تورم منفی چیست و چگونه به وجود می آید؟
به کاهش پیوسته و مداوم سطح عمومی قیمت ها تورم منفی یا فروکش (deflation) گفته می شود یعنی اگر در محاسبه تورم ، نرخ تورم بدست آمده به طور مداوم کاهش یابد و سپس منفی شود در این صورت می گوییم که اقتصاد دچار تورم منفی شده است، همانطور که مشاهده می کنیم تورم منفی دقیقا تعریفی عکس تورم (inflation) دارد .
با اینکه سطح قیمت ها توسط عرضه و تقاضا مشخص می شود ولی پولی که برای خرید کالا ها استفاده می شود هم رابطه مستقیمی با سطح قیمت ها دارد . یک مثال ساده؛ فرض کنید که در یک جزیره دور افتاده هستیم ،از کالایی( مثل کفش )تنها دو تا هست که 10دلار ارزش دارد ؛ اگر کل پول های موجود در جزیره 60دلار باشد مسلما دیگر آن کالایی که ارزش 10 دلار داشت ، دیگر10 دلار قیمت ندارد قیمتش حتی ممکن است تا30 دلار هم برسد ، اما اگر در این جزیره تنها 7دلار پول بود چطور ؟ قطعا فروشنده تمام کالاهای خود را با همان 7 دلار می فروخت .
اتفاق دیگری نیز می تواند رخ دهد ؛به گزارش عصر بانک دات آی آر فرض کنید که در جزیره فرضی ما تعداد کفشها از دو به ۱۰ تا افزایش پیدا کند آنگاه قیمت از 10 دلار کمتر خواهد شد. حال اگر تعداد کفش ها از دو تا به یکی کاهش یابد آن یک کفش قیمتش افزایش خواهد یافت.
ملاحظه کردید که سطح قیمت ها علاوه بر عرضه و تقاضا با مقدار پول در گردش رابطه مستقیم دارد . اگر همراه با عرضه یک کالا تقاضای آن هم افزایش یابد و شاهد کاهش قیمت ها باشیم بسیار خوب خواهد بود در اینگونه موارد دلیل اصلی افزایش عرضه و کاهش قیمتها، پیشرفت فناوری است به طور مثال می توان به صنعت کامپیوتر اشاره کرد که در ۱۵ سال اخیر به شدت فناوری در آن پیشرفت کرد و قیمت ها هم با سرعت بیشتری کاهش یافت . به این حالت که با افزایش بهره وری همراه است تورم منفی خوب (benign deflation )گفته می شود که نتیجه آن رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود نمونه ای از این نوع تورم منفی در کشور هایی مثل چین، سنگاپور ، هنگ کنگ و مالزی و … وجود دارد که با وجود داشتن نرخ تورم منفی و یا تورم بسیار ناچیز دارای رشد اقتصادی بالایی هستند.
تورم منفی در حالتی دیگر هم رخ می دهد به این صورت که تولید افزایش یابد اما تقاضا تغییری نکند ، اتفاقی که خواهد افتاد کاهش نرخ بهره منفی چیست؟ قیمت ها خواهد بود ، علت چیست ؟ علت نبود پول کافی در اقتصاد است که ناشی از کمبود عرضه پول است .این نوع تورم منفی به تورم منفی بد یا پولی (malign deflation) معروف است .در واقع با اینکه عرضه کالاها افزایش یافته اما مصرف کنندگان پول کافی برای خرید کالاهای اضافی ندارند پس تقاضای آن ها هم تغییری نخواهد کرد در واقع این نوع تورم منفی زمانی رخ می دهد که نرخ رشد تولید با نرخ رشد عرضه پول متناسب نباشد . مثالی که از این مورد می توان زد رکود سالهای اخیر است ، تولیدات به لطف جهانی شدن و نرخ سرمایه گذاری بالا با رشد زیادی مواجه شده است اما میزان تقاضای کالا ها چندان تغییری نکرده شاید یکی از دلایل آن توزیع نا برابر درآمد ها باشد و یا شاید هم اشباع شدن مصرف نرخ بهره منفی چیست؟ کنندگان، به هر حال نتیجه تورم منفی ای بود که اغلب کشور های توسعه یافته به آن دچار شدند.
اما سوالی که اینجا پیش می آید این است که مگر کاهش قیمت ها بد است که تورم منفی را یک عارضه برای اقتصاد می دانند ؟
در جواب باید گفت بله ! کاهش قیمت ها در همه حال برای اقتصاد مفید نیست . فرض کنید که قیمت ها همینطور کاهش یابد ، ارزش پول افزایش می یابد و قدرت خرید مردم بیشتر و بیشتر می شود و مردم هر روز می توانند کالاهای بیشتری خریداری کنند ، اما هیچ وقت چنین اتفاقی نخواهد افتاد چون هم پول کافی برای تقاضا ی کالاها موجود نیست و هم مردم که می بینند قیمت ها در سقوط به سر می برند با فرض اینکه در آینده باز هم قیمت ها کاهش خواهد یافت خرید خود را به آینده موکول و فعلا صرفه جویی می کنند واز آنجا که نگه داری پول هم با پاداش همراه خواهد بود دیگر مردم تمایلی به نگه داری اوراق قرضه نیز نخواهند داشت، (اگرچه به پول هم بهره ای تعلق نمی گیرد اما از پول می توان برای معاملات استفاده کرد ولی از اوراق قرضه نمی شود) درست چیزی مثل دام نقدینگی .در زمانی که دام نقدینگی وجود دارد سیاست های پولی اثر خود را بر روی نرخ بهره و تولید از دست خواهد داد در این حالت افزایش عرضه پول دیگر تاثیر مثبتی بر تقاضای کل نمی گذارد و تنها دام نقدینگی را گسترش خواهد داد چون مردم تمام پول های عرضه شده را نزد خود نگه می دارند که دلیل آن هم انتظار افزایش نرخ بهره در آینده است و همه اینها تنها به عمیق تر شدن رکود دامن خواهد زد ؛ همانطور که ملاحظه می کنید در شرایطی که اقتصاد دچار تورم منفی پولی شود درمان این عارضه بسیار دشوار خواهد .
تورم منفی پولی اثر دیگری که دارد مارپیچ تورم منفی (Deflationary spiral ) نام دارد .به گزارش عصر بانک مارپیچ تورم منفی به این صورت است که با کاهش قیمت کالاها بنگاه ها از عهده هزینه های خود بر نخواهند آمد و با وجود کاهش فروششان باید دستمزدهای بالا پرداخت کنند ، در ابتدا اقدام به کاهش تولید می کنند از طرف دیگر به علت افزایش ارزش پول(چون قیمت ها کاهش یافته اند) ارزش بدهی های آنان افزایش پیدا می کند و بعد از مدتی بنگاه ها ناچار به تعطیلی خواهند بود ، تعطیلی یک بنگاه تقاضای دیگر بنگاه ها را باردیگر کاهش می دهد و این مارپیچ همینطور ادامه پیدا می کند و بنگاه ها یکی پس از دیگری تعطیل خواهند شد ، بیکاری افزایش می یابد و بازهم تقاضای کل کاهش می یابد و اقتصاد بیشتر و بیشتر به رکود خواهد رفت مثل اتفاقی که در دهه ۹۰ برای ژاپن افتاد.
