هیچ انسانی، هیچ رایانه ای، هیچ سیگنال بی نقص و یا هر روش دیگری نمی تواند 100 درصد مناسب باشد. ممکن است آزمایش و بهینه سازی چیزی با اطلاعات قدیمی عالی باشد، اما بازار فارکس یک جانور غیرقابل پیشبینی است. سیستم ها و سیگنال های خوب می توانند در بیشتر اوقات درست باشند، اما نمی توانند در همه زمان ها و به مدت طولاتی 100 درصد درست باشند.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
دوره آموزشی استراتژی معاملات فیوچرز و اسپات
در صورت عدم تطابق دوره با سرفصلها، وجه پرداختی شما را بازگشت خواهیم داد.
دوره های مرتبط
دوره آموزشی صفر تا صد معاملات فیوچرز بازارهای مالی
پیام و انرژی تریدجو های شرکت کننده در دوره صفر تا صد معاملات فیوچرز: ویدیوهای آموزشی دوره 0…
دوره آموزشی جامع و پول ساز شکارچی رمز ارزهای پُرپتانسیل
دوره آموزشی شکارچی رمز ارزهای پُرپتانسیل ترید ارز دیجیتال جدا از علم تحلیلی و بررسی نیاز به یکسری دانش های…
دوره آشنایی و آموزش کسب درآمد از دنیای متاورس: “الماس”
دوره آشنایی و آموزش کسب درآمد از دنیای متاورس: “الماس” متاورس (Metaverse) یا فرا جهان مفهوم بسیار جدیدی میباشد که…
دوره آموزشی کسب درآمد دلاری “رد پای پول”
دوره آموزشی کسب درآمد دلاری “رد پای پول” در این دوره میاموزید که چطور به کسب درآمد از تریدینگ ارز…
امتیاز دانشجویان دوره
نظرات
قوانین ثبت دیدگاه
- دیدگاه های فینگلیش تایید نخواهند شد.
- دیدگاه های نامرتبط به مطلب تایید نخواهد شد.
- از درج دیدگاه های تکراری پرهیز نمایید.
- امتیاز دادن به دوره فقط مخصوص دانشجویان دوره می باشد.
لغو پاسخ
دکتر سیگنال
دکتر سیگنال بازار ارزهای دیجیتال و بیت کوین را تحلیل می کند و شما را از افزایش قیمت های پیش رو مطلع می سازد و درتلاش هست، تا با ارائه برترین سیگنال های تحلیل شده بیت کوین و آلت کوین ها که دارای دقت بالایی هستند به افزایش عملکرد و کم کردن ریسک معاملات شما کمک کند تا سود شما را در معاملات به حداکثر برساند. به تیم تحلیلگر ما ملحق شوید و لذت تریدینگ را با دکتر سیگنال تجربه کنید.
استراتژی و روشهای خروج از معاملات چه هستند و چگونه در آن خبره شویم؟
یکی از لذتهای معاملات روزانه موفق، افزایش تعداد معاملات سودآور و مشاهده رشد منحنی سرمایه است. البته برعکس این موضوع نیز برای معاملات ناموفق و کاهش سرمایه نیز صادق است. در آخر، انجام معاملات ترکیبی از تجربه، صبر، نوسان بازار و مدیریت ریسک یا روشهای خروج از معاملات است که نتیجه معاملات و افزایش سرمایه بلندمدت شما را تعیین خواهد کرد.
اما اگرچه معاملات روزانه میتواند سودآور باشد، اما نکات بسیار ریزی وجود دارند که این نوع معاملات را از معاملات نوسان گیری یا بازههای زمانی بلندمدت جدا میکند. یکی از مشخصترین این نکات، فکر کردن و تصمیمگیری سریع است.
همانطور که در ادامه مقاله توضیح داده خواهد شد، تصمیمگیری در خصوص زمان خروج از بازار، حوزهای است که اغلب معاملهگران جدید در معاملات روزانه با آن مواجه هستند. در این مقاله، دستورالعمل کلی برای این دست از تریدرها به منظور دستیابی به اهداف خود و به طور کل، زمانبندی خروج از بازار را ارائه خواهیم داد.
روشهای خروج از معاملات
تصمیم به خروج از بازار معمولا بسیار به موارد احساسی، به ویژه برای تریدرهای تازهکار وابسته است.
شاید در آستانه چهارمین معامله سودآور متوالی یا سومین معامله همراه با ضرر خود قرار دارید. تمام اضطراب پیرامون این نکته که در آستانه ضرر قرار دارید یا احساس ناآرامی که بعد از روند مطلوب شما را در نظر بگیرید. این شرایط را با نیاز به تصمیمگیری سریع در بازه زمانی کوتاه ترکیب کنید، تا بدانید که چرا بررسی خروج به موقع از بازار میتواند برای معاملهگران بسیار مهم و ضروری باشد.
