‌اتکا از وضعیت نزولی بازار مورد استفاده قرار گیرد. بسیاری از سرمایه‌گذاران یک خط روند افقی را در بین محدودهای 30% و 70% استفاده می‌کنند تا بتوانند زمانی که بازار در یک روند قدرتمند قرار دارد، نقاط خرید و یا فروش افراطی را بهتر تشخیص دهند. تنظیم سطوح خرید افراطی و یا فروش افراطی زمانی که قیمت یک دارایی و یا سهام در یک روند افقی طولانی‌مدت قرار گرفته، معمولاً ضروری نیست.

یک مفهوم مرتبط در استفاده از سطوح خرید افراطی یا فروش افراطی تمرکز بر روی سیگنال‌های معاملاتی و تکنیک‌هایی است که با روند مطابقت دارند. به بیان دیگر، سیگنال‌های صعودی زمانی که روند صعودی بوده و سیگنال‌های نزولی زمانی که روند نزولی است به شما کمک می‌کند تا در تلهٔ سیگنال‌های اشتباه تولیدشده توسط اندیکاتور RSI گیر نکنید.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) چیست؟ راهنمای آشنایی با تحلیل تکنیکال

مبنای تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال، شاخص‌های ریاضی و تاریخچه قیمت‌های رمزارزها در بازه زمانی مشخص است. سرمایه‌گذاران تلاش می‌کنند تا بر اساس این اطلاعات، رفتار نمودار را در آینده پیش‌بینی و با خرید و فروش به موقع، سود کنند.

در واقع تریدرها به دنبال الگوهای رفتاری در نمودار قیمت‌ها هستند و با پیدا کردن این الگوها به امید تکرار همان رفتار در آینده می‌نشینند. به طور کلی تریدرها به دنبال خرید هنگام نزول نمودار و فروختن هنگام صعود آن هستند.

به این روش تحلیل در دنیای رمزارزها تحلیل تکنیکال می‌گویند. همانطور که حتما می‌دانید الگوهایی که تریدرها در نمودار قیمتی رمزارزها پیدا می‌کنند هیچگاه رفتار ثابتی ندارند. در واقع هیچگاه نمی‌توانید بعد از یافتن الگویی خاص، رفتاری ثابت را برای نمودار قیمتی پیش‌بینی کنید.

ممکن است یک الگو بیش از 10 بار در گذشته از صعود نمودار خبر داده باشد و به یکباره همان الگو باعث سقوط نمودار شود. تحلیل تکنیکال هیچگاه به یافتن قوانین ثابت ختم نمی‌شود اما تریدرها با توجه کردن به جزئیات، اغلب در سودآوری موفق بوده‌اند.

هر تریدر با مؤلفه‌های ذهنی و بر اساس منطق خود، بازار را تحلیل می‌کند و همین سرمایه‌گذاری در این بازار را هیجان‌انگیز و منحصر به فرد می‌کند. در ادامه مؤلفه‌های مهم و شاخص‌های اساسی تحلیل تکنیکال را شرح داده‌ایم.

1. نمودارهای میله‌ای (کندل)

بیشتر تریدر هایی که بر اساس تحلیل تکنیکال معامله می‌کنند نمودار میله‌ای را ترجیح می‌دهند. این نوع نمودار جزئیات زیادی را درباره افت و خیز قیمت‌ها در اختیار تریدرها می‌گذارد و آن‌ها را در مسیر پیش‌بینی نمودار راهنمایی می‌کند. هر کندل در نمودار میله‌ای قیمت‌ها شامل چهار سطح قیمتی است:

این اطلاعات در قالب کندل‌ها و سایه‌ها ارائه می‌شود. بالاترین نقطه سایه – تریدرها گاهی از سایه به عنوان دنباله هم یاد می‌کنند – را قله می‌نامند که نشان‌دهنده بالاترین قیمت رمزارز در بازه زمانی انتخابی است و پایین‌ترین نقطه سایه همان کف کندل است.

بدنه کندل‌ها می‌تواند سبز یا قرمز باشد؛ اگر بدنه کندل سبز بود یعنی قیمت رمزارز در پایان روز صعودی بوده است و اگر قرمز بود یعنی رمزارز در آن روز افت قیمت داشته است. در کندل‌های سبز، بالاترین نقطه کندل‌ها همان محل بسته شدن کندل است و پایین‌ترین نقطه آن محل باز شدن کندل جدید.

اما در کندل‌های قرمز عکس این قضیه صادق است. یعنی کندل‌های قرمز در بالاترین نقطه باز می‌شوند و در پایین‌ترین نقطه بسته می‌شوند. هرکدام از این کندل‌‌ها بسته به تایم فریمی که انتخاب کرده‌اید حاوی اطلاعاتی است که با تحلیل این اطلاعات به الگوهایی که در بخش ابتدایی این مقاله به آن‌ها اشاره کردیم دست خواهید یافت.

2. مناطق حمایت و مقاومت

اصطلاح‌های حمایت و مقاومت برای اشاره به بالاترین و پایین‌ترین نقاط نمودار استفاده می‌شود. بیشتر تصمیم‌های مهمی که تریدرها می‌گیرند بر مبنای تحلیل همین نقاط حمایت و مقاومت است. سؤال اصلی اینجا است که نقاط حمایت و مقاومت چگونه تعریف می‌شود؟

چند راه برای این کار وجود دارد. گاهی تعیین نقاط حمایت و مقاومت تنها با نگاه کردن به نمودار به دست می‌آید. تریدرها مناطقی که نمودار رفتار بازگشتی داشته است را مقاومت و مناطقی که نمودار به بالا جهش داشته را حمایت می‌نامند و بر همان اساس رفتار آینده بازار را تحلیل می‌کنند.

اما تشخیص این منطقه‌ها همیشه به همین سادگی نیست و برای تحلیل تکنیکال با استفاده از منطقه‌های حمایت و مقاومت به اطلاعات و مهارت بیشتری نیاز خواهید داشت.

3. اندیکاتور RSI

RSI مخفف عبارت Relative Strength Index است که می‌توانیم آن را شاخص قدرت نسبی بنامیم. این شاخص با خطی زیر نمودار نشان داده می‌شود که بین اعداد 0 تا 100 جا به جا می‌شود. عدد 50 مرز خنثی است؛ هر چه مقدار این شاخص از عدد 50 بیشتر باشد نشان‌دهنده خرید بیشتر رمزارز توسط سرمایه‌گذاران در زمانی مشخص است و اعداد زیر 50 بیانگر فروش بیشتر.

شاخص قدرت نسبی در واقع عملکرد سرمایه‌گذاران با قدرت مالی زیاد را نشان می‌دهد که برخورد با خط میان RSI به گاوها و خرس‌ها معروفند. هرگاه خرس‌ها و گاوها با فروش و یا خرید سرمایه‌شان باعث حرکت‌های ناگهانی نمودار می‌شوند، شاخص قدرت نسبی هم به طرز چشمگیری جا به جا می‌شود.

