انواع بازارهای مالی
بازارهای مالی یا Financial Markets زیر مجموعهای از نظام اقتصادی هستند که در آنها وجوه، اعتبارات و سرمایه در قالب قوانین و مقررات مشخصی، از صاحبان پول و سرمایه به سمت متقاضیان جریان دارد. به بیان سادهتر به بازاری که در آن داراییهای مالی مانند سهام، سپردههای سرمایهگذاری، طرحهای بازنشستگی، انواع بیمه نامهها و اوراق بهادار معامله میشود، بازار مالی گفته میشود که نقش یک واسطه بین خریداران و فروشندگان را ایفا میکند.
در واقع این بازارها شرایطی را فراهم میکنند تا افراد بتوانند اوراق بهادار خود را به فروش برسانند و یا در ازای پرداخت پول، صاحب قسمتی از سهام یک شرکت شوند و تیم آسانبورس تصمیم دارد تا در راستای آموزش بورس به توضیح جامع مفهوم فوق بپردازد.
کاربرد بازارهای مالی
بازارهای مالی پویا، منافع بسیار زیادی را برای نظامهای اقتصادی فراهم میکنند که مهمترین آنها عبارتند از:
- تجمیع منابع خرد و تخصیص آنها به سرمایهگذاران
- کمک به کشف قیمت منابع به صورت غیر دستوری
- تقویت نقدشوندگی در نظامهای مالی
- ایجاد ارتباط مشخص بین ریسک و بازده
- هدایت نقدینگی به مسیری درست و جلوگیری از رشد بازارهای ناسالم
- بهبود شفافیت در فعالیتهای اقتصادی
- کمک به اعمال سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی و دولت
انواع بازارهای مالی
بازارهای مالی بر اساس حق مالی، سررسید ابزار مورد معامله، ساختار سازمانی و زمان واگذاری در چهار دستهی مختلف طبقهبندی میشوند:
بازارهای مالی بر اساس حق مالی
بازارهای مالی بر اساس حق مالی به دو دستهی بازار بدهی و بازار سهام تقسیم میشوند:
بازار بدهی (Debt Market)
به بازاری که در آن ابزارهای بدهی مختلفی مانند اوراق قرضه دولتی، اسناد خزانه دولتی و اوراق مشارکت معامله میشود، بازار بدهی میگویند. این اوراق ممکن است متعلق به شرکتها، دولتها، بانکها، شهرداریها و سایر سازمانها باشد.
بازار سهام (Stock Market)
به بازاری که در آن سهام از طریق بازارهای منسجم و قانونمند مانند بورس؛ توزیع و مبادله میشود، بازار سهام یا به اصطلاح بازار بورس گفته میشود. این بازار یکی از حساسترین حوزههای اقتصاد است، زیرا به شرکتها این امکان را میدهد که از طریق توزیع بخشی از مالیکت خود به سرمایهگذاران، سرمایه مورد نیاز خود را تامین کنند.
بازارهای مالی بر اساس سررسید ابزار مورد معامله
بازارها بر اساس سررسید ابزار مورد معامله به دو دستهی بازار پول و سرمایه تقسیم میشوند:
بازار پول (Money Market)
به بازاری که در آن اوراق بهادار با سررسیدی کمتر از یک سال معامله میشوند و نرخ بهره متناسب با مدت زمان نگهداری اوراق تعیین میشود، بازار پول میگویند. سرعت نقدشوندگی بالا، ریسک عدم پرداخت پایین و کمتر بودن نرخ بهره نسبت به سایر بازارها، از جمله فاکتورهای مثبت در بازار پول میباشد.
بازار سرمایه (Capital Market)
به بازاری که خرید و فروش داراییهای مالی با سررسید بیش از یک سال یا بدون سررسید در آن انجام میشود، بازار سرمایه میگویند. بطور کلی این بازار فرایند هدایت و تخصیص منابع اقتصادی را تسهیل میکند و خود به دو بازار اولیه و ثانویه تقسیم میشود:
- بازار اولیه: به بازاری که تشکیل سرمایه در آن اتفاق میافتد و اوراق بهادار برای اولین بار در آن عرضه و مبادله میشوند، بازار اولیه میگویند.
- بازار ثانویه: بازار ثانویه این امکان را فراهم میکند تا اوراقی که برای اولین بار در بازار اولیه عرضه شدند، دوباره قابلیت معامله داشته باشند و صاحبان این اوراق نگرانی از جهت خرید یا فروش آنها نداشته باشند.
بازارهای مالی از نظر ساختار سازمانی و قانونمندی
بازارهای مالی از نظر ساختار درک بیشتر بازار پول سازمانی و قانونمندی به چهار دستهی بازارهای رسمی، بازارهای خارج از بورس، بازار سوم و بازار چهارم تقسیم میشوند:
بازارهای رسمی
بورس اوراق بهادار یکی از بازارهای رسمی سازمانیافته است که قوانین و شرایط سختگیرانهای را برای پذیرش شرکتها اعمال میکند؛ در واقع شرکتها ابتدا از لحاظ میزان نقدینگی، شفافیت اطلاعات و ترازهای مالی مورد بررسی قرار میگیرند و سپس در این بازار پذیرفته میشوند.
بازار خارج از بورس
به بازاری که اوراق بهادار شرکتهای پذیرفته نشده در بورس در آن معامله میشود، بازار خارج از بورس یا بازار مبتنی بر چانهزنی میگویند. این بازار دارای مکان فیزیکی جهت معامله نیست و شرایط آسانتری را برای پذیرش شرکتها در نظر گرفته است.
بازار سوم
معمولاً سازمانها و موسسات بزرگ سرمایهگذاری به دلیل حق کمیسیون و کارمزد کمتری که در بازار سوم وجود دارد، مشغول به فعالیت در این بازار هستند.
بازار چهارم
شرکتها و سازمانهایی در این بازار فعال هستند که قصد انجام معاملات عمده و بلوکی را دارند. این شرکتها برای اینکه در معاملات خود کارمزدی پرداخت نکنند، معمولاً به صورت مستقیم و بدون دخالت کارگزار وارد معامله میشوند.
بازارهای مالی بر اساس زمان واگذاری
بازارهای مالی بر اساس زمان واگذاری به دو دستهی بازار آتی و بازار نقدی تقسیم میشوند:
بازار آتی (Future Market)
به بازاری که در آن اوراق مشتقه معامله میشود، بازار آتی یا بازار اوراق مشتقه نام دارد. اوراق مشتقه، قراردادی است که بر اساس آن صاحب اوراق موظف یا مختار است که در تاریخ مشخصی در آینده، یک دارایی را بخرد یا بفروشد.
