نسبت های مالی چیست؟
تحلیل نسبت های مالی با مقایسهی دو قلم در صورتهای مالی انجام میشود. نسبت نهایی میتواند به شیوهای تفسیر شود که با تفسیر هر قلم به شکل جداگانه امکانپذیر نیست. نسبت های مالی را میتوان براساس آنچه که اندازهگیری میکند؛ دستهبندی کرد: سودآوری، نقدینگی، فعالیت، اهرم، ارزشگذاری و رشد که هر کدام از آنها زیرمجموعههای خود را دارند.
فهرست نسبت های مالی
در اینجا فهرستی از نسبت های مالی مختلف معرفی میشود. در نظر داشته باشید که اکثر نسبتها نسبت سود سود خالص چیست؟ را میتوان با ضرب کردن در عدد ۱۰۰، به درصد تبدیل کرد. هر نسبت به طور خلاصه معرفی میشود.
نسبتهای سودآوری
این نسبتها میزان ﻣﻮفقیت ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیه و تحلیل ﻗﺮار میدﻫﺪ.
۱. نسبت سود ناخالص = سود ناخالص / فروش خالص
این نسبت میزان سود ناخالص تولید شده از فروش را ارزیابی میکند. سود ناخالص برابر با فروش خالص(فروش منهای بازده فروش، تخفیفها و اندوختهها) منهای هزینهی فروش است.
۲. بازده فروش = درآمد خالص / فروش خالص
این نسبت به عنوان «حاشیهی سود خالص» یا «نسبت سود خالص» نیز شناخته میشود و درصد درآمد ناشی از فروش را میسنجد. به طور معمول، هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد، بهتر است.
۳. بازده داراییها = درآمد خالص / میانگین کل داراییها
در تحلیل مالی، این نسبت بازده سرمایهگذاری را اندازه میگیرد. همچنین جهت ارزیابی کارآیی مدیریت در استفاده از داراییها برای تولید درآمد به کار میرود.
۴. بازده حقوق صاحبان سهام = درآمد خالص / میانگین حقوق صاحبان سهام
درصد درآمد ناشی از هر ریال از حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای نقدینگی
این نسبتها ﺗﻮاﻧﺎیی و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهیهای کوتاه مدت نشان میدهد.
۱. نسبت جاری = داراییهای جاری / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از داراییهای جاری (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل، دریافتیهای جاری، موجودی و پیشپرداختها) ارزیابی میکند.
۲. نسبت آنی = داراییهای آنی / بدهیهای جاری
این نسبت، توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات کوتاهمدت را با استفاده از انواع نقدیتری از داراییهای جاری یا «داراییهای آنی» (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل و حسابهای دریافتنی) میسنجد.
۳. نسبت نقدی = (وجه نقد + اوراق بهادار قابل تبدیل) / بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت برای پرداخت بدهیهایش را با استفاده از وجه نقد و اوراق بهادار قابل تبدیل، اندازه میگیرد. اوراق بهادار قابل تبدیل، ابزار وام کوتاهمدتی هستند که به اندازهی وجه نقد ارزش دارند.
۴. سرمایهی در گردش خالص = داراییهای جاری – بدهیهای جاری
تعیین میکند که آیا یک شرکت میتواند با داراییهای جاری خود، تعهدات جاری خود را بپردازد؛ و اینکه مازاد یا کمبود چقدر است.
نسبتهای فعالیت
به کمک این نسبتها میتوان میزان ﻛﺎرآیی یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه گیری نمود.
۱. گردش مطالبات = فروش نسیهی خالص / میانگین حسابهای دریافتنی
کارآیی بسط نسیه و وصول آن را میسنجد. این نسبت میانگین تعداد دفعاتی را که شرکت در یک سال به وصول حسابهای باز خود میپردازد، نشان میدهد. نسبتهای بالا دلالت بر نسیهی مؤثر و فرآیند وصول دارند.
۲. میانگین دورهی وصول مطالبات = ۳۶۰ روز / گردش مطالبات
این نسبت به «گردش مطالبات برحسب روز» یا «دورهی وصول» معروف است و میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت مطالباتش را وصول میکند، اندازه میگیرد. هرچه این نسبت کوچکتر باشد، بهتر است. البته گاهی افراد به جای ۳۶۰، از عدد ۳۶۵ استفاده میکنند.