تورم منفی در زمان وجود تورم شدید هم ممکن است اتفاق بیافتد . تورم شدید اگر موجب از بین رفتن ارزش پول یک کشور شود مردم پول های خود را تبدیل به پول های خارجی می کنند و این می تواند موجب بروز تورم منفی در سایر واحد های پولی شود . حال اگر سیاست هایی اعمال شود و پول آن کشور ارزش خود را دوباره بیابد و مردم پول های خود را دوباره به واحد پول کشور خود تبدیل کنند ، در این کشور ممکن است که تورم منفی مختصری بوجود بیاید.
رکود تورمی چیست و چگونه بر بازار ارزهای دیجیتال تأثیرگذار خواهد بود؟
رکود تورمی چیست و در رکود تورمی چه باید کرد سؤالهایی است که این روزها بیشتر درباره آن میشنویم. رکود تورمی به زبان ساده به زمانی گفته میشود که رشد اقتصادی یک کشور آهسته شده و آمار بیکاری نسبتاً بالایی نیز به ثبت میرسد و یا رکود اقتصادی به وجود میآید. از طرفی دیگر در همین اوضاع، قیمتها نیز افزایش پیدا میکنند (وجود تورم) با پدیدهای به نام رکود تورمی مواجه میشویم. رکود تورمی را میتوان به شکل دورهای از تورم که همراه با کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) است؛ تعریف کرد. در ادامه بیشتر به اینکه رکود تورمی چیست و بر بازار ارزهای دیجیتال چه تأثیری خواهد داشت؛ میپردازیم.
رکود تورمی به زبان ساده
رکود تورمی چیست و از کجا شروع شد؟
اصطلاح “رکود تورمی” اولین بار در دهه شصت میلادی در بریتانیا بهکاربرده شد. زمانی که بریتانیا گرفتار مشکلات اقتصادی شده بود، سیاستمدار انگلیسی “این مکلوئد” با صحبت از تورم از یک سو و رکود از سوی دیگر، آن وضعیت را «رکود تورمی» نامید.
سالها بعد دوباره از اصطلاح رکود تورمی برای توصیف دوره رکود در دهه هفتاد میلادی پس از بحران نفت استفاده شد. در این زمان ایالاتمتحده دچار رکود شد و اقتصاد این کشور شاهد کاهش پنجچهارمی رشد تولید ناخالص داخلی بود. تورم در سال ۱۹۷۳ دو برابر و در سال ۱۹۷۴ دو رقمی شد؛ همچنین آمار بیکاری تا ماه مه سال ۱۹۷۵ به ۹ درصد رسید.
رکود تورمی منجر به ظهور شاخصی جدید به نام شاخص فلاکت شد. این شاخص مجموع نرخ تورم و نرخ بیکاری است و به عنوان ابزار نشاندهنده فشار وارده بر مردم در هنگام وقوع رکود تورمی در اقتصاد استفاده میشود.
تاریخچه رکود تورمی
تا مدتها اینطور تصور میشد که وقوع رکود تورمی غیرممکن است و تئوریهای اقتصادی حاکم بر محافل علمی و سیاسی، همواره آن را از دایره مدلهای خود خارج میکردند. ازآنجاییکه در چارچوب سیاست اقتصاد کلان، معمولاً بیکاری و تورم دو نقطه مقابل یکدیگر بوده و یکی با دیگری مبادله میشود؛ این نظریه غیرممکن به نظر میآمد. در مورد این نقطهنظر میتوان به نظریه اقتصادی منحنی فیلیپس که در چارچوب اقتصاد کینزی (Keynesian economics) توسعهیافته است؛ اشاره داشت. این نظریه سیاست اقتصاد کلان را به شکلی که اشاره شد به تصویر کشیده است.
در نتیجه رکود بزرگ و افزایش توجه به رویکرد اقتصاد کینزی در قرن بیستم، اقتصاددانان با خطرات کاهش تورم Deflation درگیر شدند. در نتیجه استدلال کردند که بیشتر سیاستهایی که برای کاهش تورم طراحیشدهاند؛ اوضاع را برای بیکاران سختتر میکنند و سیاستهایی که برای کاهش بیکاری طراحیشدهاند به نرخ بهره منفی چیست؟ افزایش تورم منجر میشوند.
ظهور رکود تورمی در سراسر جهان توسعهیافته، در اواسط قرن بیستم نشان داد که این رویکرد واقعیت ندارد. در واقع رکود تورمی نمونهای عالی از این است که چگونه دادههای اقتصادی در دنیای واقعی میتوانند گاهی نادرستی تئوریهای اقتصادی پذیرفته و تجویزشده را ثابت کنند.
از آن زمان به بعد و به عنوان یک قاعده، تورم به عنوان یک شرط کلی حتی در دورههای رشد اقتصادی کند یا منفی در نظر گرفته شد. در ۵۰ سال گذشته، هر رکود اعلامشده در ایالاتمتحده با افزایش مستمر و سالبهسال در سطح قیمت مصرفکننده همراه بوده است. تنها استثناء جزئی در این مورد، بحران مالی ۲۰۰۸ است. در آن زمان قیمت انرژی به طور محدودی کاهش یافت اما قیمت کلی مصرفکننده به غیر از انرژی همچنان در حال افزایش بود.
نظریههای رکود تورمی؛ چرا رکود تورمی رخ میدهد؟
ازآنجاییکه رکود تورمی سرآغاز تاریخی زوال تئوریهای اقتصادی است؛ اقتصاددانان از آن زمان تاکنون تلاش کردهاند تا چندین استدلال در مورد چگونگی وقوع رکود تورمی یا چگونگی تعریف مجدد اصطلاحات نظریههای موجود برای توضیح رکود تورمی، ارائه کنند.
قیمت نفت
یک نظریه معتقد است، رکود تورمی زمانی ایجاد میشود که با افزایش ناگهانی قیمت نفت، ظرفیت تولیدی اقتصاد کاهش پیدا میکند. در اکتبر ۱۹۷۳، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) تحریمی علیه کشورهای غربی اعمال کردند. همین امر باعث افزایش چشمگیر قیمت جهانی نفت شد. همچنین هزینه کالاها افزایش یافت و به افزایش بیکاری منجر شد.
