تشخیص روند با استفاده از باند بولینگر
باند بولینگر یک اندیکاتور روندنما و متاخر است و بنابراین از آن انتظار نداریم بتواند سیگنالهای دقیقی را برای ورود به بازار صادر کند. وظیفه اصلی باند بولینگر مانند همه اندیکاتورهای روندنما، صرفا این است که بتواند نوع بازار و جهت روند را بدرستی تشخیص بدهد تا بتوان توسط آن، سیگنالهای خطای سایر اندیکاتورها را فیلتر نمود. با این حال همان طور که بزودی خواهیم دید این اندیکاتور قادر است سیگنالهای بسیار خوبی را نیز برای خروج از بازار، و حتی در شرایط خاص برای ورود به بازار، تولید نماید.
باند بولینگر، جهت روند در بازار را بوسیله خط میانی اش(ML) نمایش میدهد. همان طور که گفتیم، خط میانی بولینگر چیز خاصی نیست به جز یک میانگین متحرک ساده(SMA) بنابراین طبیعی است که شیب خط میانی بولینگر نشانگر جهت روند باشد. در بازارهای صعودی انتظار داریم شیب خط میانی بولینگر صعودی گشته و کندلها در بالای خط میانی قرار بگیرند. در بازارهای نزولی نیز باید شیب خط میانی بولینگر نزولی بشود و کندلها در زیر خط میانی تشکیل بشوند. به عبارت دیگر خط میانی بولینگر باید در بازارهای صعودی نقش سطح حمایت را ایفا نموده و در بازارهای نزولی نقش سطح مقاومت را اجرا کند.
در روندهای صعودی، قیمت در نیمه فوقانی بولینگر محصور گشته و مرتبا بین خطوط ML و UB نوسان میکند. در چنین مواقعی نقاط مجاور ML میتوانند نواحی مناسبی برای سفارش خرید از نوع Buy Limit باشند. به همین ترتیب در روندهای نزولی، قیمت در نیمه تحتانی بولینگر محصور گشته و به نوسان بین خطوط ML و LB می پردازد. در یک بازار دوطرفه(مانند فارکس) میتوان در چنین شرایطی در مجاورت خط میانی بولینگر اقدام به باز نمودن سفارش فروش از نوع Sell Limit نمود.
در بازارهای رنج و بدون جهت، شیب خط میانی بولینگر تقریبا افقی میشود. پهنای باند بولینگر تقریبا ثابت می ماند و باندهای بالایی و پایینی نشانگر سقف و کف بازار رنج میشوند. در یک بازار دوطرفه میتوان در این حالت در مجاورت باندهای بالایی و پایینی بولینگر مرتبا معاملاتی از نوع Buy Limit و Sell Limit انجام داد و حد سود هریک از این معاملات را نیز بر روی باند مقابل انتخاب کرد.
آری، باند بولینگر تمام تلاش خود را به خرج میدهد تا بتواند سقف و کف بازار را، در خوشبینانه ترین و بدبینانه ترین حالت، پیشبینی نماید، اما در عمل صرفا در بازارهای رنج و بدون جهت است که بولینگر موفق به این کار میشود. در بازار رنج و بدون جهت، باندهای بالایی و پایینی بولینگر تقریبا مترادف با همان سقف و کف محدوده رنج میگردند و حتی میتوان جهت ورود و خروج به بازار در یک بازار رنج از خطوطUB و LB استفاده کرد. اما در یک بازار رونددار صعودی یا نزولی، دیگر این قاعده برقرار نخواهد بود و باند بولینگر موفق به تشخیص سقف و کف بازار نمیشود. به عنوان مثال در یک بازار رونددار صعودی که مرتبا سقف بازار بالاتر میرود، باند بولینگر نیز هربار سقف جدیدی را پیشنهاد میکند که این سقف اغلب توسط کندلها شکسته میشود و نقطه بسته شدن کندلها در بالای UB قرار میگیرد. شکسته شدن باند بالایی بولینگر در یک روندصعودی اصلا چیز بدی نیست و لازم نیست نگران آن باشید. درواقع بسته شدن کندلها بالاتر از UB ، نه تنها سیگنال نگران کنندهای نیست بلکه یک نکته مثبت است که نشانگر قدرت خریداران و شتاب روند صعودی در بازار میباشد. ممکن است یک روند صعودی برای مدتها با قدرت ادامه پیدا کند در حالی که بسیاری از کندلها نیز در طول مسیر، خارج از باند بولینگر تشکیل شوند. درواقع آن چیزی که نگران کنننده است بازگشت مجدد کندلها به درون باند بولینگر است، نه خروج آنها! این نکته را در بخش بعدی دقیقتر توضیح خواهیم داد.