۳. گردش موجودی =هزینهی فروش / میانگین موجودی
نمایانگر تعداد دفعاتی است که موجودی، فروخته و جایگزین شده است. در نظر داشته باشید که بعضی نویسندگان در فرمول بالا، به جای هزینهی فروش از فروش استفاده میکنند. نسبت بالا نشاندهندهی این است که شرکت در مدیریت موجودیهایش کارآمد است.
۴. میانگین دورهی موجودی = ۳۶۰ روز / گردش موجودی
به عنوان «گردش موجودی برحسب روز» نیز شناخته میشود و نمایانگر تعداد روزهایی است که موجودی در انبار میماند. به عبارت دیگر، تعداد روزها را از زمان خرید موجودی تا فروش آن، میسنجد. همانند میانگین دورهی وصول مطالبات، هر چه این نسبت کوچکتر باشد بهتر است.
۵. گردش حسابهای پرداختنی = خریدهای نسیهی خالص / میانگین حسابهای قابل پرداخت
تعداد دفعاتی که یک شرکت حسابهای پرداختنیاش را در طول یک دوره میپردازد، نشان میدهد. نسبت کوچک طرفدار بیشتری دارد، چون بهتر است که پرداختها را تا حد امکان به تأخیر انداخت تا بتوان از پول برای اهداف مولد بیشتری استفاده کرد.
۶. میانگین دورهی پرداختنی = ۳۶۰ روز / گردش حسابهای پرداختنی
این نسبت به «گردش حسابهای پرداختنی بر حسب روز» یا «دورهی پرداخت» نیز معروف است و عدد میانگین روزهای سپری شدهی پیش از پرداخت تعهدات به عرضهکنندگان را میسنجد. برخلاف میانگین دورهی وصول مطالبات و میانگین دورهی موجودی، هرچه این نسبت بیشتر باشد، بهتر است (که در بالا توضیح داده شد).
۷. دورهی گردش عملیات = دورهی تولید و گردش کالا+ دورهی وصول مطالبات
تعداد روزهایی را که یک شرکت، چرخهی عملیاتی (مثلا خرید کالا، فروش آن، وصول میزان بدهی) را کامل میکند، میسنجد. هر چه چرخهی عملیاتی کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجه نقد را سریعتر انجام میدهد.
۸. چرخهی تبدیل وجه نقد = چرخهی عملیاتی – میانگین دورهی پرداختنی
این نسبت میزان سرعت یک شرکت در تبدیل وجه نقد به وجه نقد را اندازه میگیرد. چرخهی تبدیل وجه نقد نمایانگر تعداد روزهایی است که یک شرکت برای خریدهایش پرداخت میکند، آنها را میفروشد و مقدار بدهی را وصول میکند. به طور معمول، این چرخه نیز همچون چرخهی عملیاتی، هرچه کوتاهتر باشد، بهتر است.
۹. گردش کل دارایی = فروش خالص / میانگین کل داراییها
کارآیی کلی یک شرکت در فروش را با استفاده از داراییهایش میسنجد. این فرمول شبیه بازده داراییهاست، با این تفاوت که به جای درآمد خالص، از فروش خالص استفاده میشود.
نسبتهای اهرمی
ﺗﺎمین نیازﻫﺎی مالی از ﻃﺮیق ایجاد بدهی را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ. در واﻗﻊ این ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ تعیین میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ نیازﻫﺎی
۱. نسبت بدهی = کل بدهیها / کل داراییها
نسبت داراییهای شرکت را که با بدهیها (تعهدات به شخص ثالت) سرمایهگذاری شده است، میسنجد. نسبت بدهی همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت سرمایه، محاسبه شود.
۲. نسبت سرمایه = کل سرمایه / کل داراییها
نسبت کل داراییهایی که توسط سرمایه بهدست آمده است (مثلا سهام صاحبان و سود تجمعی شرکت) را تعیین میکند. نسبت سرمایه همچنین میتواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت بدهی، بهدست آید.
معکوس نسبت سرمایه به عنوان ضریب فزایندهی سرمایه نیز شناخته میشود که برابر با کل داراییها تقسیم بر کل سرمایه است.
۳. نسبت بدهی-سرمایه = کل بدهیها / کل سرمایه
ساختار سرمایهی یک شرکت را ارزیابی میکند. نسبت بدهی-سرمایهی بیشتر از ۱ دلالت بر این دارد که شرکت زیر بار بدهی است و عدد کمتر از ۱ یعنی شرکت محافظهکار است.