ازآنجاییکه هزینههای حملونقل با افزایش روبرو شده بود، هزینه تولید محصولات و رساندن آنها به قفسههای فروشگاهها بیشتر شد و قیمتها حتی با بیکار شدن افراد افزایش پیدا میکردند. منتقدان این نظریه خاطرنشان میکنند که بهجز شوکهای ناگهانی قیمت نفت در دهه هفتاد، که منجر به همزمان شدن دورههای تورمی و رکودی شد، دیگر چنین موردی رخ نداده است.
سیاستهای اقتصادی ضعیف
نظریه دیگر تکیه بر این دارد که تلاقی رکود و تورم نتیجه سیاست اقتصادی ضعیف است. مقررات سخت بازارها، کالاها و نیروی کار در یک محیط تورمزا به عنوان علت احتمالی رکود تورمی بیانشده است. در این موضوع برخی به سیاستهای ریچارد نیکسون، رئیسجمهور سابق ایالت متحده اشاره میکنند که ممکن است نرخ بهره منفی چیست؟ به رکود سال ۱۹۷۰ منجر شده باشد.
نیکسون برای جلوگیری از افزایش قیمتها، تعرفههایی بر واردات اعمال کرد و دستمزدها و قیمتها را به مدت ۹۰ روز مسدود کرد.
مانند نظریه قبلی، این توضیحی موقت از رکود تورمی دهه هفتاد میلادی است و قادر به توضیح افزایش همزمان قیمتها و بیکاری را که تا به امروز با رکودهای بعدی همراه بوده است؛ نیست.
استاندارد طلا
تئوریهای دیگر به عوامل پولی اشاره میکنند که ممکن است در رکود تورمی نیز نقش ایفا کنند. نیکسون آخرین بقایای غیرمستقیم استاندارد طلا را کاملاً حذف کرد و سیستم مالی بینالمللی برتون وودز را از بین برد.
این امر پشتوانه کالایی را برای ارز حذف کرد و از آن زمان دلار آمریکا و بسیاری از ارزهای دیگر جهان را بر مبنای فیات به بقا ادامه میدهند. این امر به اکثر محدودیتهای عملی در گسترش پولی و کاهش ارزش پول پایان داد.
رکود تورمی در مقابل تورم
همانطور که پیشتر بیان شد رکود تورمی ترکیبی از تورم و رکود اقتصادی یا رشد منفی است. درحالیکه تورم را میتوان بهروشهای مختلفی تعریف کرد؛ اما معمولاً به افزایش قیمت کالاها و خدمات تورم گفته میشود. همچنین میتوان تورم را کاهش قدرت خرید یک ارز تیز توصیف نمود.
چه چیزی باعث رکود تورمی میشود؟
به طور خلاصه، رکود تورمی زمانی رخ میدهد که قدرت خرید کاهش و همزمان سرعت اقتصاد نیز کاهشیافته و عرضه کالا و خدمات نیز کاهش مییابد.
یا بهعبارتیدیگر رکود تورمی زمانی رخ میدهد که عرضه پول در حال گسترش است اما عرضه محدودشده است. در رکود تورمی قیمتها بالا میرود و همزمان قدرت خرید نیز کاهش پیدا میکند.
چرا رکود تورمی یک بحران اقتصادی است؟
رکود تورمی یک تناقض است زیرا رشد اقتصادی آهسته معمولاً افزایش بیکاری را به همراه دارد اما نباید منجر به افزایش قیمتها شود. به همین دلیل است که این پدیده بحرانی در نظر گرفته میشود. از طرفی افزایش سطح بیکاری منجر به کاهش قدرت خرید مصرفکننده میشود. اگر تورم سرسامآور نیز در این قضیه محاسبه شود، به این معنی است که پول در دست مصرفکنندگان ارزش خود را با گذشت زمان از دست میدهد. بنابراین پول کمتری برای خرج کردن وجود دارد و ارزش پول نیز رو به کاهش است.
درمان اقتصادی رکود تورمی؛ در رکود تورمی چه باید کرد؟
مبارزه با رکود تورمی از طریق سیاستهای مالی و پولی محقق میشود؛ اما باید توجه داشت که سیاستهای دقیقی که برای درمان رکود تورمی اعمال میشوند، رابطه مستقیمی با مکتب فکری اقتصاد یک کشور دارد.
پولگرایان
پولگرایان (اقتصاددانانی که معتقدند کنترل عرضه پول، کلید گمشده حل مشکل است) استدلال میکند نرخ بهره منفی چیست؟ که تورم مهمترین عاملی است که حتماً باید کنترل شود.
در این سناریو، یک پولگرا ابتدا عرضه پول را کاهش میدهد تا هزینههای کلی کاهش پیدا کند. در ادامه کاهش تقاضا و کاهش قیمت کالاها و خدمات اتفاق میافتد. نکته منفی سیاست پولگرایان این است که این سیاست رشد اقتصادی را تشویق نمیکند. برای تشویق رشد اقتصادی به سیاست پولی منعطفتری نیاز است و در آن بانکها وامهایی با نرخ سود پایین ارائه میدهند.
اقتصاددانان طرف عرضه
مکتب دیگری برای مقابله با رکود تورمی افزایش عرضه در اقتصاد با کاهش هزینهها و بهبود کارایی را پیشنهاد میکند. کنترل قیمت انرژی (در صورت امکان)، سرمایهگذاری در بهرهوری و ارائه یارانه به بخش تولید، به کاهش هزینهها و افزایش عرضه کل اقتصاد کمک میکند. این امر قیمتها را برای مصرفکننده کاهش داده و باعث ایجاد جنبوجوش در تولید اقتصادی و کاهش بیکاری میشود.
بازار آزاد
برخی از اقتصاددانان معتقدند بهترین راه درمان رکود تورمی، واگذاری آن به بازار آزاد است. عرضه و تقاضا درنهایت افزایش قیمتها را حل میکند زیرا مصرفکنندگان قادر به خرید کالا نیستند. این واقعیت درنهایت منجر به کاهش تقاضا و کاهش تورم خواهد شد.
بازار آزاد منجر به کاهش بیکاری میشود. بااینحال، این طرح ممکن است سالها یا دههها طول بکشد تا به موفقیت برسد و جمعیت را با شرایط نامساعدی برای زندگی مواجه کند.
تأثیر رکود تورمی بر ارزهای دیجیتال چگونه خواهد بود؟
تعریف دقیق اثرات رکود تورمی بر ارزهای دیجیتال دشوار است. بااینحال،در صورت ثابت ماندن بازار میتوانیم چند فرض اساسی را میتوان در نظر گرفت.
رشد حداقلی یا منفی
اقتصادی که بهسختی در حال رشد یا کوچک شدن است درنهایت با رکود سطح درآمد یا حتی کاهش درامد مواجه میشود. در این صورت مصرفکنندگان پول کمتری برای سرمایهگذاری دارند. همین مسئله میتواند منجر به کاهش خرید رمزارزها و افزایش فروش شود زیرا سرمایهگذاران کوچک برای خرج و هزینههای روزانه به پول نیاز پیدا میکنند.