الگوی قیمتی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
ما در پارسیان بورس و در مقالات قبلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه را معرفی کرده ایم. الگوی سر و شانه به دلیل استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند، این الگوها در بازار سرمایه بهراحتی قابلتشخیص هستند. ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است.همچنین این الگوها در تایم فریمهای(دورههای زمانی) مختلفی تشکیل میشوند. از بسیاری جهات، الگوهای قیمتی را میتوان نوع پیچیدهتری از خطوط روند به شمار آورد. مهم است که قبل از ادامه مبحث الگوهای قیمتی، ابتدا مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت، خطوط روند و سایر مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید. برای یادگیری مباحث یاد شده می توانید مقالات قبلی آموزش تحلیل تکنیکال که توسط آکادمی پارسیان بورس تهیه و گردآوری شده است را مطالعه کنید :
نکته مهم: یکی از بهترین شیوههای تحلیل تکنیکال که تحلیلهای درستی ارائه میدهد و استفاده از آن توسط تمام تحلیلگران حرفهای پیشنهاد میشود، پرایس اکشن است. به همین دلیل پیشنهاد میکنیم بعد از یادگیری تحلیل تکنیکال کلاسیک، با شرکت در دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن، این سبک معاملهگری را یاد بگیرید.
الگوی سرشانه
این الگو یکی از الگوهای برگشتی کلاسیک بهحساب میآید، هنگامیکه نمادی در مسیر صعودی قرار دارد، اگر این الگو تشکیل شود، تغییر مسیر داده و به سمت پایین حرکت میکند (الگوی سر و شانه سقف) حالت برعکس آن به این صورت است که سهم در یکروند نزولی قرار دارد و سپس الگوی برگشتی سرشانه تشکیل میشود و روند نزولی تغییر مسیر داده و به سمت بالا برمیگردد (الگوی سر و شانه سقف) ، برای تشکیل این الگو شرایطی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود.
الگوی سر و شانه سقف
همانطور که از نام آن مشخص است، الگوی سر و شانه سقف از یک شانه چپ، یک سر، یک شانه راست و یک خط گردن تشکیل میگردد. سایر فاکتورهای دخیل در الگو شامل حجم معاملات، شکست خطوط، هدف قیمتی و تغییر نقش حمایت به مقاومت هستند. در ادامه به شناسایی روند صعودی هر بخش بطور جداگانه میپردازیم.
شناسایی الگوی سر و شانه سقف
- روند قبلی : قبل از تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه سقف، وجود یک روند صعودی لازم است. به عبارت دیگر اگر روند صعودی وجود نداشته باشد، عملا نباید به دنبال تشخیص الگوی سر و شانه سقف بود. (هر الگوی بازگشتی دیگر نیز چنین است و میبایست قبل از آن یک روند تشکیل شده باشد، وجود الگویی بازگشتی بدون وجود روند بیمعناست)
- شانه چپ: روند صعودی است و شانه چپ در بالاترین نقطه روند تشکیل میشود. بعد از تشکیل این سقف، یک نزول رخ میدهد تا شانه چپ کاملا شکل بگیرد. کف تشکیل شده پس از شانه چپ معمولا بالای خط روند صعودی است و چنین به نظر میرسد که روند صعودی ادامه دارد.
- سر : از کف شانه چپ افزایش قیمت شروع میشود، از قله قبلی نیز عبور میکند و سر را تشکیل میدهد. بعد از این سقف، کف دوم نیز شکل میگیرد که نقطه دوم خط گردن است. این کف معمولا خط روند را میشکند و اخطار پایان روند را صادر میگردد.
- شانه راست: بعد از تشکیل نقطه دوم خط گردن، قیمت مجددا به سمت بالا حرکت میکند ولی نمیتواند به سقف قبلی برسد و کمی پایینتر (نزدیک به سقف شانه چپ) قله دیگری شکل میدهد که در این الگو به شانه راست معروف است.
- خط گردن: خط گردن از وصل کردن دو نقطه پایینی ۱ و ۲ شکل میگیرد. نقطه ۱ نشانگر نقطه پایین شانه چپ و آغازگر سر، و نقطه ۲ نیز نشاندهنده پایان سر و شروع شانه راست است.
- حجم معاملات : در حین تشکیل الگوی سروشانه سقف، حجم معاملات نقش مهمی در تایید این الگو بازی میکنند. حجم معاملات را میتوان از طریق یک اندیکاتور (مثلا Chaikin Money Flow یا OBV) یا به سادگی با بررسی سطوح حجم بررسی نمود. در حالت ایدهآل ( و نه همیشه ) حجم معاملات در طول تشکیل شانه چپ باید بیشتر از زمانی باشد که “سر” تشکیل میشود. کاهش حجم در زمان تشکیل سر که به عنوان یک سقف جدید است، یک اخطار برای شکست روند به شمار میروند. اخطار بعدی زمانی صادر میشود که حجم معاملات در زمان کاهش قیمت از “سر” افزایش مییابد.
هدف و شکست الگوی سر و شانه
- شکست خط گردن : تا زمانی که حمایت خط گردن شکسته نشده است، الگوی سر و شانه سقف هنوز کاملا نشده و روند نیز به نزولی تبدیل نشده است. در حالت ایدهآل شکست خط گردن باید بصورتی قاطعانه (با حجمی زیاد) رخ دهد.
