معامله گران تازه کار: راهنمای یادگیری قدم به قدم پرایس اکشن
معامله با روش پرایس اکشن می تواند بسیار ترسناک باشد.به خصوص اگر بخواهید فقط متکی بر پرایس اکشن معامله کنید. اما باید بدانید که این کار شدنی است، شما می دانید که قبلا این اتفاق برای افراد دیگر افتاده اما باید بسیار آزمون و خطا کنید که به جواب برسید.
چرا معامله با پرایس اکشن ریسکی است؟
اصلا بخاطر تکنیک هایش سخت نیست. افراد تازه کار فقط در چند هفته می توانند اصول اصلی این روش را به صورت کامل درک کنند.
برای تمام افراد تازه کار همین گونه است. آن ها فکر می کنند که پیاده سازی این روش پر پیچ و خم است. دلیل اصلی این است که شما قدم های درستی در مسیر درست آموزشی این روش بر نمی دارید. برای یادگیری کامل و بی نقص پرایس اکشن، از پروسه آموزش پرایس اکشن بورسا استفاده کنید.مسیر یادگیری شما در این مقاله به صورت کامل ترسیم شده است.
از کجا باید آغاز کنید؟
- الگوهای نمودار شمعی یا از الگوی سروشانه؟
- به خاطر گستره زیاد مباحث شما سریع گیج خواهید شد
- اما نور در انتهای تونل مشحخص است
آموزش پرایس اکشن به 8 مرحله اصلی تقسیم می شود. در این مقاله سعی می کنم توضیح دهم که مسیر آموزشی پرایس اکشن از 8 قسمت کلی تشکیل شده است.
ازینجا به بعد سعی می کنم تمام این قسمت ها را با یک توضیح کوچک برای شما باز کنم.
آماده هستید یا نه؟
من سعی می کنم همه چیز به صورت ساده توضیح داده بشه. پس اصلا از حجم مقاله نترسید. به شما خوش خواهد گذشت !
مفهوم پرایس اکشن را درک کنید
در سایت های بزرگ دنیا به کوچکترین نوسان در بازارهای مالی پرایس اکشن گفته می شود و شما قادر خواهید بود این نوسانات را در نمودارهای تحلیل تکنیکال مشاهده کرده و تصویر خوبی از حال و آینده بازار داشته باشید.
شاید تعریف تکنیکال پرایس اکشن دردی را دوا نکند. به همین خاطر شما باید این روش تحلیلی را با گوشت و پوست خود لمس کنید.
این مرحله خیلی مهم است.
اگر فکر می کنید پرایس اکشن مثل جادوگری است و شما با خواندن چند وِرد و استفاده از چند الگو به سود نمی رسید.
ذهنیت شما باید اینگونه باشد که پرایس اکشن به ما کمک می کند تا شرایط حال حاضر بازار را به صورت کامل درک کرده و به واسطه آن بتوانیم تحلیل های خود را پیاده سازی کنیم.
این روش به هیچوجه روش افراطی و بسته ای نیست. شما اگر دوست داشته باشید می توانید از بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال هم استفاده کرده و تک تک نوسانات را تحلیل کنید. به جای اینکه به صورت کامل اندیکاتورها را حذف کنید، سعی کنید با استفاده از پرایس اکشن خود اندیکاتورها و الگوریتمشان را تحلیل کنید.
با مفهوم عرضه و تقاضا آشنا شوید
عرضه و تقاضا، تغییر قیمت را توضیح می دهند. این مفهوم در تمام بازارهای مالی وجود دارد. اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد، قیمت بالا رفته و اگر عرضه بیشتر از تقاضا باشد با کاهش قیمت روبرو می شویم. دقیقا در جاهایی که عرضه بیشتر از تقاضا می شود یا تقاضا بیشتر از عرضه می شود باید چهارچشمی بازار را رصد کنیم. هدف اصلی پرایس اکشن این است که این نقاط را رصد کنید. این عرضه و تقاضا به صورت حمایت و مقاومت در نمودارهای بازارهای مالی به نمایش در می آیند. به همین خاطر به شما تاکید می کنم که مفهوم سطوح حمایت و مقاومت در بازار را درک کنید. این دو مفهوم هسته پرایس اکشن را تشکیل می دهند.
ناحیه حمایت ناحیه ای است که تقاضا بیشتر از عرضه می شود، در این هنگام قیمت بازار افزایش پیدا می کند
ناحیه مقاومت ناحیه ای است که عرضه بیشتر از تقاضا می شود و در این هنگام قیمت در بازار کاهش پیدا می کند.
به مثال های زیر توجه کنید
در مقاله های سایت بورسا می توانید به مفهوم سطوح حمایت و مقاومت آشنا شوید. این مفاهیم بسیار مهم بوده و شما می توانید با بهره گیری از آن و روش پرایس اکشن، به درآمد خوبی در بازارهای مالی برسید.
- یادگیری تحلیل بازار با استفاده از تشخیص روند ها،قله ها و دره ها
معمولا این قدم توسط معامله گران تشنه معامله جا انداخته می شود. آن ها می خواهند به هر ضرب و زوری که شده سریع وارد بازار شوند.
بدون درک تصویر بزرگ بازار شما نباید به ورود به بازار مالی هدف خود فکر کنید. سوال ها زیر می تواند به شما کمک کند؟
روند بازار چیست؟
تصور شما از حرکت کلان بازار چیست؟
چه مشکلاتی می تواند در تایم فریم فعلی برای شما دردسر ساز باشد؟
شما قبل از باز کردن هر معامله باید این سوال ها را از خود پرسید. خوشبختانه پرایس اکشن می تواند به شما کمک کند تا روند بازار را تشخیص دهید. به قله ها، دره ها و روند ها باید توجه ویژه ای داشته باشید
قله ها و دره ها، ساختار بازار را نمایان می کنند
بازار هیچوقت روی یک خط صاف حرکت نکرده و همیشه شما شاهد زیگزاگ های مختلف هستید
شما می توانید به قدرت، شور و اشتیاق و جهت این قله ها و دره ها نگاه کنید. این نشانه ها، حرکت اصلی بازار را برای شما نمایان می کنند. شما می توانید بر اساس همین داده ها، استراتژی ورود و خروج خود را انتخاب کنید.
از دستور العملهای کلی زیر استفاده کنید:
- قله ها و دره های بالاتر = روند صعودی
- قله ها و دره های پایین تر = روند نزولی
خطوط روند – با وصل کردن دره ها و قله ها که نقاط چرخش بازار هستند نمایان می شوند، به شکل زیر توجه کنید:
با وصل کردن نقاط چرخش بازار و ادامه دادن تا سمت راست نمودار شما می توانید خط روند را رسم کنید که بهترین ابزار برای تشخیص روند است. شما باید تک تک نوسانات بازار و ارتباط با خط روند را زیر نظر داشته باشید.