بازار نقدی (Spot Market)
به بازاری که برای انجام فوری معاملات شامل خرید و فروش کالاها و اوراق بهادار تشکیل شدهاست، بازار نقدی میگویند. بازار نقدی در نقطهی مقابل بازار آتی قرار دارد و از آنجا که معاملات این بازار در نقطهای از زمان انجام میشود، به آن بازار نقطهای نیز میگویند.
نقدینگی و درک حجم پول
نقدینگی به کارایی یا سهولتی اطلاق میشود که یک دارایی یا اوراق بهادار را میتوان به وجه نقد آماده تبدیل کرد بدون اینکه بر قیمت بازار آن تأثیر بگذارد. نقدینگی یا به عبارت صحیحتر، حجم پول، مجموع پول و شبه پول است، حجم پول در یک کشور به معنای مجموع اسکناسها و مسکوکات و سپرده های دیداری در یک کشور است. نقد شونده ترین دارایی، خود پول نقد است.
این مقاله را دانشگاه کسبوکار میخوانید.
درک نقدینگی
بهعبارتدیگر، حجم پول میزان خرید یا فروش سریع دارایی در بازار را با قیمتی که ارزش ذاتی آن را منعکس میکند، توصیف میکند. وجه نقد به طور کلی نقد شونده ترین دارایی در نظر گرفته میشود زیرا میتوان آن را به سرعت و به آسانی به داراییهای دیگر تبدیل کرد. داراییهای مشهود، مانند املاک، هنرهای زیبا و کلکسیونیها، همگی نسبتاً نقد شونده نیستند. سایر داراییهای مالی، از سهام گرفته تا واحدهای مشارکتی، در مکانهای مختلفی در طیف حجم پول قرار دارند.
به عنوان مثال، اگر شخصی یک یخچال 1000 دلاری بخواهد، پول نقد دارایی است که به راحتی میتوان از آن برای تهیه آن استفاده کرد. اگر آن شخص پول نقد نداشته باشد اما یک مجموعه کتاب کمیاب داشته باشد که 1000 دلار ارزیابی شده است، بعید است کسی را پیدا کند که بخواهد یخچال را با مجموعهاش عوض کند. در عوض، آنها باید مجموعه را بفروشند و از پول نقد برای خرید یخچال استفاده کنند. اگر شخص بتواند ماهها یا سالها برای خرید صبر کند، ممکن است خوب باشد، اما اگر فرد فقط چند روز فرصت داشته باشد، ممکن است مشکل ایجاد کند. آنها ممکن است مجبور شوند کتابها را با تخفیف بفروشند، به جای اینکه منتظر خریدار باشند که مایل به پرداخت تمام ارزش باشد. کتابهای کمیاب نمونهای از داراییهای غیر نقدی هستند.
دو معیار اصلی نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار و نقدینگی حسابداری.
نقدینگی بازار
حجم پول بازار به میزانی اشاره دارد که یک بازار، مانند بازار سهام یک کشور یا بازار املاک و مستغلات یک شهر، امکان خریدوفروش داراییها را باقیمتهای ثابت و شفاف فراهم میکند. در مثال بالا، بازار یخچال در ازای کتابهای کمیاب به قدری غیر نقدی است که برای همه مقاصد وجود ندارد.
از سوی دیگر، بازار سهام با حجم پول بالاتر در بازار مشخص میشود. اگر صرافی حجم معاملات بالایی داشته باشد که تحت سلطه فروش نباشد، قیمتی که درک بیشتر بازار پول خریدار به ازای هر سهم (قیمت پیشنهادی) پیشنهاد میکند و قیمتی که فروشنده مایل به پذیرش آن است (قیمت تقاضا) نسبتاً نزدیک به یکدیگر خواهد بود.
بنابراین، سرمایهگذاران مجبور نخواهند بود که برای فروش سریع، از سودهای تحقق نیافته دست بکشند. زمانی که فاصله بین قیمتهای پیشنهادی و درخواستی تنگتر میشود، بازار نقدشوندهتر است و وقتی رشد میکند، در عوض بازار نقد شوندگیتر میشود. بازارهای املاک و مستغلات معمولاً نقد شوندگی بسیار کمتری نسبت به بازارهای سهام دارند. نقد شوندگی بازارها برای سایر داراییها، مانند مشتقات، قراردادها، ارزها یا کالاها، اغلب به اندازه آنها و تعداد مبادلات باز برای معامله در آنها بستگی دارد.
نقدینگی حسابداری
حجم پول حسابداری سهولتی را که یک فرد یا شرکت میتواند تعهدات مالی خود را با داراییهای نقدی درک بیشتر بازار پول در دسترس خود انجام دهد گویند. در واقع توانایی پرداخت بدهیها در زمان سررسید را اندازهگیری میکند.
در مثال بالا، داراییهای مجموعهدار کتاب کمیاب نسبتاً غیر نقدی هستند و احتمالاً ارزش تمام ارزش 1000 دلاری خود را ندارند. از نظر سرمایهگذاری، ارزیابی حجم پول حسابداری به معنای مقایسه داراییهای نقدی با بدهیهای جاری یا تعهدات مالی است که ظرف یک سال سررسید میشوند.
تعدادی نسبت وجود دارد که حجم پول حسابداری را اندازهگیری میکند که در تعریف دقیق «داراییهای نقد» متفاوت است. تحلیلگران و سرمایهگذاران از این موارد برای شناسایی شرکتهایی با حجم پول قوی استفاده میکنند. همچنین معیاری برای عمق در نظر گرفته میشود. با ادامه این مقاله در دانشگاه کسبوکار همراه باشید.
اندازهگیری نقدینگی
تحلیلگران مالی به توانایی یک شرکت در استفاده از داراییهای نقدی برای پوشش تعهدات کوتاه مدت خود نگاه میکنند. به طور کلی، هنگام استفاده از این فرمولها، نسبت بیشتر از یک حالت مطلوب است.