اگرچه بازههای زمانی بلندمدت میتوانند به معاملهگران امکان دهند که زمان بیشتری برای فکر کردن داشته باشند، اما تصمیم مهمی همانند خروج نهایی از بازار، برای این افراد یک مهارت لازم است؛ زیرا تاخیر در تصمیمگیری و اقدام میتواند هزینه زیادی برای آنها به دنبال داشته باشد.
یکی از روشها برای پرداختن به این مشکل، استراتژی خروج قطعی است که تمام حدس و گمانها را از بین میبرد و شاید حتی به شما امکان دهد تا استراتژی خود را به صورت یک رویه خودکار تبدیل کنید. اما این موضوع میتواند یک اشتباه مهلک باشد.
چرا خروج قطعی، پاسخ مناسبی نیست؟
قطعیت کامل در معاملات به ندرت میتواند در بلندمدت باعث سودآوری شود. با توجه به ماهیت پرنوسان و بیثبات بازارها، در نظر گرفتن تمام احتمالات تقریبا غیرممکن است، چه برسد به یک برنامه خروج که مناسب تمام معاملات باشد.
این نکته را به خاطر داشته باشید که ما در صدد ارائه رویکردی هستیم که تمام استراتژیهای از قبل تعریف شده برای تمام معاملات را شامل شود؛ زیرا معاملهگران به دنبال این هستند تا فکر کردن را به عنوان یک اقدام برای هماهنگ شدن با ماهیت سریع معاملات در بازههای زمانی کوتاهمدت حذف کنند. به عبارت سادهتر، تمایلی به صرف وقت برای فکر کردن برای معاملات خود نیستند. این موضوع برای معاملهگران بسیار منطقیتر است که گاهی اوقات هدف از پیش تعیین شدهای برای معاملات مبتنی بر شرایط بازار و پیامدهای آن داشته باشند.
در ادامه به مثالی میپردازیم که در آن، استراتژی معاملاتی شامل الگوهای کندل استیک در نظر گرفته شده است.
اگر معاملهکنندهای در صدد فروش در روند نزولی در بازه زمانی ۱۵ دقیقهای باشد، بررسی سطوح حمایتی و مقاومتی صورتی رنگ به عنوان هدف قطعی قابل قبول نیست.
اما با انجام معاملات بیشتر، سریعا متوجه خواهید شد که هر معاملهای مناسب داشتن هدف سودآور نخواهد بود.
نمودار فوق، سختی انتخاب یک هدف قطعی از پیش تعیین شده را برای هر معامله نشان میدهد.
در این مثال، یک الگوی صعودی داریم که فاصله کمی با وارد شدن به سطح قیمت مشکلساز دارد و میتواند به عنوان هدف قطعی برای معامله کوتاهمدت عمل کند.
همانطور که مشاهده میکنید، نوسان مورد نظر ارزش بسیار بیشتری نسبت به هدف تعیین شده خواهد داشت.
رویکرد بهتر میتواند شامل استراتژی خروج انعطافپذیری باشد که میتواند شما را به هدف ۱ برساند و به معامله امکان دهد که تا هدف ۲ ادامه یابد و بقیه سود را کسب کند.
رویکرد انعطافپذیرتر برای انجام معاملات، مخصوصا در بازههای زمانی کوتاهتر، میتواند دشوارتر از داشتن هدف قطعی بدون فکر و بررسی باشد. اما موفقیت واقعی انجام معاملات، به شدت به مهارتهای معاملاتی غریزی و بداهه وابسته است که به شما امکان میدهد تا مطابق با شرایط بازار پیش بروید و معاملات خود را بر اساس ساز و کارهای بازار مدیریت کنید.
ما نه هدف قطعی و نه رویکرد انعطافپذیر را برای تمام معاملات توصیه نمیکنیم. یکی از بهترین روشها برای از بین بردن اضطراب موجود در معاملات و خروج از آنها، استفاده از هر رویکرد بر اساس مزایای آن به جای پیروی از یک قانون مشخص است.
این موضوع بدان معنا است که با شرایطی مواجه خواهید شد که باید سریعا تصمیم بگیرید که از معامله خارج شوید. این موضوع ما را به نکته بعدی میرساند.
یادگیری خوانش بهتر بازار
مهارتی که باید یاد بگیرید و در آن خبره شوید، قابلیت خواندن نوسانات قیمت از روی نمودار و پیروی از تاثیراتی است که هر کندل استیک میگذارد. اغلب اوقات، حتی معاملهگرانی که نوسانات قیمت را بر اساس استراتژیهای مختلف دنبال میکنند، تحلیلهای خود را محدود کرده و به نقاط و زمانهایی دقت میکنند که میدانند در آن نقطه میتوانند وارد معاملات شوند.