- با توجه به الگوهای قیمتی، نقاط ورودی را تشخیص دهید
در این مقطع باید شما بتوانید به نمودار را نگاه کرده و تشخیص دهید که آیا روند صعودی بوده یا نزولی. الان شما آماده هستید تا قیمت ها را آنالیز کنید. این کار باید کندل به کندل انجام شده و تمام الگو های قیمتی را پیدا و تحلیل کنید
الگوی کندل پین باری که در تصویر بالا نشان داده شده یکی از الگوهای نموداری پر کاربرد است. شما برای معامله در بازارهای مالی حتما باید الگوهای نموداری را بشناسید. این الگو ها را به عنوان وسیله تحت نظر گرفتن، تحلیل و تفسیر بازارها بدانید.
حد ضرر خود را با دقت بالا تعیین کنید
مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه نقش کلیدی ای در معامله گری در بازارهای مالی بازی می کنند. شما با رعایت این مفاهیم از خودتان در مقابل خودتان محافظت می کنید. کنترل میزان ریسک معامله، از تحلیل هم مهم تر است. خوشبختانه پرایس اکشن راه های زیادی را برای تعیین حدضرر در بازار در اختیار شما قرار داده که برای تصمیم گیری دچار مشکل نشوید. اما در قدم اول شما باید مطمئن شوید که درک درستی از حد ضرر دارید. این نقطه باید با دقت تعیین شود. یکی از اشتباهات متداول معامله گران این است که حد ضرر را بر اساس احساسات تعیین می کنند. احساسات معیار خوبی برای تصمیم گیری در بازار نیست. حد ضرر بر اساس پرایس اکشن و میزان نوسان بازار تعیین می شود نه احساسات.
- تعیین حد سود زمانی که بازار در جهت تحلیل شما حرکت می کند
اول اجازه دهید که دو قدم قبل را یادآوری کنیم
- ورود در نقطه مناسب
- خروج در زمان مناسب وقتی بازار بر خلاف تحلیل شما حرکت می کند
تکه گمشده پازل چیست؟
خروج در زمانی که بازار در جهت تحلیل شما حرکت می کند.
تعیین حد سود به اندازه تعیین حد ضرر اهمیت دارد. بعد از تمام اتفاق ها شما باید در نقطه ای از معامله ای که در سود است خارج شوید. با پرایس اکشن شما برای هر لحظه در بازار برنامه خواهید داشت.
انتظار = (درصد پیروزی × میزان پاداش) – (درصد شکست × میزان ریسک)
درصد شکست همان (1 - درصد پیروزی)
مفهوم انتظار می تواند استراتژی شما را شکل دهد. درصد پاداش به ریسک شما با توجه به نقطه ورود و حد سود و ضرر مشخص می شود. با توجه به این تفاسیر میزان درصد پیروزی و شکست شما با توجه به تجربه و تحقیقات شما تعیین می شود. شما باید تاکتیک خوبی برای ورود و حروج داشته باشید. سه مفهوم مهم برای یادگیری وجود دارد:
- معامله خوب با معادله سود ده فرق می کند
معامله خوب همان معامله ای است که شما نسبت به آن، انتظارات مثبت دارید
- درصد پیروزی شما در هر معامله با توجه به درصد پاداش به ریسک تعریف نمی شود
افراد تازه کار فکر می کنند که با هدف قرار دادن ضریب بالای پاداش به ریسک می توانند انتظارات مثبت بیشتری را تضمین کنند. اما باید بدانید که دصرد پیروزی شما کمتر خواهد بود. با در نظر گرفتن ضریب ریسک به پاداش و آزمون و خطای مناسب می توانید به حد خوبی از آمادگی در معامله با روش پرایس اکشن برسید.
- تمام تصمیمات زندگی خود را با توجه به فرمول انتظارات مثبت بگیرید
- آیا این معامله تاثیر مثبتی در انتظارات مثبت شما دارد؟ اگر آره، پس انجامش دهید
- آیا فرمول انتظار شما با توجه به انجام این معامله مثبت خواهد بود؟ اگر اره. انجامش بدین
- تمرین، تمرین و تمرین
معامله با پرایس اکشن کار ساده و در عین حال پیچیده ای است.شما با تمرین کردن این روش می توانید به راحتی این روش معامله گری را درک کرده و پیاده سازی کنید. هدف اول می تواند این باشد که مهارت های خود در زمینه پرایس اکشن را تقویت کنید و قسمت دوم مربوط به کنترل احساسات می شود که درک شما از بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. وقتی شما شروع به یادگیری کردید عجله برای معامله کردن نکنید. سعی کنید مشاهدات خود را یادداشت کنید . نکته بسیار مهمی که باید در نظر بگیرید این است که فقط یک بازار و فقط یک ابزار معاملاتی را تحلیل کنید. وقتی با این روش احساس راحتی کردید می توانید شروع به معامله به صورت حقیقی بکنید
احساسات خود را مدیریت کنید. به هیچوجه متعصبانه تصمیم گیری نکنید
بالاخره نوبت به باز کردن حساب حقیقی و معامله کردن است. پیاده سازی پرایس اکشن تجربه یادگیری بسیار خوبی است که با حذف کردن احساسات و درآمدزایی همراه است.
اگر به یک بروکر برای شروع معاملات خود نیاز دارید می توانید در بروکر های زیر افتتاح حساب کنید.
مدیریت معاملات
معاملات خودکار، معاملات الگوریتمی، Algo-Trading یا حتی Auto-Trading همه در یک مفهوم ریشه دارند و آن اجرای مجموعه ای از دستورالعمل ها خرید و فروش در زمان و قیمت خاصی است که شرایط آن از قبل در دستورالعمل های کامپیوتری تعریف شده و این دستورات بصورت منسجم و در قالب یک بسته نرم افزاری درون برنامه ای (Plugin یا Script) اجرا میگردد. در معاملات الگوریتمی مجموعه دستورالعملهای تعریف شده بر اساس زمان بندی، قیمت، کمیت یا هر مدل ریاضی دیگری میتواند باشد.
مهمترین دلیلی که معامله گران را به سمت معاملات خودکار هدایت می کند، پرهیز از احساسات در زمان معامله و بکارگیری روشی منطقی و کل نگر است. زیرا در زمان انجام معامله هرچقدر هم معاملهگر منطقی برخورد کند، بازهم ممکن است بخشی از پارامترهای تصمیم گیری را در نظر نگیرد ویا احساسات بر او غالب شود که درنهایت باعث زیان یا حداقل از دست دادن بخشی از سود شود.
با توجه به مطالب فوق اگر بخواهیم به زبان ساده معاملات خودکار را تعریف کنیم، به هر نوع معامله خودکار اعم از اینکه پربسامد (High Frequency Trading – HFT) یا کم بسامد (Low Frequency Trading – LFT) باشد معاملات الگوریتمی میگویند. به عنوان مثال، در یک معامله خودکار حد سود و ضرر در یک الگوریتم چنان تعریف می شود که با رسیدن قیمت به عددی خاصی، یا به درصدی خاص از سود یا زیان، دستور بستن معامله (یا فروش سهم) بصورت خودکار صادر میشود.