نسبت فعلی
نسبت فعلی سادهترین و راحتترین است. داراییهای جاری (آنهایی که به طور منطقی میتوانند در یک سال به پول نقد تبدیل شوند) در برابر بدهیهای جاری اندازهگیری میکند. فرمول آن خواهد بود:
بدهیهای جاری/داراییهای جاری= نسبت جاری
مثال نقدینگی
از نظر سرمایهگذاری، سهام به عنوان یک طبقه، جزو نقد شونده ترین داراییها هستند؛ اما در مورد حجم پول، همه سهام یکسان ایجاد نمیشوند. برخی از سهام فعالتر از سایرین در بورس معامله میشوند، به این معنی که بازار بیشتری برای آنها وجود دارد. بهعبارتدیگر، آنها علاقه بیشتر و ثابتتری را از سوی معامله گران و سرمایهگذاران جذب میکنند. این سهام نقدی معمولاً با حجم روزانه قابل شناسایی هستند که میتواند در میلیونها یا حتی صدها میلیون سهم باشد.
به عنوان مثال، در 26 آوریل 2019، 8.4 میلیون سهم Amazon.com (AMZN) در NASDAQ معامله شد. در حالی که این مقدار ممکن است حجم پول خوبی به نظر برسد، اما هنوز حجم پول آن بسیار کمتر از مثلاً اینتل (INTC) است که در آن روز NASDAQ با حجم 72 میلیون سهم به خود اختصاص داد. همچنین فورد موتور (F) که منجر به بورس نیویورک (NYSE) با حجم 156 میلیون سهم، نقد شوندگی ترین سهام ایالات متحده در آن روز را به خود اختصاص داد.
چرا نقدینگی مهم است؟
اگر بازارها نقد شونده نباشند، فروش یا تبدیل داراییها یا اوراق بهادار به پول نقد دشوار میشود. به عنوان مثال، شما ممکن است یک میراث خانوادگی بسیار کمیاب و ارزشمند داشته باشید که 150000 دلار ارزیابی میشود. با این حال، اگر بازاری برای کالای شما وجود نداشته باشد (هیچ خریداری) بیاهمیت است، زیرا هیچ کس به اندازه ارزش تخمینی آن پرداخت نمیکند و بسیار غیر نقدی است. حتی ممکن است نیاز به استخدام یک خانه حراج برای ایفای نقش یک کارگزار و ردیابی افراد بالقوه ذینفع باشد که این امر مستلزم زمان و هزینه است.
با این حال، داراییهای نقدی را میتوان به راحتی و به سرعت با ارزش کامل و با هزینه کم فروخت. شرکتها همچنین باید داراییهای نقدی کافی برای پوشش تعهدات کوتاهمدت خود مانند صورتحساب یا حقوق و دستمزد داشته باشند، در غیر این صورت با بحران حجم پول مواجه میشوند که میتواند منجر به ورشکستگی شود.
نقد شوندگی ترین داراییها یا اوراق بهادار کدماند؟
حجم پول نقدشوندهترین دارایی است و به دنبال آن معادلهای نقدی قرار میگیرند که چیزهایی مانند بازار پول و سپردههای مدتدار هستند. اوراق بهادار قابل فروش مانند سهام و اوراق قرضه فهرست شده در بورس اغلب بسیار نقد هستند و میتوانند به سرعت از طریق یک کارگزار فروخته شوند. سکههای طلا و مجموعهای خاص نیز ممکن است به راحتی به صورت نقدی فروخته شوند.
برخی از داراییها یا اوراق بهادار غیر نقد شونده چیست؟
اوراق بهاداری که در خارج از بورس (OTC) معامله میشوند، مانند برخی از مشتقات پیچیده، اغلب کاملاً نقد شونده نیستند. برای افراد، یک خانه، یک اجاره زمانی، یا یک خودرو تا حدودی نقد شونده نیستند، درک بیشتر بازار پول زیرا ممکن است چندین هفته تا ماهها طول بکشد تا خریدار پیدا شود و چندین هفته دیگر نیز برای نهایی کردن معامله و دریافت پرداخت طول بکشد. علاوه بر این، هزینههای کارگزار معمولاً بسیار زیاد است (به عنوان مثال، به طور متوسط 5-7٪ برای یک مشاور املاک).
نقدینگی مالی چیست؟
حجم پول مالی به چگونگی تبدیل داراییها به وجه نقد اشاره دارد. داراییهایی مانند سهام و اوراق قرضه بسیار نقد هستند زیرا میتوانند ظرف چند روز به پول نقد تبدیل شوند. با این حال، داراییهای بزرگ مانند دارایی، ماشین آلات و تجهیزات به راحتی به پول نقد تبدیل نمیشوند. به عنوان مثال، حساب جاری شما نقد است، اما اگر زمینی دارید و باید آن را بفروشید، ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد تا آن را نقد کنید و نقد شوندگی آن را کاهش دهید.
حجم پول در بازار به توانایی بازار برای اجازه خریدوفروش داراییها به آسانی و سریع اشاره دارد، مانند بازارهای مالی یک کشور یا بازار املاک و مستغلات.
بازار سهام در صورتی نقدپذیر است که سهام آن را بتوان به سرعت خریدوفروش کرد و معامله تأثیر کمی بر قیمت سهام داشته باشد. سهام شرکتی که در بورسهای اصلی معامله میشود معمولاً نقد شونده در نظر گرفته میشود.
اگر صرافی حجم معاملات بالایی داشته باشد، قیمتی که خریدار به ازای هر سهم (قیمت پیشنهادی) ارائه میدهد و قیمتی که فروشنده مایل به پذیرش آن است (قیمت تقاضا) باید نزدیک به یکدیگر باشد. بهعبارتدیگر، خریدار مجبور نخواهد بود برای خرید سهام مبلغ بیشتری بپردازد و به راحتی میتواند آن را نقد کند. زمانی که فاصله بین قیمتهای پیشنهادی و درخواستی افزایش مییابد، بازار نقدینگیتر میشود. برای سهام غیر نقد شونده، فاصله میتواند بسیار گستردهتر باشد و به چند درصد از قیمت معاملاتی برسد.
زمان معامله
زمان روز نیز مهم است. اگر بعد از ساعت کاری سهام یا سرمایهگذاری را معامله میکنید، ممکن است شرکت کنندگان در بازار کمتر باشند. همچنین، اگر در حال معامله ابزاری در خارج از کشور مانند ارز هستید، نقد شوندگی ممکن است برای یورو کمتر باشد، مثلاً در ساعات معاملات آسیایی. در نتیجه، ممکن است گسترش پیشنهاد بسیار بیشتر از آن باشد که یورو را در ساعات معاملاتی اروپا معامله کرده بودید.
