نکته قابل توجه؛ در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازهگیری میکنند.
حاشیه سود یا مارجین به زبان ساده
حاشیه سود، (Profit margin) نسبتی است، که بهوسیله آن، سودآوری هر دلار (یا هر ریال) از فروش را، محاسبه میکنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم میکنند. به عبارتی دیگر حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته میشود، یکی از نسبتهای سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست میآید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینههای شرکت، از جمله هزینههای عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینههای مالیاتی، از کل درآمد به دست میآید.
حاشیه سود به شکل درصدی بیان میشود و به عبارتی مشخص میکند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست میآورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب میکند.
نکته قابل توجه؛ در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازهگیری میکنند.
اولین معیار مورد توجه سرمایه گذاران
میزان سود خالص یک شرکت، اولین معیاری است که بیشتر سرمایهگذاران در رابطه با سوددهی شرکت، مدنظر قرار میدهند، ولی توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت، ارائه نخواهد داد.
در مقابل نسبتهای حاشیه سود، بجای برآورد کردن میزان داراییها، سهام و سرمایهگذاریهای شرکت، مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، داراییها و سرمایهگذاریها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار میدهد.
حاشیهها به بیان ساده، عوایدی هستند، که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت، بیان میشوند. این درصد، سهامداران و سرمایهگذاران را قادر میسازد، که سوددهی شرکتها را به مقایسه بگذارند.
انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آنها
- انواع اصلی حاشیه سود یا مارجین کدامند؟
- حاشیه سود ناخالص
- حاشیه سود عملیاتی
- حاشیه سود خالص
حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم میتوان آنها محاسبه کرد.
حاشیه سود ناخالص (GROSS PROFIT MARGIN)
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست میآید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده میکنیم:
Gross Profit Margin = Gross Profit / Revenue *100
حاشیه سود عملیاتی (OPERATING PROFIT MARGIN)
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست میآید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار میگیرد.
سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینههای عملیاتی(عمومی، اداری، توزیع، بازاریابی و فروش) اشاره دارد.نسبت سود عملیاتی به فروش همان حاشیه سود عملیاتی میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و بیانگر این است که هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است.
برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده میکنیم:
Operating Profit Margin = Operating Profit / Revenue x 100
حاشیه سود خالص (NET PROFIT MARGIN)
حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست میآید و یکی از پر کاربردترین نسبتهای مالی است که تحلیلگرهای مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمدهای شرکت مورد ارزیابی قرار میدهند.
به عبارتی، نسبت سود سرمایهگذاری مارجین خالص به فروش نیز همان حاشیه سود خالص میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای غیرعملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینههای شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است. سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی (مانند درآمدها و هزینههای مالی، سود و زیان فروش داراییها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست.
روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:
Net Profit Margin = Net Income / Revenue x 100
کاربردها و تحلیل حاشیه سود و مارجین
حاشیه سود نسبتی مفید است که میتواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبههای عملکرد مالی یک شرکت کمک کند.
در سطح ابتدایی، حاشیه سود پایین میتواند این طور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی درفروش تجربه کند، حاشیه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی و یا حتی منفی به منجر میشود.
حاشیه سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال اگر حاشیه سود شرکتی کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینههایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگه داشتن هزینه هاست. این امر مستلزم آن است تا هزینهها بهتر تحت کنترل قرار گیرد. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیافتد، مثلاً شرکت به نسبت فروشش موجود کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی را استخدام کرده و یا در فضای بیش ازحد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست. از طرف دیگر حاشیه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد.
حاشیه سود همچنین میتواند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص کند. به طور مثال حاشیه سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
محدودیتهای حاشیه سود
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیتها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است. به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالی که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همین طور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند.
نکته، محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
توضیحات مدیر مالی در مورد مارجین
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینههای آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینهها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینههای خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
بهطورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله حسابداری مالی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
مایکرو استراتژی، شایعه کال مارجین شدن را تکذیب کرد
بر اساس گزارش رویترز در روز چهارشنبه، بزرگترین سرمایهگذار بیتکوین، شرکت آمریکایی مایکرو استراتژی اعلام کرد که بر خلاف شایعات در مقابل وام ۲۰۵ میلیون دلاری بیتکوین که در ماه مارس گرفته بود، کال مارجین (Margin Call) نشده است.