اما معاملات الگوریتمی به همین موارد ختم نمیشود و می توان مزایای زیر را در این خصوص برشمرد:
- کم کردن نقش احساسات و انجام معاملات کاملاً منطقی.
- قابلیت پیش تست (Back Test) و ارزیابی استراتژی معاملاتی و بهینه سازی آن پیش از حضور در بازار واقعی.
- حفظ نظم بصورت کاملاً اتوماتیک.
- ایجاد یک روش پایدار معاملاتی برای همه عمر.
- افزایش در سرعت انجام معاملات و پیاده سازی استراتژی های مبتنی بر
- تلفیق با فیلتر نویسی و تنوع در انجام معاملات.
- خوداصلاحی استراتژیها بر اساس اصلاح مقادیر متغیر با استفاده از الگوریتمهای ژنریک.
- معاملات ۲۴ ساعته و صد در صد فعال در بازارهای بین المللی.
طی سالهای اخیر حتی در بازار بورس اوراق بهادار تهران نیز ردپای معاملات الگوریتمی به چشم می خورد اما عمده علاقمندان به این روش معاملاتی را معامله گران ارز، معامله بر اساس احساسات CFD و تجار بازارهای جهانی تشکیل می دهند.
من طیف وسیعی از خدمات را در خصوص معاملات خودکار ارائه می دهیم. از مشاوره الگوریتم نویسی با توجه به حجم سرمایه و ساختار ذهنی معامله گران موسساتی (یا شخصی) تا پیاده سازی و برنامه نویسی آن و اصلاح اکسپرت ها و اندیکاتورهای شما و یا تلفیق آنها در یک الگوریتم ژنتیک.
فیلتر نویسی
طبقه بندی اطلاعات، سرعت دسترسی به آن غربال گری اطلاعات طبقه بندی شده سه عامل مهمی هستند که می توانند نقش بسیار موثری در معاملات سودآور و سرمایه گذاری موفق فعالان بازار بورس اوراق بهادار تهران ایفا کنند.
فرض کنید در بین صدها شرکتی که در بازار بورس اوراق بهادار تهران سهامشان عرضه می شود، به دنبال شرکت هایی هستید که سهامشان دارای یک ویژگی خاص است و به عنوان مثال به دنبال سهامی هستید که صف خرید دارند و یا قیمت امروزشان نسبت به دیروز افزایش چشمگیری داشته است. برای تفکیک این شرکت ها از سایرین، نیازمند فیلتر نویسی در سایت مدیریت فناوری بورس تهران هستید که این قابلیت در بخش دیده بان بازار در سایت www.tsetmc.com در دسترس است.
با استفاده از فیلتر می توانید فقط سطرهایی (نمادهایی) را در دیده بان بازار مشاهده کنید که دارای مشخصات مورد نظر شما باشند. به عنوان مثال می توانید فقط نمادهایی که بیش از ۱۰۰ بار معامله شده اند ویا نمادهایی که دارای صف خرید می باشند ویا نمادهایی که کمتر از حجم مبنا معامله شده اند را نمایش دهید.
موارد فوق تنها چند نمونه از عملکرد فیلتر نویسی در جهت ایجاد یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری است و عملاً دست شما باز است تا هر شرطی که جهت غربالگری می خواهید اعلام کنید توسط فیلتر نویسی به اجرا درآورید.
بطور خلاصه خدمات من در زمینه فیلتر نویسی در بازار بورس اوراق بهادار تهران شامل فروش فیلترهای آماده و فیلتر نویسی سفارشی است که جزئیات آنرا می توانید در جنرال کاتالوگ این وب سایت ملاحظه بفرمایید. همچنین پیشنهاد میکنم:
- هم اکنون جنرال کاتالوگ سایت را دانلود و مطالعه کنید.
- مقالات مرتبط را در وبلاگ این سایت مطالعه فرمایید.
- با پرکردن فرم مشاوره، از فرصت یک جلسه مشاوره رایگان غیر حضوری بهره مند گردید.
همچنین در صورت تمایل می توانید از امکانات آموزشی موجود در منو آکادمی سایت نیز استفاده فرمایید.
روانشناسی بازار چیست؟
برای اینکه به یک تحلیلگر حرفهای تبدیل شوید به ابزارهای زیادی نیاز دارید. یکی از مهمترین ابزارها روانشناسی است. درک روانشناسی بازار یعنی اینکه بفهمید افراد در یک موقعیت معاملاتی ممکن است چه تصمیمهایی بگیرند. این خیلی مهم است که بتوانید احساسات مختلف را در موقعیتهای شناسایی کنید. در این مقاله میخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی بازار (Market Psychology) به رفتارهای غالب و احساسات کل بازیگران بازار در هر مقطع زمانی گفته میشود. روانشناسی بازار رفتار کلی یک بازار را بر اساس عوامل احساسی و شناختی در شبکه توصیف میکند. توجه کنید که این مفهوم را نباید با روانشناسی معاملهگر اشتباه بگیرید. روانشناسی معاملهگر در واقع اثرات روانشناسی در تصمیمگیریهای مالی یک فرد است.
این اصطلاح اغلب توسط رسانههای مالی و تحلیلگران برای توضیح حرکت بازار استفاده میشود و ممکن است در معیارهای دیگر بازار، مانند تحلیل بنیادی توضیح داده نشود.
درک روانشناسی بازار
روانشناسی بازار را میتوان به عنوان یک نیروی قدرتمند در نظر گرفت و ممکن است با اصول یا رویداد خاصی توجیه شود. به عنوان مثال، اگر سرمایهگذاران به طور ناگهانی اعتماد خود به سلامت اقتصاد را از دست بدهند و تصمیم به عقب نشینی از خرید سهام بگیرند، شاخصهایی که قیمتهای کلی بازار را دنبال میکنند، سقوط خواهند کرد. قیمت تک تک سهام بدون توجه به عملکرد مالی شرکتهای پشت آن سهام، همراه با آنها کاهش مییابد.
همچنین احساسات کلی بازار که تاثیرگذار بر روند و رفتار قیمت است را توصیف میکند. به طور کلی افراد به جای اینکه به طور منطقی تصمیم گیری کنند، به شدت تحت تأثیر سوگیریهای شناختی و عاطفی و همچنین غریزه گروهی قرار میگیرند. پس همه اینها نشان میدهد که بازارهای مالی الزاما بر اساس منطقهای اقتصادی و کارآمد حرکت نمیکنند.
ترس، طمع و غریزه گروهی اصطلاحاتی هستند که هنگام بحث در مورد روانشناسی پشت بازارهای مالی زیاد درباره آنها میشنوید. همه تحلیلگران حرفهای میدانند که هرگز نباید نقش احساسات انسانی در بازارهای مالی را دست کم گرفت. بنابراین، نمودار قیمت را میتوان به عنوان جدول زمانی خوش بینی و بدبینی در نظر گرفت. نمودارهای قیمت نشان میدهد که فعالان بازار، چگونه به تغییر انتظارات آینده واکنش نشان می دهند.