این موضوع باعث میشود که در تمام اوقات از ریتم بازار پیروی کنید. بازههای زمانی کوتاهتر، فرصتهای بسیار بیشتری را امکانپذیر میسازد. اگر زیاد معامله میکنید، احتمالا به یک یا چند ابزار معاملاتی معدود تمرکز میکنید که به شما امکان میدهند تا نوسانات قیمت را در کل دوره معاملاتی دنبال کنید.
دانستن این موضوع که قیمت در چه شرایطی است و دلیل آن چیست، نه تنها میتواند در معاملات با سودآوری بالقوه، بلکه در مدیریت معاملات نیز مهم باشد؛ زیرا هر چه تصمیمات بیشتر بر اساس دانش و منطق باشد، سطح اضطراب شما مخصوصا در هنگام تصمیمگیری در خصوص خروج از معاملات را کاهش میدهد.
فارغ از این که سطوح حمایتی و مقاومتی یا خطوط روند را در نظر میگیرد، گاهی اوقات بهترین رویکرد برای مدیریت یک معامله، مشاهده تاثیر آن معامله است. در این مقاله بیان کردیم که چگونه یک رویکرد انعطافپذیر میتواند به شما امکان دهد تا خروج بهتر خود را زمانبندی کنید. شناخت بازار میتواند به شما در خصوص خروج منطقی از معاملات کمک کند.
اتکا به نوسان قیمت برای خروج از معاملات میتواند شامل صبر کردن برای وقوع یک کندل استیک خاص باشد، تا سمت و سوی بازار را نشان دهد یا حتی تاثیر بسته شدن یک کندل استیک باشد.
مثال فوق را برای بیان بهتر این نکته در نظر میگیریم:
در مانع اول، شاهد بسته شدن قیمت در روند نزولی و سپس بازگشت به سطحی هستیم که کندل استیک بسته شده، هنوز در محدوده سطح مقاومتی یا حمایتی قرار دارد. در سطح مقاومتی دوم، شاهد افزایش قیمت بدون توقف هستیم.
ایجاد سفارشهایی نظیر حد ضرر لزوما به معنای محدود کردن صبر شما به مقدار مشخص نیست؛ زیرا شرایط بازار ممکن است اجرای چنین سفارشهایی را غیرممکن سازد.
صبر کردن و مشاهده نحوه بسته شدن کندل استیکهای نزولی در این سطوح، میتواند دلایل منطقی برای معاملهگران به منظور باقی ماندن در این معامله را ایجاد کند.
شناخت نوسان قیمت و نقش کندل استیکها و الگوهای نمودار، میتواند کمک شایانی به مدیریت معاملات کند. این موضوع، یک راهکار بینقص نیست؛ زیرا بازار همواره سرشار از غافلگیری است، مخصوصا در بازههای زمانی کوتاهتر با ماهیت پرنوسانتر. اما در اکثر موارد مدیریت معاملات، این شناخت و دانش میتواند منجر به تصمیمگیریهای منطقی از جانب شما شود.
هنگامی که خروج از معاملات منطقی است، شرایط بعد از آن کمتر باعث نگرانی و اضطراب میشود. از اینها گذشته، شما نهایت تلاش خود در خصوص خوانش بازار را انجام دادهاید. هر چند، بهترین مزیت داشتن شناخت کافی از نوسان قیمت در خصوص خروج از معاملات، قابلیت اعتماد به غریزه خود در زمان مناسب است.
از آنجایی که اکثر کسانی که معاملات زیادی انجام میدهند باید به تصمیمگیری غریزی خود اتکا و اعتماد کنند، شناخت نوسان قیمت، به آنها امکان میدهد تا توازن بینقص و کاملی بین اتکا به غریزه خود و تاثیر عوامل بیرونی به دست آورند.
نتیجه گیری
ارتباط خبره شدن در معاملات کوتاهمدت و استفاده همزمان از مدیریت ریسک نکته بسیار مهمی است.
ما درباره رویکردهای مشخصی صحبت کردیم که باید به صورت غریزی در شما شکل بگیرد، تا به شما امکان دهد تا تصمیمگیریهای سریعی داشته باشید. متاسفانه هیچ جایگزینی برای تجربه و به کارگیری دانش خود در این بازار پویا و فعال وجود ندارد.
معاملهگران اغلب زمان بسیار زیادی را برای تمرین در نسخههای آزمایشی معاملات یا انجام معاملات با مقادیر کم صرف میکنند.
اگرچه این محیطها و شرایط به شما کمک میکنند تا در استراتژی معاملاتی خود بازنگری کنید، اما هرگز نمیتوانند محیط واقعی تصمیمگیریهای معاملاتی با سرمایههای واقعی را شبیهسازی کنند. هنگام بررسی نکات معاملاتی نظیر خروج مناسب که شامل احساسات انسانی هستند، توصیه میشود که در شرایط واقعی و در حساب معاملاتی واقعی خود تمرین کنید.