۴. توان پرداخت بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینهی بهره
تعداد دفعاتی را که هزینهی بهره به درآمد تبدیل شده است، میسنجد و مشخص میکند که آیا شرکت میتواند هزینهی بهرهاش را با استفاده از سود تولید شده بپردازد یا خیر.
نسبتهای ارزشگذاری و رشد
این نسبتها نشانگر پتانسیل یک شرکت برای رشد در آینده است.
۱. سود هر سهم (درآمد خالص – سود سهم ممتاز)/ میانگین سهام عادی معوقه
این نسبت، نسبت عواید هر سهم از سهام عادی را نشان میدهد. سود سهام ترجیحی از درآمد خالص کم میشود تا عوایدی در دسترس برای سهامداران عادی مشخص شود.
۲. نسبت قیمت به سود= قیمت بازار هر سهم / سود هر سهم
برای ارزیابی اینکه آیا سهامی بیش از حد گران یا ارزان است استفاده میشود. نسبت قیمت به سود نسبتا پایین میتواند نشاندهندهی این باشد که شرکت زیر قیمت است. به طور معکوس، سرمایهگذاران از شرکتهایی با نسبت قیمت به سود بالا، انتظار نسبت رشد بالاتری دارند.
۳. نسبت پرداخت سود سهام = سود نقدی هر سهم / سود هر سهم
نسبت درآمد خالصی که به مالکان تعلق میگیرد را تعیین میکند. همهی درآمد تعلق نمیگیرد، چون نسبت قابل توجهی برای عملیات سال آینده نگه داشته میشود.
۴. نسبت بازده سود سهام = سود نقدی هر سهم / قیمت بازار هر سهم
درصد بازگشت از طریق سود نقدی را در زمان مقایسه با قیمت پرداخت شده برای سهام اندازه میگیرد. بازده بالا برای سرمایهگذارانی جذاب است که به جای افزایش ارزش سرمایهی طولانیمدت، به دنبال سود نقدی هستند.
۵. ارزش دفتری هر سهم = حقوق صاحبان سهام عادی / میانگین سهام عادی
نشاندهندهی ارزش سهام بر پایهی هزینهی تاریخی آن است. ارزش حقوق صاحبان سهام عادی در دفاتر شرکتی بر میانگین سهام عادی پرداخت نشده تقسیم میشود.
نتیجهگیری
یک توصیهی مهم این است که در زمان محاسبهی یک نسبت که شامل یک قلم صورتِ درآمدی و یک قلم ترازنامه میشود، حتما قلم ترازنامه را به شکل میانگین حساب کنید. دلیل این کار این است که قلم صورت درآمد وابسته به یک دورهی کامل فعالیت است. قلم ترازنامه نیز باید منعکسکنندهی کل دوره باشد و به همین دلیل است که ما میانگین را حساب میکنیم.
نسبت های مالی دیگری نیز علاوه بر فهرست بالا وجود دارند، اما نسبتهای ذکر شده در این مقاله رایجترین نسبتهای مورد استفاده در ارزیابی کسبوکار هستند. در تفسیر نسبتها، بهتر است که برای مقایسه، مبنایی مثل نسبتهای تاریخی و استانداردهای صنعتی داشته باشید.
با نمادبان بیاموزید: تفاوت حاشیه سود خالص و حاشیه سود عملیاتی در بورس
آشنایی با کاربردهای حاشیه سود خالص و حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود به طور کلی شامل نسبت سود به فروش شرکت است. برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم میشوند.
منظور از حاشیه سود خالص چیست؟
از حاشیه سود خالص در تحلیل تکنیکال استفاده میشود. تغییرات حاشیه سود خالص میتواند نشان دهنده تغییرات سود هر سهم باشد و سرمایهگذاران میتوانند میزان تغییرات سهام در دورههای مختلف را محاسبه کرده و زمان مناسب خرید را تشخیص دهند. منظور از سود خالص، سودی است که هزینه ها از آن کسر شده و حاشیه سود خالص، درصد درآمد پس از کسر هزینههای تولید است. مقدار حاشیه سود خالص از فرمول زیر محاسبه میشود:
تعیین حاشیهی سود خالص چه کاربردهایی دارد؟
چنان که پیشتر اشاره کردیم تغییرات حاشیه سود خالص میتواند نشان دهنده تغییرات سود هر سهم بوده و سرمایهگذاران را درپیش بینی گزارشات دوره ای میزان تغییرات و اقدام به خرید سهم در قیمت های مناسب راهنمایی کند. باید توجه داشته باشید که راه قابل اطمینان برای تحلیل و بررسی حاشیه سود خالص و ناخالص شرکتها، استفاده از گزارش عملکرد دوره ای شرکت است. چرا که امکان دارد شرکتها،تمایل داشته باشند حاشیهی سود خالص یا ناخالص خود را کمتر نشان دهند، اما در بررسی گزارش میان دوره ای حاشیه سود خالص، یا ناخالص شرکت به طور دقیق و صحیح اعلام میشود.