- تبدیل حمایت به مقاومت : وقتی حمایت شکسته میشود، معمولا به خط مقاومت تبدیل میگردد. گاهی اوقات قیمت به حمایت شکسته شده بر میگردد (پولبک میزند) و یک شانس فروش به معاملهگران میدهد تا از بازار خارج شوند.
- هدف قیمت :پس از شکست حمایت خط گردن، میزان کاهش قیمت از طریق محاسبه فاصله بین خط گردن و سقف سر بدست میآید. این فاصله از زیر خط گردن تا پایین محاسبه میشود تا هدف قیمت مشخص گردد. هر هدف قیمتی را میبایست یک قیمت تخمینزده شده دانست و باید موارد دیگر را نیز برای تشخیص تارگت در نظر داشت. سایر فاکتورهای دخیل در هدف قیمتی را میتوان شامل سطح حمایت قبلی، فیبوناچی اصلاحی و میانگین متحرک بلندمدت دانست.
نکات مهم در الگوی سر و شانه سقف
- ترجیح این است که دو شانه بصورت متقارن باشند و نزول قیمت از شانه راست، شکست خط گردن را در پی داشته باشد
- بسته به رابطه بین دو نقطه پایین، خط گردن میتواند شیب نزولی یا صعودی داشته باشد یا اینکه کاملا افقی شود. شیب خط گردن روی درجه نزولی بودن الگوی سر و شانه سقف اثر میگذارد؛ یک خط گردن با شیب نزولی، نشاندهنده الگویی نزولیتر است.
- گاهی اوقات بیش از ۲ نقطه پایین را میتوان در خط گردن رسم شده مشاهده کرد.
- همچنین تایید دیگر این الگو زمانی است که افزایش حجم معاملات را در زمان کاهش قیمت از سقف شانه سمت راست، شاهد باشیم.
- الگوی سر و شانه سقف یکی از متداولترین الگوهای بازگشتی است که شکل میگیرند. مهم است که به یاد داشته باشید این الگو بعد از یک روند صعودی تشکیل میشود و اگر الگو تایید شود یک نزول بزرگ در انتظار قیمت خواهد بود.
الگوی سر و شانه کف
الگوی سر و شانه کف با الگوی سروشانه سقف شباهتهای زیادی دارد اما این الگو برای معتبر بودن، به مقدار زیادی روی حجم معاملات وابسته است. به عنوان یک الگوی بزرگ بازگشتی، سر و شانه کف بعد از یک روند نزولی شکل میگیرد و باعث تغییر روند به صعودی میشود. الگو شامل سه کف یا دره است و دره وسطی (سر) عمیقترین دره و دو دره کناری آن که به عنوان دره (شانه) سمت راست و شانه سمت چپ نامیده میشوند عمق کمتری دارند.
در حالت ایدهآل دو شانه یا دو دره در این الگو در ارتقاع و عرض یکسان هستند. با اتصال برخوردهایی که به عنوان سطح یا محدوده مقاومتاند خط گردن شکل میگیرد.
حرکات قیمت در الگوهای سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقریبا شبیه هم ولی بالعکس هستند. نقش قیمت در الگوی سر و شانه کف، تفاوت این دو الگوست. گرچه افزایش حجم در زمان شکست خط گردن در “الگوی سر و شانه سقف” نشانهای قوی برای تایید الگوست ولی در الگوی سر و شانه کف، این مورد برای تایید الگو کاملا لازم و حیاتی است.
شناسایی الگوی سر و شانه کف
در ادامه به بخشهای مختلف الگوی سر و شانه کف بطور جداگانه میپردازیم و سپس در یک مثال این الگو را نشان میدهیم.
- روند قبلی : مانند همه روندهای بازگشتی، برای بودن یک الگوی سر و شانه کف، ابتدا باید روندی نزولی وجود داشته باشد. بدون یک روند نزولی قبلی، نباید انتظار تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه کف را داشت.
- شانه چپ : در حین روند نزولی، شانه سمت چپ یک دره شکل میدهد که یک کف پایین در روند محسوب میشود و به نظر میرسد روند نزولی بدون مشکل در حال ادامه است. بعد از تشکیل این دره، یک افزایش قیمت، شانه چپ را کامل میکند.
- سر : از نقطه بالایی و مقاومت شانه چپ، یک نزول رخ میدهد و تا پایینتر از کف قبلی نیز ادامه مییابد؛ این نقطه پایینترین نقطه الگو و به عنوان سر وارونهی الگو است. بعد از تشکیل این کف، یک افزایش قیمت متعاقبا نقطه دوم خط گردن را شکل میدهد و سر کامل میشود. در اینجا گاهی اوقات خط روند نزولی شکسته میشود و ادامهدار بودن روند نزولی زیر سوال میرود.
- شانه راست : قیمت از نقطه بالایی سر (خط گردن) شروع به نزول و تشکیل شانه راست میکند. این کف همیشه بالاتر از کفی است که سر تشکیل داده و معمولا با کف شانه چپ در خطی افقی قرار میگیرد. گرچه ترجیح این است که خط گردن افقی باشد، گاهی شانهها میتوانند پایینتر، بالاتر یا پهنتر و نازکتر باشند. پس از اینکه قیمت از کف شانه راست حرکت کرده و خط گردن (مقاومت) را به سمت بالا قطع میکند، الگوی سروشانه کف تکمیل میگردد.