تحلیل نمودار تنها با تکیه بر اندیکاتور RSI ممکن نیست و برای آنکه پیش‌بینی درستی داشته باشید بهتر است نقش و میزان تأثیرگذاری هر کدام از شاخص‌های یاد شده در این مقاله را به صورت جزئی مطالعه کنید. در این مطلب سعی کرده‌ایم که به طور کلی با این شاخص‌ها آشنا شوید.

4. خطوط ترند

همانطور که از نام آن پیداست خطوط ترند، ترندهای بالقوه نمودار را مشخص می‌کنند. در واقع خطوط ترند اساس شکل‌گیری الگوهایی است که تریدرها بعد از تحلیل تکنیکال نمودار به دست می‌آورند.

در ساده‌ترین شکل آن، خطوطی که بالاترین نقطه کندل‌ها را به پایین‌ترین نقطه وصل می‌کند خطوط ترند نامیده می‌شود. اما پیدا کردن این خطوط همواره به این سادگی‌ها نیست؛ در یک نمودار با یک تایم فریم ثابت چندین خط ترند قابل رسم است که ماحصل هرکدام تحلیل متفاوتی خواهد بود! نوع ترسیم خطوط ترند میان تریدرها متفاوت است و یکی از شاخصه‌های تشخیص مهارت تریدرها نحوه ترسیم خطوط ترند است.

در این مقاله تنها سعی کردیم که عبارت تحلیل تکنیکال را شرح دهیم تا با برخی اصطلاحات مربوط به آن آشنا شوید. شاخصه‌های دیگری هم مانند میانگین حرکتی (Mas)، شاخص جهت‌دار میانگین (ADX) و الگوهای Cup و Handle هم هستند که بهتر است پیش از آغاز تحلیل تکنیکال با آن‌ها آشنا شوید.

البته هیچگاه از آغاز کردن نترسید؛ بیشتر تریدرهای حرفه‌ای که می‌شناسید هم روزی با این اصطلاح‌ها غریبه بودند؛ آن‌ها رفته رفته با آزمون و خطا تجربه کسب کرده‌اند و حالا روش‌های منحصر به فرد خود را برای معامله در بازار ارزهای دیجیتال دارند.

اندیکاتور ADX یا شاخص میانگین حرکت جهت‌دار

اندیکاتور ADX

در مقاله مربوط به اندیکاتور پارابولیک سار گفتیم که ولز وایلدر (welles wilder) آمریکایی علاوه بر خدمات و فعالیت‌های بسیاری که در بازارهای مالی انجام داد، چندین اندیکاتور نیز خلق کرده است. میانگین حرکت جهت‌دار (Average Directional Movement Index)، پارابولیک‌سار، میانگین محدوده واقعی (Average True Range) و اندیکاتور شناخته شده RSI، هر یک حاصل سال‌ها تلاش و آزمون این تحلیلگر برجسته هستند. البته که شهرت ولز وایلدر بیشتر به خاطر فعالیت‌های گسترده‌اش در بازار املاک و مستغلات (Real State) است. در این مقاله قصد داریم به معرفی اندیکاتور ADX یا همان میانگین حرکت جهت‌دار بپردازیم.

مقدمه‌ای بر اندیکاتور ADX

کلمه ADX مخفف عبارت Average Directional movement Index به معنای شاخص میانگین حرکت جهت‌دار است. این اندیکاتور در گروه اندیکاتورهای روند (Trend) قرار می‌گیرد و به صورت کلی از سه عنصر اصلی شامل منحنی‌های +DI و -DI و منحنی اصلی ADX تشکیل شده است.

توجه کنید در نرم افزار متاتریدر دو نوع اندیکاتور ADX در زیرمجموعه اندیکاتورهای Trend قابل مشاهده است. تفاوت این دو اندیکاتور که یکی با نام ولز وایلدر مشخص شده در نوع شکستگی خطوط است. به این صورت که در اندیکاتور ADX Wilder از منحنی با شکستگی‌های کمتر (Smooth) استفاده شده است. همچنین نواسانات در اندیکاتور ADX بیشتر از اندیکاتور ADX Wilder است. اما در عمل شما از هر دو اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال می‌توانید استفاده کنید و این دو تفاوت چندانی با هم ندارند.

ADX و ADX Wilder

اندیکاتورهای ADX و ADX Wilder

برای همسان‌سازی تنظیمات در این مقاله برای منحنی -DI از خط‌چین قرمز رنگ، برای منحنی +DI از خط‌چین آبی رنگ و برای منحنی اصلی ADX از رنگ سبز استفاده شده است.

تنظیمات رنگ اندیکاتور ADX در نرم افزار متاتریدر

تنظیمات رنگ اندیکاتور ADX در نرم افزار متاتریدر

دوره تناوب نیز بهتر است به صورت پیش فرض بر روی ۱۴ کندل اخیر تنظیم شود، اما شما می‌توانید بسته به استراتژی معاملاتی خود آن را تغییر دهید. هر چه دوره زمانی طولانی‌تر باشد، نوسانات اندیکاتور کمتر خواهد شد. بیشتر معامله‎‌گران معمولا از دوره‌های ۷ تا ۳۰ کندلی در استراتژی خود استفاده می‌کنند. دوره‌های زمانی طولانی‌تر معمولا نتایج معتبرتری را به ما می‌دهند، اما معامله‌گران کوتاه مدت اغلب از دوره‌های زمانی پایین استفاده می‌کنند. پس :

  • دوره زمانی کوتاه : سیگنال‌های بیشتری می‌دهد اما احتمال وجود خطا نیز افزایش می‌یابد.
  • دوره زمانی طولانی : سیگنال‌های کمتر با اعتبار بیشتری را ارائه می‌دهد، اما احتمال از دست دادن سیگنال‌‌های صحیح افزایش می‌یابد.

اجزای ADX

همان‌طور که گفتیم این اندیکاتور از سه عنصر اصلی تشکیل شده که به صورت یک مجموعه برای تشخیص روند بازار استفاده می‌شوند. در حقیقت ADX قدرت روند را بدون توجه به صعودی یا نزولی بودن آن تعیین می‌کند. منحنی‌های DI نیز به عنوان دو مکمل به ما کمک می‌کنند تا صعودی یا نزولی بودن بازار را تشخیص دهیم. این مجموعه به طور کلی با عنوان سیستم “Directional Movement” یا حرکت جهت‌دار شناخته می‌شود. در این اندیکاتور :

  • +DI : اندیکاتور جهت‌دار مثبت (Positive Directional Indicator0)
  • -DI : اندیکاتور جهت‌دار منفی (Negative Directional Indicator)
  • ADX : شاخص میانگین حرکت جهت‌دار (Average Directional Movement Index) که بین اعداد ۰ و ۵۰ در نوسان است.