حاشیـه سود پایین میتواند نشانگر این باشد که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی در فروش تجربه کند، حاشیـه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی و یا حتی منفی برسد.
در بررسی حاشیه سود ناخالص باید به این نکته توجه کرد که اگر افزایش این نسبت به دلیل افزایش فروش باشد دلیل آن نسبت سود سود خالص چیست؟ نیز مشخص شود. ممکن است فروش شرکتی افزایش یابد ولی این فروش از محل افزایش نرخ ها باشد و مقدار فروش شرکت نسبت به گذشته کاهش یافته باشد. اگر این اتفاق بیفتد میتوان انتظار داشت که در دوره آینده حاشیه سود ناخالص شرکت به دلیل مشکلات فروش کاهش می یابد.
سود خالص و حاشیه سود خالص چطور تعیین میشود؟
در صورت های مالی شرکت ها منظور از سود خالص، رقمی است که بعد از کسر هزینه ها از سود به دست میآید. برای تقسیم سود نقدی در مجامع از سودخالص استفاده میشود؛ یعنی تعیین میشود چه قسمتی از سود خالص، بین سهامداران شرکت توزیع شود. حاشیه سود خالص شرکت نیز از تقسیم سود خالص بر مبلغ فروش شرکت به دست می آید. درصد حاشیه سود خالص شرکت درواقع نشان می دهد که از هر ۱ تومان فروش شرکت چقدر از آن به سود خالص تبدیل شده است. به طور مثال اگر حاشیه سود خالص شرکت ۱۸ درصد باشد،بدین معناست که از هر ۱۰۰ تومان فروش شرکت ۱۸ تومان، به سود خالص تبدیل شده است. شرکتها از دو روش افزایش مبلغ فروش شرکت و کاهش هزینه های شرکت اقدام به افزایش سود خالص میکنند.
منظور از حاشیه سود عملیاتی چیست؟
سود یا درآمد عملیاتی با درنظر گرفتن سود ناخالص و کسر تمام هزینههای متغیر تولید مانند دستمزدها، اجاره، هزینه آب و برق و مواد خام به دست میآید. حاشیه سود عملیاتی از سود عملیاتی یک شرکت تقسیم بر فروش خالص آن محاسبه میشود. سود عملیاتی اغلب در انتهای اظهارنامههای درآمد بیان می شود.
فرمول محاسباتی حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی یا بازده فروش برای ارزیابی چگونگی مدیریت شرکت و میزان ریسکپذیری آن کاربرد ویژهای دارد. این مفهوم نسبت درآمدی که برای پوشش هزینههای غیرعملیاتی، مانند پرداخت بهره، در دسترس است را نشان میدهد و به همین دلیل همواره مورد توجه سرمایهگذاران و وامدهندگان به شرکت قرار دارد.
در چه مواردی از حاشیه سود عملیاتی استفاده میشود؟
گاهی مدیران شرکتها از حاشیه سود عملیاتی، برای انتخاب پروژههایی که جمع کل درآمد را افزایش دهد، استفاده میکنند. اما در این بین، نحوه تخصیص هزینههای سربار نیز میتواند فاکتوری پیچیده و تعیینکننده باشد.
مدنظر داشته باشید که تنها برای شرکتهایی که در صنایع مشابه فعالیت دارند و در بهترین حالت مدلهای تجاری و فروش سالانه مشابه دارند، میتوانیم از حاشیه سود عملیاتی استفاده کنیم. چرا که شرکتها در صنایع مختلف با مدلهای تجاری کاملا متفاوت حاشیه سود عملیاتی بسیار متفاوتی دارند، بنابراین از مقایسه آنها نتیجهی عقلانی حاصل نمیشود.