- خط گردن : این خط از وصل کردن دو نقطهی ۱ و ۲ بالای این الگو نشان مشخص میشود. نقطه ۱ در واقع انتهای شانه چپ و شروع سر، و نقطه ۲ پایان سر و شروع شانه راست است. بسته به رابطه بین این ۲ نقطه بالایی، خط گردن میتواند افقی یا دارای شیب نزولی و یا صعودی باشد. شیب خط گردن، مشخص کننده میزان صعودی بودن الگوست: یک خط گردن با شیب صعودی، الگوی صعودی قویتری نسبت به خط گردن صاف یا نزولی است.
- حجم معاملات : در الگوی سر و شانه کف، حجم معاملات نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. بدون وجود حجم مناسب، به شکست خطوط همواره با تردید نگاه میشود. حجم میتواند توسط اندیکاتورهایی مانند OBV و یا Chaikin Money Flow یا با مشاهده سطوح حجم مورد بررسی قرار گیرد.
هدف و شکست الگوی سر و شانه
- شکست خط گردن : الگوی سروشانه کف تا زمانی که خط گردن شکسته نشود و روند نزولی کاملا نقض نشود تایید نمیشود. همانطور که گفته شد، زمانی الگو مورد تایید است که مقاومت خط گردن همراه با حجم بالای معاملات شکسته شود.
- تبدیل مقاومت به حمایت : پس از اینکه مقاومت خط گردن شکسته شد، اغلب اوقات به حمایت تبدیل میشود و گاهی قیمت یک پولبک به خط گردن میزند، در این هنگام یک فرصت خرید دیگر فراهم شده است و میتوان از آن استفاده کرد.
- هدف قیمتی : بعد از شکست خط گردن که به عنوان مقاومت عمل میکند، هدف قیمتی آینده معادل فاصله بین کف سر و خط گردن خواهد بود. این فاصله از خط گردن شکسته شده به سمت بالا به قیمت اضافه میشود و هدف قیمتی بدست میآید.
نکات مهم در الگوی سر و شانه کف
- حجم معاملات در زمان تشکیل نصف اول الگو از اهمیت کمتری نسبت به نصف دوم برخوردار است. در زمان افت قیمت برای تشکیل شانه چپ، حجم معاملات و همچنین فشار فروش معمولا زیاد است. فشار فروش حتی میتواند زمانی که قیمت در حال نزول است تا کف سر را تشکیل دهد بسیار زیاد باشد. بعد از کف سر، الگوهای بعدی حجم باید مشاهده شود تا افزایش حجم آتی در آینده را مشاهده کرد.
- بعد از کف سر، میبایست شاهد افزایش در حجم معاملات باشید. بعد از اینکه نقطه دوم خط گردن تشکیل شد، خط نزولی تشکیل دهنده شانه راست، میبایست با حجم کم همراه باشد.
- در پولبک که به خط گردن زده میشود، اندیکاتورهایی مانند CMF و OBV باید قدرتمند باقی بمانند.
- مهمترین لحظه برای حجم معاملات زمانی است که قیمت از کف شانه راست به سمت خط گردن حرکت میکند تا آنرا بشکند.
- برای یک شکست معتبر لازم است قیمت در حین حرکت به سمت خط گردن با حجم زیاد بوده و شکست خط با قدرت صورت بگیرد.
سروشانههای کف مانند سروشانه سقف از الگوهایی هستند که در بازار به تعداد زیاد دیده میشوند.
در نظر داشته باشید که فقط بعد از یک روند نزولی این الگو شکل میگیرد و وقتی تکمیل شود یک تغییر بزرگ در روند در پی دارد.
“گاهی ممکن است بنا به دلایلی همچون حمایتهای پیشین و سایر حمایتها یا مقاومتها هدف قیمتی الگو شما تکمیل نشود”
این الگو زمانی که بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا یا گپ معاملاتی یا به همراه یک کندل تو خالی این خط را رد کند و بتواند سه روز معاملاتی بالای آن معامله کند، بهمنزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.
ولی این الگو در این سهم هیچگاه محقق نشده، چراکه خط گردن با شرایطی که توضیح داده شد، شکسته نشده است! ( به دو عکس زیر شناسایی روند صعودی دقت کنید )
سؤال: آیا در نمودار زیر ما یک الگوی سرشانه صعودی میبینیم؟
با توجه به شکل بالا دو نکته حائز اهمیت است، ابتدا اینکه روند قبل از الگو نزولی است، ولی بسیار کوچکتر از خود الگو است، نکته دوم این است که خط گردنشکسته نشده است
آیا شناخت روند ها و رالی ها در بورس آسان است؟
نرخ ارز همیشه به عنوان یکی از متغیرهای تاثیر گذار بر نوسانات بازار سرمایه و ارز در ایران نمایان بوده است. جاماندن از سود های جذاب در بازار یکی از مشکلات فراوان فعالان بازار های سرمایه میباشد و به هنگام بررسی نمودار قادر به تشخیص درست روندها و رالی ها نمی باشند. چرا که امکان دارد در شروع یک روند صعودی در بازار به راحتی و با سود حداقلی ۱۰ درصدی در بازار سیو سود انجام دهند و از رشد کل سهم عقب بمانند. این نشان میدهد که سرمایه گذاران و تحلیل گران بازار سرمایه قادر به تشخیص درست وضعیت نموداری سهم نمی باشند. آنچه در این بخش می خواهیم در خصوص آن صحبت کنیم شناخت رالی و روند ها می باشد.