اهمیت نقدینگی
حجم پول در میان بازارها، در شرکتها و برای افراد مهم است. در حالی که ارزش کل داراییهای تحت مالکیت ممکن است بالا باشد، یک شرکت یا فرد ممکن است با مشکلات نقد شوندگی مواجه شود. اگر داراییها به راحتی به پول نقد تبدیل نشوند. برای شرکتهایی که به بانکها و طلبکاران وام دارند، کمبود حجم پول میتواند شرکت را مجبور به فروش داراییهایی کند که نمیخواهند آنها را تصفیه کنند تا به تعهدات کوتاهمدت خود عمل کنند. بانکها با اعطای وام نقدی به شرکتها در حالی که داراییها را به عنوان وثیقه نگه میدارند، نقش مهمی در بازار ایفا میکنند.
اگر سرمایهگذاران بخواهند بتوانند به راحتی و بدون تأخیر وارد و خارج از سرمایهگذاری شوند، حجم پول بازار بسیار مهم است. در نتیجه، قبل از ورود به یک موقعیت، باید مطمئن شوید که حجم پول سهام، صندوق سرمایهگذاری مشترک، اوراق بهادار یا بازار مالی را زیر نظر داشته باشید.
با دانشگاه کسبوکار میتوانید به درک درستی از بازار برسید. حتماً دیگر مقالات مربوط را نیز مطالعه کنید.
مریم کمندانی
من مریم کمندانی، فرزند ایران و متولد سال 73 هستم. تحصیلات کارشناسی را در رشته کامپیوتر- سخت افزار و تحصیلات کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت بازرگانی - تجارت الکترونیک به اتمام رساندم. چندین سال به عنوان مدیر در سازمان های مختلف مشغول به کار هستم. اینجا هستم تا تجربیات و به روز ترین مقالات در حوزه کسب و کار و کارآفرینی را با شما به اشتراک بگذارم.
بازار پول و سرمایه
در این کتاب سعی شده که مفاهیم و اصطلاحات پایه مورد نیاز برای درک اولیه بازار بورس مورد بحث قرار گیرند و سرفصل های کتاب بیشتر بر اساس سرفصل های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی برای دانشجویان کارشناسی مدیریت مالی تهیه و تدوین شده است
ویژگی های این محصول
بازار پول و سرمایه
بازارهای مالی کانون تعیین کننده رشد اقتصادی به شمار می روند. یکی از اهداف اساسی کشورها دستیابی به رشد اقتصادی پایدار و توسعه است. با توجه به نقش و اهمیت این دو رکن اصلی بازار مالی، بررسی عملکرد آن ها از لحاظ اقتصادی می تواند مسائل مبهم بسیاری را از منظر اقتصاد کلان برای تحلیل گران روشن سازد تا در حل مشکلات کشور و تامین منابع بیشتر برای سرمایه گذاری و تخصیص بهینه منابع مورد استفاده قرار گیرد.
محدودیت مالی و رقابت در بازار محصول: نقش میانجی قیمتگذاری محصول در چرخههای تجاری
رقابت در بازار محصول معیاری مناسب برای ارزیابی درجه موفقیت شرکتها در بازار به حساب می آید و شرکتها برای پیروزی در این رقابت، نیاز به منابع مالی دارند. شرکتها با دسترسی محدود به منابع مالی داخلی و خارجی برای استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری و افزایش رقابتپذیری، ممکن است قیمت محصول را افزایش داده که منجر به کاهش توان رقابتی واحد تجاری می شود و این مسئله میتواند در دوران رکود اقتصادی تشدید گردد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی قیمتگذاری محصول بر رابطه بین محدودیت مالی و رقابت در بازار محصول در طی چرخههای تجاری میباشد. بدین منظور 150 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1387-1395 به عنوان نمونه پژوهش میباشند. نتایج نشان میدهد که شرکتهای دارای محدودیت مالی، قیمت بالاتری برای محصول خود در نظر می گیرند و این مسئله موجب کاهش قدرت رقابت پذیری شرکت در بازار می شود. بعلاوه، نتایج بیانگر این است که اثر میانجی قیمتگذاری محصول بر رابطه بین محدودیت مالی و رقابت در بازار محصول در چرخههای تجاری متفاوت نمیباشد.
کلیدواژهها
- رقابت در بازار محصول
- قیمتگذاری محصول
- محدودیت مالی
- چرخههای تجاری
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Financial Constraints and Product Market Competition: The Mediating Role of Product Pricing across Business Cycles.
نویسندگان [English]
- Omid Faraji 1
- Mohammad Reza Fathi 2
- Fatemeh Nabardi 3
1 َAssistant Professor of Accounting, Faculty of management and accounting, Farabi Campus, University of tehran, qom , Iran
2 Assistant Professor, College of Farabi, University of Tehran, Qom, Iran
3 M.A Student of Accounting, Institute of Higher Education Non-profit of Tolo Mehr, Qom, Iran
چکیده [English]
The product market competition is appropriate criteria for assessing company`s success in market and companies need financial resources to win this competition. The companies with limited access to internal and external financial resources for using investment opportunities and increasing competitiveness may set high prices for their products that leads to diminishing power of their competition and this effect may intensify in economic recession. The aim of this research is to investigate the mediating role of product pricing on the association between financial constraints and product market competition across business cycles. the research sample is 150 companies listed on Tehran Stock Exchange (TSE) at 2008 to 2017. The research`s findings show that companies with financial constraints set higher prices for their products that leads to diminishing power of their competition. Also, the results indicate that the mediating effect of product pricing on the association between financial constraints and product market competition across business cycles is not different.
کلیدواژهها [English]
- Product Market Competition
- Product Price
- financial constraints
- Business Cycle
اصل مقاله
رقابت در بازار محصول معیاری مهم برای ارزیابی درجۀ موفقیت کشورها، صنایع و بنگاهها در عرصههای رقابتی، سیاسی، اقتصادی و تجاری است [21]. رقابتپذیربودن بهمعنای امکان دستیابی به موقعیت مناسب و باثبات در بازارهای رقابتی و جهانی در مقایسه با رقباست [12]. بهعبارتی دیگر، رقابت فرایندی است که هر سازمانی میکوشد تا از طریق آن، بهتر از دیگری عمل کند و از دیگر سازمانها سبقت گیرد [10]؛ بنابراین، شرکتها برای جذب منابع کمیاب با هم رقابت میکنند و برای پیروزی در این رقابت سعی بر عملکرد خوب دارند؛ زیرا سرمایهگذاران شرکتهایی را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند که جایگاه رقابتی آنها در صنعت بالا باشد و از لحاظ رقابتی بهتر عمل کنند؛ بنابراین، بازار رقابتی به پیشرفت و رشد واحدهای تجاری و پویایی اقتصاد کلان منجر میشود [13]. شلیفر و ویشنی [34] معتقدند رقابت در بازار محصول، به احتمال بسیار زیاد قویترین نیرویی است که اقتصاد را در جهان بهسمت کارایی هدایت میکند. با وجود این، لازم و ضروری است برای درک بیشتر رقابت در بازار محصول، عوامل مؤثر بر آن شناسایی و بررسی شود.