رشد اقتصادی آهسته یا منفی همچنین منجر به عدم تمایل سرمایهگذاران بزرگ در سرمایهگذاری در داراییهای با ریسک بالا مثل سهام و رمزارزها میشود.
اقدامات دولت برای مقابله با رکود تورمی
بهطورمعمول دولت ابتدا برای کنترل تورم تلاش میکند تا سپس راهحلی برای مقابله با رشد بیکاری پیدا کند. تورم را میتوان با کاهش عرضه پول مهار کرد و یکی از روشها برای این کار افزایش نرخ بهره است.
این امر سبب کاهش نقدینگی میشود زیرا مردم پول خود را در بانکها نگه میدارند و وام گرفتن گرانتر تمام میشود. با افزایش نرخها، سرمایهگذاریهای پرریسک با بازده کمتر جذابیت خود را از دست میدهند. بنابراین، بازار کریپتو ممکن است شاهد کاهش تقاضا و قیمت در دورههای افزایش نرخ بهره و کاهش عرضه پول باشد.
زمانی که یک دولت تورم را به کنترل درآورد احتمالاً قدم بعدی تحریک رشد است. این امر معمولاً از طریق تسهیل کمی و کاهش نرخ بهره انجام میشود. در چنین سناریویی، به دلیل افزایش عرضه پول، احتمالاً تأثیرات مثبتی بر بازار رمزارزها به وجود میآید.
افزایش تورم
بسیاری از سرمایهگذاران استدلال میکنند که بیت کوین میتواند محافظ خوبی در برابر افزایش نرخ تورم باشد. با رشد تورم فزاینده، نگهداری ثروت به شکل فیات و بدون دریافت سود، ارزش واقعی ثروت کاهش پیدا میکند. برای جلوگیری از این امر، بسیاری برای حفظ قدرت خرید بلندمدت خود و حتی کسب سود به بیت کوین روی آوردهاند. این به دلیل آن است که سرمایهگذاران بیت کوین را به خاطر عرضه و انتشار محدود آن به عنوان یک ذخیره ارزش ، مناسب میبینند.
از لحاظ تاریخی، این استراتژی پوشش ریسک ممکن است برای سرمایهگذارانی که بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را در طول سالها انباشته کردهاند؛ خوب کار کند. بهویژه برای آن دسته که در طول یا پس از دورههای تورم و رشد اقتصادی این کار را انجام دادهاند. بااینحال، استفاده از رمزارزها به عنوان محافظ در برابر تورم ممکن است در بازههای زمانی کوتاهتر، بهویژه در دورههای رکود تورمی، بهخوبی کار نکند. البته شایان ذکر است که عوامل دیگری مانند افزایش همبستگی بین ارزهای دیجیتال و بازارهای سهام نیز در موارد نقش بسزایی ایفا میکنند.
سخن پایانی
رکود تورمی وضعیت منحصربهفردی را برای اقتصاددانان و سیاستگذاران ایجاد میکند زیرا تورم و رشد منفی معمولاً با هم اتفاق نمیافتد. ابزارهای مبارزه با رکود اغلب باعث تورم میشوند؛ درحالیکه استراتژیهای کنترل تورم میتواند منجر به رشد اقتصادی کند یا منفی شود. بنابراین، در زمان رکود تورمی، بهتر است شرایط کلان اقتصادی و عوامل متعدد آن مانند عرضه پول، نرخ بهره، عرضه و تقاضا و نرخ اشتغال را همواره زیر نظر داشته باشیم.
سواپ یا نرخ بهره چیست؟ همه چیز درباره swap
سواپ (swap) یک مفهوم پایهای در علم اقتصاد است که در واقع بهنوعی معاوضه اوراق بین شرکتهای تجاری اطلاق میشود. در قالب این معاوضه اوراق، گردش نقدینگی بین دو شرکت رخ میدهد. نقدینگی جابهجا شده زمانی قابل توجه میشود که معاوضه اوراق در حجم بالا رخ دهد. اما رفتهرفته این مفهوم در بازارهای مالی نیز موضوعیت پیدا کرد. در بازار فارکس بهعنوان بزرگترین بازار مالی دنیا که بیشترین حجم نقدینگی در آن جریان دارد، مفهومی به نام سواپ یا نرخ بهره وجود دارد. اگر میخواهید بدانید سواپ چیست و چه کاربردی در بازار فارکس دارد، تا نرخ بهره منفی چیست؟ انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
مفهوم سواپ چیست؟ نگاهی به عملکرد نرخ بهره در بازار فارکس
خرید و فروش در بازار فارکس با واسطه بروکرها انجام میشود. یک بروکر بهعنوان واسطه باید سهام مورد نظر را از فروشنده خریداری کند و در مقابل به یک خریدار بفروشد. بنابراین نیاز به پشتوانه مالی دارد که بتواند ابتدا خرید را از فروشنده رأسا انجام دهد. حال تصور کنید که در یک روز چه تعداد معامله در قالب یک بروکر انجام میشود. در چنین شرایطی کاملا بدیهی است که بروکر نیاز به پشتوانه مالی سنگینی برای این منظور دارد. برای تأمین این نقدینگی مورد نیاز بروکرها در قراردادی با بانکها اقدام به دریافت وام یک روزه از آنها میکنند. پولی که از بانک دریافت میشود، بهعنوان پشتیبان مورد استفاده قرار میگیرد.
بانکها این وامها را در ازای دریافت نرخ بهره مشخصی بهصورت روزانه در اختیار بروکرها قرار میدهند. این نرخ بهره بین معاملهگران تقسیم میشود و هریک باید سهم خود را در قالب خرید و فروش داراییها پرداخت کنند. وقتی این سؤال مطرح میشود که سواپ چیست، در پاسخ باید بگوییم که سواپ نرخ بهرهای است که بابت دریافت وام باید بازپرداخت شود. این نرخ بهره به تمام معاملهگران اختصاص پیدا نمیکند. بلکه صرف شامل حال آنهایی میشود که پوزیشن معامله خود را بیش از 24 ساعت یعنی یک شبانهروز باز نگه دارند.
به عبارت دیگر شما باید به ازای هر 24 ساعتی که پوزیشن معامله خود را باز نگه میدارید، سهم خود از سود روز قبل وام بانکی را دریافت کنید. نکته مهم این است که 24 ساعت در بروکرها بر مبنای ساعت جهانی تنظیم میشود. بنابراین برای اینکه در محاسبه زمان دچار اشتباه نشوید، بهتر است که ساعت معامله خود در فارکس را با ساعت جهانی تنظیم کنید.