ابتدا به تعربف هر کدام از آنها به صورت جداگانه می پردازیم و سپس راه های تشخیص هر کدام را را بیان میکنیم:
روند چیست؟
بازار هیچ موقع در یک خط راست حرکت نمیکند و همیشه حرکاتی متفاوت و زیگزاگی دارد. برآیند حرکت امواج صعودی و نزولی در بازار را روند می گوییم. به عبارت بهتر، به گرایش حرکت قیمت شناسایی روند صعودی در یک سمت مشخص برای یک بازه زمانی مشخص را روند گویند.
مفهوم روند یکی از اصول تحلیل تکنیکیال در بازار است که تشخیص درست روند ها و رالی ها در بازار بورس به معمله گران کمک شایانی می کند. اکنون برای شناخت روند به تعریف انواع آن می پردازیم:
انواع روند قیمت در بازار
روند صعودی :
برآیند این روند افزایش قیمت سهم است. در تشکیل آن کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی بالاتر می باشد.
روند صعودی
روند نزولی :
برآیند این روند کاهش قیمت سهم است. در تشکیل آن کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی پایین تر است.
روند نزولی
روند خنثی :
برآیند این روند خنثی است. در تشکیل آن کف ها و سقف ها به صورت نامنظم شکل میگیرند. در مجموع صعود یا نزول قیمتی خاصی را در این روند برای سهم شاهد نیستیم.
روند خنثی
مدت زمان روندها
علاوه بر اینکه روندها دارای سه جهت میباشد به سه دسته نیز تقسیم میشود:
۱- بزرگ ۲-متوسط ۳-کوتاه
در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود دارد به عنوان مثال روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشند و یا روندهای بسیار بلندمدت ۵۰ تا ۱۰۰ ساله. حال برای شناخت روند ها و رالی ها داو برای هر کدام تعریفی آورده است:
داو روند یکساله یا بیشتر را روند بزرگ می داند و مدت زمان روند متوسط را از سه هفته تا سه ماه در نظر گرفته و هر روند کمتر از سه هفته را نیز روند کوتاه می نامد.
هر روند میتواند جزیی از روند بزرگ بعدی محسوب گردد. به عنوان مثال روند متوسط میتواند یک تصحیح در روند بزرگ پس از خودش شناخته شود. در روندهای بزرگ صعودی به طور معمول روند قبل از ادامه مسیر صعودی خود، در حدود یک یا دو ماه روند خود را اصلاح میکند. این روند اصلاحی نیز میتواند خود شامل روندهای کوتاهمدتتر که همان موجهای صعود و نزولی کوتاهمدت هستند باشد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازار بورس و سرمایه می توانید به دوره جامع ثروت آفرینی مراجعه نمایید.
اعتبار خط روندها به چیست؟
در شناخت روند ها و رالی ها؛اعتبار خط روندها به عوامل زیادی ارتباط دارد و توسط عوامل مختلفی سنجیده میشود:
شیب خط :
هرچقدر شیب این خط کمتر باشد اعتبار آن روند در پایداری بیشتر است و احتمال شکست آن وجود ندارد و برعکس. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبری تلقی می شود.
تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند:
هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری می باشد.
شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم:
هرچه کندل های بلند تری در نزول و یا صعود ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش و یا صف خرید باشد و با درصد های چهار یا پنج بسته شود.
بازه زمانی بررسی سهم:
این نکته را باید در نظر گرفت که بازه زمانی انتخابی در اعتبار خط روند تاثیر فراوانی دارد. برای مثال سهم ب ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی است و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری نسبت بخ خط روند های کوتاه مدت دارند. نکته دیگر این است که معامله گران باید عمق بازاری را که در آن ترید می کنند را در نظر بگیرند و نسبت به آن بازه زمانی خود را انتخاب کنند.
رالی چیست؟
رالی زمانی است که قیمت سهام و شاخص بازار دائما رشد و یا نزول می کند. این تغییر قیمت در هر دو بازار خرسی(نزولی) و گاوی(صعودی) اتفاق میافتد که به اسم رالی بازار خرسی و رالی بازار گاوی شناخته میشوند. در یک رالی معمولا در بازه ای قیمت ها ثابت یا حتی نزولی هستند.
مفهوم رالی چیست؟
رالی معمولا به دلیل افزایش شدید تقاضا که نتیجه هجوم سرمایه گذاری در بازار می باشد اتفاق می افتد. نتیجه آن رشد قیمت سهم است. به عنوان مثال در سه ماهه ابتدای سال ۹۹ یک رالی بلند مدت برای بورس ایران اتفاق افتاد.
