استراتژی بریک اوت چیست؟


قدرت پولبک به عنوان یک استراتژی مهم در معاملات

استراتژی پولبک بازار یا ریتریسمنت قدرت زیادی در تعیین پوزیشن صحیح دارد. بعد از تعیین روند بایستی در جستجوی پولبک باشیم. شناسایی پولبک معاملاتی با سطوح حمایت و مقاومت یا میانگین متحرک‌ها صورت می‌گیرد و در واقع پولبک به سطح اصلی می‌تواند منجر به پتانسیل سود بالا همراه با ریسک شود.

معامله کردن آسان است ، اما مردم آن را سخت کرده‌اند. دلیلش را می‌دانم چون من هم مانند شما عمل می‌کردم و معامله کردن را برای خودم سخت کرده بودم. ۱۵ سال پیش زمانی که شروع به معامله کردم ، احساس کردم که دائم در مسیر اشتباه بازار معاملاتی قرار دارم. به محض این که وارد پوزیشن می‌شدم، مثل این که شخصی درون کامپیوترم وجود داشت و قیمت‌ها را در جهت مخالف هول می‌داد. واقعا احساس می‌کردم که “بازار علیه من است” و تلاش می کند پولم را بگیرد.

شما هم همین حس را داشتید؟

احتمالا شما هم به قدرت پولبک آگاه نیستید و یا دقیقا نمی‌دانید چگونه در معاملات خود از آنها استفاده کنید. احتمالا در زمان اشتباه وارد بازار می‌شوید، درست زمانی که بازار آماده است تا در جهت عکس شما حرکت کند. شما این کارها را انجام می‌دهید زیرا “احساس خوبی” نسبت به پوزیشن خود دارید در صورتی که بایستی با منطق و بدون احساس شخصی تصمیم بگیرید.

این استراتژی به شما نشان می‌دهد چرا پولبک بازار یا ریتریسمنت (retracements)، قدرت بسیاری دارد و این که چرا شما بایستی خیلی زود روی آن تمرکز داشته باشید.

تئوری که در پشت پولبک بازار قرار دارد.

این جمله کلیشه‌ای قدیمی را حتما شنیده‌اید، “روند دوست شماست تا زمانی که پایان یابد”، اما دقیقا روند‌های معاملاتی چه چیزی را در بر دارند؟ برای معامله‌گران مبتدی و بی‌تجربه، مبهم به نظر می‌رسد. ما به چه مشخصه‌هایی نیاز داریم، نه عملیات کلیشه‌‌ای قدیمی که به هیچ دردی نمی‌‌خورند.

خب، ۹۰٪ از معاملات من با تعصب و جانبداری از بازار همراه هستند، به بیان دیگر به ندرت سعی می‌کنم حداقل و حداکثر قیمت را انتخاب کنم. با این وجود به این معنی نیست که من برخلاف جهت بازار معامله می‌کنم. برای مثال، ممکن است نفت خام را با یک روند صعوی بلند مدت مشاهده کنم و بعد منتظر روند نزولی آن می‌شوم، قبل از آنکه وارد پوزیشن خرید شوم. من این کار را انجام می‌دهم زیرا معتقد به روند اصولی و اساسی هستم. این بسیار متفاوت از انتخاب در زمان سقف و کف قیمت است، چیزی که حرفه‌ای‌ها آن را “معامله‌ای بر مبنای ارزش یا پولبک معاملاتی یا دنبال کردن معاملات” می‌نامند ( هر سه معنی یکسان دارند).

منتظر پولبک می‌شویم. ورود به معامله در زمان پولبک بهتر از این است که روند مسیر زیادی را طی کرده باشد. پولبک می‌تواند به کاهش ریسک در زمان ورود به پوزیشن کمک کند. زیرا ما معمولا در منطقه مهم بازار (منطقه ارزشی) معامله می‌کنیم و با توجه به خطوط مقاومت و حمایت تصمیم به معامله می‌گیریم. همان طور که می‌دانیم سطوح مهم یعنی حمایت و مقاومت، اغلب نقاطی محدودکننده هستند و جریان روند به سرعت می‌تواند در این فواصل قرار گیرد. و منجر به حرکات بزرگی در جهت مخالف شوند.

واضح‌تر این که چرا بازده معاملاتی پولبک سودآور است، این است که بازار فراز و نشیب دارد و پولبک به شما کمک می‌کند تا نقطه ورود به پوزیشن را اصلاح کنید (مجددا تکرار می‌کنم انتخاب ما بالاترین و پایین‌ترین نقطه در روند نیست زیرا ما سعی در پیش‌بینی تغییر روند نداریم). شما همیشه نمی‌توانید نقطه دقیق روند را جهت ورود به پوزیشن به دست آورید اما اگر اصول روند را رعایت کنید یا در سطوح مهم نمودار معامله کنید، می‌توانید محدوده درست را بیابید.

برای درک بهتر به نمودار نگاه کنید

در نمودار زیر، یک روند نزولی مشخص وجود دارد. در نواحی با دایره قرمز رنگ که به وجود آمده، واضح است که روند نزولی در حال حرکت بوده است. به مقالاتی که در مورد روند معاملاتی وجود دارد، رجوع کنید. وجود نواحی با دایره قرمز رنگ، قطعا توجه معامله‌گران با تجربه را به این پولبک‌ها در روند جلب می‌کند و احتمالا از نقطه حداکثر وارد روند می‌شوند. در حالی که معامله‌گران دیگر این نقطه را از دست می‌دهند و فکر می‌کنند بهتر است روند بیشتر به حرکت خود ادامه دهد تا نوسانات روند نزولی خاتمه یابد. همان طور که می‌بینید، اگر سعی کنید که نزدیک هر یک از نقاط حداقل قیمت (Low) شمع اقدام به خرید نمایید، بازار تنها با فاصله‌ای کم ، قبل از این که روند خاتمه یابد به بالا حرکت می‌کند و زمانی سود حاصل می‌گردد که به حداکثر قیمت (High) خود برسد سپس اقدام به فروش نمایید.

بسیاری از معامله‌گران زمانی احساس راحتی و آرامش می‌کنند که روند در جهتی که آنها دوست دارند حرکت کند. بنابراین بسیاری از معامله‌گران سرمایه خود را از دست می‌دهند زیرا آنها درست در نقطه حداقل قیمت (Low) اقدام به فروش می‌کنند یعنی زمانی که بازار ضعیف است اما در واقع آماده برای روند صعودی می‌شود. این بدان علت است که معامله برای بسیاری از مردم مشکل است؛ زیرا شما به طور معمول بایستی کاری را انجام دهید که دقیقا برعکس احساساتی است که به شما می‌گوید چه کار کنید تا به سود دست یابید. با اطمینان به شما می‌گویم وقتی روند حالت صعودی بگیرد اقدام به فروش می‌کنید، کار آسانی نیست زیرا احساس می‌کنید روند در پایین قرار دارد اما ما بایستی به اصول روند اطمینان داشته باشیم.