نحوه مدیریت ریسک و جلوگیری از دست دادن سرمایه در معاملات فارکس
من آن سیگنال معاملاتی را دنبال کردم، اما سرمایه ام 70 درصد افت کرد.
من این روش را دنبال کردم، اما در کمتر از یک هفته به حد ضرر رسیدم.
اجازه دهید به سادگی توضیح بدهم. فرقی نمی کند که برخی روش ها، اتاق معاملات، خدمات استراتژی ریسک معاملات سیگنال و یا هر چیز دیگری دارای سابقه درخشان و نقد و بررسی کاملی بوده که یعنی هیچ معامله متضرری نداشته است. مهم نیست که توسط فلیکس، گربه دیوانه، سِر پیپسالوت، من و بزرگ ترین صندوق بین المللی پول، بانک مرکزی اروپا یا خزانه داری امریکا تایید شوند. مهم نیست چه مدارکی ارائه می شود، مهم نیست که چقدر تایید شده است، بنابراین بیش از اندازه حسابتان را وارد خطر نکنید.
هیچ انسانی، هیچ رایانه ای، هیچ سیگنال بی نقص و یا هر روش دیگری نمی تواند 100 درصد مناسب باشد. ممکن است آزمایش و بهینه سازی چیزی با اطلاعات قدیمی عالی باشد، اما بازار فارکس یک جانور غیرقابل پیشبینی است. سیستم ها و سیگنال های خوب می توانند در بیشتر اوقات درست باشند، اما نمی توانند در همه زمان ها و به مدت طولاتی 100 درصد درست باشند.
مفهوم مدیریت ریسک در معاملات فارکس
مدیریت ریسک مفهومی است به این معنی که شما حداکثر ریسکی که در هر معامله به عهده می گیرید در بر می گیرد. اینکه چه مقدار ریسک به معنی ریسک زیاد است هنوز مورد بحث است. من اعدادی بین ½ تا 5% را مشاهده کردم. بعضی از آنها به میزان موفقیت شما در سیستم کاری خودتان بستگی دارد و بخشی به اینکه شما چه مقدار ریسک را قابل قبول می دانید بستگی دارد.
اما اگر ریسک نکنم، پولی هم به دست نمی آورم”یک شکایتی علیه مدیریت ریسک است ” که تا حدی درست می باشد. از طرفی اگر در حساب فارکستان پولی نداشته باشید، نمی توانید پولی به دست آورید و اگر بیش از حد ریسک کنید و اختلاف بزرگی در قیمت ها به وجود بیاید (یا کارگزار شما اعتبار زیادی به شما بدهد) نه تنها ممکن است تمام پولتان را از دست دهید، بلکه ممکن است به کارگزار خود نیز بدهکار شوید.
خب فکر کنید شما 10.000 دلار در حسابتان دارید و تصمیم می گیرید 5.000 دلار ریسک کنید تا 5.000 دلار به دست آورید (نسبت1.1) اگر معامله به خوبی با روشتان پیش برود شما 15.000 دلار دارید و این عالی ست، اما اگر طور دیگری بشود چه؟ پس شما فقط 5.000 دلار دارید اکنون برای بازگشت به مکان شروع خود به 5.000دلار نیاز دارید اگر مجددا نیمی از حساب خود را ریسک کنید و 99% سیستمتان خراب کار کند، فقط 2.500 دلار باقی می ماند حالا شما باید حسابتان را 4 برابر کنید تا به نقطه شروع برسید یه معامله شکست خورده دیگر داشته باشید برای شما 1.250 دلار باقی می ماند که به بیش از 5معامله کامل نیاز دارید و در هر معامله بیش از 50% سود کنید تا به محل شروع خود بازگردید. پس از 3 شکست پشت سر هم که بیش از 85% حسابتان را از دست دادید، آیا واقعا می توانید به این روش اعتماد کنید و مجددا 5یا 6 بار پشت سر هم معامله کنید؟
حالا اگر شما از ایمن ترین سطح توصیه استفاده کنید و فقط 5% از حساب 10.000 دلاری خود را ریسک کنید، یک بار دیگر ما برای ساده بودن ریاضیات از نسبت 1.1 استفاده می کنیم، این به این معنی است که شما 500دلار ریسک می کند به امید به دست آوردن 500 دلار دیگر. اگر معامله اول بد پیش برود شما 9.500 دلار دارید. شما جا دارید تا معاملات زیادی انجام دهید، تا نیمی از پولتان را از دست بدهید.
تا به حال شما 1.250 دلار از دست دادید؟ در صورتی که از مطمئنترین روش مدیرت ریسک استفاده کنید، درست است که شما نمی توانید پول و سود کلان به دست آورید، اما در غیر این صورت ممکن است کل سرمایه خود را از یک معامله بد از دست دهید.