مدت زمان رالی و بزرگی آن به قدرت خریداران در کنار فشار فروشی است که آنها با آن مواجه هستند، می باشد. به عنوان نمنه اگر تعداد زیادی خریدار در مقابل تعداد اندکی فروشنده موجود باشد به احتمال زیاد یک رالی بزرگ را می بینیم. با این حال شناخت روند ها ورالی ها در بازدهی بازار ها بسیار با اهمیت می باشد.
چگونه رالی را تشخیص دهیم؟
کلمه “رالی” هنگام اشاره به حرکت صعودی در بازار به راحتی استفاده خواهد شد. مدت زمان آن بسته به تایم مورد استفاده بستگی خواهد داشت وبا یکدیگر فرق دارد. به عنوان نمونه برای یک تریدر روزانه (Day Trader) رالی ممکن است ۳۰-۴۰ دقیقه ابتدایی بازار باشد که قیمت ها سقف های جدید را میزنند، در حالیکه یک مدیر سبد صندوق سرمایه گذاری یک فصل (Quarter) را به عنوان رالی در نظر میگیرد. از اندیکاتور های مختلف تحلیل تکنیکال برای تشخیص آن می توان استفاده کرد.
دلایل ایجاد رالی چیست؟
برای شناخت رالی ها باید دلایل ایجاد آن را دانست. دلایل ایجاد رالی متفاوت هستند. مثلا یک رالی کوتاه مدت به دلیل اخباری که تاثیرات کوتاه مدت روی عرضه و تقاضا ایجاد می کنند تشکیل میشود. حتی خریدهای عمده یک حقوقی، معرفی یک محصول جدید و طرح توسعه توسط شرکت های معروف، منجر به رالی های کوتاه مدت در یک سهم می شود.
رالیهای طولانی تر معمولا به دلیل رویدادها و اخباری که تاثیرات بلند مدت دارند تشکیل می شود. مثلا تغییر سیاست های مالی دولت ها مانند مالیات و نرخ بهره تاثیرات بلند مدت تری روی بازار و انواع سهام دارند. اطلاعات اقتصادی که سیگنال مثبت به اقتصاد و کسب و کار یک کشور میدهند هم گاهی اوقات شناسایی روند صعودی شناسایی روند صعودی میتوانند سرمایه را از یک بخش به بخش دیگر منتقل نمایند.
حال برای شناخت روند ها و رالی ها و تشخیص آنها پنج روش زیر را معرفی می کنیم:
۱-ساده ترین راه : خط گراف
معامله گران معمولا راه های سخت همانند کندل شناسی و … را برای تفسیر یک چارت استفاده می کنند اما از خط گراف قافل می شوند. خط گراف به معامله گر این قابلیت را می دهد تا ورای این همه شلوغی در چارت یک سهم؛ روند و یا رالی را تشخیص بدهند.
۲- چگونه می توان از انديكاتور ای دی ايكس استفاده کرد؟
يك انديكاتوري است كه می توان براي تشخيص جهت روند در تحلیل تکنیکال به كار گرفت ADXمی باشد. اين انديكاتور شامل ۳ خط می باشد .خطوط انديكاتور قدرت روند و قدرت آن را به تحلیل گر ميگويند. اگر قدرت صعودي را خط سبز و قدرت نزولي را خط قرمز مشخص نماید سیگنال این اندیکاتور به این صورت است. وقتي كه خط سبز بالاي خط قرمز قرار دارد صعودي است و وقتي كه خط قرمز بالاتر از خط سبز باشد سيگنال نزولي است و زمانی كه قيمت رنج و خنثي میباشد دو خط انديكاتور خيلي نزديك به هم قرار میگیرند. اين انديكاتور ميتواند با انديكاتور ميانگين متحرك به خوبي تركيب شود و وقتي كه خطوط انديكاتور با هم برخورد ميكنند در خطوط ميانگين متحرك هم برخورد خطوط را معمولا داريم.
۳- كانال ها و خطوط روند
كانال ها و خطوط روند راه ديگري براي تشخيص روند ها و رالی ها هستند و این ابزار می تواند صعود یا نزول و یا رنج را در بازار مشخص کند. برای تشکیل یک خط روند یا کانال شما نیاز به حداقل ۲ نقطه تماس دارید. معامله گران عمدتا از خطوط روند براي تشخيص تغييرات آغاز روند استفاده می کنند .وقتي كه يك روند یا کانال قوي تشکیل می شود شما باید منتظر شکستن آن باشید؛ چون به اصطلاح خط روند یا کانال از هر طرف که بشکند از همان طرف روند بعدی آغاز می شود. همچنين خطوط روند به خاطر ويژگي هاي فوق العاده شون میتوانند به زيبايي با ميانگين ها متحرك تركيب گردند.