استراتژی پولبک

ریتریسمنت (Retracements): سنگ بنای یک تکنیکالیست بازار معاملاتی است.

بنابراین روند را مشخص کنید، سپس در جستجوی پولبک باشید.

روش اصلی جهت معامله‌کردن با پولبک این است که روند را شناسایی کنیم و سپس در جستجوی پولبک درون روند باشیم. اولین کاری که حالا باید انجام دهید این است که به دنبال حرکات کلی نمودار باشیم، یعنی جهتی که روند معمولا از چپ به راست نمودار حرکت می‌کند؟ این‌ها روشی است که شما دنبال می‌کنید روشی که اعلام می‌کند بازار احتمالا در آینده نزدیک به روند نزولی خود ادامه می‌دهد.

لازم است یادآوری کنم که بازار به صورت خط صاف حرکت نمی‌کند. برای مثال اگر شما یک روند صعودی را شناسایی کردید، بدین معنی نیست که بازار حرکت نزولی برای یک روز یا دو روز، یک هفته یا دو هفته نداشته باشد با این وجود به طور کلی روند صعودی بوده است. چیزی که معامله‌گران فراموش می‌کنند مربوط به فاکتور زمان است. پولبک زیر ۳ تا ۵ روز برای تعداد متوسطی از معامله‌گران که می‌خواهند به سود دست یابند، قابل توجه است. اما چند روز در مقابل روند صعودی چند ماهه یا چند ساله، فقط یک تلنگر است. اگر هشیار نباشید همین تلنگر باعث می‌شود که پول زیادی را از دست دهید.

به مثال زیر توجه کنید

در نمودار زیر یک روند صعودی قرار دارد. به پولبک‌های کوچکی که به سمت پایین در روند ایجاد شده توجه کنید؛ این‌ها فرصت‌های احتمالی بالقوه ورود به روند است. بهترین و بارزترین مورد جهت ورود به بازار، شمع (کندل) پین بار صعودی ( bullish pin bar) است که در نمودار ذکر شده است. یک مثال ساده معاملاتی، سیگنال پرایس اکشن بر روی پولبک یا “خرید ضعیف در روند صعودی” است.

استراتژی پولبک

آخرین حرکات سویینگ یا نوسانی را شناسایی کرده و با اولین ریتریسمنت (retracement) معامله کنید.

بسیاری از وقت‌ها ، روند بازار واضح و مشخص نیست و در این مواقع از پولبک یا ریتریسمنت جهت کسب سود استفاده می‌کنیم. به نمودار زیر توجه کنید. یک روند صعودی واضح و مشخص وجود دارد، سپس درون روند صعودی، قیمت شروع به پولبک می‌کند و سویینگ‌ (یا نوسانات) نزولی وجود دارد. بعد از چند هفته، این پوبلک‌ها از روند نزولی حمایت می‌کند اما هنوز کاملا مشخص نیست که آیا روند صعودی به پایان رسیده است یا نه. در این مورد، ما به دنبال ریتریس‌های صعودی هستیم تا پوزیشن خرید یا فروش بگیریم. به خصوص بعد از اولین حداکثر قیمت (Higher) ریتریس که شروع به نزول کرد به دنبال نقطه فروش در ریتریس بعدی خواهیم بود. (در شکل زیر نقطه فروش نشان داده شده است)

استراتژی پولبک

پولبک معاملاتی با سطوح حمایت و مقاومت یا میانگین متحرک‌ها

حالا بایستی بر سطح حمایت و مقاومت و میانگین متحرک‌ها برای پولبک‌ها تمرکز کنیم. شما می‌توانید به آسانی سطوح حمایت و مقاومت را مشخص کنید و برگشت قیمت‌ها را به این سطوح مشاهده نمایید. سپس با چشم بسته وارد بازار شوید یا منتظر تایید سیگنال پرایس اکشن برای استراتژی بریک اوت چیست؟ ورود و ‘محو شدن’ روند اخیر بازار به سطح شوید. یعنی اگر بازار به این سطح سقوط کرد، در این سطح اقدام به خرید می‌کنید و اگر از سطح صعود کرد اقدام به فروش نمایید. معمولا میانگین متحرک‌ها (یا MA) در یک روند مشخص، بهتر هستند؛ شما می‌توانید ریتریسمنت‌‌های کوچکتر را بر روی میانگین متحرک مشاهده کنید (میانگین متحرک اکسپوننشیال یا MAE) و سپس با بررسی MAE یا به صورت ایده آل از طریق سیگنال پرایس اکشن وارد پوزیشن شوید اما این مساله همیشه ضروری نیست به خصوص در روندهای بسیار قدرتمند.

استراتژی پولبک

ریتریسمنت ‌۵۰% در نمودار روزانه

یک راه برای یافتن پولبک‌، این است که حرکات ریتریسمنت ۵۰% را مشاهده کنیم. همیشه حرکات بزرگی ندارند همان طور که در نمودار زیر مشاهده می‌کنید. بعضی اوقات سطوح اصلی واضح نیستند یا میانگین متحرک ندارند تا در جستجوی پولبک باشیم، بنابراین از ابزار فیبوناچی ریتریسمنت استراتژی بریک اوت چیست؟ استفاده می‌کنیم و تقریبا در جستجوی حرکات ریتریسمنت ۵۰ درصدی هستیم؛ اطراف سطح ۵۰% را بررسی کنید. در حالت ایده آل، بازار روند خواهد داشت و می‌توانید ریتریسمنت ۵۰% را در داخل ساختار روند مشاهده کنید و دوباره از سطح ۵۰% به روند اصلی برمی‌گردد. مثالی از این مورد را در نمودار ۴ ساعته در زیر مشاهده کنید.

استراتژی پولبک

پولبک به سطح اصلی می‌تواند منجر به پتانسیل سود بالا همراه با ریسک شود.

همچنین معامله به طریق پولبک می‌تواند منجر به ایجاد ریسک بالا در سوددهی شود، به خصوص اگر در سطح اصلی بلند مدت وارد بازار شویم و از نمودار ۴ ساعته یا یک ساعته با شمع (کندل) پین بار وارد پوزیشن شویم. غیرمعمول نیست معاملاتی را که انتخاب می‌کنیم نسبت ریسک به سود، ۵ به ۱ و گاهی بیشتر باشد.

در نمودار زیر مثالی را از پولبک را در سطح استراتژی بریک اوت چیست؟ اصلی (حمایت) مشاهده می‌کنیم. یک سیگنال پین بار (Pin bar) خوب خرید داریم که ورود ما را به پوزیشن تایید می‌کند و متوجه پتانسیل بالای ریسک –سود در اینجا می‌شویم. پولبک اغلب در سطوح اصلی بلند مدت منجر به حرکات بزرگ در جهت‌های دیگر می‌شود مانند بانس کردن از سطح که پتانسیل سود-ریسک بالایی را در بر دارد.