نحوه استفاده از اندیکاتور ADX

برای استفاده صحیح از این اندیکاتور باید دو گام زیر را انجام دهیم. ابتدا می‌بایست قدرت روند فعلی را فارغ از صعودی یا نزولی بودن آن ارزیابی کنیم. پس از مشخص شدن قدرت روند نوبت به تشخیص روند صعودی یا نزولی می‌رسد. پس :

۱- تشخیص قدرت روند با استفاده از منحنی ADX

مهمترین کاربرد این اندیکاتور، استفاده از منحنی ADX (منحنی سبز رنگ) به تنهایی و برای تشخیص قدرت روند است. به این صورت که :

  • هر گاه منحنی ADX صعودی بود و به سطوح بالاتر نزدیک شود، بازار در حال تشکیل یک روند قدرتمند است. این روند می‌تواند صعودی یا نزولی باشد.
  • هرگاه منحنی ADX نزولی بود و خود را به سطوح پایینی نزدیک کند، بازار روند خاصی نداشته و وارد فاز استراحت شده است.
چند نکته مهم :
  • در استفاده از این روش بهتر است سطح ۲۵ (یا ۲۰) را برای تأیید صحت روند استفاده کنیم. به این صورت که اگه ADX به بالای سطح ۲۵ برسد، روند صعودی یا نزولی فعلی تأیید می‌شود. اما اگر ADX صعودی بوده ولی هنوز به سطح ۲۵ نرسیده باشد، قدرت روند با تردیدهایی روبرو است.
  • در هنگام تشخیص نزولی بودن ADX برای بازارهای خنثی نیز بهتر است ADC به پایین سطح ۲۰ برسد تا روند خنثی و بی رمق بودن بازار مورد تأیید قرار گیرد. در صورتی که شما یک معامله‌گر روند هستید، توصیه می‌شود که در مقادیر ADX کمتر از ۲۵ یا ۲۰ از معامله کردن اجتناب کنید.
۲- تشخیص شروع و پایان روند با توجه به وضعیت دو منحنی +DI و -DI

پس از آن که با استفاده از ADX قدرت روند را تخمین زدیم نوبت به مشخص کردن صعودی یا نزولی بودن روند می‌رسد. معمولا اندیکاتور ADX را به همراه دو اندیکاتور DI بررسی می‌کنند. DI ها اندیکاتورهای جهت یا Directional Movement هستند و همان‌طور که گفته شد به همراه ADX یک سیستم قوی تشخیص روند را در اختیار ما قرار می‌دهند.

  • زمانی که +DI بالاتر از -DI قرار می‌گیرد، روند بازار صعودی بوده یا اصطلاحا بازار گاوی (Bullish) را داریم. به عبارتی هرچقدر +DI بالاتر باشد، قدرت خریداران بیشتر است.
  • اما زمانی که +DI پایین -DI قرار داشته باشد، نشان‌دهنده بازار نزولی یا خرسی (Bearish) است. به عبارت دیگر هرچه -DI بالاتر باشد، هیجان و قدرت فروشندگان بیشتر است.

با توجه به نمودار بالا می‌توان دریافت که مناطق برخورد دو منحنی DI می‌تواند به نوعی سیگنال خرید و فروش را برای ما صادر کند. زمانی که +DI منحنی -DI را به سمت بالا بشکند سیگنال خرید، و زمانی که +DI منحنی DI- را به سمت پایین بشکاند، سیگنال فروش صادر خواهد شد.

با توجه به نحوه محاسبه و شکل‌گیری این اندیکاتور، دقت کنید که همواره از این اندیکاتور در سهام با شناوری و حجم معاملات بالا استفاده کنید. واضح است که در صورت استفاده برای سهام با حجم معاملات روزانه پایین، این اندیکاتور با خطاهای زیادی همراه خواهد بود.

نکته مهم دیگر!

توجه کنید که ADX را می‌توان به نوعی برآیند دو منحنی DI در نظر گرفت. زمانی که دو منحنی DI از هم فاصله می‌گیرند، ADX افزایش یافته و یک روند قوی آغاز می‌شود. و بالعکس آن هر گاه دو منحنی DI به هم نزدیک می‌شوند، در واقع تقابل میان خریداران و فروشندگان به هم نزدیک بوده و ADX کاهش می‌یابد.

یک مثال ساده !

در تصویر بعد با یک مثال نمودار سهام شرکت پتروشیمی زاگرس را با استفاده از سیگنال‌های اندیکاتور ADX مرحله به مرحله تحلیل می‌کنیم.

  1. منحنی +DI با عبور از منحنی قرمز رنگ -DI اصطلاحا آن را کراس کرده و سیگنال خرید را صادر می‌کند. اما توجه کنید که منحنی ADX هنوز زیر سطح ۲۵ قرار دارد. پس روند صعودی شکل گرفته از قدرت کافی برخوردار نیست.
  2. پس از صعودی شدن منحنی ADX و عبور آن از سطح معیار ۲۵ و با توجه به این که +DI هنوز بالای -DI قرار دارد، سیگنال خرید صادر می‌شود.
  3. قدرت روند صعودی در حال تضعیف بوده و سهم وارد فاز استراحت می‌شود. اما هنوز سیگنال فروشی مشاهده نشده است.
  4. مجددا ADX گارد صعودی گرفته است و به سطوح بالاتری می‌رسد. روند صعودی قدرت بیشتری پیدا کرده است و خریداران همچنان از قدرت بالایی برخوردار هستند.
  5. همزمان با کاهش سطح منحنی ADX به زیر ۲۵، +DI هم به زیر -DI سقوط کرده است. مشاهده می‌شود که پس از این اتفاق سهم نیز روند نزولی را آغاز کرده و سیگنال فروش به درستی تأیید می‌شود.

چکیده مطلب :

یکی دیگر از اندیکاتورهای که برای تشخیص روند و قدرت آن توسط معامله‌گران استفاده می‌شود، اندیکاتور ADX است. به جرأت می‌توان گفت که در محاسبات این اندیکاتور تمامی جوانب بازار در نظر گرفته شده است. با این وجود بهتر است که از ADX برای دریافت سیگنال‌های خرید و فروش استفاده نکنید و آن را به عنوان یک تأییدیه برای موقعیت‌های معاملاتی خود در نظر بگیرید.

توجه کنید که منحنی ADX به هیچ وجه به تنهایی قابلیت مشخص کردن صعودی یا نزولی بودن روند را ندارد. این منحنی تنها بیان‌گر قدرت یا ضعف روند است. برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن روند می‌بایست از منحنی‌های کمکی DI بهره گرفت. معموال از این اندیکاتور برای تشخیص واگرایی‌ها استفاده نمی‌شود، اما شما به عنوان یک معامله‌گر می‌توانید توانایی این اندیکاتور در تشخیص واگرایی‌ها را نیز بررسی کنید.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI) یک اندیکاتور شتاب حرکت قیمتی است که از آن در تحلیل تکنیکال برای اندازه‌گیری تغییرات اخیر قیمت و بررسی وضعیت‌های خرید افراطی (overbought) و فروش افراطی (oversold) در یک سهم و یا دیگر دارایی‌ها استفاده می‌شود. اندیکاتور RSI به‌شکل یک نوسان‌گر (یک نمودار خطی که در آن خط بین دو محدودهٔ معین حرکت می‌کند) به‌نمایش گذاشته ‌شده و محدوده‌ای از 0 تا 100 را شامل است. این اندیکاتور توسط آقای وایدِلر (J. Welles Wilder Jr) توسعه داده شد و در کتاب مشهورش در سال 1978 تحت عنوان (New Concepts in Technical Trading Systems) معرفی شد.