ماجرای تریدرهای اسکالپر و سواپ چیست؟
همانطور که بررسی سواپ چیست، اشاره کردیم، واقعیت این است که شما به ازای هر یک روزی که در یک معامله باقی میمانید باید مبلغی هر چند ناچیز را بهعنوان سود وام دریافتی توسط بروکر پرداخت کنید. از طرفی همانطور که میدانید روشی تحت عنوان اسکالپینگ برای ترید کردن در بازار فارکس وجود دارد. اسکالپینگ مفهوم خیلی پیچیدهای نیست. اگر سابقه فعالیت در بازار بورس ایران را داشته باشید، احتمالا با نوسانگیری آشنا هستند. اسکالپرها نیز بهنوعی همان نوسانگیرها در بازار فارکس به شمار میروند.
این دسته از تریدرها، سواپ را بهنوعی مالیات تلقی میکنند و معتقد هستند که باید از هر راهی که ممکن است، از زیر بار پرداخت چنین پولی فرار کنند. اساسا یکی از دلایلی که روش اسکالپینگ توسط برخی از معاملهگران انتخاب میشود، مربوط به پرداخت نکردن سواپ یا نرخ بهره است. این دسته از افراد تمام پوزیشنهای معاملاتی خود را در کمتر از یک روز میبندند و از این جهت هیچگاه مشمول سواپ نمیشوند.
روش محاسبه نرخ بهره یا سواپ چیست؟
همین ابتدای کار در بحث روش محاسبه سواپ چیست، باید اشاره کنیم که در عمل تعیین روش محاسبه نرخ بهره کاملا وابسته به بانکهایی است که نقدینگی مورد نیاز بروکرهای را تأمین میکنند. هر بانک ممکن است برای خود دستورالعمل محاسبه ویژهای داشته باشد. با این وجود در این جا قصد داریم به یک روش محاسبه اشاره کنیم که معمولا توسط برخی از مهمترین تأمینکنندگان نقدینگی در دستور کار قرار میگیرد.
اجازه دهید بحث را با ذکر یک مثال پی بگیریم. جفت ارز معاملاتی USD / JPY را در نظر بگیرید. تصور کنید شما قصد خرید این جفت ارز معاملاتی را دارید. به عبارت دیگر قصد دارید تا با فروش ین ژاپن در عوض دلار آمریکا خریداری کنید. نرخ بهره سالانه در آمریکا برابر 2.5 درصد و در ژاپن برابر 0.1 منفی است. در چنین شرایطی نرخ بهره یا سواپ خرید این معامله از اختلاف بین نرخ بهره آمریکا و ژاپن به دست میآید. در عمل یعنی باید مبلغ 2.6 درصد در سال نرخ بهره به ازای باز نگه داشتن این پوزیشن معاملاتی پرداخت کنید.
اما در مقابل فرض کنید قصد فروش جفت ارز معاملاتی USD / JPY را دارید. در چنین شرایطی به ازای پرداخت دلار آمریکا قصد خریداری ین ژاپن را دارید. با توجه به نکاتی که در بالا اشاره کردیم، نرخ سواپ این معامله برابر 2.40 منفی در طول سال خواهد بود. این مسئله در خصوص تمام جفت ارزهای معاملاتی دیگر نیز کاملا صادق است.
چهارشنبهها نرخ بهره سه برابر دریافت میشود
در ادامه بحث سواپ چیست، به یک نکته بسیار مهم میرسیم. کسانی که سابقه فعالیت در بازار فارکس را دارند، بهخوبی میدانند که تسویه حساب معاملات نیاز به سه روز زمان دارد. با توجه به این نکته اگر در چهارشنبه شب معاملهای بازی داشته باشید، کار تسویه آن به روزهای شنبه و یکشنبه میرسد که در عمل تعطیل است. در نتیجه تسویه معامله در روزهای بعد از تعطیلات انجام میشود. به عبارت دیگر این کار باعث میشود تا نرخ بهره دو روز معاملاتی دیگر نیز به شما تحمیل شود. حتما در معاملات خود این مسئله را در نظر داشته باشید تا متضرر نشوید.
کلام پایانی
در این مطلب بررسی کردیم که نرخ بهره یا سواپ چیست. درک درست از مفهوم سواپ در فارکس نقش مهمی در اتخاذ استراتژیهای معاملاتی افراد دارد. بازار فارکس در حالت کلی پر است از اینگونه اصطلاحات و مفاهیم که در ابتدا و به ظاهر خیلی ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسند؛ اما در عمل مفاهیم بسیار مهمی هستند و باید حتما با دقت و وسواس زیاد در خصوص آن اطلاعات و آگاهی کسب کرد. فینوتیپس بستری تعاملی برای افزایش آگاهی در زمینه بازارهای مالی مختلف از بورس ایران تا بازار فارکس و ارزهای دیجیتال است. بیایید لذت سود آگاهانه در بازارهای مالی را با هم تجربه کنیم.
P/E و کاربرد آن در بازار سرمایه | تحلیل سهام به وسیله P/E
نسبت price to earning) P/E) یکی از اصطلاحات پرکاربرد در بازار سرمایه است. بیشترین کاربرد P/E در ارزشگذاری سهام شرکتها میباشد. تحلیلگران در معاملات خود علاوه بر سایر متغیرهای تحلیلی از این نسبت نیز استفاده میکنند. در واقع نسبت P/E یک سهم از معیارهای مهم تصمیمگیری در معاملات سهام محسوب میشود.
P/E چیست؟
P/E از جمله نسبتهای مالی مهم است. این نسبت حاصل تقسیم قیمت یک سهم (P= price) بر سود (EPS) آن میباشد. منظور از EPS، سود سهام شرکت پس از کسر مالیات است. با محاسبه این نسبت، میتوان مدت زمان بازگشت سرمایه را بدست آورد. به تعبیری، انتظارات سرمایهگذاران از بازدهی دارایی خود در آینده نرخ بهره منفی چیست؟ را نشان میدهد. به این معنا که سرمایه ذار برای هر یک ریال سود دریافتی خود در آینده، حاضر به پرداخت چند ریال است.
با محاسبه P/E یک سهم میتوان تعداد سال برگشت اصل سرمایه را بدست آورد. برای درک این موضوع به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید شما سهام شرکتی را به مبلغ 3000 تومان خریدهاید. مطابق با EPS سهام مورد نظر، سالانه 20% معادل 600 تومان سود به سهام شما تعلق میگیرد. مبلغ پرداخت شده برای خرید هر سهم را بر سود اختصاص یافته در هر سال تقسیم نمایید. حاصل، تعداد سالی است که زمان میبرد تا اصل پول به شما برگردد.
5 = 600 ÷ 3000
سود سهم ÷ قیمت سهام = P/E
بنابراین، پنج سال طول میکشد تا 3000 تومانی که سرمایهگذاری کردهاید، دو برابر شود. چنانچه EPS یا سود سهام تغییر کند، P/E آن سهم نیز تغییر خواهد کرد. شرکتها بطور معمول، سرمایه گذاران را نسبت به اطلاعات جدید EPS آگاه کرده و مقدار P/E را بروز میکنند.