استراتژی پولبک

انواع سفارش جهت ورود با پولبک

به طور کلی یک معامله‌گر می‌تواند از سفارش‌های ورود به بازار یا محدوده سفارش استفاده کند و بعد از پولبک وارد بازار شود. همان طور که در بالا صحبت شد، پولبک برای ما نقطه احتمالا بالا جهت ورود به پوزیشن را فراهم می‌کند، مانند استراتژی بلایند انتری[۱] یا ورود چشم بسته در یک سطح از پیش تعیین شده همراه با دستور محدوده سفارش در حال انتظار یا “تاییدی” که با سیگنال پرایس اکشن تلاقی دارد، وارد بازار شوید.

معمولا زمانی که منتظر پولبک هستیم، می‌توانیم از سفارش‌های بازار هم استفاده کنیم. وقتی که با استراتژی بلایند انتری (یا ورود چشم بسته) درمنطقه ایونت اریا[۲] (یا محدوده حادثه) یا در سطح اصلی مشابه (یعنی حمایت و مقاومت) وارد می‌شویم، می‌توانیم محدوده سفارش “در حال انتظار” را نزدیک سطح مورد نظر قرار دهیم.

[۱]– blind entry، استراتژی بلایند انتری یا ورود چشم بسته که با نگرش معامله‌گران خرده بر روی حرکات قیمت (پرایس اکشن) اقدام به عمل می‌کند.

[۲]– event area ،یک استراتژی است: سطح یا منطقه / زون کوچکی بر روی نمودار است که حرکت قیمت بزرگی بعد از آن شروع می‌شود.

وقتی پولبک واقعی صورت نگرفت، چه اقدامی در “روند گریخته” بایستی انجام داد

توجه کنید که معامله‌های بزرگ در زمان پولبک انجام می‌شود، “قانون طلایی” همچنان حاکم است؛ بازار با پیشرفت روند حرکت می‌کند و بیشتر از آنچه که شما فکر می‌کنید به حرکات گسترده خود ادامه می‌دهند. اینها کسانی هستند که قصد دارند معاملات را در جهتی انجام دهند که یک “روند بیش از حد گسترده” به نظر برسد و زمانی که هر کسی از ادامه معامله ترسید، آنها به سود دست یابند. به صورت منطقی مایلم معاملات را با پولبک و ریتریسمنت در خلال این حرکات بزرگ انجام دهم، اما همیشه امکان پذیر نیست. گاهی اوقات بایستی بر روی نمودار مانند مترو شیرجه بزنیم و اگر از پولبک استفاده نکنیم، باید آماده از دست دادن مترو شویم. بازار اغلب فراتر از انتظار ما حرکت می‌کنند. روند طولانی تر از آنچه ما تصور می‌کنیم ……

در چنین شرایط بازار، ما به طور ایده‌آل معامله می‌کنیم اما بعد از پولبک وارد بازار می‌شویم. اگر فقط با مفهوم پولبک وارد بازار شویم، بعضی از معاملات را از دست می‌دهیم چون همیشه پولبک وجود ندارد. اگر بازار پولبک نکند، ما یک معامله را از دست می‌دهیم و اگر سوار بر قطار معاملاتی نشویم به ۵۰% از زمان خود ضربه وارد کرده‌ایم. راهکار این است که تایم فریم نمودار روزانه را بر اساس هر روز مطالعه کنیم و سیگنال‌های پرایس اکشن را که فرصت‌های ورود به بازار را فراهم می‌کند نگاه کنیم. حتی در صورت عدم وجود پولبک قیمتی، اغلب سرنخ‌هایی وجود دارد که احتمالا ادامه یا شکست روند در بازار را نشان می‌دهد (مانند شکست روند در الگوی اینساید بار ( inside bar pattern )). همان طور که گفتم مانند خواندن کتاب از چپ به راست است؛ بایستی بدانید از صفحه قبل تا صفحه جاری چه اتفاقاتی افتاده است و چه معنی می‌دهد و این مهارت‌ها با آموزش، تمرین ، تجربه و زمان حاصل می‌شود.

نتیجه

معامله با پولبک نه تنها نقطه ورود با احتمال بالا به روند با پتانسیل سود-ریسک زیاد را فراهم می‌کند بلکه به روانشناسی معامله نیز کمک می‌کند. همچنین می‌توانید مزیت‌های دیگر پولبک و دلایل دیگر را که چرا آنها قدرتمند هستند، بررسی کنید. معامله با پولبک به شما عادت‌های بزرگ را یاد می‌دهد. صادقانه، معامله‌گری که با پولبک معامله می‌کند بایستی منظم و صبور باشد، زیرا معامله با پولبک بدین معنی نیست که هر زمان یا هر وقت خواستید وارد بازار شوید. به بیان دیگر شما مسئول هستید یک سناریوی برنامه‌ریزی شده داشته باشید که در آن برنامه‌های معاملاتی خود را مشخص کنید و منتظر و رصد بازار باشید.

من به شخصه ایده “قرار بده و صرف‌نظر کن” را به کار می‌بندم که باعث تادیب نفس و خویشتن‌داری می‌شود و به یک رویکرد روزمره درسطوح و سناریوهای از پیش تعیین شده معاملاتم تبدیل می‌شود و به من کمک می‌کند تا از شیرجه زدن درون بازار و معاملات بیش از اندازه جلوگیری شود، باعث صبوری می‌شود و این اصول و پایه‌ای است که تمام استراتژی ورود به بازار را برایم آسان ساخته است. این درس یک پیشنمایه کوچک از پرایس اکشن معاملاتی بود.

تایید شکست ها با استفاده از حجم

حجم معاملات یک ابزار بسیار محبوب برای معامله در سهام، آپشنز، فیوچرز و دیگر بازارهاست. اما وقتی صحبت از فارکس میشود، میبینیم که تعداد زیادی از تریدرها اصلا از آن استفاده نمی کنند. دلیل آنها این است که فارکس یک بازار غیر متمرکز است و حجم کلی معاملات بازار در دسترس نیست که البته درست هم میگویند.اما در صورتی که در یک کارگزاری بزرگ فارکس که حجم زیادی از معاملات را انجام می دهند حساب کاربری داشته آن استفاده کنید.

تایید شکست ها با استفاده از حجم

البته باز هم باید توجه داشته باشید که این حجم معاملات ٬ تنها Volume باشید می توانید از اندیکاتور می تواند نمونه ای از حجم کلی بازار باشد و میزان حجم تریدها در سراسر دنیا نیست. در این حالت می توانیم حجم نسبی نوساناتFXCM بازار را مشاهده کنیم. (Validate Breakouts) در این مطلب قصد داریم تا در مورد استفاده از حجم معاملات در تعیین شکست های معتبر صحبت کنیم.

مطمئنا با مفهوم شکست آشنا هستید. اما به صورت ساده می توان گفت که شکست به معنای بالاتر رفتن یا پایین تر آمدن از قیمتی است که قبلا سدی را در برابر این کار ایجاد کرده بود.حالا این سطح می تواند یک حمایت یا مقاومت افقی و یا یک خط روند صعودی یا نزولی باشد. هنگامی که این سطح شکسته شود، شاید بتوان یک موقعیت معاملاتی را شکار کرد.