تفسیر سنتی و تجارب استفاده از اندیکاتور RSI به ما می‌گوید که هرگاه این اندیکاتور از محدودهٔ 70 عبور کرد، دارایی در وضعیت خرید افراطی قرار گرفته و قیمتی بیش از قیمت واقعی خود دارد. در چنین حالتی احتمال یک بازگشت روند (reversal) یا یک پولبک اصلاحی (corrective pullback) بالا می‌باشد. اگر اندیکاتور RSI در مقادیر 30 و پایین‌تر از آن قرار گیرد، نشان‌دهندهٔ وضعیت فروش افراطی در بازار بوده و سهم در این حالت ارزشی کم‌تر از ارزش واقعی خود را دارد.

نکات کلیدی:

  • اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) یک نوسان‌گر شتاب قیمتی مشهور است که در سال 1978 توسعه داده شد.
  • اندیکاتور RSI سیگنال‌های تکنیکالی را در خصوص حرکات صعودی و یا نزولی قیمت صادر می‌کند و معمولاً در زیر نمودار قیمتی به نمایش در می‌آید.
  • یک دارایی معمولاً زمانی در وضعیت خرید افراطی قرار می‌گیرد که RSI در سطوح بالای 70% قرارگرفته باشد و زمانی در وضعیت فروش افراطی قرار می‌گیرد که RSI در محدوده‌ای زیر 30% قرارگرفته باشد.

فرمول محاسبه RSI

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی در دو مرحله‌ای محاسبه می‌شود که شروع آن با فرمول زیر می‌باشد:

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟


میزان افزایش و یا کاهش نسبی که در این فرمول مورد استفاده قرار گرفته است، درصد افزایش یا کاهش نسبی در طی بازهٔ زمانی منتخب می‌باشد. در این فرمول از قدر مطلق میانگین کاهش قیمت استفاده می‌شود.

استاندارد محاسبهٔ مقادیر اولیهٔ RSI استفاده از بازهٔ زمانی 14 می‌باشد. برای مثال، طی 7 روز از 14 روز گذشتهٔ قیمت به‌طور میانگین 1% افزایش یافته است و در 7 روز دیگر قیمت با میانگین کاهش 0.8٪ – بسته شده‌ است. محاسبات بخش اول RSI، به‌شکل زیر خواهند بود:

زمانی که اطلاعات قیمتی تمامی بازهٔ 14 روزه در دسترس قرار گیرند، بخش دوم فرمول RSI محاسبه می‌شود. مرحلهٔ دوم محاسبات نتایج را تعدیل (smooth) می‌کند.

محاسبات RSI

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟

با استفاده از فرمول فوق، RSI محاسبه شده و محل قرارگیری خط آن مشخص می‌شود.
هر چه میزان قیمت‌های بسته شدن (close) افزایش پیدا کند، RSI روندی صعودی تجربه می‌کند و هر چه میزان قیمت بسته شدن کاهش پیدا کند، RSI نزول می‌کند. بخش دوم محاسبات RSI نتایج را تعدیل می‌کند. بنابراین تنها در بازارهایی با روند قدرتمند، اندیکاتور RSI می‌تواند به مقادیر 0 و یا 100 نزدیک شود.

همان طور که می‌توانید در نمودار فوق ببینید، اندیکاتور RSI می‌تواند برای مدت‌زمان طولانی ‌در وضعیت خرید افراطی قرار بگیرد. همچنین ممکن است این اندیکاتور برای مدتی طولانی در محدودهٔ فروش افراطی باقی بماند، به‌خصوص زمانی که سهم در یک ‌روند نزولی قرار گرفته است. این موضوع می‌تواند برای تحلیل‌گران تازه‌کار گیج‌کننده باشد اما یادگیری نحوهٔ استفاده از این اندیکاتور با توجه به روند غالب، این مشکلات را برطرف می‌کند.

اندیکاتور RSI چه چیزهایی را به شما می‌گوید؟

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟

روند اصلی سهم یا دارایی ابزاری مهم برای اطمینان از درک صحیح اندیکاتور می‌باشد. برای مثال، یکی از مشهورترین تکنسین‌های بازار آقای کنستانس براون (Constance Brown) این ایده را ترویج داده که وضعیت فروش افراطی در روند صعودی بازار، ممکن است در محدوده‌ای بالاتر از 30% رخ دهد و وضعیت خرید افراطی در روند نزولی، در محدوده‌هایی پایین‌تر از 70% اتفاق می‌افتد.
همان طور که در نمودار زیر می‌بینید، در طی یک روند نزولی RSI به‌محدودهٔ 50% (به‌جای محدودهٔ 70%) رسید که می‌توانست توسط سرمایه‌گذاران به‌عنوان یک سیگنال قابل‌اتکا از وضعیت نزولی بازار مورد استفاده قرار گیرد. بسیاری از سرمایه‌گذاران یک خط روند افقی را در بین محدودهای 30% و 70% استفاده می‌کنند تا بتوانند زمانی که بازار در یک روند قدرتمند قرار دارد، نقاط خرید و یا فروش افراطی را بهتر تشخیص دهند. تنظیم سطوح خرید افراطی و یا فروش افراطی زمانی که قیمت یک دارایی و یا سهام در یک روند افقی طولانی‌مدت قرار گرفته، معمولاً ضروری نیست.

یک مفهوم مرتبط در استفاده از سطوح خرید افراطی یا فروش افراطی تمرکز بر روی سیگنال‌های معاملاتی و تکنیک‌هایی است که با روند مطابقت دارند. به بیان دیگر، سیگنال‌های صعودی زمانی که روند صعودی بوده و سیگنال‌های نزولی زمانی که روند نزولی است به شما کمک می‌کند تا در تلهٔ سیگنال‌های اشتباه تولیدشده توسط اندیکاتور RSI گیر نکنید.

مثال‌هایی از واگرایی RSI

یک واگرایی مثبت (bullish divergence) زمانی اتفاق می‌افتد که RSI دو کف بالارونده (higher lows) بسازد در حالی که قیمت دو کف پایین‌رونده (lower lows) تشکیل می‌دهد. این موضوع نشان‌دهندهٔ افزایش شتاب حرکتی مثبت قیمت بوده و هرگونه شکستی به بالای سطح محدودهٔ فروش افراطی می‌تواند به‌عنوان یک موقعیت مناسب برای ورود به‌موقعیت معاملاتی خرید (long position) مورد استفاده قرار گیرد.
واگرایی منفی (bearish divergence) زمانی رخ می‌دهد که اندیکاتور RSI دو سقف نزولی قیمت بسازد در حالی‌ که قیمت دو سقف صعودی می‌سازد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد واگرایی می‌توانید از مطلب آموزشی «واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟


همان گونه که در نمودار زیر می‌بینید، واگرایی مثبت زمانی که RSI دو کف صعودی و قیمت دو کف نزولی را ساخته‌اند تشخیص داده شد. این یک سیگنال معتبر بوده است اما واگرایی‌ها زمانی که در یک روند پایدار طولانی‌مدت هستند، کمیاب می‌باشند. استفاده از مقادیری منعطف از سطوح فروش افراطی یا خرید افراطی می‌تواند در یافتن سیگنال‌های احتمالی بیشتر کمک کند.