انواع P/E
معمولاً P/E در تاریخهایی که شرکتها اطلاعات مربوط به EPS خود را افشاء میکنند، محاسبه میشود. P/E با توجه به نوع EPS به سه دسته دنبالهدار، میانگین و برآوردی تقسیم میشود. در ادامه، هریک را به شما معرفی خواهیم کرد.
دنباله دار
این نوع، رایجترین روش محاسبه نسبت P/E میباشد. از تقسیم قیمت روز سهم بر EPS تحقق یافته دوازده ماه گذشته (TTM) سهم بدست میآید. نسبت بدست آمده در این روش از داده های گزارش شده واقعی بدست می آید. این نوع P بر E که با آخرین EPS شرکتها محاسبه میشود را P بر E دنبالهدار میگویند. P/E دنبالهدار در واقع، نسبت قیمت به سود سهم در حال حاضر میباشد.
میانگین
از تقسیم قیمت روز سهم بر میانگین سود تحقق یافته شش ماه گذشته و سود پیشبینی شده شش ماه آینده سهم، P/E میانگین بدست میآید. تحلیلگر با در نظر گرفتن این نسبت، میتواند از تحلیل گذشته و آینده سهم استفاده میکند.
برآوردی(پیشتاز،پیشرو)
اگر برای محاسبه P/E از EPS برآوردی استفاده شود، P/E برآوردی یا پیشتاز بدست خواهد آمد. این نوع EPS بیانگر سودآوری سهام شرکت در سال آینده میباشد. به بیان دیگر در محاسبات خود از سودی که برای سال آینده شرکت برآورد میشود، استفاده مینماییم. در محاسبه این نسبت عواملی ازجمله رشد سود (EPS) شرکتها، نرخ بهره بانکی، تورم و مواردی از این قبیل در نظر گرفته میشود. با جمعآوری اطلاعات درباره ی نحوه عملکرد بازار، عملکرد شرکت در سال آینده پیشبینی میشود. این نسبت برای ارزشگذاری شرکت مورد استفاده قرار میگیرد. تحلیلگران نیز اغلب از این نوع نسبت در تحلیلهای خود استفاده مینمایند از این رو به آن P به E تحلیلی نیز گفته میشود.
معایب P/E برآوردی:
این نسبت مشکلاتی نیز دارد. به عنوان مثال، ممکن است شرکتها بطور عمد سود را کمتر تخمین بزنند تا بتوانند در زمان اعلام سود سه ماهه بعدی، P/E را کم کنند. همچنین امکان دارد شرکتها مقدار سود خود را بیشتر بیان کنند و سپس آن را در اعلامیه بعدی سود، تعدیل کنند. تخمینهای تحلیلگران خارج از شرکت نیز ممکن است با تخمینهای شرکت متفاوت بوده و باعث ایجاد سردرگمی شوند.در حقیقت در P/E دنبالهدار ما از گزارشات واقعی استفاده میکنیم؛ اما این نسبت متکی بر حدس و پیشبینی تحلیلگران از وضعیت آینده سهام میباشد.
P/E دنبالهدار | P/E میانگین | P/E برآوردی |
قیمت ÷ EPS تحقق یافته دوازده ماه گذشته (TTM) | قیمت ÷ سود تحقق یافته شش ماه گذشته و سود پیشبینی شده شش ماه آینده | قیمت ÷ EPS برآوردی |
P/E منفی چیست؟
در تابلو معاملاتی سایت TSETMC گاهی شاهد این هستیم که P/E برخی نمادها منفی است. منفی بودن این نسبت در یک نماد به معنای زیان ده بودن سهام آن شرکت میباشد. این نسبت منفی، با منفی شدن سود سهام حاصل میشود. عدد P/E منفی به این معنی است که اگر شرکت همین روند را ادامه دهد، سالهایی برابر با عدد P بر E زمان می برد تا سرمایههای آن بطور کلی نابود شود و به صفر برسد. با توجه به این تعریف، انتظار میرود، سهامداران از شرکتهای دارای P/E منفی فاصله بگیرند؛ برخلاف انتظار تا به حال شاهد این قضیه بودهایم که سرمایهگذاران به سراغ سهام شرکتهایی با این ویژگی رفته و سود مطلوبی نیز کسب کردهاند.
تصویر فوق مربوط به نماد «سمایه» در تابلو معاملات است. همانگونه که قابل مشاهده میباشد، نسبت P/E این سهم 0.42 - میباشد. سهامداران در ازای هر سهم این شرکت 18,387 ریال متضرر شدهاند.
کاربرد p/e منفی شرکتها در تحلیل تکنیکال
ممکن است سرمایهگذاران بدون توجه به تحلیل بنیادی و P/E منفی سهم به جهت آن که سهم از لحاظ تکنیکال، روند صعودی در پیش دارد آن را خریداری نمایند.
کاربرد p/e منفی شرکتها در تحلیل بنیادی
گاهی نیز ممکن است سرمایهگذاران با در نظر گرفتن اتفاقاتی که در شرکت رخ می دهد، سهام آن را علیرغم زیان ده بودن، خریداری نمایند. علت سرمایهگذاری آنان روی سهمی با P/E منفی، پیشبینی سودآوری بالا در آینده است. طبق دادههای تحلیلی، آن سهم در آینده به سودآوری مطلوب خواهد رسید و از زیان خارج میشود.
گاهی نیز خبر افزایش سرمایه یک سهم با وجود P/E منفی، موجب میشود، سرمایهگذاران اقدام به خرید آن نمایند.
P/E گروه چیست؟
هر نماد زیرمجموعه گروه خاصی از نمادها است. به عنوان مثال، نماد «سمایه» زیرمجموعه گروه بانکها و مؤسسات اعتباری میباشد. از میانگین P بر E زیرمجموعههای یک گروه، P بر E آن گروه حاصل میشود. P/E نمادهای هم گروه با یکدیگر قابل مقایسه هستند؛ اما نمیتوان این نسبت را برای دو نماد از دو گروه مختلف با یکدیگر مقایسه نمود. از مقایسه P/E دو نماد هم گروهی، میتوان در معاملات بهره برد. به مثال زیر توجه کنید:
P بر E نماد A حدوداً عدد 50 است؛ حال اگر نماد B در همین گروه P بر E بسیار بالاتری داشته باشد، به چند شکل میتوان این مقایسه را تعبیر کرد:
- قیمت آن نماد حباب دارد.
- به دلیل طرحهایی که دارد، انتظار بازار از آن خیلی بالا رفته است.
- به زودی قیمت کاهش چشمگیری مییابد.
- سودآوری شرکت (که همان EPS است) بالا خواهد رفت.