من هرگز بیش از ½ حسابم در معامله واقعی که شخصا برای مدت طولانی تست نشده باشد، ریسک نخواهم کرد. اگر به سیستمی که برای مدت طولانی تست کرده ام، اعتماد داشته باشم سعی می کنم به آرامی و با دقت میزان مبلغ معامله ام را بالا ببرم. من نمی خواهم دقیق بگویم که میزان ریسکی که می پذیرم چقدر است، زیرا می خواهم خودتان اتنخاب کنید و فقط چیزی که من می گویم را اجرا نکنید.
اگر می خواهید روش استراتژی ریسک معاملات جدیدی را امتحان کنید؛ ابتدا با حساب آزمایشی تست کنید، اما به یاد داشته باشید که حساب های آزمایشی سریع پر میشوند و در آنها نوسان خیلی کم وجود دارد یا اصلا وجود ندارد. یک حساب واقعی دارای نوسانات و خسارات جبران ناپذیر است. پس سود بالقوه کمتر است، اگر حساب آزمایشی خوب پیش رفت سپس وارد حساب واقعی شوید و کمترین مبلغ را معامله کنید، تا ببینید که کارگزاران چگونه با حساب خود کار می کنند.
سیگنال های معاملاتی در حساب آزمایشی
سیگنال های معاملاتی که به صورت FPA وجود دارند، مثال خوبی برای تست کردن حساب آزمایشی و زنده است. در یک حساب آزمایشی به دست آوردن نوسانات قیمت ها کار سختی نیست (یا با سفارشات معلق قیمت میانگین را پایین بیاورید). در یک حساب واقعی حتی بهترین کارگزاران هیچ حسابی را پر نمی کنند حتی اگر نوسانات قیمت، بسیار بالا و پایین شوند.
بعضی کارگزاران، معاملات در نوسانات را ممنوع می کنند و این بدین معنی است که اگر با نوسانات معاملات کنید، حسابتان مسدود خواهد شد. در هر صورت اگر در نوسانات پولتان را از دست دهید، آنها پولی به شما باز نمی گردانند. از آنجایی که من یک تحلیلگر تکنیکال هست برای من مساله ای نیست، اما اگر شما واقعا می خواهید در نوسانات معامله کنید، فلکیس شدیدا روش MB را پیشنهاد می کند. من این روش را امتحان نکردم، پس نمی توانم نظر شخصی خود را بیان کنم.
اگر از سیگنال های فارکس یا سیستم های دیگری استفاده می کنید و مدت طولانی موفقیت آمیز بوده و با آن راحت بودید ( یا سایر محصولات) حداکثر ریسک توصیه شده آنها چقدر است؟ این محصولات باید نسبت به دیگر محصولات شناختهشده تر باشند. فقط به یاد داشته باشید که اگر با هر سیستم جدیدی کار می کنید، حتی به توصیه دیگران حداکثر ریسک را افزایش ندهید.
اگر چه ثبت تاریخی سیستم pip برای یک سیگنال، اتاق معاملات، یا روش های معاملاتی نکات خوبی دارند که باید در نظر گرفت، اما نتایج واقعی همیشه متفاوت تر خواهند بود. ببینید که من کجا نتیجه آزمایشاتم بر روی سیگنال های inteli4x را گزارش کرده ام. درحال حاضر من به دلیل داشتن سابقه رسمی در معاملات پایپی کمی بهتر عمل کرده ام، گاهی اوقات کمی بهتر وارد شده ام، گاهی اوقات سیگنال های نزدیکی را از دست داده ام و مشکلی پیش آمده و سودی را از دست داده ام، اگر برنامه روزانه ام کمی متفاوت بود به راحتی می توانستم، مسیر دیگری را طی کنم و نتایج را تغییر دهم.
تعیین میزان ریسک برای کارگزاران آسان است. شما فقط حد ضررتان را تعیین می کنید. به یاد داشته باشید که ارزش جفت xxx/USD برای هر 10دلار، یک مینی لات دلار، برای هر میکرو لات 10سنت و هر نانو برای هر پایپ 1سنت است. برای جفت های دیگر بهتر است یک ماشین حساب مقدار پایپ را حساب کند. در یک معامله با یک جفت ارز xxx/USD اگر می خواهید حداکثر 100دلار ریسک کنید، پس می توانید حد ضرر را 10پایپ قرار دهید.
از طرف دیگر شما می توانید 5 مینی لات معامله کنید، با حد ضرر 20 پایپ یا 1 مینی لات و 100 پایپ حد ضرر قرار دهید. حد ضرر را روش معاملاتی شما تعیین می کند و سپس شما باید بیشترین حد ریسکتان را تعیین کنید. اگر حداقل مبلغی که کارگزار به شما اجازه می دهد تا معامله کنید از حداکثر ریسک شما بیشتر باشد، از معامله صرف نظر کنید ( یا کارگزاری را پیدا کنید که به شما اجازه دهد، مبلغ کمتری معامله کنید).