مثال‌هایی از نقاط برگشتی رد شده در RSI

یک تکنیک معاملاتی دیگر، رفتار RSI زمانی که از محدوده‌های فروش یا خرید افراطی خارج می‌شود را بررسی می‌کند. این سیگنال با نام نقطهٔ برگشتی رد شده صعودی (bullish swing rejection) شناخته می‌شود و چهار بخش دارد:

  1. RSI به یک محدودهٔ فروش افراطی نزول کند.
  2. RSI به سطحی بالاتر از 30% برگردد.
  3. RSI یک کف دیگر، بدون بازگشت به محدودهٔ فروش افراطی را بسازد.
  4. RSI قلهٔ اخیر خود را بشکند.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟

همان طور که در نمودار زیر می‌بینید، اندیکاتور RSI در وضعیت فروش افراطی قرار داشته، سطح 30% را شکسته و دوباره یک کف بالاتر از محدودهٔ فروش افراطی را ساخته است. استفاده از RSI بدین شکل بسیار شبیه به رسم خطوط روند در نمودار قیمت می‌باشد.

به‌مانند واگرایی‌ها، یک نسخهٔ نزولی از سیگنال‌های نقاط بازگشت قیمتی ردشده (swing rejections) نیز وجود دارد که به‌مانند آینه‌ای از نسخهٔ صعودی آن می‌باشد. یک نقطهٔ بازگشت قیمتی ردشدهٔ نزولی (bearish swing rejections) نیز دارای چهار بخش می‌باشد.

  1. RSI وارد محدودهٔ خرید افراطی شود.
  2. RSI به زیر محدودهٔ 70% نزول کند.
  3. RSI یک سقف دیگر را، بدون ورود به محدودهٔ خرید افراطی بسازد.
  4. RSI کف اخیر خود را بشکند.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازگشت قیمتی می‌توانید از مطلب آموزشی «بازگشت قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟

نمودار زیر نشان‌دهندهٔ سیگنال نقطهٔ بازگشت قیمتی ردشدهٔ نزولی می‌باشد. مانند بیشتر تکنیک‌های معاملاتی، این سیگنال زمانی از اعتبار بیشتری برخوردار است که با روند غالب طولانی‌‌مدت مطابقت داشته باشد. سیگنال‌های نزولی که در طی یک روند نزولی بلندمدت تشکیل می‌شوند، هشدارهای کاذب کمتری می‌سازند.

تفاوت‌های بین اندیکاتور RSI و اندیکاتور MACD

اندیکاتور هم‌گرایی-واگرایی میانگین‌های متحرک (Moving Averages Convergence Divergence – MACD) یک اندیکاتور تکنیکالی است که به‌اندازه‌گیری شتاب حرکتی قیمت‌ها – با توجه به روند حال حاضر – پرداخته و نشان‌دهندهٔ روابط بین دو میانگین متحرک یک قیمت می‌باشد. اندیکاتور MACD از طریق کسر میانگین متحرک نمایی 26 روزه از میانگین متحرک نمایی 12 روزه محاسبه می‌شود. نتیجهٔ این محاسبات خط MACD می‌باشد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور هم‌گرایی-واگرایی میانگین‌های متحرک می‌توانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور همگرایی-واگرایی میانگین متحرک – مکدی – در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.

یک میانگین متحرک نمایی 9 روزه از خط MACD با نام (خط سیگنال – signal line) شناخته می‌شود که در بالای خط MACD قرار می‌گیرد و به‌عنوان یک ماشه برای صدور سیگنال‌های خرید یا فروش عمل می‌کند. معامله‌گران ممکن است زمانی که خط MACD به بالای خط سیگنال حرکت کند به خرید پرداخته و زمانی که خط MACD به سطح زیرین خط سیگنال حرکت کند به فروش بپردازند.

اندیکاتور RSI، برای بررسی وضعیت خرید افراطی یا فروش افراطی یک سهم با توجه به تغییرات اخیر قیمتی طراحی شده است. اندیکاتور RSI از طریق محاسبهٔ میانگین افزایش یا کاهش در قیمت‌ها در طی یک بازهٔ زمانی مشخص محاسبه می‌شود. بازهٔ زمانی از پیش تعیین‌شده 14 بوده و مقادیر این اندیکاتور نیز بین 0 تا 100 متغیرند.

اندیکاتور MACD به بررسی روابط بین دو میانگین متحرک نمایی می‌پردازد در حالی که اندیکاتور RSI تغییرات قیمتی را با توجه به بیشترین و کمترین قیمت اخیر می‌سنجد. این دو اندیکاتور معمولاً در کنار یکدیگر استفاده می‌شوند تا تصویری بهتر از بازار را برای تحلیل‌گر ترسیم کنند.

هر دو اندیکاتور به بررسی شتاب حرکتی قیمت یک دارایی می‌پردازند. هر چند، فاکتورهای متفاوتی را اندازه‌گیری می‌کنند. بنابراین در برخی اوقات ممکن است سیگنال‌های متضاد صادر کنند. برای مثال، یک اندیکاتور RSI می‌تواند برای مدت‌زمانی طولانی در بالای سطح 70 باقی بماند، که نشان‌دهندهٔ یک وضعیت خرید افراطی طولانی‌مدت در بازار می‌باشد.

در همین زمان، ممکن است اندیکاتور MACD نشان‌دهندهٔ ادامهٔ افزایش شتاب حرکات قیمتی در بازار باشد. هر دو اندیکاتور می‌توانند سیگنالی از احتمال تغییر روند قیمت در آینده را با استفاده از واگرایی‌ها صادر کنند (برای مثال، قیمت به سطوح بالاتر حرکت کرده در حالی که این اندیکاتورها به سطوحی پایین‌تر حرکت می‌کنند و یا بالعکس).

محدودیت‌های استفاده از اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI به بررسی شتاب حرکت صعودی و نزولی قیمت پرداخته و نتایج را در پایین نمودار قیمتی به نمایش می‌گذارد. مانند بیشتر اندیکاتورهای تکنیکال این سیگنال‌ها زمانی از اعتبار بیشتری برخوردارند که با روند طولانی‌مدت مطابقت داشته باشند.

سیگنال‌های بازگشت واقعی کمیاب بوده و تشخیص آن‌ها از سیگنال‌های اشتباه سخت است. یک هشدار مثبت کاذب (false positive)، برای مثال، یک تقاطع صعودی بوده که با یک کاهش ناگهانی در قیمت سهام همراه می‌شود. یک هشدار منفی کاذب (false negative) وضعیتی است که یک تقاطع منفی، با یک حرکت صعودی ناگهانی قیمت همراه می‌شود.

از آنجایی که این اندیکاتورها شتاب حرکات قیمت را نشان می‌دهند، در صورت حرکت قیمت برای مدتی طولانی می‌توانند در وضعیت خرید افراطی یا فروش افراطی طولانی‌مدت قرار بگیرند. بنابراین، بیشتر کاربرد اندیکاتور RSI در بازارهای نوسانی می‌باشد. جایی که قیمت دارایی‌ها از حالت صعودی به نزولی و بالعکس تغییر می‌کند.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.