۴- ميانگين متحرک moving average
معروف ترين ابزار معاملاتي تحلیل تکنیکال براي تشخيص و شناخت روند ها و رالی ها در بازار ميانگين هاي متحرك هستند. این ابزار بسیار کارآمد می باشد اما باید به چند نکته دقت کرد :طول ميانگين متحرك (دوره ميانگين متحرك) روي سيگنال هايي كه از چرخش بازار ميگيريد تاثير ميگذارد. ميانگين متحرك هاي كوچك سيگنال هاي زود هنگام و غلط زيادي ميدهد همچنين به حركت هاي كوچك بازار خيلي سريع واكنش ميدهد .ميانگين متحرك هاي كند( با دوره بالا) خيلي دير سيگنال میدهند يا به شما كمك ميكنند كه روند را مدتي بيشتر همراهي كنيد و نويز ها را فيلتر ميكند. شما می توانید در يك روند صعودي قيمت هميشه به خوبي بالاي ميانگين متحرك مي ايستد و وقتي كه ميانگين متحرك را قطع ميكند وارد حالت رنج ميشود.
قيمت خيلي توجه به ميانگين متحرك نمینماید چون در وسط رنج قرار گرفته است. اگر ميخواهيد از ميانگين متحرك به عنوان يك فيلتر استفاده نمایید، ميتوان ميانگين متحرك ۵۰ را در تايم فريم روزانه قرار داده و سپس فقط دنبال معاملات در جهت ميانگين متحرك روزانه در تايم فريم هاي پايينتر بگردیم.
۵ -قله ها و دره ها
اين روش مورد علاقه اکثر معامله گران در تحليل تکنیکال چارت ها است كه خيلي ساده است و همان چيزي ست كه شما احتياج داريد. دراین روش شما کافیست دره ها و قله ها را به درستی تشخیص دهید. با این روش می توانید حالت صعودی و یا نزولی یک سهم را طبق روش زیر تشخیص دهید:
صعود: قله اي بالاي قله قبلي به تشکیل میشود( يعني هاير هاي بعد از هاي ) چون خريدار ها در اكثريت بوده و قيمت را افزایش میدهند. همچنین دره ها هم بالاي دره قبلي شکل میگیرد( هاير لوي داريم بعد از لو ها) چون خريدار ها به خريدهای سنگین خود ادامه داده و قيمت را به بالا میکشند.
نزول: در ه اي پايين دره قبلي به وجود می آید ( يعني لور لو بعد از لو داريد) چون فروشندگان در اكثريت هستند و قيمت را پايين مي برند و قله ها هم زير قله قبلي تشكيل مي شود ( لورهاي بعد از هر هاي)
تركيب بهترين ابزار های معامله گری
با توجه به توضیحات داده شده در بالا؛ می توان فهمید بهترین روش شناخت روند ها و رالی ها و تشخیص آنها ترکیب مناسب انواع روش ها، اندیکاتور ها و … می باشد.
خط روند Trend line چیست + آموزش رایگان کار با آن
خط روند یا همان ترند لاین (Trend line) روشی محبوب و کاربردی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت (Support and Resistance) احتمالی در یک بازار به شمار می رود. متاسفانه اکثر معامله گران در بازارهای مالی نمی توانند خطوط روند را به شکل صحیحی ترسیم کنند. در ادامه این مطلب درباره خط روند و نحوه ترسیم صحیح آن صحبت خواهیم کرد. علاوه بر این روشی را به شما معرفی خواهیم کرد که از طریق آن می توانید سقف (top) و کف (bottom) بازار را شناسایی کنید، پس تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.
خط روند چیست؟
همانطور که از نام آن مشخص است، خط روند یا Trend line معیاری است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد و با توجه به جهت روند (صعودی یا نزولی) می تواند سطوح حمایت و مقاومت را به معامله گران نشان دهد. شما می توانید Trend line را به عنوان خط مورب افقی سطوح مقاومت و پشتیبانی نیز در نظر بگیرید، در حقیقت این خطوط به ما در شناسایی نقاط بالقوه افزایش عرضه و تقاضا که در نهایت باعث بالا و پایین شدن بازار می شوند، کمک می کنند.
برای مثال ترند لاین موجود در تصویر زیر در حالت صعودی (Uptrend) رسم شده است. با اتصال کف های قیمتی به یکدیگر می توانیم یک خط روند صعودی را ترسیم کنیم :
در عکس بالا که مربوط به جفت ارز پوند-دلار در بازار فارکس (Forex) است، بازار در یک بازه زمانی بلند مدت چندین مرتبه با محدوده حمایت خط روند برخورد داشته است. در حقیقت این ترند لاین محدوده ای از حمایت را نشان می دهد که معامله گران در آن می توانند به دنبال فرصت های خرید باشند.
حال بهتر است ترند لاین موجود در حالت نزولی را نیز با یکدیگر بررسی کنیم. برای رسم خط روند نزولی سقف های قیمتی را باید به یکدیگر متصل کنیم :
در تصویر بالا که مربوط به جفت ارز دلار استرالیا-دلار نیوزلند است، نمودار نزولی در یک بازه زمانی بلند مدت چندین بار ترند لاین را لمس کرده است. تفاوت این ترند لاین با مثال اول در این است که ترند لاین نزولی نشان دهنده محدوده مقاومت است به گونه ای که به معامله گران در شناسایی فرصت های فروش کمک خواهد کرد.