طمع، ترس، انتظارات و سرخوشی همگی عواملی هستند که در روانشناسی کلی بازار موثر هستند. تاثیر این حالتهای ذهنی «ریسکپذیری» و «ریسکزدایی» به صورت دورهای (دورههای رونق و رکود در بازارهای مالی)، در گذشته بارها و بارها ثابت شده است.
چرا فرضیه بازار کارآمد از نظر روانشناسی درست نیست؟
فرضیه بازار کارآمد (EMH) در واقع به مفهومی از بازار گفته میشود که هیچ اشارهای به احساسات انسانی ندارد. این فرضیه میگوید که این اطلاعات است که بازار را تحت تاثیر قرار میدهد نه چیز دیگر! طرفداران روانشناسی بازار همیشه این فرضیه را مورد انتقاد قرار میدهند. چرا که این فرضیه دنیایی را توصیف می کند که در آن همه بازیگران بازار منطقی رفتار می کنند و جنبه احساسی بازار را در نظر نمی گیرند. اما روانشناسی بازار می تواند منجر به یک نتیجه غیرمنتظره شود که با مطالعه اصول اولیه قابل پیش بینی نیست. به عبارت دیگر، نظریه های روانشناسی بازار با این باور که بازارها منطقی هستند، در تضاد است.
یک نکته مهم
- در واقع این اصول اولیه است که عملکرد سهام را هدایت میکنند، اما روانشناسی بازار میتواند بر اصول بنیادین غلبه کند و قیمت سهام را به سمتی غیرمنتظره سوق دهد.
روشهای پیشبینی بازار بر مبنای روانشناسی
به طور کلی، دو روش رایج برای انتخاب سهام توسط متخصصان وجود دارد و فقط در یکی از آنها به روانشناسی بازار توجه شده است:
۱. تحلیل بنیادی به دنبال انتخاب سهام برنده با تجزیه و تحلیل مالی شرکت در زمینه صنعت آن است. روانشناسی بازار در این اعداد و ارقام جایگاه چندانی ندارد.
۲. تحلیل تکنیکال بر روندها، الگوها و سایر شاخصهایی که قیمت سهام را بالا یا پایین میکنند، تمرکز میکند. روانشناسی بازار یکی از این عوامل محرک است.
یک مثال جالب: استراتژیهای معاملاتی که بر پایه پیروی از صندوقهای تامینی هستند تا حدی بر پایه مفهوم روانشناسی بازار بنا شدهاند. هدف آنها شناسایی و بهرهبرداری از اختلافات بین پایههای ابزار و درک بازار از آن برای ایجاد سود است.
تحقیقات انجام شده
تا به حال مطالعات زیادی در زمینه تاثیر روانشناسی بازار بر عملکرد و بازده سرمایه گذاری انجام شدهاند. به عنوان مثال آموس تورسکی اقتصاددان و دانیل کانمن روانشناس برنده جایزه نوبل اولین کسانی بودند که فرضیه بازار کارآمد را به چالش کشیدند. به این معنا که آنها این تصور را نپذیرفتند که انسان ها در بازارهای مالی همیشه تصمیمات منطقی را بر اساس اطلاعات در دسترس عموم و مرتبط در قیمت ها اتخاذ میکنند.
آنها در رد این فرضیه، در زمینه اقتصاد رفتاری پیشگام شدند. تئوریها و مطالعات آنها بر شناسایی خطاهای سیستماتیک در تصمیمگیری انسانی متمرکز است. براساس مطالعات آنها بعضی از سوگیریهای شناختی (خطاهای شناختی) مانند ترس از دست دادن، تعصبات بیش از حد و ترس از عملکرد اشتباه تاثیر زیادی در تصمیمگیریهای اقتصادی دارد.
روانشناسی به ما چه می آموزد؟
از آنجایی که بازیگران بازار انسان هستند، بازارها بهعنوان مجموعهای از انتخاب انسانها میتوانند رفتار دستهجمعی یا به عبارتی خرد جمعی و سایر تمایلات غیرمنطقی مانند فروش وحشتناک و غیرمنطقی را نشان دهند که منجر به حبابهای قیمت دارایی میشود. بنابراین مهمترین چیزی که روانشناسی بازار به ما یاد میدهد این است که بازارها همیشه کارآمد یا منطقی نیستند.
یک نکته مهم دیگر این است معاملهگران همچنین میتوانند به طور جمعی یک پاسخ شرطی را تجربه کنند، این رفتار جمعی را لنگر انداختن (ثابت نگه داشتن قیمت در یک سطح) مینامند. بنابراین اگر یک سطح مقاومت یا حمایت در گذشته ایجاد شود، میتواند یک لنگر مشترک ایجاد کند که در همان سطوح در آینده با مقاومت یا حمایت مواجه شوند.
چگونه می توانید از روانشناسی به نفع خود استفاده کنند؟
اگر کمی بیشتر مطالعه کنید میتوانید تشخیص دهید که چه زمانی روانشناسی بازار، احساساتی مانند ترس یا طمع منجر به شرایط بیش از حد فروش یا خرید بیش از حد می شود. در این شرایط شما میتوانید معاملات خلاف رفتار بازار انجام دهید. به این معنا که زمانیکه دیگران در حال فروش سنگین هستند شما خرید کنید. یا زمانی که دیگران در حال خرید هیجانی هستند شما اقدام به فروش کنید. البته نباید فراموش کنید که خرید و فروش دارایی مستلزم شناخت نقطه مناسب ورود یا خروج است. همچنین تحقیقات میتواند به شما کمک کند تا زودتر وارد روند بشوید، اما بعد از اینکه قیمت دارایی از پارامترهای بنیادی( ارزش ذاتی) عبور کرد، تعقیب روندها مطلوب نیست.
در کدام بازارها حضور دارد؟
میتوان گفت روانشناسی بازار برای همه طبقات دارایی، از سهام و اوراق قرضه تا فارکس، نرخ بهره و ارزهای دیجیتال اعمال میشود.
چگونه می توان روانشناسی بازار را اندازه گیری کرد؟
چندین شاخص از احساسات بازار وجود دارد که می توان با کمک آنها تا حدی مفهوم روانشناسی را اندازهگیری کرد. شاخصی مانند VIX که سطح ضمنی ترس یا طمع را در بازار اندازه گیری می کند. ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی همچنین می توانند برای آشکارسازی احساسات در بازار بر اساس عملکرد و حجم تاریخی قیمت استفاده شوند.