شاخص قدرت نسبی (RSI) چیست؟

شاخص قدرت نسبی (RSI) چیست؟

شاخص قدرت نسبی ( RSI ) یک شاخص حرکت است که در آنالیز فنی مورد استفاده قرار می گیرد و بزرگی تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی شرایط فروش بیش از حد یا سبقت در قیمت سهام یا دارایی دیگر اندازه گیری می کند RSI. به عنوان نوسان ساز نمایش داده می شود (نمودار خطی که بین دو سطح حرکت می کند) و می تواند از ۰ تا ۱۰۰ مقداری داشته باشد. این شاخص در ابتدا توسط J. Welles Wilder Jr. تهیه شده و در کتاب اصلی خود در سال ۱۹۷۸ با عنوان ‘مفاهیم جدید’ معرفی شده است.

تعبیر و استفاده سنتی از RSI به این معناست که مقادیر ۷۰ یا بالاتر نشان می دهد که امنیت در حال افزایش است و بیش از حد ارزش افزوده دارد و ممکن است برای یک روند معکوس یا بازگرداندن قیمت در اولویت قرار گیرد. یک خواندن RSI از ۳۰ یا پایین تر نشان دهنده یک وضعیت کم ارزش و فروش بیش از د و نوعی سینال خرید است.

پیشگویی های کلیدی

  • شاخص قدرت نسبی (RSI) نوسانگر شتابی محبوب است که در سال ۱۹۷۸ توسعه یافته است.
  • RSI سیگنال های معامله گر فنی را در مورد شتاب صعودی و نزولی قیمت فراهم می کند و اغلب زیر نمودار قیمت دارایی ترسیم می شود.
  • معمولاً وقتی RSI بالاتر از ۷۰٪ است سیگنال فروش و در صورت پایین آمدن از ۳۰٪ سیگنال خرید محسوب می شود.

فرمول RSI

شاخص قدرت نسبی (RSI) با محاسبه دو بخشی محاسبه می شود که با فرمول زیر شروع می شود:

فرمول RSI

متوسط ​​سود یا ضرر استفاده شده در محاسبه میانگین درصد سود یا ضرر در طی دوره برگشت است. فرمول از یک مقدار مثبت برای ضرر متوسط ​​استفاده می کند.

هنگامی که دوره ۱۴ تایی از داده ها در دسترس باشد ، می توان بخش دوم فرمول RSI را محاسبه کرد:

هنگامی که دوره 14 تایی از داده ها در دسترس باشد ، می توان بخش دوم فرمول RSI را محاسبه کرد

محاسبه RSI

با استفاده از فرمول های بالا ، RSI قابل محاسبه است ، جایی که می توان خط RSI را در زیر نمودار قیمت دارایی ترسیم کرد.

با افزایش تعداد و اندازه بسته شدن مثبت ، RSI افزایش می یابد و با افزایش تعداد و اندازه خسارات سقوط می کند. بخش دوم محاسبه نتیجه را تسکین می بخشد ، بنابراین RSI فقط در یک بازار به شدت روند نزولی نزدیک به ۱۰۰ یا ۰ خواهد بود.

با افزایش تعداد و اندازه بسته شدن مثبت ، RSI افزایش می یابد و با افزایش تعداد و اندازه خسارات سقوط می کند. بخش دوم محاسبه نتیجه را تسکین می بخشد ، بنابراین RSI فقط در یک بازار به شدت روند نزولی نزدیک به 100 یا 0 خواهد بود.

همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنید ، شاخص RSI می تواند در مدت زمان طولانی در منطقه اشباع خرید بماند در حالی که سهام در روند صعودی است. این شاخص ممکن است زمانی که سهام در روند نزولی است ، برای مدت طولانی در قلمرو پایدار باقی بماند. این می تواند برای تحلیلگران جدید گیج کننده باشد ، اما یادگیری استفاده از شاخص در چارچوب روند غالب این موضوعات را روشن می کند.

شاخص قدرت نسبی RSI به شما چه می گوید؟

روند اصلی سهام یا دارایی ابزاری مهم برای اطمینان از درک صحیح خواندن شاخص است. به عنوان مثال ، تکنسین مشهور بازار ، کنستانس براون (CMT) ، این ایده را ترویج کرده است که احتمالا ً مقدار RSI در روند صعودی بیشتر از ۳۰٪ است ، و همچنین روند نزولی بسیار پایین تر از۷۰٪ رخ میدهد.

همانطور که در نمودار زیر مشاهده می کنید ، در طی روند نزولی ، RSI نزدیک به ۵۰٪ و نه ۷۰٪ صعود می کند ، که می تواند توسط سرمایه گذاران برای اطمینان بیشتر نسبت به شرایط نزولی استفاده شود. بسیاری از سرمایه گذاران در صورت وجود روند قوی برای شناسایی بهتر ، از یک روند افقی استفاده می کنند که بین ۳۰ تا ۷۰ درصد است. تغییر سطح اوراق بهادار یا فرابورس زمانی که قیمت سهام یا دارایی در یک کانال بلند مدت ، افقی است ، معمولاً غیر ضروری است.

شاخص قدرت نسبی RSI به شما چه می گوید؟

یک مفهوم مرتبط با استفاده از سطوح اشباع خرید و اشباع فروش متناسب با روند ، تمرکز روی سیگنال های معاملاتی و تکنیک های سازگار با روند است. به عبارت دیگر ، استفاده از سیگنال های صعودی در زمانی که قیمت در روند صعودی باشد و سیگنال های نزولی وقتی سهام در یک روند نزولی قرار دارد ، به جلوگیری از آلارم های دروغین بسیاری که RSI می تواند بدهد ، کمک می کند.

نمونه ای از واگرایی شاخص قدرت نسبی RSI

واگرایی صعودی وقتی اتفاق می افتد که RSI یک قرائت پایدار را ایجاد می کند و پایین تر آن نیز پایین می آید که به ترتیب با پایین ترین قیمت ها مطابقت دارد. این امر نشان دهنده افزایش حرکت صعودی است و می توان از شکاف بالای سرزمین فرورفته برای ایجاد موقعیت طولانی جدید استفاده کرد.

واگرایی نزولی هنگامی اتفاق می افتد که RSI باعث ایجاد خواندن اضافه و به دنبال آن پایین تر شود که با قیمت های بالاتر مطابقت داشته باشد.

همانطور که در نمودار زیر مشاهده می کنید ، هنگامی که RSI با تشکیل پایین ترین نرخ ، نرخ پایین تر را تشکیل می دهد ، واگرایی صعودی مشخص شد. این یک سیگنال معتبر بود ، اما وقتی سهام در روند طولانی مدت پایدار باشد ، واگرایی می تواند نادر باشد. استفاده از قرائت انعطاف پذیر oversold یا overbought به شناسایی سیگنال های احتمالی بیشتر کمک می کند.