کال مارجین وضعیتی است که در آن وامگیرنده باید وجوه بیشتری را در قبال قرضی گرفته متعهد شود تا از ورود میزان ضرر به وجه وام گرفته شده جلوگیری کند.
سیانبیسی روز سهشنبه گزارش داد که سرمایهگذاران نگران هستند که مایکرو استراتژی، که ۴ میلیارد دلار روی بیتکوین سرمایهگذاری کرده است، در صورت مواجهه با کال مارجین، مجبور شود برخی از داراییهای بیتکوین خود را نقد کند. این شرکت به درخواست سیانبیسی برای اظهار نظر قبل از انتشار آن گزارش پاسخ نداد.
مهمترین ارز دیجیتال جهان در ریزش شدید بازار کریپتو در بامداد روز سهشنبه برای مدت کوتاهی به زیر 21000 دلار سقوط کرد. سهام مایکرواستراتژی، از ابتدای سال تاکنون بیش از 70 درصد سقوط کرده است.
وام سنگین مایکرو استراتژی از سیلورگیت
در ماه مارس، مایکرو استراتژی ۲۰۵ میلیون دلار به عنوان وام سه ساله از بانک متمرکز بر رمزارز سیلورگیت (Silvergate) وام گرفت تا بیت کوین بیشتری بخرد و از داراییهای بیت کوین خود برای تضمین وام استفاده کند.
در 31 مارس، مایکرواستراتژی 129218 بیت کوین در اختیار داشت که با میانگین قیمت 30700 دلار خریداری شده بودند. این شرکت بزرگترین سرمایهگذار شرکتی بیت کوین است.
مدیر ارشد مالی مایکرواستراتژی قبلاً در ماه مه تاکید کرد که اگر بیت کوین به زیر 21000 دلار سقوط کند، ممکن است باعث ایجاد کال مارجین شود. این شرکت در ایمیلی به رویترز به این شایعه پاسخ داد: «حتی با وجود اینکه قیمت بیت کوین شدیداً ریزش داشته است، مایکرواستراتژی در برابر وام سیلورگیت «کال مارجین» نشده است.»
لیکویید شدن یا کال مارجین چیست؟ اشتباه بزرگ معامله گران
لیکویید شدن یا کال مارجین شدن اتفاقی ناخوشایند برای هر معامله گری است که ممکن است با آن مواجه شود. فرایند لیکویید شدن که در واقع باعث محدودیت دسترسی کاربر به حساب معاملاتی اش می شود در بازارهای فیوچرز، مارجین و سایر معاملات لوریج دار اتفاق می افتد. در ادامه به مفهوم لوریج شدن و کال مارجین شدن و راه های پیشگیری از آن خواهیم پرداخت پس با ما همراه باشید.
لیکویید شدن به چه معناست؟
افرادی که از معاملات اهرم دار یا لوریج که از اهرم برای شرکت در بازار معاملاتی استفاده می کنند همواره باید ریسک لیکویید یا کال مارجین شدن را در نظر داشته باشند. این اتفاق هنگامی رخ می دهد که شخص سرمایه کافی برای نگهداشتن پوزیشن نداشته باشد و پوزیشن به طور خودکار بسته و معامله گر هم لیکویید می شود. لیکویید شدن عوامل مختلفی دارد و نمی توان یک حد مشخصی برای آن در نظر گرفت.
در بازار مارجین به دلیل استفاده کاربر از اهرم برای سرمایه گذاری و افزایش سرمایه به منظور کاهش ریسک و جلوگیری از صفر شدن سرمایه از لیکویید شدن استفاده می شود و در صورتی که میزان ضرر از سرمایه اولیه بیشتر شود پوزیشن توسط صرافی بسته خواهد شد و سرمایه اصلی توقیف می شود و سرمایه تریدر صفر می شود و معامله گر کال مارجین یا لیکویید می شود.
راه های جلوگیری از لیکویید شدن
مطمئناً هیچ شخصی قصد کال مارجین یا لیکویید شدن را ندارد، به همین باید با نکاتی که برای جلوگیری از آن در مدیریت حساب و مدیریت سرمایه رعایت شود توجه کافی شود. در هر یک از این نکات کسب مهارت و تمرین بسیار مهم است و معامله گران باید در این زمینه دقت عمل خوبی داشته باشند. در ادامه به برخی از نکاتی که ملزم به رعایت هستند خواهیم پرداخت.