یکی از عوامل شایان توجه و تأثیرگذار بر توان رقابتی شرکت، محدودیت مالی بنگاههای اقتصادی است. محدودیت مالی، یکی از موضوعهای مهم و پیش روی تمام شرکتهاست. ایجاد و توسعۀ روزافزون بنگاههای اقتصادی، نیازمند تأمین منابع مالی قابلملاحظه است که بیشتر از عهدۀ مؤسسان خارج است [1]. بهعبارت دیگر، تأمین منابع مالی توسط شرکتها نامحدود نیست و شرکتها از این بابت دارای محدودیتهای تأمین منابع مالی هستند. محدودیت مالی، دسترسی به وجوه مورد نیاز برای بهرهگیری از فرصتهای سرمایهگذاری را محدود میکند و شرکتهایی را واجد محدودیت مالی مینامند که دارای دسترسی کم و پرهزینه به منابع تأمین مالی خارجی هستند؛ بنابراین، با استفاده از این تعریف، تمام شرکتها را میتوان شرکتهای با محدودیت مالی تلقی کرد؛ اما سطوح محدودیت مالی متفاوت است. در حالت کلی، شرکتهای بدون محدودیت مالی و یا با محدودیت مالی کمتر، آنهایی هستند که بهطور نسبی از داراییهای با قابلیت نقدشوندگی بالا برخوردارند و خالص دارایی آنها بالاست. منظور از محدودیت مالی، محدودیتهایی است که از تأمین همۀ وجوه مورد نیاز سرمایهگذاری مطلوب شرکتها ممانعت بهعمل میآورند [3]؛ از اینرو، پرداختن به نقش انکارناپذیر محدودیت مالی بهعنوان یک سازوکار اساسی بر توان رقابتی شرکت موجب گیرایی و جذابیت پژوهش حاضر میشود.
با توجه به اهمیت محدودیت مالی واحد تجاری، پژوهشگران بسیاری نظیر کامپلو [26] ، والتا [35] و . به تأثیر وضعیت مالی شرکت و محدودیت مالی بر رقابت در بازار محصول پرداختهاند. در واقع، محدودیت مالی به دو صورت (مستقیم و غیرمستقیم) بر رقابت در بازار محصول اثر میگذارد. تأثیر مستقیم بدین صورت است که در بازارهای ناقص برخلاف بازارهای کامل، هزینۀ تأمین مالی خارجی بهدلیل عدمتقارن اطلاعاتی و هزینۀ نمایندگی بسیار بالاست [30 ،23]. در حقیقت، شرکتهایی که دارای مشکل اطلاعاتی و نمایندگی شدیدی هستند، دسترسی محدودی به تأمین مالی خارجی دارند و فرصتهای سرمایهگذاری سودآور را بهآسانی رد یا از آنها صرفنظر میکنند. این مسئله در بلندمدت به توانایی سودآوری، رشد و در نتیجه وضعیت مالی شرکتها لطمه میزند و چهبسا موجب عقبماندن شرکت از عرصۀ رقابت و حذف از بازار میشود [1]. از طرف دیگر، واضح است تأمین مالی خارجی، توانایی شرکت را در مبارزۀ رقابتی محدود میسازد و متعاقباً شرکتهای بدون محدودیت مالی را به پذیرش راهکارهای فریبنده در بازار ترغیب میکند [25،28].
تأثیر غیرمستقیم محدودیت مالی از طریق قیمتگذاری محصول (بهطور میانجی) بر رقابت در بازار مؤثر است. مادامی که بنگاههای اقتصادی در تأمین مالی سرمایهگذاریهای خود محدودیت دارند، مدیر برای جبران شکاف بین منابع بیرونی و مصارف شرکت، سعی در افزایش قیمت محصول دارد. به بیانی دیگر، شرکت در انتخاب روش قیمتگذاری محصول تجدید نظر میکند و با افزایش قیمت محصول، جریان وجوه نقد شرکت افزایش مییابد تا توانایی شرکت را برای پرداختن تعهدها و همچنین نیاز مالی شرکت برآورده سازند [11]. در نتیجه، بنگاههای اقتصادی با افزایش قیمت محصولها مزیت و توان رقابتی خود را از دست میدهند. مادامی که واحد تجاری به لحاظ مالی محدودیت دارد، انتظار بر آن است قیمت محصول خود را در زمان رکودهای اقتصادی افزایش دهد، که این به سهم خود، مانع مزیت و عملکرد رقابتی خود در بازار محصول میشود و تأثیری منفی بر رقابتپذیری شرکت در بازار دارد [30]؛ بنابراین، پرسش اصلی پژوهش این است آیا محدودیت مالی از طریق قیمتگذاری محصول بر رقابت در بازار محصول تأثیر میگذارد.
ازجمله دستاوردها و نوآوریهای این پژوهش جبران خلأ نظری در حوزۀ عوامل مؤثر بر رقابت در بازار محصول در محیط ایران و بررسی نقش میانجی قیمتگذاری محصول برای ارائۀ تبیینهای نظری متفاوت است. همچنین، بررسی این روابط در چرخههای تجاری ازجمله دیگر نوآوریها و دستاوردهای دیگر این پژوهش است. در بخشهای بعدی، مبانی نظری و توسعۀ فرضیههای پژوهش، روش پژوهش و معرفی و متغیرهای پژوهش و یافتههای آماری و نتیجهگیری ارائه میشود.