تمام شاخص های مالی در تحلیل های مالی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. هر دو شاخص حاشیه سود برای اندازه گیری تولید درآمد توسط مدیریت شرکت به کار گرفته می شوند. بهتر است که حاشیه سود شرکت در چند دوره با شرکت های مشابه مقایسه شود.
نمادبان در تمامی مراحل سرمایهگذاری همراه شماست.
پیشنهاد می کنیم بجای عضو شدن در کانالهای تلگرامی، تحلیلگران منتخب را در بخش پیامهای اپلیکیشن نمادبان دنبال کنید تا فقط تحلیلهای مربوط به نمادهای بورسی خودتان را ببینید. همچنین اگر سبدگردان هستید و یا نیاز دارید سبدهای مختلف تشکیل دهید نیز می توانید اپلیکیشن نمادبان را نصب نمایید. شما میتوانید برای یافتن پاسخ سواالات بورسی خود، سایر مقالات نمادبان را بخوانید.
صورت سود و زیان چیست؟
صورت سود و زیان یکی از صورتهای مالی مهم حسابداری است که میزان سودآوری و عملکرد مالی شرکت را در طول یک دوره یا سال مالی، در قالب گزارش مشخص مینماید. منظور از عملکرد مالی یک شرکت، مجموعه فعالیتهایی است که باعث ایجاد تغییرات در سرمایه، بدهی و داراییها میشود. در واقع شرکتها و مؤسسات وظیفه دارند در پایان سال مالی، خلاصه دقیقی از وضعیت مالی خود را منتشر کرده و به اطلاع سهامداران برسانند. در صورت سود و زیان تمامی موارد از جمله درآمد و هزینههای عملیاتی و غیرعملیاتی و سود و زیان خالص و ناخالص شرکت، کاملاً مشخص و واضح است.
تهیه گزارش سود و زیان
گزارش سود و زیان به دو شیوه تهیه میگردد:
روش اول: از تفاضل کلیه درآمدها و هزینهها به دست میآید. در این روش کلیه درآمدها را حساب کرده و تمامی هزینهها را نیز در قسمت زیر درآمدها میآوریم و از آن کم میکنیم. نتیجه حاصل شده، همان صورت سود و زیان است.
روش دوم: در مرحله اول هزینههای عملیاتی را از درآمدهای عملیاتی کسر کرده و سپس در مرحله دوم، هزینههای غیرعملیاتی را از درآمدهای غیرعملیاتی کم میکنیم و تفاضل بین این دو مرحله، سود و زیان قبل از کسر مالیات میشود.
فرمول محاسبه سود و زیان در حسابداری چیست؟
از طریق فرمولهای زیر بهآسانی میتوان صورت سود و زیان را محاسبه نمود:
چنان چه میزان درآمدهای دوره مالی نسبت به هزینههای آن، افزایش داشته باشد، شرکت سود کرده است و در صورت فزونی هزینهها نسبت به درآمدها، شرکت دچار زیان مالی گردیده است.
هزینههای دوره مالی – درآمدهای دوره مالی = سود دوره مالی
درآمدهای دوره مالی – هزینههای دوره مالی = زیان دوره مالی
معرفی انواع سود حسابداری و شیوه محاسبه آن
صورتحساب سود و زیان دارای سه نوع سود است:
سود ناخالص
سود ناخالص سودی است که شرکت، پس از کم کردن هزینههای مربوط به فروش کالا یا خدماتش به دست میآورد و با کسر درآمد از هزینههای تمامشده کالا یا خدمات فروش رفته حساب میشود.
میزان فروش خالص – بهای تمامشده کالا یا خدمات فروش رفته = سود ناخالص
سود عملیاتی
سود عملیاتی، باقیمانده سود پس از محاسبه هزینههای عملیاتی مرتبط با شرکت است که تمام هزینههای ضروری برای حفظ فعالیت شرکت در آن لحاظ میگردد و فاکتورهای اضافی از آن حذف میشود و به شکل زیر محاسبه میگردد.
هزینه استهلاک هزینه کالای فروخته شده – هزینه عملیاتی – درآمد عملیاتی = سود عملیاتی
سود خالص
به میزان درآمدی که بعد از کسر هزینههای عملیاتی، مالی و مالیات به دست میآید، سود خالص گفته میشود. شرکتها سود خالص خود را از دو طریق افزایش میدهند.