استراتژی معاملاتی داشته باشید
شرکت در معاملات با استراتژی و برنامه قبلی یکی از خصوصیات معامله گران حرفه ای و با تجربه است. داشتن یک استراتژی برای معاملات به افراد کمک می کند تا تریدهایی سنجیده و عملکردی خوب داشته باشند و به معاملات خود نظم و برنامه دهند. هدف از انتخاب یک استراتژی معاملاتی داشتن مسیری مشخص و از پیش تعیین شده برای حرکت در بازار است و قدرت بیشتری برای نظارت بر بازار و تعیین نقاط ورود و خروج به آن به معامله گر می بخشد.
حساب هایی با لوریج پایین باز کنید
همانطور که گفته شد لیکویید شدن حد و مرز مشخصی ندارد و ممکن است هر مقداری را شامل شود و بیشتر بستگی به عملکرد معامله گر دارد. هر چقدر میزان لوریج معاملاتی معامله گر بیشتر باشد احتمال از دست رفتن سرمایه و لیکویید شدن حساب او بیشتر است. به همین دلیل و با توجه به نوسانات زیاد بازار بهتر است که حساب هایی با اهرم پایین تر استفاده نمایید و تنها در صورتی این ریسک را بپذیرید که از مهارت کافی برخوردار باشید.
با مقدار کمتری سرمایه گذاری را شروع کنید
ابتدا مبلِغ کمی سرمایه را وارد معامله کنید تا با آن بیشتر آشنا شوید و در صورت اشتباه بودن محاسباتتان و ایراد در استراتژی انتخاب شده متحمل زیان کمتری باشید. پیش از استفاده از هر استراتژی کل مبلغی که قصد سرمایه گذاری را دارید مشخص کنید تا ریسک لیکویید را کاهش دهید. استفاده از اهرم معاملاتی در سرمایه گذاری ممکن است ریسک بالایی داشته باشد اما به شما کمک می کند تا با سرمایه کمتری معاملات خود را آغاز کنید.
حد سود و ضرر داشته باشید
اینکه بدانید چه موقع باید پوزیشن خود را ببندید یکی از راه هایی است که ریسک لیکویید شدن شما را کاهش می دهد. استفاده از ابزارهای حد سود (Take profit) و حد ضرر (Stop loss) نیازمند دانش کافی در تحلیل بازار و وضعیت آن است. حد ضرر و حد سود در هر معامله ای بستگی به مدیریت ریسک هر فرد دارد اما به طور معمول نسبت سود به ضرر یک به دو است و دقت داشته باشید پس از سرمایه گذاری نباید میزان حد سود یا ضرر را پس از تعیین معامله تغییر دهید.
در بازار معاملاتی جبرانی وجود ندارد
برخی از معامله گران هنگامی که در معاملات خود با ضرر و زیان مواجه می شوند به سرعت پوزیشن بعدی را باز می کنند و با افزایش سرمایه و تغییر حد سود و ضرر قصد جبران زیان های قبلی را دارند که ریسک لیکویید شدن بسیار بالایی دارد. باید بدانید که بازار معاملاتی جایی برای جبران ندارد و معامله گر باید با استراتژی درست و تعیین نقاط ورود و خروج معقول معاملاتی خود را کنترل کند. داشتن مهارت در تعیین و استفاده از ابزارهای معاملاتی شرط اول برای موفقیت در بازار معاملاتی است.
جمع بندی
لیکویید یا کال مارجین شدن یکی از اتفاقات تلخی است که هر معامله گری ممکن است با آن روبرو شود. این اتفاق که بیشتر در بازارهای فیوچرز و مارجین اتفاق می افتد باعث صفر شدن حساب و دارایی کاربران می شود و معامله گر را متحمل ضرر و زیان می کند. توجه داشته باشید پیش از انجام یک معامله دانش کافی راجع به تمام جنبه های آن را داشته باشید و این نکته را همواره به یاد داشته باشید که ورود دیرتر به بازار سرمایه بهتر از یک خروج زیانبار است.