پیشینه و مبانی نظری فرضیههای پژوهش
شرکتها عموماً در دسترسی به منابع مالی در بازار سرمایه در رقابت با یکدیگرند. شرکتی که در دسترسی به منابع مالی در بازار سرمایه با مشکل بیشتری روبهروست، بخش بیشتری از منابع مالی مورد نیاز خود را از منابع داخل شرکت تأمین میکند و چنین شرکتی اصطلاحاً شرکت دچار محدودیت مالی نامیده میشود. به بیان دیگر، شرکتهای با محدودیت مالی، وابستگی قابلملاحظهای نسبت به جریان نقد ایجادشده در داخل دارند و فرصت تصمیمگیری در رابطه با انجام سرمایهگذاری را ندارند [20]. شرکتها برای سرمایهگذاری به منابع مالی احتیاج دارند؛ اما منابع تأمین سرمایه و استفاده از آنها باید بهخوبی تعیین شود تا شرکت بتواند سودآور باشد و با مشکل نقدینگی روبهرو نشود؛ بنابراین، تأمین منابع مالی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت، بخش عمدهای از نگرانیهای مدیران شرکتها را تشکیل میدهد. پژوهش خواجوی و صالحینیا [9] بیانگر آن است که بین محدودیتهای تأمین مالی و رشد داراییها و رشد فروش بهعنوان شاخصهای محاسبۀ رشد شرکت رابطۀ منفی معناداری وجود دارد. به بیان دیگر، شرکتهایی که از یکسو دارای مانده وجه نقد، سود تقسیمی و شاخص کیوتوبین کمتر و از سوی دیگر، دارای نسبت اهرمی بزرگتریاند، رشد کمتری دارند. همچنین، بین اندازۀ شرکت و رشد شرکت رابطۀ مستقیم و بین نسبت سود تقسیمی به کل داراییها و رشد شرکت رابطۀ معکوسی وجود دارد. گوتام و ویدیا [29] اثر محدودیتهای تأمین مالی بر رشد 2282 شرکت هندی در دورۀ 1994 تا 2009 را بررسی کردند. در این پژوهش برای اندازهگیری رشد شرکت از رشد داراییها استفاده شده است و آنها دریافتند رشد شرکتها پایدار است و اندازه و محدودیتهای مالی، اثر منفی بر رشد شرکتها دارند. ازجمله ابزارهایی که مدیران در حین محدودیت مالی استفاده میکنند، افزایش قیمت محصولات است تا بدینوسیله، جریان وجوه نقد شرکت را افزایش دهند و توانایی شرکت برای پرداختن تعهدها و همچنین، نیاز شرکت برای تأمین مالی را برآورده سازند[11]. بدینترتیب، فرضیۀ اول پژوهش بهصورت زیر تدوین میشود:
فرضیۀ اول: در شرکتهای با محدودیت مالی بیشتر، قیمت محصول بیشتر از شرکتهای با محدودیت مالی کمتر است.
گرچه، با صراحت میتوان اذعان داشت رقابتپذیری فرآیندی است که هر نهادی میکوشد تا ازطریق آن بهتر از دیگری عمل کند و از دیگر درک بیشتر بازار پول نهادها پیشی گیرد؛ ولی واحدهای تجاری با کمبود منابع مالی، فنی و تخصصی لازم توانایی رقابت در بازار محصول را ندارند [30]. شرکتهای دارای محدودیت مالی، در تأمین منابع مالی برای سرمایهگذاری در پروژههای سرمایهای سودآور برای کاهش بهای تمامشدۀ محصول یا ارائۀ محصول متمایز به بازار دچار مشکلاند؛ در نتیجه، این شرکتها مزیت رقابتی خود را در بازار از دست میدهند، نسبت به رقبای خود که محدودیت مالی کمتری دارند. عربصالحی و اشرفی [13] در پژوهشی رابطه بین محدودیت مالی و حساسیت سرمایهگذاری جریان نقدی را مطالعه کردند. برای طبقهبندی شرکتها در دو گروه دچار محدودیت مالی و بدون محدودیت مالی، میزان ذخایر نقدی شرکتها را انتخاب کردند. یافتههای پژوهش نشاندهندۀ نقش مثبت ذخایر نقدی در کاهش حساسیت سرمایهگذاری جریان نقدی شرکتهاست. فرسارد [28] در پژوهشی باعنوان توانایی مالی و رفتار بازار محصول نشان داد ذخایر نقدی بالای واحد تجاری، موجب سهم بیشتری از بازار محصول نسبت به رقبا در صنعت میشود. همچنین، اثر رقابتی وجه نقد از اثر استقراض بر بازده بازار محصول متمایز است. این تأثیر زمانی تشدید میشود که رقبا دارای محدودیت مالی هستند. از اینرو، شرکتهایی که دسترسی کمتری به منابع داخلی و خارجی برای استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری دارند، در تلاش هستند برای جبران کمبود منابع مالی، ابزارهای مختلفی از قبیل افزایش قیمت محصول را بهکار گیرند. از طرفی، آنان با افزایش قیمت محصول، ممکن است توان رقابتی واحد تجاری را کاهش دهند؛ چون با افزایش قیمت محصول و از طرفی محدودیت شرکت در متمایزکردن محصول نسبت به سایر رقبا، فروش محصولات شرکت کاهش مییابد و مشتریان به خرید محصولات رقبا مبادرت میکنند؛ درنتیجه، شرکتهای دارای محدودیت مالی برای جبران منابع مالی، قیمت محصول را افزایش میدهند تا موجب کاهش میزان رقابتپذیری شرکت در بازار شوند. بدینترتیب، میتوان گفت یکی از راههای تأثیر محدودیتهای مالی بر رقابتپذیری شرکت، تغییرات قیمت محصول ازسوی شرکتهاست و فرضیۀ دوم پژوهش بهصورت زیر است:
فرضیۀ دوم: قیمتگذاری محصول بر رابطه بین محدودیت مالی و رقابت در بازار محصول تأثیر میانجی دارد.