روانشناسی بازار با استفاده از تحلیل تکنیکال
به طور کلی تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت را بررسی و تحلیل میکند تا الگوهایی را بیابد که بیانگر تداوم روند یا تغییر روند جاری باشند. تحلیلگران بازار سرمایه معتقدند که این الگوها نتیجه روانشناسی بازار است. بنابراین، نمودار قیمت را می توان به عنوان نمایش گرافیکی از احساساتی مانند ترس، حرص، خوش بینی و بدبینی و رفتار انسانی مانند غریزه گروهی در نظر گرفت. نمودارهای قیمت نشان می دهد که فعالان بازار چگونه به انتظارات آینده بازار واکنش نشان می دهند.
در واقع، اصول روانشناسی بازار، زیربنای انگیزههای تحلیل تکنیکال است. یک استراتژی معاملاتی که فرصتها را با تجزیه و تحلیل روندهای قیمت و حجم تاریخی شناسایی میکند.
معامله گران و سرمایهگذاران به دلایل مختلفی تمایل دارند به سطوح قیمت رند روانی گرایش پیدا کنند. به این دلیل که این قیمتها در گذشته قابل توجه بودهاند و معاملهگران میدانند که احتمالا دوباره نیز این قیمتها مورد توجه فعالان بازار خواهند بود. فعالان بازار اغلب انتظارات آینده را بر اساس آنچه در گذشته اتفاق افتاده است میسنجند. اگر سطح حمایتی در گذشته شکل گرفته باشد، معاملهگران ممکن است تصور کند که دوباره حمایت قوی ارائه خواهد کرد.
مناطق حمایت و مقاومت توسط تحلیلگران تکنیکال برای مطالعه قیمتهای گذشته و پیشبینی حرکات بازار آتی مورد استفاده قرار میگیرند. این مناطق را میتوان با استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال ساده، مانند خطوط افقی یا خطوط روند یا با اعمال شاخصهای پیشرفتهتر، مانند ابزار فیبوناچی ترسیم کرد. روانشناسی بازار نقش اصلی را در حرکت قیمت یک ابزار خاص ایفا می کند. زیرا معاملهگران و سرمایهگذاران گذشته را به یاد میآورند، به شرایط متغیر واکنش نشان میدهند و حرکت بازار آینده را پیش بینی میکنند. دانستن اینکه بازار به چه چیزی فکر میکند بهترین راه برای این است که بفهمیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
جمع بندی
در نهایت، روانشناسی بازار، تأثیر مستقیمی در سرمایهگذاری افراد در بازار بورس و سهام داشته و خواهد داشت. همچنین احساسات کلی بازار که روی روند و رفتار قیمت تاثیرگذار هستند را توصیف میکند. روانشناسی بازار میگوید انسانها به جای اینکه به طور منطقی تصمیم گیری معامله بر اساس احساسات کنند، به شدت تحت تأثیر سوگیریهای شناختی و عاطفی و همچنین غریزه گروهی قرار میگیرند. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا شما هم تجربهای در زمینه روانشناسی بازار دارید؟ لطفا در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
سوالات متداول
روانشناسی بازار (Market Psychology) به رفتارهای غالب و احساسات کل بازیگران بازار در هر مقطع زمانی گفته میشود. روانشناسی بازار رفتار کلی یک بازار را بر اساس عوامل احساسی و شناختی در شبکه توصیف میکند. توجه کنید که این مفهوم را نباید با روانشناسی معاملهگر اشتباه بگیرید. روانشناسی معاملهگر در واقع اثرات روانشناسی در تصمیمگیریهای مالی یک فرد است.
اگر کمی بیشتر مطالعه کنید میتوانید تشخیص دهید که چه زمانی روانشناسی بازار، احساساتی مانند ترس یا طمع منجر به شرایط بیش از حد فروش یا خرید بیش از حد می شود. در این شرایط شما میتوانید معاملات خلاف رفتار بازار انجام دهید. به این معنا که زمانیکه دیگران در حال فروش سنگین هستند شما خرید کنید. یا زمانی که دیگران در حال خرید هیجانی هستند شما اقدام به فروش کنید.
روانشناسی معامله گری در بورس
به عقیدهی تمامی بزرگان عرصه ترید و معاملهگری، داشتن یک ذهن قوی برای این کار از داشتن تمامی دانشهای تحلیلی اهمیت بیشتری دارد. چه بسا هستند بسیاری از افراد مختلف که با کوله باری از آموختههای گوناگون و تکنیکهای مختلف به این وادی گام نهاده اما به علت عدم تسط بر روان خود و آشنا نبودن با روانشناسی معاملهگری خیلی زود مجبور به قبول شکست شده و این کار را رها کردهاند. در این مقاله به روانشناسی معامله گری در بورس خواهیم پرداخت و به نکاتی اشاره خواهیم کرد که میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
روانشناسی معاملهگری یک مهارت روانی اکتسابی
برای رسیدن به موفقیت در بازارهای مالی سه موضوع اکتسابی وجود دارد که باید انها را آموزش دید و فرا گرفت:
- مدیریت ریسک و سرمایه
- استراتژی معاملاتی
- روانشناسی معامله یا معامله گری
تکنیکها و دانش روانشناسی معاملهگری و به عبارتی داشتن یک ذهن قوی و حرفه ای، تفاوت یک تحلیلگر و یک معاملهگر را مشخص میکند.
یک تحلیلگر با روشهای تحلیلی سعی می کند که روند آتی یک سهم را پیش بینی کند و خوب اگر تحلیلش با خطا مواجه شود هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد، اما یک معاملهگر میتواند با یک تصمیم اشتباه (که میتواند نه از روی تحلیل بلکه از روی هیجانات و احساسات باشد) ضررهای سنگینی را به بار آورد. اینجاست که روانشناسی معاملهگری مطرح میشود و در واقع تفاوت معامله گری و تحلیلگری در همین روانشناسی معامله و مسائل روانی است.
در واقع ما برای تحلیل گری نیازی به دانش روانشناسی معاملهگری نداریم اما برای معاملهگری این روان، اعصاب و احساسات معامله گر هست که می تواند در معاملات او اختلال ایجاد کند و مانع اجرای درست آموختههای او شود.
در ادامه شما را با مهمترین احساسات انسانی آشنا خواهیم کرد که در معاملات ما اختلال ایجاد کرده و باعث ضرر و زیان ما میشوند. در هر بخش راهکاری برای مدیریت و حذف این احساسات از معاملات ارائه شده است.
احساس زیان گریزی در روانشناسی معامله
زیان گریزی در روانشناسی معامله گری در بورس چیست؟ یکی از موارد مهم در روانشناسی معاملهگری در بورس و دیگر بازارهای مالی احساسی به نام زیان گریزی است. احتمالاً شما با مفهوم حد ضرر آشنا هستید و میدانید که حد ضرر در یک استراتژی معاملاتی یکی از ارکان اساسی محسوب میشود. همگی میدانیم به محض اینکه قیمت سهم به حد ضرر رسید باید سهم را فروخت، در حالی که معمولا حس زیان گریزی این اجازه را به تریدر یا معاملهگر نخواهد داد.