میکرواستراتژی برای دریافت مارجین کال اگر بیت کوین به ۲۱۰۰۰ دلار برسد، اما هرگز برای آنها اتفاق نخواهد افتاد
بر اساس رونوشت آخر ی ن فراخوان درآمد ی م ی کرواستراتژ ی ، ا ی ن شرکت از ضرر گسترده در موقع ی ت ب ی ت کو ی ن خود خبر داد و اضافه کرد که پس از سقوط اول ی ن ارز د ی ج ی تال به ۲۱۰۰۰ دلار، با اول ی ن تماس حاش ی ه روبرو خواهد شد، اما ا ی ن چ ی ز ی ن ی ست که شما فکر م ی کن ی د .
فانگ لی ، مد ی ر مال ی جد ی د شرکت، قبل از در ی افت مارج ی ن فراخوان در موقع ی تها ی ب ی تکو ی ن خود، سؤال ی از ش ی ر ی ش جاجود ی ا درباره حاش ی ه شرکت پرس ی د . به گفته لی ، م ی کرواستراتژ ی ن ی از ی به سرما ی ه گذار ی ب ی شتر در موقع ی ت ها ی خود ندارد.
برا ی در ی افت اول ی ن تماس مارج ی ن در موقع ی ت خود، ب ی ت کو ی ن با ی د از م ی انگ ی ن ورود ی خود که ۴۲۰۰۰ دلار است، به نصف کاهش ی ابد . اساساً، حرکت ب ی ت کو ی ن به ۲۱۰۰۰ دلار باعث ا ی جاد ی ک مارج ی ن فراخوان ی م ی شود که شرکت را ملزم م ی کند تا موقع ی ت فعل ی خود را ن ی ز تأم ی ن مال ی کند.
چرا م ی کرواستراتژ ی تماس حاش ی ه ا ی در ی افت نم ی کند؟
عل ی رغم داشتن شانس در ی افت تماس ۲۱۰۰۰ دلار ی ، مد ی ر مال ی م ی کرواستراتژ ی به دل ی ل نقد ی نگ ی هنگفت ی که در اخت ی ار شرکت است، نگران آن ن ی ست . قبل از ب ی ت کو ی ن که به ۲۱۰۰۰ دلار کاهش ی افته است، م ی کرواستراتژ ی به احتمال ز ی اد برا ی موقع ی ت آنها بودجه تام ی ن م ی کند و م ی انگ ی ن موقع ی ت آنها را کاهش م ی دهد و حد حاش ی ه تماس را به م ی زان قابل توجه ی پا یی ن م ی آورد.
برخ ی از مفسران حدس م ی زنند که ممکن است شرکت تنها زمان ی با انحلال مواجه شود که ب ی ت کو ی ن به ارزش ها ی بحران ی مانند ۳۰۰۰ دلار برسد، اما حت ی با وجود آشفتگ ی گسترده در بازار ارزها ی د ی ج ی تال که م ی تواند باعث سقوط ب ی ت کو ی ن به سطوح ۲۰۱۸ شود، م ی کرواستراتژ ی به احتمال ز ی اد نقد ی نگ ی کاف ی برا ی مشارکت خواهد داشت.
طبق ب ی ان ی هها ی درآمد GAAP ، به دل ی ل وضع ی ت فعل ی بازار ارزها ی د ی ج ی تال، م ی کرواستراتژ ی ۱٫۱ دلار از سرما ی هگذار ی ب ی تکو ی ن خود را از دست م ی دهد .
بازار مارجین یا بازار فیوچرز (Margin VS. Futures)
در مقاله انواع بازارهای معاملاتی در دنیای کریپتو، با سه بازار Spot، Margin و Futures آشنا شدیم. همچنین در این مقاله یاد گرفتیم که دو بازار مارجین Margin و فیوچرز Futures از اهرمهای معاملاتی استفاده میکنند. حال این سوال مطرح میشود که کدام بازار برای معامله اهرمدار مناسبتر است و کدام بازار را باید انتخاب کرد؟ در این مقاله به این سوال جواب خواهیم داد.