در حال حاضر اکثر بنگاههای اقتصادی در محیطی بسیار متغیر و رقابتی فعالیت میکنند. پژوهشهای چالیوتی و سرفس [27] نشان داد افزایش ریسک در بازار موجب کاهش انگیزه برای رقابت در بازار محصول میشود. واکنش سریع و درست در مقابل شرایط بسیار متغیر بازار، نقش بسزایی در موقعیت بنگاه درک بیشتر بازار پول دارد. این تغییر شرایط اقتصادی و تنگشدن عرصۀ رقابت، باعث میشود تا شرکتهای ناموفق سریع از عرصۀ رقابت خارج شوند. یکی از مهمترین عواملی که در میزان رقابت شرکت در بازار مؤثر است محیط اقتصادی شرکت است. پژوهش وانگ، لی و چن [36] بیانگر آن است در زمان رونق اقتصادی که انتظار مدیریت از سود کمتر از متوسط صنعت باشد و یا زمانی که شرکت تحتتأثیر فشار رقابتی قرار گیرد، واحدهای تجاری به مدیریت سود رو به بالا میپردازد. در شرایط رکود اقتصادی انتظار میرود میزان رشد فروش و میزان سرمایهگذاریها در شرکت کاهش پیدا کند و بدینترتیب، شرکتهای با محدودیت مالی بهدنبال افزایش قیمت محصول خود برای تأمین وجه نقد مورد نیاز شرکت هستند و درنتیجه این شرکتها از مزیت رقابتی کمتری برخوردارند. شرکتهای دارای محدودیت مالی در هنگام رکود اقتصادی، به منابع مالی خارجی دسترسی محدودتری دارند و درنتیجه سعی میکنند ازطریق منابع داخلی خود نیازها را برآورده کنند. بهطور خلاصه، مادامی که واحد تجاری به لحاظ مالی محدودیت دارد، انتظار بر آن است قیمت محصول خود را در زمان رکودهای اقتصادی افزایش دهد که درنتیجه، باعث کاهش شدت رقابتپذیری شرکت در بازار محصول میشود [30]. بدینترتیب، فرضیۀ سوم پژوهش بهصورت زیر تدوین میشود:
فرضیۀ سوم: در طی رکود اقتصادی، نقش میانجی قیمتگذاری محصول بر رابطه بین محدودیت مالی و رقابت در بازار محصول تشدید میشود.
جامعۀ آماری و نمونۀ پژوهش
جامعۀ آماری این پژوهش، تمامی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای1387 تا 1395 است. در این پژوهش، نمونه از طریق روش حذف نظاممند (سیستماتیک) از جامعۀ آماری، انتخاب خواهد شد. بهاینترتیب که نمونه متشکل از کلیۀ شرکتهای موجود در جامعۀ آماری است و دارای معیارهای زیرند:
1) دادههای صورت مالی حسابرسیشدۀ آنها از سال 1387 بهطور کامل و پیوسته در دسترس باشد.
2) جزو شرکتهای بیمه، بانک، لیزینگ و هلدینگ نباشد.
3) شرکت طی بازهزمانی پژوهش، سال مالی و فعالیت خود را تغییر نداده باشند و همچنین، از بورس اخراج نشده باشند.
با توجه به شرایط ذکرشده، 150 شرکت نمونۀ آماری این پژوهش انتخاب شدند. در نگارۀ (1) نحوۀ غربالگری برای دستیابی به نمونۀ پژوهش ذکر شده است.
درک وارونه از ریسک در بورس تهران
بورس شرایط ویژهای را سپری میکند. فعالان حرفهای بازار بهویژه تحلیلگران، سرمایهگذاری در قیمتهای فعلی را منطقی میدانند و از سویی دیگر عموم بورسبازان هر روز اگر نگوییم بیشتر از دیروز اما به شکلی پیوسته پول خود را از بازار خارج میکنند. به نظر میرسد در وضعیت فعلی، بازار سهام با خطر تعمیم شتابزده رو به رو است؛ رفتاری که خروج از بازار و احتمال بازماندن از سود را به «بازی رولت روسی» شبیه میکند. در چنین شرایطی فرد باید ریسک ماندن یا چشمپوشی از سود احتمالی را بپذیرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از دنیای اقتصاد؛ بازار سهام در هفته گذشته بهرغم دریافت گزارشهای فراتر از انتظار از عملکرد سهماهه اکثر شرکتها شاهد تداوم روند نزولی بود، بهنحویکه با کاهش ۹/ ۱درصدی شاخص، دماسنج بورس عملا به محدوده پایان عید امسال بازگشت. ارزش معاملات خرد نیز با سقوط به کانال دوهزار میلیاردتومان در محدوده رکود عمیق قرار گرفته و هیچ نشانهای از امکان احیا و صعود را صادر نکرده است. در میانه هفته مورد گزارش، فعالان بازار خبر دیدار رئیسکل بانک مرکزی و رئیس سازمان بورس را دریافت کردند که طی آن بر کنترل نرخ سود بینبانکی و کاهش آن تاکید شد.
با توجه به معلولبودن نرخ سود در مکانیزم اقتصادی، وعده مزبور درک بیشتر بازار پول میتواند بهمعنای تغییر فرمان سیاست پولی به سمت انبساطی در وضعیت تورم بالا تعبیر شود که در صورت تحقق، با افزایش مجدد شتاب رشد پایه پولی، تاثیرات نامطلوبی بر فضای اقتصاد کلان کشور خواهد داشت. از این منظر، تحقق وعده شتاببخشیدن به رشد پایه پولی هرچند ممکن است به ظاهر برای اهالی بورس تهران در کوتاهمدت خوشایند باشد اما با عنایت به آثار مخرب تشدید موج تورم بعدی، نمیتواند بهعنوان یک راهکار پایدار برای حل مسائل اقتصاد ایران و بازار سرمایه درنظر گرفته شود.
رابطه معکوس ریسک و قیمت
بسیاری از مفاهیم در حوزه مالی ویژگی «ضدشهودی» دارند، به این معنا که واقعیت موضوع از آنچه اکثریت ادراک میکنند متفاوت است. یکی از بارزترین نمونهها در این حوزه مفهوم ریسک است که معمولا آنچه توسط افراد در نگاه اول درک میشود با واقعیت تجربی ناسازگار است. واقعیت این است که در بازارهای بهطور ممتد صعودی، هرچه قیمتها بالاتر میرود، انتظار بازدهی آتی کاهش مییابد چراکه بخشی از «سود موردانتظار» با رشد قیمت در واقع تحقق مییابد و دارایی موردنظر با قیمت بالاتر، بازدهی کمتری برای خریداران ایجاد میکند؛ این در حالی است که وقتی قیمت سهام برای مدت طولانی مرتبا بالا میرود، اکثریت افراد نسبت به ادامه روند بهصورت شهودی خوشبین میشوند و در تله یکی از مشهورترین خطاهای شناختی تحتعنوان «تعمیم شتابزده» میافتند. در واقع اگر بخواهیم به صورت عقلانی موقعیت مزبور را تحلیل کنیم، در نقطهای که خوشبینیها به اوج میرسد، اکثریت سرمایهگذاران بخش عمده پول و اعتبار خود را به خرید اختصاص دادهاند و بازار به دلیل تضعیف جریان نقدینگی جدید در واقع در آسیبپذیرترین شرایط قرار دارد.