به خاطر بسپارید بهتر است کارگزارتان سفارش شما را دقیقا در محلی که حد ضرر شماست ببندد. بعضی کارگزاری ها کارمزد بیشتری دارند و سفارش شما را با قیمتی که برای شما خوب نیست، پر می کنند. اگر کارگزار شما مرتب این کار را انجام میدهد، برای جبران کارمزد احتمالی، ریسک معامله خود را کاهش دهید و به دنبال کارگزار بهتری باشید.
چند توصیه مهم و کاربردی در معاملات فارکس
اگر می خواهید پس از پایان جلسه معاملات نیویورک در بعدازظهر جمعه یک سفارش باز بگذارید، توجه داشته باشید که ممکن است یک شکاف قیمتی پس از افتتاح بازار توکیو در بعد از ظهر یکشنبه داشته باشید. اگر شکاف قیمتی در حد ضرر شما وجود داشته باشد، ممکن است بیشتر از مبلغی که برنامه ریزی کردید از دست بدهید. بعضی از کارگزاران حد ضرر شما را مشاهده نمی کنند و در ادامه تغییر قیمت ها، می تواند خیلی بیشتر به ضرر شما باشد. تا زمانی که درک درستی از پویایی بازار و روش های کارگزاری خود نداشته باشید و تمام خطرات موجود را درک نکنید، بهتر است معامله خود را قبل از تعطیلات آخر هفته در روز جمعه بعدازظهر ببندید و سپس با باز شدن بازار در روز یکشنبه دوباره معامله خود را باز کنید.
توصیه شخصی من برای هر روش معاملاتی که در نظر دارید این است که با ترکیبی از آزمایشات مجدد و آزمایشات رو به جلو در یک حساب آزمایشی شروع کنید. تصمیم خود را برای ادامه فعالیت در یک یا دو معامله پایه قرار ندهید. به یاد داشته باشید که پرتاپ سکه ½ شانس است و افتادن به روی پشت یا بالا برای 3 یا 4 مرتبه پشت سر هم آن، چندان دشوار نیست.
پس از داشتن اطلاعات کامل برای احساس اطمینان به صورت کوچک معامله کنید تا مطمئن شوید این روش می تواند در شرایط واقعی بازار جهانی با کارگزار شما خوب کار کند. اگر باز هم سودآور بود با سرعت معقول بالا بروید، اما هرگز از میزان حداکثر ریسک خود فراتر نروید. حتی بهترین سیستم معاملاتی جهان هم گاهی با شکست مواجه می شود.
همیشه به یاد داشته باشید که اگر پولتان را با چند معامله بد از دست بدهید، نمی توانید ثروتتان را به دست آورید. برای شرکت در معاملات فارکس ابتدا یاد بگیرید که شکست نخورید.
من نمی توانم قول بدهم که پیروی از این توصیه ها کاملا شما را از شکست استراتژی ریسک معاملات دور نگه می دارد، اما حداقل آن را به آرامی از دست خواهید داد تا بتوانید قبل از خالی شدن حسابتان فرصتی برای بهبود روش های خود داشته باشید.
معرفی و بررسی چند استراتژی مهم بازار فارکس
یکی از مهمترین جنبههای معامله در بازار فارکس، شناسایی استراتژی مناسب است. به طور کلی، استراتژیهای معاملاتی متعددی توسط تریدرهای ابداع شده تا به کسب سود بیشتر در این بازار کمک کند. با این حال، تریدر باید استراتژی را پیدا کند که متناسب با سبک معاملاتی و همچنین تحمل ریسک آنها باشد. توجه کنید که هیچ استراتژی نیست که برای همه مناسب باشد. در این مقاله، چند استراتژی مهم و برتر بازار میپردازیم تا اطلاعات شما را جهت انتخاب بهترین استراتژی فارکس افزایش دهیم.
هر منبعی که بازارهای مالی را آموزش دهد، تاکید زیادی بر روی نیاز به استراتژی مالی کرده است. یک استراتژی سودآور نوعی دستورالعمل برای تریدر است که به پیروی از یک الگوریتم کاملا از پیش تعریف شده کمک میکند تا با استفاده از آن از سرمایه خود در برابر اشتباهات و عواقب غیرقابل پیش بینی بازار فارکس محافظت کند.
استراتژی معاملاتی فارکس
یک استراتژی معاملاتی فارکس سیستمی را در برمیگیرد که یک تریدر فارکس برای تعیین زمان خرید یا فروش خود از آن استفاده میکند. بهترین استراتژی فارکس، استراتژی معاملاتی است که به تریدر اجازه تجزیه و تحلیل میدهد و باعث میشود تریدر با اطمینان از تکنیکهای مدیریت ریسک معامله کند.