استفاده و کاربرد نسبت P/E
برخی سرمایهگذاران معتقدند عدد P/E سهم به ما میگوید که با خرید سهم، چند سال طول میکشد تا اصل سرمایه برگردد و دو برابر شود؛ این نسبت، سودآوری سهام در آینده را به ما نشان میدهد.
P بر E برای تحلیلگران و سرمایهگذاران یکی از نرخ بهره منفی چیست؟ نرخ بهره منفی چیست؟ نرخ بهره منفی چیست؟ با اهمیت ترین شاخصها است. با استفاده از آن میتوان دریافت که قیمت سهام نسبت به ارزش واقعی خود بالاتر یا پایینتر است.
از مهمترین کاربردهای محاسبه P/E ، ارزشگذاری سهام میباشد. فرض کنید بعد از تحلیلهای به عمل آمده متوجه میشوید EPS سهمی از عدد X به Y رو به تغییر است؛ اگر پیشبینی شما درست باشد، میتوان قیمت سهم را (در صورتی که به مقدار Y سود کند) محاسبه کرد. اکنون میتوان از P/E سهم استفاده نمود. نسبت قیمت بر سود سهم مورد نظر را در EPS آن ضرب نمایید. حاصلضرب، قیمت سهم را در صورت درست بودن پیشبینی شما نمایش میدهد؛ اگر قیمت سهم بالاتر از قیمت فعلی آن در بازار باشد به معنای استعداد سهم برای رشد خواهد بود. خرید این سهم میتواند سود ده باشد. اگر در محاسبات کوچکترین خطایی رخ دهد، میتواند منجر به اخذ تصمیمی اشتباه شود.
معایب P/E
این ابزار در کنار مزایا، کاستیهایی نیز دارد. در میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس، شرکتهایی نیز وجود دارند که EPS آنها صفر یا حتی منفی میباشد. محاسبه P/E این شرکتها با مشکلاتی همراه است. برخی صاحبنظران P/E این شرکتها را صفر و برخی منفی در نظر میگیرند. اکثر تحلیلگران در این شرایط ، P/E را قابل تفسیر نمیدانند.
یکی دیگر از محدودیتهای این ابزار هنگام مقایسه نسبت P/E دو شرکت بروز میکند. ارزش شرکتها و نرخ رشد آنها با توجه به نوع فعالیت و زمان، متفاوت است. به همین دلیل مقایسه این نسبت، برای دو نماد غیر هم گروه صحیح نبوده و نتیجه کارآمدی نخواهد داشت.
P/E بالا و پایین در سهام
P/E بالا در یک سهم، بیانگر رشد سود آن شرکت در آینده میباشد؛ البته این یک پیشبینی از بازار است. چنانچه بازار طبق این پیشبینی روند خود را طی کند و سود شرکت بیشتر شود، نسبت P/E آن نیز بالاتر خواهد رفت. پایین بودن این نسبت در سهام شرکتها به معنای پیشبینی کاهش سود شرکت در آینده میباشد. اگر بازار مطابق انتظار پیش رود در نتیجه P/E سهم کمتر خواهد شد.
P/E بالا در یک سهم علاوه بر پیشبینی رشد سود شرکت، بیانگر طولانیتر بودن دوره بازگشت سرمایه نیز میباشد. جهت درک این موضوع به مثال زیر توجه کنید:
قیمت هر سهم شرکت الف 2000 تومان است و سود تخصیص یافته به هر سهم 500 تومان می باشد. P/E این شرکت برابر با عدد 4 میشود.
قیمت هر سهم شرکت ب 600 تومان است و سودی که به هر سهم تخصیص داده میشود 100 تومان میباشد. P/E این شرکت برابر با عدد 6 میشود. در ظاهر سهام 2000 تومانی شرکت الف، گرانتر از سهام 600 تومانی شرکت ب است؛ ولی با نگاه حرفه ای و ارزشی، سهام 2000 تومانی که P/E آن 4 بوده و سریعتر سرمایه شما را دو برابر میکند، ارزانتر از یک سهم با P/E معادل 6 میباشد.
چگونه از P/E در معاملات خود استفاده کنیم؟
هر اندازه این نسبت در سهام شرکتی پایینتر باشد، سهام آن شرکت برای خرید مناسب تر خواهد بود. P/E برابر با 4 مطلوب تر از P/E معادل 5 است. در P بر 4E شما در ازای 400 هزار تومان سرمایه 100 تومان سود میکنید؛ اما در P بر 5E برای کسب همین مقدار سود باید 500 هزار تومان سرمایه داشته باشید.
سرمایهگذارانی که سهام شرکتهایی با P بر E بالا را خریداری میکنند، در واقع، برای هر ریال سود سهام آن شرکت، پول بیشتری میپردازند. در خرید سهام نرخ بهره منفی چیست؟ چنین شرکتهایی باید عوامل دیگری را نیز در نظر گرفت از جمله:
- برنامه های آتی شرکت
- زمینه فعالیت شرکت
- موقعیت شرکت در آن صنعت
- آینده شرکت در آن صنعت
- و.
هنگامی که سرمایهگذاران اقدام به خرید سهام شرکتی با P بر E بالا مینمایند، یعنی به آینده آن امیدوارند و با انتظار افزایش میزان سودآوری شرکت، سهام آن را برای سرمایه گذاری خود انتخاب میکنند.
شرکتی که P/E بالایی داشته، اما مطابق پیشبینیها روند خود را طی نمیکند؛ در واقع با قیمتی بالاتر از ارزش ذاتی خود، معامله میشود. سرمایهگذاران به جهت آن که شرکت مطابق برنامههای خود عمل نکرده است، سرمایه خود را از آن خارج خواهند کرد و قیمت سهام آن نیز به زودی به صورت چشمگیری کاهش مییابد.
شما برای P/E معادل با 2 در ازای هر 2 میلیون تومان سرمایه، 1 میلیون تومان سود دریافت میکنید. سود مطلوب و چشمگیری است؛ اما چرا همه از این سود استقبال نکرده و چنین سهمهایی را خریداری نمیکنند؟ پاسخ این است که P بر E های کوچک، کمی شک برانگیز هستند. P بر E کم به تنهایی علت خوبی برای انتخاب یک سهم جهت سرمایهگذاری نیست؛ با تقاضای زیاد برای خرید یک سهم نیز، قیمت آن بالا میرود و در نتیجه P بر E آن نیز افزایش مییابد. بنابراین P/E پایین تنها به معنای سود دهی بیشتر نیست، بلکه ممکن است به دلیل تقاضا و قیمت پایین سهم باشد.