نمونه ای از واگرایی شاخص قدرت نسبی RSI

نمونه ای از رد شدن سووینگ در RSI

یکی دیگر از روشهای معاملات ، رفتار RSI را هنگام مراجعه مجدد از قلمروهای تحت الشعاع یا سرزمین بررسی می کند. این سیگنال \”رد نوسان\” نامیده می شود و چهار بخش دارد:

  • RSI در قلمرو فرعی فرو می رود.
  • RSI از بالای ۳۰٪ عبور می کند.
  • RSI بدون عبور از داخل قلمرو ، شیب دیگری را تشکیل می دهد.
  • RSI سپس جدیدترین سطح خود را می شکند.

همانطور که در نمودار زیر مشاهده می کنید ، نشانگر RSI اشباع در فروش شده است ، از بین ۳۰٪ شکسته شده و کمترین دفع را تشکیل می دهد که باعث افزایش سیگنال می شود. استفاده از RSI از این طریق بسیار شبیه به ترسیم خطوط روند در نمودار قیمت است.

نمونه ای از رد شدن سووینگ در RSI

مانند واگرایی ، یک نسخه نزولی از سیگنال رد نوسان وجود دارد که مانند تصویر آینه ای از نسخه صعودی است. رد نوسان بلندی نیز دارای چهار بخش است:

  • RSI به قلمروها افزایش می یابد.
  • RSI از زیر ۷۰٪ عبور می کند.
  • RSI بدون عبور از داخل قلمروهای پرتراکم سطح دیگری را تشکیل می دهد.
  • RSI سپس آخرین سطح پایین خود را می شکند.

نمودار زیر سیگنال رد نوسان بلندی را نشان می دهد. مانند بسیاری از تکنیک های معاملات ، این سیگنال هنگامی که با روند طولانی مدت غالب مطابقت داشته باشد قابل اطمینان تر خواهد بود. سیگنال های خرسی در طول روند نزولی کمتر احتمال دارد آلارم کاذب تولید کنند.

چگونه پایان یک روند را تشخیص دهیم؟

برای اینکه بتوانیم پایان یک روند را تشخیص دهیم ابتدا باید حالتها و موقعیتهای مارکت را بررسی کنیم. همانطور که می دانید بازار سه حالت می تواند داشته باشد: یا حالت صعودی (گاوی) دارد بدین معنا که خریداران کنترل بازار را در دست دارند و قیمت را به سمت بالا می برند؛ یا حالت نزولی (خرسی) دارد و به معنای این است که فروشنده ها کنترل بازار را در دست گرفته اند و قیمت را به سمت پایین می برند، و یا حالت رِنج دارد.

تریدر ها با دقت در نمودار یک نماد یا سهم متوجه حالات مختلف بازار می شوند و با توجه به سیگنالهایی که دریافت می کنند می توانند شکست یک روند را قبل از رخ دادن تشخیص دهند و دارایی خود را قبل از ریزش قیمت به فروش برسانند؛ و یا اگر احتمال بدهند که قیمت سهامی به زودی رشد خواهد داشت، اقدام به خرید آن سهم یا نماد در کف قیمتی بنمایند و بدین ترتیب از معاملات بازار سود کسب کنند.

پیشبینی شکست یک روند مستلزم کسب تجربه در بازار است. ولی ما در این مقاله بعضی از مهم ترین نکاتی را که می توانند یک سیگنال قوی از تغییر یک روند تلقی شوند برای شما آورده ایم:

شکست خط روند:

برای کشیدن یک خط روند اول باید بدانیم که روندمان صعودی است یا نزولی. روند های صعودی از موجهای جنبشی (رشد قیمت) و اصلاح قیمت تشکیل شده اند. برای کشیدن خط روند در یک موج صعودی هدف کشیدن خطی است که در صورت شکسته شدن به ما اخطار برگشت بازار را بدهد. پس ما دو دره ی واضح و مشخص را به هم وصل می کنیم و این خط را به سمت بالا امتداد می دهیم. در کشیدن خط روند به دو نکته توجه می کنیم: خط روندی معتبرتر است که تعداد نقاط برخورد بیشتر و تعداد شکستهای کمتری داشته باشد. به این معنا که قیمت (چه سایه و چه خود کندلها) زیاد از خط روند عبور نکرده باشد و تعداد تداخل ها کمتر باشد.

برای کشیدن خط روند در روند های نزولی که باز هم از موج ها و اصلاح های قیمتی تشکیل شده است دو قله ی تقریبا پشت سر برخورد با خط میان RSI هم را در نظر می گیریم و به هم وصل می کنیم. در کشیدن خطوط روند نزولی نیز اولویت با خطی است که کمتر شکسته شده باشد.

هر چقدر شیب خط روند بیشتر باشد اعتبارش کمتر است. وقتی چند خط روند پشت سر هم کشیدیم و ملاحظه کردیم که شیب خطوط رفته رفته در حال بیشتر شدن هستند احتمال شکسته شدن خط روند بیشتر می شود. در صورتی که روند شکسته شود و سایر خطوط روند با شیب کمتر را هم بشکند باید احتمال برگشت بازار را بدهیم و زمان آن رسیده که سودهایمان را ذخیره کنیم.

به عبارتی در بازارهای مالی با رسم خطوط روند سعی می کنیم گوش به زنگ باشیم تا با کوچکترین تغییر قیمت و شکسته شدن خطوط روند، در کنار در نظر گرفتن فاکتورهای دیگر بتوانیم در سریع ترین زمان ممکن پیشبینی کنیم که آیا بازار ریزشی خواهد بود یا رشد خواهد کرد؛ روند ما ادامه خواهد داشت یا برخواهد گشت. بعد از شکست روند معمولا در نمودارها حالت فشردگی خواهیم داشت که جهت این فشردگی به هر سمتی باشد شکست روند به همان سمت خواهد بود.

شکست میانگین متحرک:

یکی از تعاریف بسیار مهم در تحلیل تکنیکال مومنتوم است. مومنتوم (momentum) در بازارهای مالی به معنای سرعت و جهت تغییر قیمت یک نماد است. معامله بر اساس مومنتوم استراتژی ای است که در آن تریدرها دارایی هایی را که قیمت آنها در حال افزایش است می خرند و در اوج قیمت آنها را می فروشند.

تکنیکهای سرمایه گذاری ریچارد درایهاوس که به پدر سرمایه گذاری مومنتوم مشهور است، اصول اولیه ی معامله بر اساس مومنتوم هستند. قاعده ی اساسی در این معاملات که جزء استراتژی های سودآور هستند این است که "بالا بخرید و بالاتر بفروشید" که با اصل سرمایه گذاری ارزشی معمول که "پایین بخرید و بالا بفروشید" متفاوت است.

معاملات مومنتوم مزایای زیادی دارند؛ از جمله این که سهمی که می خرید ذاتا باارزش و در حال افزایش است و نیازی نیست که صبر کنید تا روزی باارزش شود. مزیت دیگر این است که امکان سود بالا در یک دوره ی کوتاه وجود دارد؛ چون می توانید از نوسانات بازار سود ببرید و به اصطلاح نوسان گیری کنید.