استراتژی معاملات کری (Carry)
معاملات کری یا انتقالی شامل قرض گرفتن یک ارز به قیمت پایینتر و به دنبال آن سرمایه گذری در ارز دیگر به قیمت بالاتر برای کسب سود است. این استراتژی در درجه اول توسط تریدرهای فارکس استفاده میشود.
معاملات کری به نوسانات و نرخ بهره بین ارزهای مرتبط وابسته است؛ بنابراین این استراتژی برای بازههای زمانی میان مدت و بلند مدت (هفتهها، ماهها و احتمالا سالها) مناسب است. بازارهای پرطرفدار بهترین گزینه برای معاملات کری است؛ زیرا این استراتژی بازه زمانی طولانیتری را در بر میگیرد.
تایید روند باید اولین گام قبل از قرار دادن معامله باشد. دو جنبه برای یک معامله کری وجود دارد: ریسک نرخ ارز و ریسک نرخ بهره. بر این اساس، بهترین زمان برای باز کردن یک پوزیشن معاملاتی در شروع روند است).
هدف از استراتژی کری این است که از تفاوت بین دو ارز خارجی یا «تفاوت در نرخ بهره» سود ببریم.
پرایس اکشن یا حرکات قیمتی در فارکس
معاملات پرایس اکشن (Price action) شامل مطالعه تاریخچه قیمت برای ایجاد استراتژی تکنیکال در معامله است. پرایس اکشن میتواند به عنوان یک تکنیک مستقل یا همراه یا اندیکاتور استفاده شود. فاندامنتال در این استراتژی به ندرت کاربرد دارد؛ با این حال، میتوان از رویدادهای اقتصادی برای اطمینان بیشتر استفاده کرد.
معاملات پرایس اکشن را میتوان در بازههای زمانی مختلف (بلند، میان مدت و کوتاه مدت) مورد استفاده قرار داد. همین موضوع باعث شده تا این معاملات توسط بسیاری از تریدرها استفاده شود.
روشهای زیادی برای تعیین سطوح حمایت/مقاومت وجود دارد که عموماً به عنوان نقاط ورودی/خروجی استفاده میشوند:
- فیبوناچی اصلاحی ((Fibonacci retracement
- استفاده از کندلها
- شناسایی روند
- اندیکاتورها
- اسیلاتور یا نوسانساز
در پرایس اکشن، رنج، روند، روز، اسکالپینگ، سوئینگ و معاملات پوزیشن وجود دارد.
1- استراتژی معاملاتی رنج
معاملات رنج شامل شناسایی نقاط حمایت و مقاومت است که به وسیله آن تریدرها معاملات خود را اطراف این سطوح قرار میدهند. این استراتژی بدون نوسانات قابل توجه و بدون روند قابل تشخیص در بازار عملکرد خوبی خواهد داشت. تحلیل تکنیکال ابزار اصلی مورد استفاده در این استراتژی است. از آنجایی که استراتژی رنج در هر بازه زمانی قابل استفاده است، محدودیتی در انتخاب تایم فریم ندارد. مدیریت ریسک بخش جدایی ناپذیر این روش است؛ زیرا احتمال بریک اوت زدن وجود دارد.
اسیلاتورها بیشتر به عنوان ابزار زمان بندی استفاده میشوند. شاخص قدرت نسبی (RSI)، شاخص کانال کالا (CCI) و استوکاستیک (stochastic) تعدادی از اسیلاتورهای محبوب هستند.
مثال: معاملات رنج USD/JPY
نمودار بالا یک نوار حمایت و مقاومت واضح را در جفت ارز USD/JPY نشان میدهد که تریدرها از آن به عنوان نقاط ورود/خروج استفاده میکنند. نوسانگر RSI زمان بندی نقاط ورود/خروج را با کادرهای آبی و قرمز نشان میدهد.
2- استراتژی معاملات روند
معاملات ترند یا روند یک استراتژی ساده فارکس است که توسط بسیاری از تریدرها با هر میزان تجربه استفاده میشود. معاملات روند در جهت حرکت بازار بازدهی مثبتی به تریدر میدهد. این استراتژی معمولا در بازه زمانی میانمدت تا بلندمدت قابل اجراست؛ زیرا روندها به خودی خود نوسان میکنند.
نقاط ورود معمولا توسط یک اسیلاتور (مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، شاخص کانال کالا (CCI) و غیره تعیین میشود و نقاط خروج براساس نسبت ریسک به ریوارد محاسبه خواهد شد.
مثال: تشخیص روند
در مثال بالا، جفت ارز EUR/USD یک روند صعودی را نشان میدهد که توسط سقفهای بالاتر (Higher Highs) و کفهای بالاتر (Higher Lows) تایید شده است. برعکس این الگوها برای روند نزولی صادق است.