نسیم طالب، نویسنده مشهور حوزه مالی، سرمایهگذاری را به بازی «رولت روسی» تشبیه میکند که طی آن در یک هفتتیر فقط یک گلوله وجود دارد و اعضا موظفند آن را به سمت خود شلیک کنند. با هربار چکاندن ماشه، در واقع ریسک شلیک در نوبت بعدی بیشتر میشود درحالیکه ممکن است فرد ناظر با تعمیم نادرست از عدمشلیک در نوبتهای قبلی، با اطمینان بیشتری در نوبت بعدی ماشه را بچکاند.
این موضوع در بازارهای نزولی هم صادق است. بهعبارت دیگر، هرچه قیمت داراییها در شرایط ثبات عوامل بنیادی بیشتر افت میکند، ریسک خرید دارایی درواقع کمتر میشود، درحالیکه یک سرمایهگذار عادی ممکن است در اوج بازار نزولی تصور کند که انجام خرید با خطر زیادی مقارن است. با همین منطق میتوان درخصوص وضعیت فعلی بورس تهران نیز داوری کرد؛ بازاری که هرچند در دو سالقبل شاهد بیسابقهترین حباب قیمتی خود بود اما این روزها از آن سمت بام افتاده و پس از دو سال رشد ارز و تورم و بهتبع آن جهش سودآوری شرکتها و منطقیشدن رابطه قیمت و سود سهام، نتوانسته خریداران را به ایجاد تقاضای جدی مجاب کند، چراکه ریسک سرمایهگذاری در آن برخلاف روزهای اوج حباب بهنظر بسیاری، بیش از گذشته است. زمان اما نشان خواهد داد که رابطه معکوس بین قیمت و ادراک ریسک اینبار هم در مورد بورس تهران صدق میکند یا خیر.
سیگنال سود از صنایع بورسی
نگاهی به عملکرد تجمیعی شرکتهای بورسی و فرابورسی نشان میدهد با ثبت رقم حدود ۲۰۰هزار میلیاردتومان سود خالص در فصل بهار، این متغیر نسبت به مدت مشابه سالگذشته بیش از دوبرابر شده است. به این ترتیب، نهتنها نگرانی قبلی مبنیبر احتمال کاهش حاشیه سود بنگاهها به دلیل رشد هزینهها و عدمرشد متناسب درآمد فروش تا حد زیادی تعدیل شد، بلکه نسبت میانگین سودآوری به قیمت در سطح کل بازار سرمایه نیز بر اساس عملکرد ۱۲ماه گذشته شرکتها به کمتر از ۷ واحد رسید. این نسبت نهتنها از میانگین بلندمدت ارزشگذاری این بازار کمتر است، بلکه به محدوده آذرماه سال ۹۸ بازگشته است. از منظر تاریخی، بازده متوسط سبد یک سرمایهگذار با فرض خرید سهام با وزن متناسب با شاخصکل، در شرایطی که P/ E متوسط بازار ۷واحد باشد، بیش از ۳۵درصد در سال بوده است. به عبارت دیگر، بازدهی شاخصکل نسبت به نقاطی که ارزشگذاری آن در محدوده میانگین بوده در بلندمدت (بیش از پنجسال) به میزان بیش از ۳۵درصد در سال حاصل شده است.
این نتیجه البته چندان عجیب نیست؛ چراکه ارزش سهام بنگاهها تمایل طبیعی به رشد در طول زمان دارد که ناشی از رشد بلندمدت ابعاد اقتصاد (که میتواند ناشی از تورم یا رشد اقتصادی باشد) و درک بیشتر بازار پول در نتیجه افزایش بلندمدت رقم سودآوری شرکتهاست، در واقع هر فرد سرمایهگذار که تعدادی سهم میخرد مالک یک جزء از سودآوری میشود که حداقل در سطح مجموع شرکتها معمولا رو به رشد است. به این ترتیب، خرید سهام در ارزشگذاری متعادل، بازدهی در حد رشد اسمی اندازه اقتصاد کشور نصیب خریداران میکند. از این منظر میتوان گفت بورس تهران پس از حدود ۳۲ماه ارزشگذاری بالاتر از میانگین، اکنون وارد محدودهای شده که نهتنها میتواند بهعنوان پوششدهنده تورم عمل کند، بلکه امکان انعکاس رشد اقتصاد ایران در عملکرد یک سبد متنوع با تمرکز بر صنایع بنیادی را برای سرمایهگذاران فراهم میکند.
تقابل بازار و فدرالرزرو بر سر آینده اقتصاد
بالاخره انتظارها بهسر رسید و نشست کمیته پولی بانک مرکزی آمریکا برگزار شد و نرخهای بهره شبانه دلار با افزایش ۷۵/ ۰درصدی به مرز ۵/ ۲درصد رسید، درحالیکه فدرالرزرو کماکان بر موضع انقباضی خود با هدف مهار تورم اصرار دارد، رفتار زیرپوستی بازارهای مالی از دغدغه متفاوتی حکایت دارد. در همین راستا، رفتار معاملهگران در بازار اعتبارات آتی نشان میدهد نهتنها انتظار تداوم افزایش بهره در سال۲۰۲۳ میلادی را ندارند، بلکه یک مرحله ۲۵/ ۰درصدی افت بهره برای فصل اول سالآتی میلادی را پیشبینی میکنند! از آنجا که کاهش بهره در گذشته همواره مقارن با دورههای رکود اقتصادی بوده است، پیشبینی بازار در واقع عبارت از پایان زودهنگام برنامه انقباضی بانک مرکزی و بازگشت به فاز انبساطی است.
مراجعه به تاریخ نشان میدهد که در اغلب موارد پیشبینی بازار بهویژه در حوزه اوراق قرضه از اعضای کمیته پولی بانک مرکزی آمریکا دقیقتر بوده است. به این ترتیب در صورتیکه اینبار نیز به رسم گذشته این پیشبینی درست از آب دربیاید، میتوان انتظار پایان یکی از سریعترین دورههای افزایش بهره دلار در ۲دهه گذشته را داشت؛ رویدادی که نهتنها فشار موجود بر بازارهای سهام جهانی را کم میکند، بلکه برای قیمت مواد خام و کامودیتی هم پیامآور امکان کفسازی و رونق مجدد خواهد بود.
دیدگاه شما