1- افزایش بهرهوری یا کاهش هزینهها
2- افزایش درآمدها یا ایجاد رشد بالا
هزینههای عملیاتی – سود و زیان ناخالص = سود خالص
اقلام صورت سود و زیان چیست؟
درآمد یا میزان فروش صورت سود و زیان
درآمد فروش، مبلغی ست که از فروش محصولات یا خدمات حاصل میگردد که در قسمت بالای صورت نوشته میشود. این مقدار ناخالص است و هزینههای تولید محصول و مواد اولیه در آن آورده نشده است.
هزینههای توزیع و فروش صورت سود و زیان
این بخش از هزینهها، هزینههایی از قبیل تبلیغات، حملونقل، بازاریابی و هزینههای جانبی اما مهمی ست که در تمامی کسبوکارها و شرکتها، جهت فروش بیشتر کالاها و خدمات به مشتریان باید وجود داشته باشد.
هزینههای مالی صورت سود و زیان
هزینههای مالی صورت سود و زیان از بهره وامهای دریافتی و بهره اوراق قرضه به دست میآید.
سایر درآمدها در جدول سود و زیان
منظور از سایر درآمدها، درآمدهای غیر فرعی مازاد بر درآمد اصلی شرکت است که از محل فعالیتهای اصلی حاصل نمیشود.
هزینههای اداری صورت سود و زیان
هزینههایی که ارتباط مستقیم به تولید و عرضه کالا ندارد. مانند حقوق و دستمزدهای مدیریت و کارکنان، هزینه بخشهای مالی، منابع انسانی و …
مالیات بر درآمد صورت سود و زیان
مالیات بر درآمد صورت سود و زیان از سه بخش تشکیل میشود.
- مالیات برآوردی دوره فعلی
- مالیات دوره قبل
- هزینه مالیات معوق
سایر هزینههای صورت سود و زیان
شرکتها معمولاً علاوه بر هزینههای اصلی خود، هزینههایی دارند که زیرمجموعه هزینهها به حساب نمیآید. هزینههایی همچون تحقیق و توسعه، اختلال در ارزش سود و زیان ناشی از فروش سرمایهگذاریها و … جزء سایر هزینهها و در صورت هزینهها، آورده میشوند.
هزینه استهلاک صورت سود و زیان
هزینه استهلاک صورت سود و نسبت سود سود خالص چیست؟ زیان، بیانگر هزینههای غیر نقدی ست که بر اساس مقررات مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم و مطابق با استانداردهای موجود، توسط حسابداران تعیین میشوند.
مواردی همچون وسایل نقلیه، ساختمان، و سایر تجهیزاتی که بهعنوان داراییهای غیر نقدی و بلندمدت یک شرکت محسوب میشوند و در طول مدتزمان ممکن است فرسوده شوند یا ارزششان کم گردد، شامل هزینههای استهلاک میگردند.
بهای تمامشده کالای فروش رفته یا هزینههای فروش صورت سود و زیان
هزینههای فروش صورت سود و زیان نشاندهنده هزینه کالاهای فروخته شده یا خدمات ارائه داده در طول نسبت سود سود خالص چیست؟ دوره مالی ست که شامل نیروی انسانی، هزینه استهلاک، مواد اولیه و در شرکتهای تولیدی شامل هزینههای تولید مانند دستمزد مستقیم، سربار ساخت و … میگردد.
تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان
ترازنامه، وضعیت مالی شرکت را در یک تاریخ و زمان معین بیان میکند اما صورت سود و زیان، تمام عملکرد مالی را در یک بازه و دوره زمانی مشخص میکند. ترازنامه، اطلاعات مرتبط با دارایی، بدهی و حقوق سهامداران شرکت است اما صورت سود و زیان با درآمدها و هزینهها سروکار دارد.
جمعبندی
صورت سود و زیان یکی از سه اصل اساسی صورتهای مالی حسابداری است که بیانگر راندمان مالی شرکت در طول یک دوره است. تهیه گزارش صورت سود و زیان از اهمیت و ضرورت فوقالعادهای برخوردار است. شرکتها و صاحبان مشاغل باید بهصورت مرتب، وضعیت مالی خود را مورد ارزیابی قرار دهند تا بدانند کجا و چه میزان به اهداف مالی موردنظرشان دست یافتهاند و چه مقدار ضرر و زیان متوجه شرکت گردیده است.
اگر برای محاسبه سود و زیان شرکت خود به مشاوره نیاز دارید میتوانید به صفحه خدمات مالی نامی حساب ناربن مراجعه نمایید.