بازار مارجین Margin
معاملات مارجین Margin یک روش معامله دارائیهای رمزارزی با استفاده از دارائی قرضی میباشد. در این روش فرد چند برابر سرمایه فعلی خود را از صرافی طرف قرارداد قرض میگیرد. و به ازای پرداخت بهره مشخص، اقدام به سرمایهگذاری با توان مالی چندین برابر توان اصلی خود میکند. در نتیجه، معامله در این بازار به فرد قدرت می دهد تا حجم معاملات بزرگتری نسبت به سرمایه جاری خود داشته باشد حال اگر معامله او در جهت تحلیل حرکت کند سود بزرگی کسب خواهد کرد اما در صورت نقض تحلیل و حرکت مخالف تحلیل، احتمال زیان سرمایهگذاری مارجین بالا هم وجود خواهد داشت.
لازم به ذکر است که به ازای دریافت دارائی قرضی، صرافی طرف قرارداد سرمایه یا بخشی از سرمایه فرد، که چندبرابر آن قرض دادهشده، را در کیف پول مارجین Margin فرد به همراه دارائی قرضی بلوکه میکند. و فرد امکان برداشت آن دارائی از کیف پول Margin را تا زمان بازپرداخت دارائی قرضی نخواهد داشت.
بازار آتی فیوچرز (Futures)
یک قرارداد آتی، یک توافقنامه برای خرید یا فروش دارائی مدنظر در یک قیمت از پیش تعیینشده در آینده میباشد. در هنگام معامله قراردادهای آتی، معاملهگران میتوانند نسبت به حرکات پیشبینیشده بازار، با انجام معاملات Long (خرید) یا Short (فروش) در قرارداد آتی خود کسب سود کنند. به طور کلی، قراردادهای آتی به دو دسته فصلی کلاسیک (Quarterly) و دائمی (Perpetual) تقسیم میشوند. که در دسته اول قراردادها، در زمانی مشخص قرارداد به پایان میرسد و معاملهگر با سود یا ضرر از معامله خارج می شود. در حالی که در دسته دوم، قراردادها بدون تاریخ پایان اجرا میشوند. و معاملهگر تا هر زمان تمایل داشته باشد، میتواند معامله خود را باز نگه دارد.
تفاوت Futures و Perpetual
برای بسیاری از افراد، به اشتباه بازار Futures و Perpetual جدا از هم درنظر گرفته میشوند. در حالی که معاملات آتی دائمی (Perpetual) در اصل زیرمجموعهای از بازار معاملات آتی (Futures) میباشد. جداسازی این دو مورد در وبسایتهای مرجعی نظیر CoinMarketCap در اصل به خاطر گسترش روزافزون بازار Perpetual میباشد. در دستهبندی Futures این بازارها، معاملات آتی فصلی (Quarterly) و معاملات آتی دائمی برحسب رمزارزهای پایه غیر از تتر (اکثراً دلار آمریکا) لیست میشوند.
تفاوت مارجین و فیوچرز
مورد اول: دارائیهای مورد معامله
معاملات مارجین در بازار Spot انجام میشوند و هسته معاملاتی مشترکی با این بازار دارند. این بدین معنیست که سفارشات Margin میتوانند با سفارشات Spot تکمیل و انجام شوند. در نتیجه، همه سفارشات Margin را میتوان به نحوی سفارش Spot در نظر گرفت.
در حالی که در هنگام معامله در بازار آتی، معاملهگران میتوانند سفارشات خود را برای خرید و فروش قراردادهای آتی در بازار مشتقه ارزهای دیجیتال ثبت کنند. به زبان ساده، بازار مورد استفاده برای معاملات مارجین Margin و فیوچرز Futures به کلی با یکدیگر تفاوت دارند.
نکته: به طور کلی، در بازار مارجین Margin اصل دارائی رمزارزی با توان خرید مضاعف خرید و فروش میشود. در حالی که در بازار فیوچرز Futures، هیچ دارائی رمزارزی تبادل نمیشود و صرفاً قراردادی دال بر افزایش و یا کاهش رمزارز مدنظر با اهرم مشخص خرید و فروش میشود.
مورد دوم: اهرم معاملاتی
سفارشات مارجین قابلیت استفاده از اهرمهائی بین ۳ تا ۱۰ را برای دارائیهای مختلف براساس پلتفرم مورد استفاده ارائه میدهند. مقدار اهرمها از طرفی وابسته به نوع تخصیص سرمایه به سفارش نیز میباشد. که در صورتی که کل دارائی کیف پول برای سفارش قابل استفاده باشد، به آن Cross Margin و در صورتی که تنها دارائی از پیش تعیینشده برای هر سفارش قابل استفاده باشد، به آن Isolated Margin میگوئیم.