او سهم خود را به امید اینکه شاید قیمت برگردد (بر خلاف این که حد ضرر را از ابتدا مشخص کرده بود) نمیفروشد و بعد از این داستان احتمالاً قیمتهای بسیار پایینتر خواهد رفت و همین تعلل برای فروش و دادن اجازهی رشد به ضرر باعث خواهد شد که بسیاری از معاملهگران در بازارهای مالی دچار ضررهای سنگینی شوند که تماماً برمیگردد به احساس زیان گریزی انسان.
آدمی به صورت طبیعی از ضرر و زیان فراری است و به خیال اینکه تا وقتی که سهم را به فروش نرسانده است ضرر نکرده است، از این کار اجتناب میکند و به حد ضرر خودش پایبند نخواهد بود. در واقع شما با فروش سهم در حد ضرر، ضرر را قبول میکنید، پس حس زیان گریزی انسان جلوی این کار را میگیرد. علیرغم اینکه اکثر اساتید بزرگ در زمینه معاملهگری، بر داشتن حد ضرر و رعایت آن تاکید دارند، باز هم شاهد هستیم افراد زیادی به علت آشنا نبودن با احساس زیان گریزی، به دام این احساس میافتند و به حد ضرر خود پایبند نیستند.
راه کار:
برای غلبه بر این احساس فقط باید آن را بشناسید! همین شناخت کافی است که به دام آن گرفتار نشوید. اگر متن بالا را مطالعه کردهاید، از این به بعد میتوانید این احساس را در معاملات خود کنترل کنید.
احساس ترس در معاملات
در قسمت قبل در مورد زیان گریزی صحبت کردیم و دیدیم که این احساس میتواند باعث عدم رعایت حد ضرر در معاملات یک تریدر شود. یکی دیگر از احساسات غالب در فطرت انسانی که باعث میشود یک معاملهگر نتواند از دانش خود به درستی بهره گیرد احساس ترس است. ترس به صورتها و شکلهای مختلف میتواند در معاملات یک معاملهگر ظاهر شود و باعث اختلال در روند صحیح معاملات شود.
یکی از انواع ترس در واقع ترس وارد نشدن به معامله برای جلوگیری از ضرر احتمالی است.
در واقع در این حالت معامله گر از ترس اینکه ضرر نکند، به یک معامله وارد نمی شود و فرصتهای خوبی را از دست میدهد. یا برای مثال با دیدن دو کندل منفی، شخص شروع به خیال پردازی میکند و سهم را در قیمتهای بسیار پایین تصور میکند و همین تخیلات و ترسها، او را از وارد شدن به معامله باز می دارد.
در واقع این ترس نیز به نوعی از همان حس زیان گریزی انسان نشات میگیرد. انسان به صورت ذاتی از ضرر گریزان است و در هنگامی که هیچ معاملهی بازی ندارد (هیچ سهمی ندارد) این ترس و زیان گریزی باعث میشود که موقعیتهای مناسبی را از دست بدهد.
راه کار:
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
به علت تعللهای زیاد و وسواس زیاد در انجام معامله، معمولا این افراد نمیتوانند معاملات معامله بر اساس احساسات خوبی داشته باشند. برای رهایی از این مشکل، یک معاملهگر اولا باید به صورت ذاتی ریسک پذیر باشد. این یک چیز اکتسابی نیست. اگر شما هیچ ریسک پذیری در وجود خود ندارید این حرفه بدرد شما نمیخورد. در وهله بعدی باید سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا برده و بر اساس یک استراتژی مشخص از قبل تعیین شده (مانند یک ربات) معاملات خود را انجام دهید.
احساس انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس (پدیدهی زنجیرهی ضرر)
در میان افرادی که معاملهی خودشان را با ضرر میبندند (حد ضرر را رعایت میکنند) هستند افرادی که بلافاصله میخواهند ضرر خود را جبران کنند و به نوعی از بازار انتقام بگیرند!
یک پدیدهای وجود دارد به نام زنجیره ضرر که باعث میشود معاملهگر ضررهای متوالی را به علت عجله در انجام معاملات متحمل شود.
توصیه خیلی ساده تریدرهای بزرگ به این دسته از معامله گرها این است که بعد از انجام یک معامله زیان ده به هیچ عنوان تا مدتی حق ندارند معامله انجام دهند. علت این امر آن است که معمولاً وقتی که یک معامله گر یک معامله زیانده را پشت سر گذاشته است، از نظر ذهنی توانایی درست تحلیل بازار را ندارد و در ذهن خود به دنبال یک نوع انتقام گیری از بازار است و همین احساس باعث میشود که تصمیمات هیجانی و تحلیلهای نادرست داشته باشد و در نهایت معامله بعدی او نیز با ضرر همراه باشد.
نتیجهگیری
بنابراین عجله در انجام معاملات برای جبران ضررهای قبلی سمی مهلک برای یک معاملهگر هست که می تواند باعث زنجیرهی ضرر برای یک معاملهگر شود. در روانشناسی معامله گری در بورس تا حدی که ممکن است دیگر نتواند زیانهای پشت سرهم خود را جبران کند. بنابراین به یاد داشته باشید بعد از هر معامله زیانده به جای اینکه به معامله جدید دست بزنید به دنبال چرایی ضرر معامله قبلی خود باشید، کمی از بازار فاصله بگیرید و با ذهنی پاک به انجام معاملهی بعدی بپردازید.
غرور معاملهگری در روانشناسی معامله در بورس
یکی دیگر از احساسات منفی در یک معامله گر غرور معامله گری است. غرور معامله گری یک نوع غرور کاذب است که در طی انجام معاملات سودآور در یک فرد به وجود می آید. همه ما احتمالا این حس را تجربه کرده ایم، زمانی که چندین معامله موفق انجام دادهایم و خوشحال از سودهای عالی، قند در دلمان آب میشد! در آن زمانها احتمالا با خودمان گفتیم که دیگر کار تمام است و دست بازار رو خواندهام و دیگر ضرر نمیکنم. اما بعد از چند مدت ورق برگشته و سودها را به بازار پس دادهایم و روی دور ضرر کردن افتادیم!
فرد ممکن است به علت این غرور کاذب دست به کارهایی بزند که ریسک بالایی دارد و همین موضوع باعث فراموش شدن اصل اول سرمایه گذاری یعنی حفظ سرمایه شود و در نهایت منجر به ضرر سنگینی برای یک معاملهگر شود.
هر جا که گمان کردید معاملات شما سودهای خوبی را به شما هدیه داده است، به جای اینکه دچار غرور معاملهگری شوید، بروید و ببینید چه چیزی باعث سود شما بوده است و آیا این سود بر اساس تحلیل شما بوده است یا بر اساس یک تصادف! اگر هم بر اساس تحلیل شما بوده است همچنان قانون احتمالات در بازار سرمایه را از یاد نبرید.