مبنای سود(زیان) خالص هر سهم اعلام شد
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ ناظر بازار شرکت بورس با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد: مبنای اعلام سود(زیان) خالص هر سهم(EPS) از امروز(شنبه) بر اساس آخرین سود (زیان) محقق شده شرکتها در سال مالی گذشته است، بنابراین محاسبه نسبت P/E برای هر شرکت نیز بر اساس سود(زیان) خالص هر سهم مذکور میباشد.
گفتنی است P/E یا نسبت قیمت به سود یکی از ابزارهای قدیمی و عموما پر استفاده به منظور ارزش گذاری سهام است.
به عبارت دیگر P/E کوتاه شده نسبت price) P یا قیمت سهم) به (Earning per share یا سود هر سهم) است. همان گونه که از نام آن پیدا است، برای محاسبه P/E آخرین قیمت روز سهام یک شرکت به سود هر سهم (EPS) آن تقسیم میشود.
همچنین به لحاظ نظری، P/E یک سهم به ما میگوید که سرمایهگذاران چند ریال حاضرند به ازای هر ریال سود یک شرکت پرداخت نمایند. به همین جهت به آن ضریب سهام نیز میگویند. به عبارت دیگر اگر P/E یک سهم 20 باشد، به این معنی است که سرمایهگذاران حاضرند 20 ریال برای هر ریال از سود این سهم (که شرکت تولید میکند) بپردازند.
آشنایی با نسبت های مالی مهم حسابداری
یکی از عوامل مهم موفقیت حسابداران در کارشان، تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی و ارائه گزارش های تخصصی به مدیران است تا مدیران و صاحبان سهام بتوانند بر اساس این آمار و اطلاعات و تحلیل ها تصمیم گیری درستی داشته باشند به نحوی که نتایج مطلوبتری به دست آورند.
در واقع حسابداران با تحلیل دقیق صورت های مالی یعنی صورتحساب عملکرد، سود و زیان و ترازنامه، نقش بسیار مهمی در پیشرفت موسسات و شرکتهای محل فعالیت خود ایفا خواهند کرد.
در ادامه چند مورد از مهم ترین نسبت های مالی که در شرکت ها و موسسات بازرگانی تهیه می شود را مختصرا مورد بررسی قرار می دهیم.
نسبت های مالی صورت حساب عملکرد و سود و زیان
نسبت برگشت از فروش به فروش غیرخالص
برای محقق شدن امر فروش کالا، هزینه های مختلفی وجود دارد. این هزینه ها شامل صرف وقت، هزینه تبلیغات، هزینه حمل کالا و برخی هزینه های اداری و تشکیلاتی است. پس برگشت از فروش یعنی انجام این هزینه ها بدون انجام فروش و به دست آمدن سود.
نسبت برگشت از فروش و تخفیفات به فروش غیرخالص=برگشت از فروش و تخفیفات/فروش نسبت سود سود خالص چیست؟ غیرخالص *۱۰۰
کوچک بودن این نسبت در مقایسه با نسبت شاخص و عرف محیط اقتصادی، مطلوب و نشانه ای از کارآیی مدیران فروش مجموعه است. این نسبت به صورت درصد بیان می شود.
نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش خالص
این نسبت هم به صورت درصد بیان می شود. هرچه فاصله بهای تمام شده کالای فروش رفته و فروش خالص بیشتر باشد سود حاصل از فروش کالا بیشتر و این نسبت کوچکتر است.
نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش رفته خالص= قیمت تمام شده کالای فروش رفته/فروش خالص*۱۰۰
در شرکتها و موسسات بازرگانی تلاش می شود این نسبت به کوچکترین حد ممکن برسد.
نسبت سود ناویژه به فروش خالص
حاصل تفریق قیمت تمام شده کالای فروش رفته از فروش خالص، سود ناویژه موسسات تجاری است.
سود ناویژه= قیمت تمام شده کالای فروش رفته – فروش خالص
پس اگر نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش خالص از ۱۰۰درصد کم کنیم نسبت سود ناویژه به فروش خالص به دست می آید.
نسبت سود ناویژه به فروش خالص= ۱۰۰% – قیمت تمام شده کالای فروش رفته/فروش خالص
در صورت در اختیار داشتن سود ناویژه و فروش خالص هم نسبت موردنظر به نحو زیر قابل محاسبه است:
نسبت سود ناویژه به فروش خالص=سود ناویژه /فروش خالص*۱۰۰
بزرگتر بودن این نسبت مطلوب نظر مدیران و صاحبان شرکتهاست.