اما آیا همه شکست ها معتبر هستند؟ مسلما پاسخ این سوال منفی است. چون در این صورت مفاهیمی مثل تله معنایی نداشتند. بنابراین باید شکست معتبر را از شکست غیر معتبر ( Bull and Bear Traps ) های صعودی و نزولی تشخیص دهیم. هر معامله گری روشی برای این کار دارد. ممکن است از اندیکاتورهای خاصی استفاده کند و یا تکنیک های نموداری را به کار ببرد. ولی استفاده از حجم معاملات می تواند گزینه بسیار جذابی باشد.

در تصویر زیر مشاهده می کنید که سطوح حمایتی و مقاومتی داریم. گاهی اوقات قیمت آنها را می شکند اما مجددا برخلاف جهت شکست حرکت می کند و تریدرهایی که با این شکست ها وارد معامله شده اند را وارد زیان می کند.


چراFalse Breakout ؟ چون این فقط یک روی شکست هاست ولی شکست معتبری رخ نداده است یا همان شکست غلط است. در واقع تشخیص شکست های درست از غلط مشکل ترین بخش استراتژی معامله بر اساس شکست هاست.

اما چگونه از حجم معاملات برای تشخیص شکست های معتبر استفاده کنیم؟

اصل اساسی در این مبحث این است که حجم بالای معاملات در زمان شکست شدن یک سطح، نشان دهنده است که گروهی که قدرت را در دست دارد (حالا چه خریدار و چه فروشنده) با تمام توان وارد شده است و به تعبیری در جنگ نهایی برای عبور از سطح مورد نظر، پیروز بوده است.


بنابراین حجم های بزرگ و قدرتمند معاملات باید از حجم های کوچک و کم اهمیت تشخیص داده شده و در مواقع حساس بازار به کار گرفته شوند. بنابراین هنگامی که قصد معامله بر اساس یک بریک آوت را دارید ٬ حجم معاملات را در آن زمان بررسی کنید و ببینید که آیا نسبت به حجم معاملات در همین محدوده زمانی بیشتر بوده است یا خیر. درصورتی که اینگونه نباشد، باید در مورد صحبت شکست مورد نظرتان تردید کنید.

تصویر زیر بیانگر همه توضیحات بالاست:

در تصویر بالا مشاهده می کنید که شکست های غیر معتبر و شکست های معتبر نشان داده شده اند. در نیمه پایینی تصویر که حجم معاملات به تصویر کشیده شده است میبینیم که در زمانی که شکست های غیرمعتبر رخ میدهند.


حجم معاملات رشد زیادی نداشته است (نسبت به همان محدوده زمانی که در آن قرار دارد). این شکست ها غیر معتبر حتی نتوانستند کندل خود را نیز زیر حمایت یا بالای مقاومت مورد نظر ببندند. در تصویر بالا این شکست های غلط با استفاده از دایره های قرمز رنگ فیلتر شده اند.


اما نگاهی به دو شکست معتبری که در نیمه دوم تصویر داریم بیندازید. مشاهده می کنید که چقدر زیبا حجم معاملات به ما در تشخیص این شکست های معتبر کمک کرده است. این شکست های درست نیز با دایره های سبز رنگ نشان داده شده اند. بنابراین اگر شما یک معامله گر هستید و اساس استراتژی معاملاتی تان بر اساس شکست هاست، می توانید از حجم معاملات نیز در کنار سایر روش ها و اندیکاتورها استفاده کنید.

چگونه روش‌های معاملاتی مرسوم دلیل شکست ما میشوند و پنج دلیل ناکارآمدی آنها

چگونه روش‌های معاملاتی مرسوم دلیل شکست ما میشوند و پنج دلیل ناکارآمدی آنها

چگونه روش‌های معاملاتی مرسوم دلیل شکست ما میشوند و پنج دلیل ناکارآمدی آنها

در دنیا سبک‌ها و ابزارهای تحلیل تکنیکال پیچیده و مختلفی وجود دارند که به‌صورت فنی توده خریداران و فروشندگان را پیش‌بینی می‌کنند.

اگر پیش‌بینی کنند که توده خریداران قوی‌تر است دستور به خرید سهام می‌دهند و اگر توده فروشندگان قوی‌تر باشد دستور فروش سهام را می‌دهند.

  1. روش جان مورفی در سال ۱۹۳۴ ابداع و منتشر شد.
  2. امواج الیوت در سال ۱۹۴۰ کشف و معرفی شد.
  3. نیکلاس دارواش، مانیفست بورسی خود را در سال ۱۹۶۰ منتشر کرد.
  4. سیستم معاملاتی بیل ویلیامز به همراه دخترش در سال ۱۹۹۵ روش خود را در بازار به کاربردند و برای معامله‌گران افشا کردند.
  5. استفاده از ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها و … .
  6. استفاده از ابزارهایی مانند فیبوناچی و چنگال آندروز و … .

کسانی که از این سبک‌ها، تکنیک‌ها و ابزارها در پیش‌بینی روند قیمت استفاده می‌کنند، تحلیل‌گر تکنیکال نامیده می‌شوند.

طبق بررسی‌های ما تمام این سبک‌ها برگرفته از روش جان مورفی و نیکلاس دارواش است. در اینجا مثال‌هایی از تشابه این روش‌ها را می‌آوریم:

بولیش بریک اوت چیست (شکست اولین سقف با تأیید):

بولیش بریک اوت درروش جان مورفی درواقع همان ستاپ پول بک درروش پرایس اکشن است. این دو درواقع همان موج محرک در امواج الیوت هستند و با احتمال بسیار بالا، اینجا فیبوناچی ۲۳٫۶ هم شکسته می‌شود و این‌ها درنهایت منجر به تشکیل الگوی برگشتی می‌شوند.

واگرایی مثبت و منفی:

واگرایی مثبت و منفی درروش جان مورفی همان عدم ادامه در پرایس اکشن است و درواقع همان موج ABC در امواج الیوت است و می‌تواند الگوی سرو شانه سقف و کف را تشکیل دهد.

الگوهای ادامه‌دهنده (کنج صعودی و نزولی، پرچم و مستطیل):

همان پول بک پیچیده درروش پرایس اکشن هستند که درواقع موج اصلاحی در امواج الیوت‌اند.