جمع بندی
بطور خلاصه، نسبت P بر E یکی از ابزارهای کاربردی است که میتواند در تحلیل و ارزشگذاری یک سهم، مورد استفاده قرار گیرد. این نسبت حاصل تقسیم قیمت یک سهم بر سود آن در مقیاس زمانی میباشد. P بر E یک سهم به تنهایی نمیتواند ملاک سرمایهگذاری ما در آن باشد. ضروری است این ابزار در کنار سایر ابزارهای تحلیلی مورد استفاده قرار گیرد. برای استفاده از این نسبت در تحلیلهای خود، نکات حائز اهمیتی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. برخی از این نکات در ادامه شرح داده شده است:
نرخ بهره چیست : نرخ بهره فارکس چیست ؟
نرخ بهره چیست ؛ نرخ بهره فارکس چیست ؟ : توسط متغیرهای زیادی اداره نرخ بهره منفی چیست؟ می شود، اما نرخ بهره ارز عامل اساسی است که بیش از همه آنها حاکم است. به عبارت ساده، پول تلاش می کند ارز را با بالاترین نرخ بهره واقعی دنبال کند. نرخ بهره واقعی از نرخ بهره اسمی تورم کمتر است. معامله گران فارکس باید نرخ ارز بانک مرکزی هر کشور را پیش بینی کنند و مهمتر از آن در صورت تغییر انتظار می رود که حرکات را در ارزها پیش بینی کنند.
-
چیست و چگونه بر ارز تأثیر می گذارد.
- تفاوت های آن کدامند.
- چگونه معامله گران می توانند نرخ بانک مرکزی و تأثیر آن در بازار فارکس را پیش بینی کنند.
- استراتژی های معاملاتی
نرخ های بهره چیست و چرا آنها برای معامله گران فارکس اهمیت دارند؟
وقتی معامله گران درباره “نرخ بهره” صحبت می کنند، معمولاً به نرخ بهره بانک مرکزی اشاره می کنند. نرخ سود برای معامله گران فارکس از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا هنگامی که نرخ بهره مورد نظر تغییر می کند ، ارز به طور کلی از آن پیروی می کند. بانک مرکزی چندین ابزار سیاست پولی دارد که می تواند از آنها برای تأثیرگذاری بر نرخ بهره استفاده کند. رایج ترین آنها عبارتند از:
- عملیات بازار آزاد: خرید و فروش اوراق بهادار در بازار با هدف تأثیرگذاری
- نرخ تخفیف: نرخی که به بانکهای تجاری و سایر موسسات سپرده گذاری وامهایی که از تسهیلات وام منطقه ای بانک مرکزی فدرال رزرو خود می گیرند ، تعلق می گیرد .
بانکهای مرکزی دو وظیفه اصلی دارند: مدیریت تورم و تقویت ثبات برای نرخ ارز کشورشان. آنها این کار را با تغییر نرخ بهره و مدیریت عرضه پول کشور انجام می دهند. هنگامی که تورم به سمت بالا می رود، بالاتر از هدف بانک مرکزی، آنها نرخ بانک مرکزی را افزایش می دهند (با استفاده از ابزارهای سیاست گذاری) که می تواند اقتصاد را محدود کند و تورم را مجدداً بررسی کند.
چرخه اقتصادی
اقتصاد یا در حال انبساط است یا در حال انقباض . وقتی اقتصادها در حال انبساط هستند، همه وضعیت بهتری دارند و وقتی اقتصادها در حال انقباض هستند (رکود اقتصادی) وضعیت بدتری دارند. بانک مرکزی قصد دارد تورم را کنترل کند و این در حالی است که به اقتصاد اجازه می دهد با سرعت متوسط رشد کند،
وقتی اقتصادها در حال ابساط هستند (رشد تولید ناخالص داخلی مثبت (GDP))، مصرف کنندگان شروع به کسب درآمد بیشتر می کنند. درآمد بیشتر منجر به هزینه بیشتر می شود که منجر به پول بیشتر در تعقیب کالاهای کمتری می شود و باعث تورم می شود. در صورت عدم کنترل تورم ، می تواند فاجعه بار باشد ، بنابراین بانک مرکزی سعی دارد با افزایش آن ، تورم را در سطح هدف خود یعنی 2٪ (برای اکثر بانک های مرکزی) نگه دارد. افزایش آن وام را گرانتر می کند و به کاهش هزینه ها و تورم کمک می کند.
اگر اقتصاد در حال انقباض باشد (رشد تولید ناخالص داخلی منفی) بانک مرکزی نرخ بهره را برای افزایش هزینه و سرمایه گذاری کاهش می دهد. شرکت ها شروع به وام گرفتن پول با سود پایین برای سرمایه گذاری در پروژه ها می کنند و این باعث افزایش اشتغال ، رشد و در نهایت تورم می شود.
چرخه چیزی شبیه به این است:
نرخ های بین المللی چه تأثیری دارند؟
نحوه تأثیر نرخ بهره در بازارهای ارز از طریق تغییر انتظارات آن است که منجر به تغییر تقاضا برای ارز می شود. جدول زیر سناریوهای احتمالی ناشی از تغییر انتظارات نرخ بهره را نشان می دهد:
انتظارات بازار | نتایج واقعی | نتیجه تاثیر در فارکس |
افزایش نرخ | نگه داشتن نرخ | کاهش ارز |
کاهش نرخ | نگه داشتن نرخ | قدردانی ارز |
نگه داشتن نرخ | افزایش نرخ | قدردانی ارز |
نگه داشتن نرخ | کاهش نرخ | کاهش ارز |
ارتباط نرخ بهره با معاملات فارکس
تصور کنید که شما یک سرمایه گذار در انگلستان هستید که نیاز به سرمایه گذاری مبلغ زیادی در یک دارایی بدون ریسک، مانند اوراق قرضه دولتی دارید. نرخ بهره در ایالات متحده رو به افزایش است بنابراین شما شروع به خرید دلار آمریکا برای سرمایه گذاری در اوراق دولت ایالات متحده می کنید.
شما (به عنوان سرمایه گذار بریتانیا) تنها در سرمایه گذاری در کشور با نرخ بهره بالاتر تنها نیستید. بسیاری از سرمایه گذاران دیگر از افزایش بازده پیروی می کنند و بنابراین تقاضا برای دلار آمریکا را افزایش می دهند که ارز را افزایش می دهد. این ماهیت چگونگی تأثیر نرخ بهره بر ارز است. معامله گران می توانند برای پیش بینی تغییرات در انتظارات از آن اقدام کنند که می تواند تأثیر زیادی بر ارز داشته باشد.
در اینجا مثالی از آنچه هنگامی که بازار از بانک مرکزی انتظار دارد آن را در حالت افزایش نگه دارد اتفاق می افتد آورده شده است ، اما پس از آن بانک مرکزی آن را کاهش می دهد. در این مثال بانک مرکزی استرالیا انتظار داشت آن در 4 درصد نگه داشته شود اما در عوض آن را به 4.25 درصد افزایش دهد. بازار از کاهش نرخ شگفت زده شد به طوری که AUD / USD کاهش ارزش پیدا کرد.
دیدگاه شما