نسبت سود ویژه دوره مالی به فروش خالص
بزرگی این نسبت که به درصد بیان می شود، نشانه کارآیی و لیاقت مدیران موسسه و نیز کارآیی بخش فروش و بازرگانی موسسه تلقی می شود.
نسبت سود ویژه به فروش خالص=سود ویژه/فروش خالص *۱۰۰
نسبت برگشت از خرید به خرید غیرخالص
نسبت برگشت از خرید و تخفیفات به خرید غیرخالص=برگشت از خرید و تخفیفات/خرید غیرخالص*۱۰۰
بزرگ بودن این نسبت مطلوب نیست، چرا که نشان دهنده آن است که هزینه های صرف شده برای امر خرید کالا، نتیجه مطلوب که همان خرید و پس از آن فروش کالا و کسب سود است را به همراه نداشته است.
نسبت هزینه حمل کالای خریداری شده به خرید غیرخالص
نسبت هزینه های حمل کالای خریداری شده به خرید غیرخالص= هزینه حمل کالای خریداری شده/ خرید غیرخالص*۱۰۰
عموما هزینه حمل کالای خریداری شده، یکی از اقلام مهم در قیمت تمام شده خرید است. پس موسسات بازرگانی تا جایی که ممکن باشد سعی در کاهش این هزینه خواهند داشت و هرچه کوچکتر بودن این نسبت بنابر شرایط، مطلوبتر خواهد بود.
نسبت های مالی صورتحساب ترازنامه:
نسبتهای جاری
نسبت جاری= نسبت سود سود خالص چیست؟ دارایی های جاری/بدهی های جاری
بدهی های جاری از محل تبدیل به نقد دارایی های جاری پرداخت می شوند و چون کلیه دارایی های جاری به یکباره امکان نقد شدن پیدا نمی کنند؛ بنابراین این نسبت باید مساوی ۲ یا بزرگتر از آن باشد نسبت سود سود خالص چیست؟ تا موسسات و شرکتها برای پرداخت تعهدات خود دچار مشکل نشوند.
سرمایه جاری
سرمایه جاری= دارایی های جاری – بدهی های جاری
مانده سرمایه جاری هر موسسه باید به میزانی باشد که در صورت پرداخت کلیه بدهی ها با میزان نقدینگی باقی مانده بتوان موسسه را برای مدت معقولی اداره نمود.
نسبت آنی
نسبت آنی= صندوق+بانک+خالص بدهکاران/بدهی های جاری
انجمن های حرفه ای حسابداران عقیده دارند که اگر چنانچه این نسبت از عدد یک کمتر باشد، خطر عدم توانایی پرداخت سریع بدهی ها در صورت عدم تحمل زیان تبدیل به نقد عجولانه سایر دارایی ها، حیثیت تجاری موسسه را تهدید می کند.
نسبت ثابت
نسبت ثابت=دارایی ثابت/بدهی های طویل المده
دارایی های ثابت، در واقع تضمین پرداخت بدهی های طویل المدت هستند. این نسبت چنانچه عدد ۲ یا بیشتر باشد نشان دهنده آن است که شرکت موقع پرداخت بدهی های طویل المدت با مشکل مواجه نمی شود.
نسبت سود ویژه به جمع دارایی
نسبت سود ویژه به جمع دارایی ها=سود ویژه/(جمع دارایی های پایان سال+جمع دارایی های ابتدای سال/۲) *۱۰۰
این نسبت از تقسیم سود ویژه به متوسط جمع دارایی های موسسه طی سال بدست می آید.
در پایان باید گفت، نتیجه گیری و اظهارنظر نهایی در این مقوله، تا حد زیادی به تجربه، دانش و آگاهی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کارشناس امور مالی حسابداری وابسته است و لزوما نتیجه مشخص و نسبت سود سود خالص چیست؟ یکسانی وجود نخواهد داشت. چون کارشناسان مختلف از تجربیات مختلف و سطح دانش متفاوت برخوردارند. برای هر حسابداری که علاقمند به پیشرفت در کار است بالابردن آگاهی، افزایش قدرت تجزیه و تحلیل و تسلط به انواع اطلاعات مالی بسیار ضروری به نظر می رسد.
دیدگاه شما