معاملات روند جفت ارز EUR/USD
وقتی یک روند قوی در بازار مشاهده شود، معامله باید در جهت آن روند انجام گیرد. برای مثال روند صعودی قوی در جفت ارز EUR/USD در نمودار بالا مشخص است. در استفاده از شاخص کانال کالا (CCI)، هر بار که CCI به زیر ۱۰۰- کاهش باید (با رنگ آبی مشخص شده)، قیمتها با افزایش قیمت واکنش نشان میدهند. البته همه معاملات از این موضوع پیروی نمیکنند؛ اما از آنجایی که این روند توسط تریدرهای زیای دنبال میشود، هر افت باعث ورود خریداران بیشتری به بازار شده و قیمتها را بالاتر میبرد.
3- استراتژی معاملات پوزیشن
معاملات موقعیت یا معاملات پوزیشن یک استراتژی بلند مدت است که عمدتا بر تحلیل فاندامنتال متمرکز است؛ اما میتوان از روشهای تکنیکال مانند امواج الیوت نیز استفاده کرد. نوسانات کوچکتر و جزئیتر بازار در این استراتژی در نظر گرفته نمیشود و تمرکز برروی تصویر گستردهتر بازار است. این استراتژی در همه بازارهای مالی کاربرد دارد.
همانطور که اشاره شد در این معاملات چشمانداز بلندمدت (هفتهها، ماهها یا حتی سالها) مدنظر است. درک چگونگی تاثیر عوامل اقتصادی بر بازار در پیش بینی بازار فارکس ضروری است. نقاط ورود و خروج را میتوان با استفاده از تحلیل تکنیکال مطابق با سایر استراتژیها پیدا کرد.
مثال: معاملات پوزیشن شاخص DAX 30 آلمان
نمودار شاخص DAX 30 آلمان در بالا یک الگوی تقریبی سر و شانه دو ساله را نشان میدهد. این الگو احتمال سقوط خط گردن (خط قرمز افقی) بعد از شانه راست را نشان میدهد. در این مثال، سقوط شاخص DAX 30 آلمان طبق برنامه ریزی تکنیکال و فاندامنتال انجام شد.
4- استراتژی معاملاتی اسکالپ
اسکالپ کردن (Scalping) اصطلاح رایجی در فارکس است که به کسب سودهای کوچک، به صورت مکرر، اشاره دارد. اسکالپ کردن با باز کردن و بستن چندین پوزیشن در طول روز به دست میآید. این استراتژی را میتوان به صورت دستی یا از طریق الگوریتمی انجام داد که از دستورالعملهای از پیش تعریف شده برای زمان و مکان ورود و خروج از پوزیشنها استفاده میکند.
اسکالپ کردن در معاملات کوتاه مدت با کمترین بازده که معمولاً در نمودارهایی با بازه زمانی کوچکتر (30 دقیقه تا 1 دقیقه) عملکرد خوبی دارد.
مثال: معامله اسکالپ کردن EUR/USD
نمودار 10 دقیقهای بالا نمونهای ساده از این استراتژی را نشان میدهد. روند بلندمدت توسط میانگین متحرک (قیمت بالای 200 MA) تایید می شود. سپس از بازه زمانی کوچکتر برای هدف قرار دادن نقاط ورود/خروج استفاده میشود. زمان بندی نقاط ورودی با مستطیل قرمز مشخص شده است. تریدرها همچنین پوزیشنهای خرید را با استفاده از اندیکاتور متحرک واگرایی و همگرایی (MACD) میبندند. زمانی که MACD (خط آبی) از خط سیگنال (خط قرمز) که با مستطیلهای آبی مشخص شده بگذرد، این اتفاق رخ میدهد.
5- معاملات سوینگ (Swing trading)
معاملات نوسانی یا سوئینگ یک استراتژی است که به موجب آن تریدرها به دنبال کسب سود از بازارهای پرطرفدار هستند. با انتخاب «Top» و «Bottom»، تریدرها بر بازه زمانی پوزیشنهای خرید و فروش خود را انتخاب میکنند.
از آنجایی که پوزیشنها معمولا بین چند ساعت تا چند روز برقرار هستند، معاملات سوئینگ میان مدت در نظر گرفته میشود. همانند استراتژی رنج، اندیکاتورها و اسیلاتورها برای انتخاب موقعیت ها و زمان ورود و خروج مفید واقع میشوند. البته این دو استراتژی کاملا شبیه هم نیستند و معاملات سوئینگ هم برای بازارهای ترند و هم برای بازارهای رنج قابل اجراست.
مثال: معاملات سوئینگ GBP/USD
ترکیبی از اسیلاتور stochastic، اندیکاتور ATR و میانگین متحرک در مثال بالا برای یک استراتژی سوئینگ معمولی استفاده شده است. روند صعودی در ابتدا با استفاده از میانگین متحرک 50 روزه شناسایی شد. مدیریت ریسک مرحله نهایی است که در آن ATR نشانهای از سطوح استاپ را نشان میدهد.
دیدگاه شما