در استراتژی های مومنتوم باید جهت حرکت سهام را شناسایی کنیم و در نقطه ی مناسبی اقدام به خرید کنیم. بدین ترتیب با افزایش قیمت سهام سرمایه ی ما هم رشد می کند و تا زمانی که اخطار کاهش قیمت نداریم به حضورمان ادامه می دهیم و در صورت دریافت سیگنال ریزش، از بازار خارج می شویم. در استراتژی مومنتوم زمان ورود و خروج بسیار مهم است. اگر دیر وارد شوید ضرر می کنید و اگر زود خارج شوید ممکن است خیلی کم سود کنید.

معروف ترین و پرکاربرد ترین استراتژی مومنتوم که اکثر تریدر ها با آن آشنا هستند تقاطع میانگین های متحرک است.

از میانگین متحرک برای تصمیم گیری های غیر هیجانی استفاده می کنیم تا هیجان را کم کنیم و بتوانیم تصمیم گیری های عاقلانه تری داشته باشیم. کافی است که عدد میانگین متحرک (moving average) را طوری تنظیم کنید که کمترین شکستگی و رد شدن قیمت را به ما بدهد. اگر شیب میانگین متحرک صعودی باشد انتظار روند صعودی را داریم، اگر شیب نداشته باشد یا قیمت (کندلها) مداوم از داخل moving رد بشوند و به سمت پایین و بالا در نوسان باشند و آن را قطع کنند، به این معناست که بازار رنج است و اگر شیب moving نزولی باشد یعنی روند نزولی است. پس میانگین متحرک در بازارهای بدون روند کارایی ندارد و سود خوبی به ما نمی دهد چون جزو اندیکاتورهای trend است و در روند ها می شود از آن استفاده کرد. برای بازارهایی که رنج هستند بهتر است از اوسیلاتورها استفاده کنیم.

میانگین متحرک خاصیت آهنربایی یا مگنتیک دارد. یعنی زمانی که قیمتمان از میانگین متحرک ما فاصله ی خیلی زیادی بگیرد حالتی به وجود می آید که یا قیمت رنج می زند تا میانگین متحرک به آن برسد، یا در یک روند صعودی قیمت به سمت پایین نزول می کند تا با میانگین متحرک برخورد کند. این دو باید همیشه نزدیک به هم باشند و زمانی که از هم فاصله می گیرند یک سیگنال برای ماست زیرا جایی است که احتمال اصلاح و برگشت بازار زیاد است.

برای سیگنال گیری از این اندیکاتور، از دو میانگین متحرک تند (دوره ی تناوب کم) و میانگین متحرک کند (دوره ی تناوب زیاد) استفاده می کنیم. در این استراتژی هرگاه میانگین متحرک تند بالای میانگین متحرک کند قرار بگیرد روند صعودی خواهد بود و می توانیم آن را یک سیگنال خرید در نظر بگیریم. برعکس هرگاه میانگین متحرک تند زیر میانگین متحرک کند قرار بگیرد نشان دهنده ی این است که مومنتوم نزولی است.

تشخیص واگرایی در RSI:

یکی از محبوب ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال اندیکاتور RSI است که جزو اندیکاتورهای نوسان نما یا اوسیاتورها دسته بندی می شود. RSI تعیین کننده ی جهت و قدرت نسبی بازار است.

خط 70 در RSI مرز اشتیاق خرید است. اگر RSI از 70 بالاتر برود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای خرید وجود ندارد یا به بیان دیگر خرید در این ناحیه اشباع شده است. از طرف دیگر خط 30 مرز اشتیاق فروش است و هرگاه RSI وارد این ناحیه شود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای فروش وجود ندارد و فروش در این ناحیه اشباع شده است. با توجه به این نکته هرگاه اندیکاتور خط 70 را به سمت پایین قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال نزولی اصلاح قیمتی یا تغییر روند محسوب می شود. همچنین در صورتی که RSI خط 30 را به سمت بالا قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال صعودی اصلاح قیمتی یا تغییر روند به شمار می رود.

روی این اندیکاتور می توان خط روند رسم کرد که شکسته شدن آن سیگنال بسیار مهمی برای تریدرها است. با شکسته شدن روند RSI این اخطار را دریافت می کنیم که روند اصلی بازار به احتمال بالا شکسته خواهد شد.

اگر قیمت در حال رشد باشد ولی قدرت روند کاهشی داشته باشد، این نشانه ای از اتمام روند صعودی و آغاز روند نزولی و به اصطلاح واگرایی بازار است. واگرایی به حالتی گفته می شود که در آن قیمت برخلاف اندیکاتور حرکت کند. واگرایی ها در کنار خط روند مهم هستند و سیگنالهایی که از واگرایی ها بدست می آیند جزو معتبرترین سیگنالهایی هستند که می توان از یک اندیکاتور گرفت.

اگر روی چارت با روند قیمتی صعودی، واگرایی دیدیم در صورتی اقدام به فروش می کنیم که امتداد خط روند هم شکسته شود. در روندهای صعودی قله ی بالاتر در قیمت و قله ی پایین تر در RSI به معنای بازگشت روند، و دره ی بالاتر در قیمت و دره ی پایین تر در RSI به معنای ادامه ی روند است.

همچنین اگر در نمودار RSI سه سقف یا سه کف یکسان ساخته شده باشد احتمال یک اصلاح قیمتی به وجود می آید.

تشخیص الگوی سر و شانه:

سر و شانه یک الگوی برگشتی است که شکلگیری آن یک نشانه ی قوی از شکستن روند در برخورد با خط میان RSI بازار است. الگوی سر و شانه ی سقف یا صعودی از سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده که قله ی میانی نسبت به دو قله ی دیگر بیشترین ارتفاع را دارد. قبل و بعد از قله ی میانی (head) شانه های متعددی می توانند شکل بگیرند. در الگوهای سر و شانه بین شانه ی چپ و سر باید واگرایی وجود داشته باشد. ایجاد واگرایی تاییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.

این الگو زمانی اعتبار بیشتری دارد که دو قله ی کناری از نظر بازه ی زمانی و تغییرات قیمتی مشابه یکدیگر باشند. هرگاه بخواهید با استفاده از این الگو ترید انجام دهید، بعد از اینکه الگو را روی نمودار تشخیص دادید منتظر شکستن خط گردن بمانید؛ هرگاه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی ای خط گردن را بشکند و شما هنوز وارد معامله نشده باشید، منتظر پولبک (حرکت برگشتی) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. پس از شکسته شدن خط گردن و تایید آن، هدفی که نمودار دنبال می کند به اندازه ی اختلاف بازه ی قیمتی خط گردن و قله ی میانی خواهد بود. خط گردن می تواند کج باشد و زاویه داشته باشد و لزومی ندارد که حتما به صورت افقی کشیده شود؛ ولی این موضوع از اعتبار الگو می کاهد.

تشکیل این الگو در روند صعودی احتمال شکست روند و آغاز روند نزولی را افزایش می دهد؛ عکس این مطلب در مورد الگوی سر و شانه ی نزولی صادق است.

در انتها یادآور می شویم نکات ذکر شده در بالا به تنهایی اجازه ی ورود یا خروج به/از معامله به ما نمی دهند و باید با نکات دیگر تلفیق شوند چرا که ترکیب چند سیگنال در کنار هم احتمال برد ما در معاملات را افزایش خواهد داد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.