هیچ تحلیلگر با تجربهای با قطعیت سخن نمیگوید و همواره احتمالات را در نظر میگیرد. بورس بازی احتمالات است، بنابراین میتواند همواره تحلیل شما درست نباشد. شاید باید عمیقتر به این مسئله نگاه کنیم اما در همین قدر کفایت میکند که بدانیم نه معاملات پرسود همیشه پا بر جا خواهد ماند و نه معاملات زیان ده، تنها چیزی که در واقع برای ما میماند برآیند این سود و زیانها است که باید در بلند مدت بررسی شود و بازدهی معاملات ما در بازار مورد موشکافی قرار بگیرد.
در معامله گری بسیار مهمه که دچار غرور کاذب نشیم. چون دقیقا همان موقعی که فکر میکنید دست بازار برای شما رو شده است، بازار چنان درسی به شما میدهد که تا همیشه در یادتان باقی خواهد ماند. نه سودها و نه ضررها نباید تعادل روانی شما را بر هم بزند.
بورس بازی احتمالات
در قسمت قبل در مورد غرور معامله گری صحبت کردیم. دیدیم که غرور کاذب در معامله گری میتواند باعث به خطر افتادن سرمایهی یک سرمایهگذار شود و ریشه ایجاد این غرور در یک معاملهگر این موضوع است که او فراموش میکند که در بورس احتمالات حاکم است و هیچ تحلیلی با قطعیت نمیتواند اعلام روند آتی یک سهم چگونه است.
بنابراین احتمالات بر بازار همیشه حاکم است و درک این احتمالات یکی از سختترین مباحث موجود در روانشناسی معامله گری در بورس است.
در اینجا بازی احتمالا در بورس را بیان خواهیم کرد:
📝 فرض کنید من چشم بسته و کاملا تصادفی یک سهمی را خریداری میکنم، واضح است که با احتمال 50 درصد سود خواهم کرد و با احتمال 50 درصد ضرر، چون قیمت به هر حال یا افزایش میابد یا کاهش. در تحلیل سهام ما به کمک اطلاعات، الگوها و تکنیکهای اثبات شده، این تعادل احتمالات را به نفع سود بر هم میزنیم.مثلا اگر به جای اینکه چشم بسته یک سهم را انتخاب کنیم، سهمی را انتخاب کنیم که از نظر تکنیکالی روی خط حمایت قرار دارد، در این صورت دیگر آن احتمال 50/50 به هم خورده است و تبدیل میشود به مثلا 60/40، یعنی با احتمال 60 درصد سود میکنیم با احتمال 40 درصد ضرر (زیرا در گذشته سهمی که روی حمایت بوده است با احتمال 60 درصد رشد کرده است)، یعنی اگر من معامله بر اساس احساسات 10 معامله با این استراتژی انجام دهم، در 6 معامله سود خواهم کرد و در 4 معامله ضرر، پس برایند معاملات من سودآور خواهد شد. این کل داستان بازی احتمالات در تحلیل بورس است.✅
همچنین احتمالا مقاله روانشناسی بازار بورس برای شما جالب خواهد بود.
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
فومو FOMO یا ترس از دست دادن در معاملات چیست؟
فومو (FOMO) یا ترس از دست دادن، یک عبارت جدید است اما در ذات زندگی ما ریشه پیدا کرده است. این پدیده یک پدیده در عصر دیجیتال مدرن است. این سندروم ۶۹ درصد از افراد هزاره جدید را تحت تاثیر قرار میدهد و تاثیر قابل توجهی در شیوههای معاملهگری مدرن ایجاد کرده است.
به عنوان مثال، ترس از دست دادن میتواند منجر به ورود به معاملات بدون تامل کافی یا بستن معاملات در لحظات نامناسب شود , این اتفاق تنها به این دلیل رخ میدهد که معاملهگران تصور میکنند دیگران نیز مانند آنها عمل میکنند. معاملهگرانی که دچار این سندروم میشوند، گاهی به خاطر تحقیق کم و یا رفتار گلهای، سرمایه خود را به خطر میاندازند. در برخی مواقع، هنگامی که بازار در حال رشد است، بسیاری از افراد از ترس اینکه از رشد سریع بازار عقب نمانند، دچار این احساس میشوند که باید سریعا وارد بازار شوند.
در این مقاله، به دنبال ایجاد درکی بهتر در مورد FOMO، دلایل بوجود آمدن این احساس و چگونگی تاثیرگذاری آن بر موفقیت معاملهگران هستیم. همچنین با مثالهای مشخص سعی میشود به معاملهگران توضیح داده شود سندروم ترس از دست دادن چگونه میتواند بر احساسات یک معاملهگر روزانه تاثیر گذاشته و تصمیمات وی را هدایت کند. موضوعاتی که در اینجا قصد توضیح دادن آنها را داریم عبارتاند از:- FOMO در معاملهگری چیست؟
- ویژگیهای یک معاملهگری که دچار فومو شده است چیست؟
- چه عواملی فومو را فعال میکند؟
- معاملهگری فومو در مقابل معاملهگری منضبط
- تجربیات معاملهگران بزرگ از فومو
- نکاتی برای غلبه بر فومو
FOMO در معاملهگری چیست؟
فومو یا ترس از دست دادن فرصتهای بزرگ در بازار، یک مشکل مشترک در بازارهای مالی است که بسیاری از معاملهگران در طول کار خود آن را تجربه خواهند کرد. فومو میتواند بر همه تاثیر بگذارد، از معاملهگران تازهکار و خرد تا معاملهگران حرفهای.
در عصر مدرن، رسانههای اجتماعی به ما دسترسی بیسابقهای داده است و همین موضوع FOMO را به یک پدیده رایج تبدیل کرده است. سندروم ترس از دست دادن هنگامی رخ میدهد که معاملهگران، موفقیت سایر معاملهگران را میبینند. این امر منجر به توقعات بیش از حد، فقدان چشمانداز طولانی مدت، اعتماد به نفس بیش از حد زیاد و یا بیش از حد کم و عدم رغبت به صبوری میشود.
احساسات یک نیرو محرکه اساسی برای ترس از دست دادن است. در صورت عدم کنترل احساسات، معاملهگران به سمت غفلت از استراتژی معاملاتی میروند و به سادگی مدیریت ریسک را فراموش میکنند.
احساسات رایجی که در معاملهگری به فومو کمک میکند عبارت است از: طمع، ترس، هیجان، حسادت، بیصبری، اضطرابچرخه فومو هنگام معاملهگری
ویژگیهای یک معاملهگر که دچار FOMO شده است چیست؟
معاملهگرانی که طبق سندروم فومو عمل میکنند، عموما رفتارهای مشابهی دارند و مجموعه مشخصی از پیشفرضها تصمیمات آنها را هدایت میکند. در زیر لیستی از ویژگیهای یک معاملهگر که دچار سندروم فومو شده، آمده است:
چه عواملی ترس از دست دادن را فعال میکند؟
فومو یک احساس درونی است، اما احساسی است که میتواند از طیف وسیعی از شرایط سرچشمه گیرد. برخی از عوامل خارجی که میتواند منجر به ایجاد احساس FOMO در یک معاملهگر شود، عبارتاند از:
- بازارهای ناپایدار: فومو محدود به بازارهای صعودی نیست. هنگامی که بازارها در هر جهت حرکت سریعی را تجربه میکند، میتواند منجر به تشویق سرمایهگذاران برای ورود به معامله باشد. حتی یک معامله فروش.