از طرفی، در بازار آتی، اهرمهای معاملاتی مورداستفاده میتوانند تا اعداد ۱۲۵ الی ۱۵۰ براساس قرارداد مدنظر و همچنین پلتفرم صرافی مورد استفاده افزایش پیدا کنند. که در نتیجه، سود (و از طرف دیگر ضرر) بسیار بیشتری برای معاملهگر به همراه خواهند داشت.
مورد سوم: نحوه تخصیص سرمایه
همانطور که در مورد قبل به آن اشاره کردیم، در معاملات اهرمدار این امکان وجود دارد که کل دارائی کیف پول را در معرض ریسک و اصطلاحاً Liquid شدن قرار دهیم و یا تنها بخش مشخصی از این دارائی را به هر سفارش اختصاص دهیم. در حالت اول، Cross Margin و در حالت دوم، Isolated Margin مورد استفاده کاربر قرار میگیرند. هر دو حالت مورد استفاده در هر دو بازار مارجین Margin و فیوچرز Futures موجود میباشند.
مورد چهارم: نرخ بهره معاملات
صرافیها به کاربران، برای انجام معاملات سرمایهگذاری مارجین مارجین Margin، امکان قرض گرفتن دارائی از پلتفرم را میدهند و به ازای هر ساعت نرخ بهره این قرض را محاسبه میکنند. کاربران پس از بستن معامله خود این دارائی قرضی را به علاوه نرخ بهره بازپرداخت میکنند. کاربران باید دقت داشته باشند که در صورت عدم دقت در هنگام قرضگیری دارائی مضاعف، امکان از دست رفتن کل سرمایه اصلی (Liquid شدن) وجود دارد.
در مقابل، قراردادهای آتی از سیستم Maintenance Margin استفاده میکنند. به این معنی که به جای قرض دادن دارائی واقعی توسط صرافی، در قرارداد آتی، اهرم مدنظر کاربر ذکر و برحسب آن معامله انجام میشود. به همین دلیل پروسه قرضگیری و بازپرداخت به طور اتوماتیک از سیستم حذف میشود. ولی کاربران باید دقت داشته باشند که موجودی حسابشان به اندازه کافی باشد.
مورد پنجم: کارمزد معاملات
هر دو بازار مارجین Margin و فیوچرز Futures به ازای اجرای هر سفارش (خرید یا فروش) از کاربران خود کارمزدی دریافت میکنند. با توجه به یکسان بودن هسته معاملاتی، کارمزد معاملات Margin با کارمزد معاملات Spot برابر است.
از طرفی، به دلیل اختلاف قیمت بین قراردادهای فصلی و دائمی با بازار Spot، یک سیستم به نام فاندینگ ریت (Funding Rate) استفاده میشود. که به طور اساسی منجر به همگرائی قیمتها در بازار معاملات آتی و بازار واقعی دارائی مدنظر میشود. در نظر داشته باشید که قراردادهای دائمی آتی هر ۸ ساعت یکبار از معاملهگران به میزان فاندینگ ریت پول دریافت و یا پرداخت میکند. در نتیجه، علاوه بر کارمزد پرداختی برای باز کردن و بستن معاملات، احتمال پرداختهای بیشتر در این بازار وجود دارد.
جمعبندی
مفهوم بازارهای اهرمدار مارجین Margin و فیوچرز Futures و تفاوتهای آنها در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت. حال با توجه به موارد مورد بررسی، میتوان به سوال مطرحشده در ابتدای مقاله پاسخ داد و این نتیجهگیری را انجام داد که در صورت تمایل به انجام معاملات اهرمدار، بازار آتی به دلیل ضریب اهرمهای بالاتر و همچنین عدم نیاز به انجام پروسه قرضگیری و بازپرداخت دارائی قرضی، از برتری بیشتری نسبت به بازار مارجین برخوردار است.
دقت به این نکته ضروری است که فارغ از بازار مورد انتخاب کاربر، استفاده از اهرمهای معاملاتی نیازمند تسلط بالای فرد به مبحث مدیریت ریسک و سرمایه میباشد. به زبان ساده، فرد میبایست به طور دقیق حساب و کتاب معاملاتی که انجام میدهد را در دست داشته باشد.
منابع
“What Are the Differences between Margin and Futures Trading | Binance Support”, 2022.
دیدگاه شما