نتیجه:

با دیدن این سبک‌ها به این نتیجه می‌رسیم که آن‌ها حدود هفتادسال پیش خلق‌شده‌اند. با گذر زمان همه علوم پیشرفت می‌کنند مانند پزشکی، مهندسی، نجوم شناسی و … . علم اقتصاد و تفکر مردم هم از این قافله مستثنا نیستند. پس چطور انتظار داریم که امروز با روش‌های ساخته‌شده در هفتادسال پیش به نتیجه مطلوب برسیم؟

تمام روش‌ها در بازارهای اکیداً صعودی و نزولی، سود کم یا زیاد می‌سازند؛ ولی این روش‌ها نمی‌توانند در بازارهای که روندی نیستند، (بازار رنج یا بازاری که قیمت در آن درجا می‌زند) سود بسازند یا حتی سودهای قبلی خود را حفظ کنند.(در ادامه مقاله حساب آزمایشی فارکس را هم مطالعه کنید)

تمام این روش‌ها شاید تا سال ۲۰۰۶ کارآمد بوده­اند؛ اما از حدود سال ۲۰۰۸ از کارایی آن‌ها کاسته شده است و با تغییر ساختار بازار قطعاً کارایی پیشین را ندارند و نخواهند داشت.

این روش‌ها فقط جهت روند بازار را نشان می‌دهند و به همین دلیل تا سال ۲۰۰۶ کارآمد بوده‌اند.

  1. پیش‌بینی جهت به‌تنهایی راه گشا نیست.

از سال ۲۰۰۶ به بعد، پیش‌بینی درست جهت روند بازار کمکی چندانی در سودآوری نمی‌کند.

پرایس اکشن (Price Action) چیست و معاملات پرایس اکشن چگونه انجام می شوند؟

پرایس اکشن

تجزیه و تحلیل تکنیکال، ابزار و متدی معاملاتی است که با استفاده از آمار فعالیت های معاملات، به ویژه حرکت و حجم قیمت رمزارز، حرکت آینده را در بازار پیش بینی می کند. هنگامی که یک معامله گر تکنیکال در مورد پرایس اکشن ( Price Action ) صحبت می کند، اشاره به نوسانات روزانه قیمت یک سهام خاص دارد.

معامله گران برای کمک به یافتن نظمی در حرکاتِ ظاهراً تصادفی قیمت، تاریخچه عملکرد قیمت رمزارز را ارزیابی می کنند. به طور کلی، یک معامله گر از نمودارهای شمعی برای تجسم و متناسب سازی بهتر حرکت قیمت استفاده می کند. این یک هنر ذهنی است. دو معامله گر ممکن است تحرکات قیمتی یا پرایس اکشن یکسانی را مطالعه کرده اما درمورد آنچه این الگو نشان می دهد به نتایج کاملاً متفاوتی برسند. این یکی از دلایلی است که بهتر است پرایس اکشن را فقط به عنوان بخشی از کل استراتژی معاملاتی در نظر گرفت.

معامله پرایس اکشن یک استراتژی معاملاتی است که در آن معاملات دقیقاً بر اساس تحرکات لحظه ای قیمت دارایی انجام می شود. این تاکتیکی است که اغلب توسط معامله گران فاندامنتال و معامله گران خرد استفاده می شود. به طور کلی، این معامله گران برای انجام معاملات بزرگ بر اساس حرکات قیمتی جزیی و تغییرات اندک پیش می روند. ماهیت کوتاه مدت این معاملات باعث می شود که این استراتژی نسبت به سایر استراتژی ها، مانند تجزیه و تحلیل فنی یا بنیادی، تأثیر و صحت کمتری داشته باشد.

پیش بینی تحرکات قیمت (Price Action)

صدها شاخص برای کمک به پیش بینی مسیر آینده یک دارایی طراحی شده است. این شاخص ها شامل شاخص مقاومت نسبی ( RSI )، میانگین متحرک واگرایی همگرایی ( MACD ) و شاخص جریان پول ( MFI ) هستند. آنها از داده های معاملاتی تاریخی برای تجزیه و تحلیل و پیش بینی حرکت قیمت استفاده می کنند.

معامله گران کوتاه مدت این اطلاعات را با نمودارهایی مانند نمودار شمعی ترسیم می کنند. الگوهای نمودار معمولا شامل مثلث صعودی، الگوی سر و شانه ها و مثلث متقارن است. الگوها به همراه حجم و سایر داده های خام بازار، بخشی جدایی ناپذیر در معاملات پرایس اکشن هستند. این یک استراتژی دشوار است، بخشی از هنر و بخشی از علم، که حتی معامله گران باتجربه نیز با آن دست و پنجه نرم می کنند.

در نهایت، در معاملات، هیچ دو نفری هر یک از پرایس اکشن ها را به شیوه دیگری تجزیه و تحلیل نمی کنند. در نتیجه، بسیاری از معامله گران مفهوم تحلیل پرایس اکشن را دست نیافتنی می دانند. مانند سایر حوزه های معاملات فعال، اندازه گیری عملکرد قیمت یک رمزارز کاملاً ذهنی است و پرایس اکشن باید فقط یکی از فاکتورهای مورد بررسی قبل از ورود به معامله باشد.

پیش از شروع لازم است کاربران مهارت های معاملاتی خود را با شبیه سازهای معاملاتی رایگان آزمایش کنند و از این طریق با هزاران معامله گر رقابت کنند و راه پیشرفت خود را به سمت قله هدایت کنند! توصیه می شود معامله گران قبل از شروع به خطر انداختن پول خود، در یک محیط مجازی معاملات را ارسال کنند. استراتژی های معاملاتی را تمرین کنند و تا وقتی آمادگی ورود به بازار واقعی را ندارند، تمرینات مورد نیاز را انجام دهند.

پرایس اکشن در معاملات ارزهای رمزنگاری شده چیست؟

نمودار های پرایس اکشن حداکثر 4 مورد را به اطلاع معامله گر می رساند (open, close, low, high). این 4 مورد می تواند در معاملات کاربر بسیار مفید باشد زیرا معامله گر می تواند موقعیت های بسیار جالبی را در بازار شناسایی کند که به کاربر کمک می کند جهت کوتاه مدت حرکت قیمت را تعیین کند. این روش در ارزهای رمزنگاری شده نیز Price Action نام دارد.

اول از همه، کاربر باید بداند که قیمت در بازار با تقاضای واقعی و عرضه ایجاد می شود. بنابراین، پرایس اکشن به این معنی است که در نمودار می توان شکل های مشخصی از تقاضا را پیدا کرد و آنها را تحلیل کرد که احتمالاً می تواند جهت آینده قیمت را تعیین کند. از ابزارهای Price Action به خوبی در معاملات سهام استفاده می شود. بنابراین، این ابزار می تواند مزیت خوبی در تصمیمات معاملاتی کاربران در بازار ارزهای رمزنگاری شده نیز باشد.

ابزار معاملات پرایس اکشن

ابزار ترجیحی برای معامله گران، بریک اوت، شمعی و خطوط روند است. آنها همچنین از نظریه هایی مانند حمایت و مقاومت نیز استفاده می کنند. معامله گران از این ابزار و ایده ها برای توسعه استراتژی هایی استفاده می کنند که مطابق با تحلیل آن ها از پرایس اکشن باشد.

شکست ( Break out )

وقتی قیمت یک دارایی با گرایش خاصی حرکت می کند، پس از شکست، این گرایش معامله گران را از یک فرصت معاملاتی جدید مطلع می کند.