- به دست آوردن پیروزیهای بزرگ: سرخوشی ناشی از پیروزیهای بزرگ به راحتی میتواند معاملهگران را فریب بدهد. البته ممکن است پیروزیهای بزرگ در معاملات برای مدتی ادامه داشته باشند اما برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
- شکستهای مکرر: ممکن است معاملهگران در یک چرخه معیوب قرار بگیرند: ورود به معامله، ترسیدن، بستن معامله، ورود به معامله جدید. این اتفاق به خاطر بروز اضطراب و ناامیدی رخ میدهد و در نهایت منجر به ضررهای هنگفت میشود.
- اخبار و شایعات: شایعات میتواند به احساس از دست دادن فرصتهای خوب دامن بزنند.
- رسانههای اجتماعی: در شبکههای اجتماعی به نظر میرسد همه در حال برنده شدن هستند. ترکیب معامله و شبکههای اجتماعی بسیار سمی است. توصیه میکنیم از رسانههای اجتماعی تنها برای آگاهی از اتفاقات جدید و الهام گرفتن برای معاملات جدید استفاده کنید نه یک ابزار برای برنامهریزی قطعی.
از آنجایی که فومو بر افراد تاثیر میگذارد، میتواند بر بازارها نیز تاثیر بگذارد. بازارها بوسیله معاملهگران در حال حرکت هستند و اگر جمع کثیری از معاملهگران تحت تاثیر یک احساس قرار بگیرند، بازار نیز از این احساسات تاثیر میپذیرد.
نمودار بالا، شاخص S&P 500 را نشان میدهد در این نمودار به خوبی چگونگی حرکت بازار متناسب با احساسات معاملهگران مشاهده میشود. وقتی مردم به دلیل FOMO وارد بازار صعودی میشوند، این بازارها به سرعت چهش میکنند. پس از افزایش شدید، شاهد یک سقوط هستیم. افرادی که آخر از همه وارد شدند، ضرر و زیان افرادی که زودتر وارد شدهاند را خریداری میکنند.معاملهگری فومو در مقابل معاملهگری منضبط
همانطور که در بالا بررسی شد، بسته به شرایط موجود و عوامل دخیل در تصمیمگیری یک معاملهگر، روند انجام معاملات میتواند متفاوت باشد. در اینجا به مقایسه یک معاملهگر تحت تاثیر ترس از دست دادن و یک معاملهگر منضبط می پردازیم. با دانستن این تفاوتها راحتتر میتوانیم مشخص کنید که آیا تحت تاثیر فومو هستید یا خیر.
تجربیات معاملهگران بزرگ از فومو
در اینجا تجربیات معاملهگران سایت DAILYFX در مورد سندروم ترس از دست دادن را با شما به اشتراک میگذاریم:
- پیتر هنکس، تحلیلگر ارشد: «بر اساس استراتژی خود معامله کنید، نه احساسات خود»
- کریستوفر وکیو، استراتژیست ارشد: «استراتژی بریزید و اجرا کنید. به برنامه خود بچسبید و طمع نکنید.»
- ایلای اسپیواک، استراتژیست ارشد ارزها: «تصمیمات معاملهگری باینری (خرید یا فروش) نیست. گاهی هیچ کاری نکردن بهترین معاملهای است که میتوانید بکنید»
- جیمز استنلی، استراتژیست تکنیکال: «اگر با ترس از دست دادن مقابله نکنید و آن را تعدیل نکنید، آن با شما مقابله خواهد کرد»
- پل رابینسون، استراتژیست ارز: «هیچ معاملهای نمیتواند شما را بسازد یا نابود کند. اگر یک فرصت را از دست دادید، همیشه یک فرصت دیگر وجود دارد.»
نکاتی برای غلبه بر ترس از دست دادن
برای غلبه بر فومو باید آگاهی بیشتری از خود داشته باشیم و اهمیت نظم و انضباط و مدیریت ریسک در معاملات را درک کنیم. اگرچه هیچ راهحل سادهای برای جلوگیری از تاثیر احساسات بر معاملات و توقف فومو وجود ندارد اما تکنیکهای مختلفی وجود دارد که میتواند به معاملهگران کمک کند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و معاملات بهتری داشته باشند.
در اینجا چند نکته آورده شده است تا به شما در مدیریت ترس کمک کند:- همیشه فرصت معامله دیگری وجود دارد. فرصتهای معاملاتی مانند اتوبوس هستند. همیشه یکی دیگر وجود دارد. البته ممکن است موقعیت بعدی به سرعت رخ ندهد اما این فرصتها ارزش انتظار کشیدن را دارند.
- همه در یک موقعیت هستند. درک این نکته که بسیاری از معاملهگران در همان جایی هستند که ما قرار داریم، باعث میشود که FOMO شدت کمتری پیدا کند.
- به یک برنامه معاملاتی پایبند باشید. هر معاملهگر باید استراتژی خود را بداند و یک طرح معاملاتی برای خود ایجاد کند؛ سپس به آن پایبند باشد. این تنها راه برای موفقیت در طولانی مدت است.
- حذف احساسات از معاملات مهم است. بیاموزید که احساسات خود را کنار بگذارید. یک طرح معاملاتی به شما کمک میکند و اعتماد به نفس شما را در معاملات افزایش میدهد
- معاملهگران فقط باید سرمایهای را به کار گیرند که توانایی از دست دادن آن را دارند. اگر بازار به طرز غیر منتظرهای حرکت کند، معاملهگران میتوانند از حد ضرر برای کاهش ضرر و زیان خود استفاده کنند.
- شناخت بازارها ضروری است. معاملهگران باید تحلیل خود را داشته باشند و با استفاده از این اطلاعات، معامله کنند.
- نمیتوان از بروز FOMO اجتناب کرد اما میتوان آن را کنترل کرد. داشتن استراتژی و رویکردهای مناسب، میتواند از افتادن در دام ترس از دست دادن جلوگیری کند.
- داشتن یک ژورنال معاملاتی روزانه میتواند بسیار مفید باشد. بیعلت نیست که موفقترین معاملهگران از این ژورنالها استفاده میکنند.
توجه داشته باشید که غلبه بر فومو یک شبه رخ نمیدهد بلکه نیازمند یک روند مداوم است. این مقاله تنها نقطه شروع است. شما باید با مطالعه بیشتر در طی زمان، توانمندی خود برای کنترل احساسات در طی معاملات را افزایش دهید.
دیدگاه شما