به عنوان مثال، فرض کنید سهامی در طی 20 روز گذشته بین 11 تا 10 دلار معامله شده باشد، سپس به بالای 11 دلار برسد. این تغییر گرایش، به معامله گران هشدار می دهد که حرکت درجا احتمالاً به پایان رسیده است و حرکت احتمالی به 12 دلار (یا بالاتر) آغاز شده است.

شکستگی طبق الگوهای مختلف، از جمله دامنه، مثلث، سر و شانه ها و الگوهای پرچم رخ می دهد. گاهی شکست به این معنی نیست که قیمت در مسیر پیش بینی شده پیش روی خواهد داشت و اغلب هم چنین نیست. این یک شکست دروغین نامیده می شود و فرصتی برای معاملات در جهت مخالف شکست است.

شکست می تواند کوچک یا بزرگ باشد. هنگامی که معامله گر به دنبال معامله های کوچک یا دوره های معاملاتی کوتاه مدت باشد و قیمت به یک جهت خاص حرکت می کند، شکست در طی آن روند می تواند پتانسیل سود عالی را برای کاربر فراهم کند.

شمعی ( Candlestick )

شاخص شمعی نمایش گرافیکی نمودار است که روند، قیمت باز، نزدیک، بالا و پایین دارایی را نشان می دهد. معامله گران از نمودار شمعی در استراتژی های مختلف استفاده می کنند. به عنوان مثال، هنگام استفاده از نمودارهای شمعی، برخی از معامله گران از استراتژی های مختلف روند شمع برای انواع تحلیل ها استفاده می کنند.

روندها ( Trends )

با ادامه روند صعودی یا نزولی، یک دارایی می تواند در طول روز تحلیل و معامله شود. معامله گران از این نوسانات به عنوان روند صعودی، جایی که قیمت در حال افزایش است یا روند نزولی، جایی که قیمت در حال کاهش است، یاد می کنند.

حمایت و مقاومت

مرتبط با تمام موارد بالا، معامله گران از مناطق حمایتی قیمت و مقاومت در برابر پرایس اکشن استفاده می کنند تا فرصت های تجاری خوبی را فراهم کنند. مناطق حمایت و مقاومت در جاهایی اتفاق می افتند که قیمت در گذشته معکوس شده است. چنین سطوحی ممکن است در آینده دوباره تکرار شوند.

استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن

استراتژی های تجاری بسیاری وجود دارد که می توان از بین آنها انتخاب کرد. چند مورد از محبوب ترین ها عبارتند از:

  1. پرش به حمایت
  2. ورود به میله ها بعد از شکست
  3. چکشی
  4. هارامی (Harami)

معامله گران اغلب استراتژی های خود را طبق تصویری که توسط شاخص استفاده شده در یک نمودار، ایجاد شده است نام گذاری می کنند. به عنوان مثال، پرش در حمایت به افزایش ناگهانی قیمت یک دارایی پس از رسیدن یا نزدیک شدن به قیمت حمایت آن، یا پایین ترین قیمتی که بازار برای آن دارایی نقطه حمایت تشکیل داده است اشاره دارد.

در استراتژی ورود به میله ها، پس از شکست، میله به شکل شمعی بین محدوده میله قبلی بعد از وقوع شکستگی در می آید. در استراتژی چکش، چکش همان شمعی است که شبیه چکش است. به این شکل در می آید که نقاطی، نزدیک و زیاد به هم چسبیده هستند، در حالی که پایین شمع بلند است و دسته چکش را شبیه سازی می کند. معامله گران معمولاً چكش ها را معكوس روند می دانند.

هارامی با یک روند صعودی یا نزولی همراه با کاهش یا افزایش مربوط به افتتاح و بسته شدن قیمت مشخص می شود. یک شمع کوچکتر در کنار آن قرار دارد، با یک حرکت قیمت مخالف جهت روند و یک شکاف کوچکتر در قیمت باز و بسته شدن سهم شکل می گیرد. هارامی به طور کلی تغییر روند را نشان می دهد.

مراحل انجام معاملات پرایس اکشن

بیشتر معامله گران باتجربه که در پی معامله پرایس اکشن هستند، معتقدند این روش معاملاتی گزینه های متعددی را برای شناخت الگوهای معاملاتی، سطح ورود و خروج، نقاط توقف ضرر و نکات مربوطه در اختیار کاربر قرار می دهند.

داشتن تنها یک استراتژی در یک یا چند رمزارز کافی نیست و ممکن است فرصت های تجاری کافی را فراهم نکند. بیشتر سناریوها شامل یک فرآیند دو مرحله ای است:

  1. شناسایی سناریو: مانند سناریو وارد شدن قیمت سهام به مرحله گاو نر یا خرس، دامنه کانال، شکست و غیره
  2. شناسایی فرصت های معاملاتی در این سناریو: هر بار که یک سناریو در معاملات تنظیم می شود، معامله گر باید از خود سوال کند که آیا احتمال دارد این رمزارز (الف) رشد بیش از حد یا (ب) عقب ماندن از بازار داشته باشد؟ این یک سناریو کاملاً اختیاری است و حتی با توجه به سناریوی مشابه می تواند از یک معامله گر به دیگری تغییر کند.

در اینجا چند نمونه را ذکر کرده ایم:

مثلا سهام از نظر معامله گر به بالاترین حد خود می رسد و سپس در سطح کمی پایین تر عقب نشینی می کند (سناریو از نظر کاربر برآورده شده است). سپس معامله گر می تواند تصمیم بگیرد که آیا فکر می کند یک صعود مضاعف برای بالاتر رفتن وجود دارد یا به دنبال یک تغییر قیمت، افت بیشتری خواهد کرد.

معامله گر بر اساس پیش فرض نوسان کم در بازار، کف و سقف خود را برای قیمت رمزارز خاص مد نظر خود تعیین می کند. اگر قیمت سهام در این محدوده باشد (سناریو مطابقت دارد)، معامله گر می تواند با فرض کف / سقف تنظیم شده به عنوان سطوح حمایت و مقاومت موقعیت هایی را بدست آورد یا یک دیدگاه دیگر داشته باشد که رمزارز در هر دو جهت بریک اوت خواهد شد.

یک سناریو مشخص شده برای برآورده شدن تنظیم می شود و سپس فرصت معاملاتی وجود دارد که از نظر ادامه شکست (جلوتر در همان جهت) یا عقب نشینی شکست (بازگشت به سطح گذشته) به کاربر سیگنال می دهد.

همانطور که مشاهده می شود، معاملات پرایس اکشن از نزدیک با ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی کار می کنند، اما تصمیم نهایی معاملاتی به شخص معامله گر وابسته است.

محبوبیت معاملات پرایس اکشن

همانطور که در بالا نیز اشاره شد معاملات پرایس اکشن به جای سرمایه گذاری بلند مدت برای معاملات محدود و کوتاه مدت و میان مدت مناسب تر است.

بیشتر معامله گران معتقدند که بازار از یک الگوی تصادفی پیروی می کند و هیچ روش روشن و مشخصی برای تعریف استراتژی وجود ندارد که همیشه با روند بازار پیش رود و همواره کارساز باشد. با ترکیب ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی و تاریخچه اخیر قیمت ها برای شناسایی فرصت های تجاری بر اساس تفسیر خود استراتژی بریک اوت چیست؟ معامله گر، معامله پرایس اکشن در جامعه معاملات رمزارزها محبوبیت زیادی دارد.

مزایای آن شامل استراتژی های تعریف شده با ارائه انعطاف پذیری به معامله گران، قابلیت استفاده در چندین کلاس دارایی، استفاده آسان با هر نرم افزار معاملاتی، برنامه ها و پورتال های معاملاتی و امکان بازآزمایی آسان هرگونه استراتژی مشخص شده روی داده های گذشته است. از همه مهمتر، معامله گران در انجام معاملات و تصمیم گیری ها نقش مهمی ایفا می کنند، زیرا این استراتژی به آنها اجازه می دهد تا در مورد اقدامات خود تصمیم بگیرند، به جای اینکه کورکورانه از یک سری قوانین پیروی کنند.

سخن پایانی

بسیاری از تئوری ها و استراتژی ها در مورد معاملات پرایس اکشن در مورد قیمت های سهام و رمزارزها وجود دارد که ادعا می کنند موفقیت های بالایی دارند، اما معامله گران باید بتوانند از هجوم سیل تبلیغات جان سالم به در ببرند، زیرا فقط داستان های موفقیت یک استراتژی خبرساز می شوند. معاملات رمزارزها توانایی بالقوه ای در ایجاد سودهای خوب دارند. اما این معامله گر است که می تواند آنچه را که در بهترین فرصت های پیش رو و در شرایط خاص لازم است را درک کند، آزمایش کند، انتخاب کند، تصمیم بگیرد و عمل کند.

لطفا نظرات خود را در مورد این مطلب، با ما و سایر مخاطبین در میان بگذارید.

استراتژی ها و کاربردهای میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه (INTC, AAPL)

استراتژی ها و کاربردهای میانگین متحرک نمایی 50 روزه (INTC, AAPL)

میانگین متحرک ۵۰ روزه برای معامله گرانی که موقعیت های خود را از طریق افت سرمایه یا (drawdown) حفظ می کنند ، محدوده مشخصی را تعیین می کند. استراتژی که ما هنگام نزدیک شدن قیمت به این نقطه تورم اعمال می کنیم ، اغلب تعیین می کند که با سود مناسب از موقعیت خارج شویم یا ضرر ناامید کننده ای را پشت سر بگذاریم. با توجه به عواقب آن ، بهتر است دانش خود را در مورد این سطح قیمت و همچنین یافتن راه های جدید برای مدیریت ریسک گسترش دهیم.

رایج ترین فرمول ۵۰ کندل قیمت اخیر را تقسیم بر کل می کند. این روش میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه را که توسط کارشناسان طی چندین دهه استفاده می شود را ایجاد می کند. این محاسبات طی سالها از جهات مختلفی تغییر یافته است و فعالان بازار سعی در ایجاد یک راهکار بهتر دارند. میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه محبوب ترین تغییرات را ارائه می دهد ، و نسبت به میانگین متحرک ساده به حرکت قیمت سریعتر واکنش نشان می دهد. این سرعت اضافی در تولید سیگنال یک مزیت آشکار نسبت به نسخه کندتر است و آن را به یک انتخاب برتر تبدیل می کند.

میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه مناسب ترین جایگاه را برای بررسی روند به کارشناسان ارائه می دهد و موقعیت مناسبی را برای بررسی کلی و کشف نوسانات و فرصت های میان مدت پس از روندهای فعال ، طولانی تر یا کوتاه تر فراهم می کند. همچنین شامل وضعیت خنثی نیز می شود هنگامی که حرکت قیمت اغلب توسط اکثریت نادرست تعبیر می شود. و همانطور که بازار معکوس بارها و بارها اثبات کرده است ، معتبرترین سیگنال ها هنگامی که اکثریت در مسیر اشتباه قرار دارند ، به وقوع می پیوندند.

ده ها روش برای استفاده از (EMA) پنجاه روزه در استراتژی های بازار وجود دارد. وقتی موقعیتی بعد از صعود یا کاهش قیمت ، به سطح حیاتی می رسد ، به عنوان یک روش بررسی دقیق و واقع بینانه عمل می کند. این شاخص در تایم فریم های کوتاهتر یا طولانی تر مزایای مشابهی را ارائه می دهد ، شاخص را در نمودارهای روزانه اعمال می کند یا روند بلند مدت را به صورت ۵۰ هفته ای یا ۵۰ ماهه دنبال می کند. یا همانند پین بال ، برای معامله در میان نوسانات بین (EMA) پنجاه روزه و (EMA) بلند مدت ۲۰۰ روزه استفاده می شود. حتی در دنیای پرهیاهوی بازار نیز کاربردی است ، با کراس اوورهای ۵۰/۲۰۰ روزه که سیگنال تقاطع های طلایی (golden cross) صعودی و یا تقاطع های مرگ (death cross) نزولی را نشان می دهد.

میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه اغلب وقتی که دارای پوزیشن در روندی هستید که با نوسانات معکوس در مقابل شما قرار می گیرد یا در واکنش به انگیزه ای ناگهانی که هزاران ابزار مالی را به حرکت در می آورد مورد استفاده قرار می گیرد. قرار دادن استاپ در میانگین متحرک منطقی است زیرا نشان دهنده پشتیبانی میانی (مقاومت در روند نزولی) است که باید در شرایط عادی حفظ شود. مشکلی که در این استدلال وجود دارد این است که در بازارهای مدرن بی ثبات ما کاربردی نیست.

میانگین متحرک های نمایی ۵۰ و ۲۰۰ روزه طی دو دهه گذشته از خطوط باریک تا مناطق وسیع جهت استاپ هانتینگ (Stop Hunting) مورد استفاده قرار گرفته اند. شما باید قبل از قرار دادن استاپ یا زمان بندی ورود یا نزدیک شدن به میانگین متحرک ، در نظر بگیرید این تغییرات به چه شدتی ادامه خواهند داشت. صبر در این شرایط مهم است زیرا آزمایش (EMA) پنجاه روزه معمولاً بین ۳ تا ۴ کندل قیمت انجام می شود. باید تا زمان وقوع برگشت یا شکسته شدن سطح که فشار قیمت را در مقابل پوزیشن شما قرار می دهد صبر کنید.

خطر تشخیص اشتباه موجب ضرر برای شما خواهد شد ، بنابراین وقتی قیمت (EMA) پنجاه روزه را آزمایش می کند ، چه مدت باید صبر کنید؟ در حالی که هیچ راه مناسبی برای اجتناب از روندهاي مقطعي يا (WhipSaw) وجود ندارد ، بررسی سایر تکنیک ها اغلب به گسترش دقیق یک برگشت یا ریورسال اشاره می کند. به عنوان مثال ، اینتل (INTC) در ماه آوریل به بالاترین سطح ژانویه بازگشت و در (EMA) پنجاه روزه با کاهش قیمت ناشی از فروش شدید مواجه شد. سطح پشتیبانی را شکست و استراتژی بریک اوت چیست؟ به فیبوناچی اصلاحی ۰٫۳۸۶ سقوط کرد و در جلسه بعدی به میانگین متحرک بازگشت. سهام در روز سوم مجددا سطح پشتیبانی را به دست آورد و وارد روند بهبودی شد و با یک بریک اوت الگوی فنجان و دسته (cup and handle) را تکمیل کرد.

فرکتال های ۵۰ روزه

میانگین متحرک در بازه های زمانی کوتاه تر و طولانی تر نیز به خوبی کار می کند. در نتیجه ، معامله گران با قرار دادن کندل های میانگین متحرک ۵۰ روزه در نمودارهای ۱۵ و ۶۰ دقیقه ای به سود دست پیدا می کنند زیرا این نمودارها نقاط پایانی نوسانات روزانه را تعیین می کنند. فقط بخاطر داشته باشید که با کاهش تایم فریم ، نویز افزایش می یابد و از ارزش آن در نمودارهای ۵ و ۱ دقیقه ای کاسته می شود. از طرفی ، این شاخص قابلیت اطمینان عالی را در نمودارهای هفتگی و ماهانه نشان می دهد و اغلب نقاط دقیق بازگشت را در اصلاحات و روندهای بلند مدت نشان می دهد.

هنگامی که در نظر بگیریم (EMA) پنجاه هفته ای بازگشت به میانگین را در کل یک سال تعیین می کند ، در حالی که (EMA) پنجاه ماهه فعالیت بازار را طی بیش از چهار سال دنبال می کند و به میانگین طول یک چرخه معاملاتی معمولی نزدیک می شود ، منطقی به نظر می رسد. تایمرهای بازار می توانند از این میانگین متحرک های طولانی مدت برای ایجاد موقعیت های سودآور طی ماهها یا سالها استفاده کنند در حالی که تغییرات ، سطح مناسبی را برای حد برداشت سود (Take Profit) و تخصیص مجدد سرمایه در سایر ابزارهای بلند مدت ایجاد می کنند.

اپل (AAPL) فرصت های خرید فوق العاده ای را در میانگین متحرک نمایی ۵۰ ماهه در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ ایجاد کرد. سطح پشتیبانی میانگین متحرک در سپتامبر ۲۰۰۸ شکسته شد و ۵ ماه قبل از بازپس گیری این سطح در آوریل ۲۰۰۹ ، در یک سطح جانبی و خنثی سپری شد و سیگنال خریدی را ایجاد کرد که بازدهی بیش از ۸۰ امتیازی را طی سه سال به همراه داشت. دومین بار میانگین متحرک را در سال ۲۰۱۳ آزمایش کرد و چهار ماه را صرف ایجاد یک الگوی کف دو قلو کرد که موجب آغاز رالی ۱۰۰ درصدی در سال ۲۰۱۴ شد. توجه داشته باشید که چگونه کف های قیمتی با پشتیبانی کاملاً مطابقت دارند و یک ورودی کم خطر باورنکردنی را برای معامله گران بازار فراهم می کنند.

پین بال ۵۰ تا ۲۰۰ روزه (۵۰-۲۰۰ Day Pinball)

روند های سریع در هر دو جهت تمایل به افزایش فاصله بین (EMA) های ۵۰ و ۲۰۰ روزه دارند. هنگامی که یک ضدروند (countertrend) یکی از این میانگین ها را می شکند ، اغلب به میانگین دیگر منتهی می شود ، و چند دور از استراتژی ۵۰ تا ۲۰۰ روزه “پین بال” را تنظیم می کند. معامله گران نوسانی ( swing trader ) ، ذینفعان طبیعی این تکنیک دو طرفه هستند ، اقدام به خرید و سپس فروش می کنند تا یکی از این دو با یک روند فعال تر جایگزین شود.

(Biogen (BIIB در ماه مارس پس از یک روند صعودی طولانی ، به سقف جدیدی دست یافت و وارد یک اصلاح شدید شد که چند روز بعد موجب شکست (EMA) پنجاه روزه شد. حرکت قیمت پس از آن وارد یک روند دو ماهه پین بال ۵۰-۲۰۰ روزه شد و با عبور از مقاومت جدید در (EMA) پنجاه روزه و پشتیبانی بلند مدت در (EMA) دویست روزه ، بیش از ۷۵ امتیاز کسب کرد. برگشت نوسانات نزدیک به اعداد تارگت صورت گرفت و امکان ورودی آسان و استاپ های نسبتاً پایداری برای سهام سه رقمی فراهم شد.

کراس اوورهای صعودی و نزولی (Bullish and Bearish Crossovers)

کراس اوور (crossover) نزولی (EMA) پنجاه روزه از (EMA) دویست روزه سیگنالی از تقاطع مرگ (death cross) را نشان می دهد که بسیاری از کارشناسان معتقدند پایان روند صعودی است. گفته می شود که یک کراس اوور صعودی یا تقاطع طلایی (golden cross) دارای ویژگی های مشابهی در ایجاد روند صعودی جدید است. در حقیقت ، خطوط متقاطع بسیاری می توانند در چرخه روند صعودی یا نزولی ایجاد شوند و این سیگنال ها قابلیت اطمینان کمی را نشان می دهند.

در خصوص میانگین متحرک های نمایی ۵۰ و ۲۰۰ هفته ای داستان به گونه دیگری است. SPDR S&P Trust (SPY) چهار سیگنال تقاطع معتبر را نشان می دهد که هر دو در یک جهت به مدت ۱۵ سال بر می گردند. مهمتر از همه ، در این مدت که شامل سه بازار صعودی و دو بازار نزولی بوده است هیچ سیگنال جعلی وجود نداشت. با نگاهی به داده های تاریخی (Dow Industrial) ، آخرین تقاطع نامعتبر بیش از ۳۰ سال پیش ، در سال ۱۹۸۲ رخ داد. این موضوع به ما می گوید که تقاطع های طلایی و مرگ سزاوار جایگاه قابل توجهی در تحلیل بازار هستند.

میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه سطح بازگشت به میانگین (Mean Reversion) طبیعی برای یک بازه زمانی متوسط را مشخص می کند و کاربردهای بی شماری در پیش بینی قیمت ، انتخاب پوزیشن و ایجاد استراتژی دارد. معامله گران ، تایمرهای بازار و سرمایه گذاران ، همگی از بررسی میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه بهره مند می شوند ، این موضوع آن را به یک عنصر ضروری در تحلیل تکنیکال بازار تبدیل می کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.