نحوه رسم صحیح خط روند
حال که مفهوم خط روند را به طور کامل درک کرده اید، بهتر است با نحوه ترسیم آن نیز آشنا شوید. اولین نکته مهم برای شروع این است که برای رسم خط روند به حداقل 2 نقطه از بازار (2 سقف قیمتی و یا 2 کف قیمتی) نیاز خواهید داشت. در حقیقت به محض شناسایی دومین کف یا سقف می توانید خط روند خود را ترسیم کنید. در نمودار زیر 2 نوسان رو به پایین بازار به صورت واضح نشان داده شده است.
توجه داشته باشید که در نمودار بالا 2 نقطه اصلی برای ترسیم ترند لاین وجود دارد. در حقیقت به محض گذر خط روند از این محدوده روند صعودی در قیمت سهام اتفاق خواهد افتاد. همانند نمودار زیر در چند هفته بعد، قیمت بار دیگر خط روند صعودی را لمس می کند. این ترند لاین یک ترند لاین حمایتی است که قیمت را به سمت بالا منتقل می کند :
خط روند صعودی که در نمودار بالا وجود دارد این سیگنال را برای معامله کنندگان ارسال می کند که این روند صعودی به احتمال قوی ادامه خواهد داشت. در حقیقت تریدرها با مشاهده خط روند صعودی، فرصت این را پیدا می کنند تا با خرید سهام از روند افزایش قیمت سود کسب کنند. به این شکل که با هر بار برخورد قیمت با این خط روند می توان انتظار افزایش قیمت را داشت. بنابراین می توان با خرید در پایین ترین نقطه و فروش در بالاترین نقطه به راحتی کسب سود کرد.
3 نکته مهم در ترسیم خط روند
برای اینکه خطوط روند را به شکل صحیح ترسیم کنید باید به 3 نکته کلیدی زیر توجه داشته باشید:
1- استفاده از تایم فریم بالاتر برای ترسیم خطوط روند :
بازه های زمانی یا همان تایم فریم های بالاتر همواره خطوط روند مطمئن تری را تولید می کنند. بنابراین سعی کنید ترند لاین خود را در بازه زمانی طولانی ترسیم کنید. به طور کلی بهتر است اگر شخصی معاملات بورس یا بازار فارکس را بر اساس چهارچوب زمانی روزانه انجام می دهد، ترند لاین را نیز بر اساس تایم فریم روزانه ترسیم کند.
در حقیقت هر چقدر ترند لاین طولانی تر باشد و برخورد قیمت با آن بیشتر باشد، از اعتبار بالاتری نیز برخوردار است. برای مثال خط روند در یک بازه زمانی 2 ساله به مراتب از خط روندی که در بازه زمانی 2 هفته ترسیم شده، اعتبار و اهمیت بیشتری دارد. نمودار زیر یک مثال بسیار عالی از خط روندی که در بازه زمانی روزانه ترسیم شده است را نشان می دهد.
در نمودار بالا که مربوطه به جفت ارز پوند انگلستان/فرانک سوییس است بعد از دومین نوسان رو به پایین (Swing Low) و ایجاد کف قیمتی دوم می توان ترند لاین را ترسیم کرد. همانطور که می بینید قیمت دو بار دیگر نیز خط روند را لمس کرده است و این نشان دهنده یک خط روند صعودی قدرمتند است. این مثال نشان دهنده این است که معامله کنندگان با توجه به خط روند حمایتی به دنبال خرید جفت ارز خواهند بود.
نمودار هفتگی نیز یکی دیگر از تایم فریم های مورد استفاده در ترسیم ترند لاین محسوب می شود که در شناسایی اهداف بالقوه در روندهای نزولی یا صعودی مبتنی بر تایم فریم روزانه کاربرد بسیاری دارد. در نمودار پوند انگلستان/فرانک سوییس زیر خواهید دید که ترند لاین هفتگی چگونه برای شناسایی اهداف بالقوه مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنید، ترند لاین هفتگی بر خلاف ترند لاین روزانه روند نزولی را نشان می دهد. بنابراین می توان با استفاده از دو خط روند ترسیم شده در این دو تایم فریم بهترین نقطه خرید یا فروش سهم را بدست آورد.
2- ترند لاین و همپوشانی (Overlap) :
اکثر نمونه های خطوط روند در سطح بالا یا پایین کندل های قیمتی دچار همپوشانی می شوند. ولی بهترین خط روند آن است که بیشترین تعداد برخورد را داشته و همچنین از بدنه کندل ها عبور نکرده باشد. در حقیقت یکی از مهم ترین سوالاتی که هنگام ترسیم ترند لاین برای معامله کنندگان پیش می آید این است که آیا می توان ترند لاین را در ناحیه بالا/پایین و بازشدن/بسته شدن شمع های قیمتی ترسیم کرد یا خیر!
جواب این سوال به ترند لاین بستگی دارد، در حقیقت پیدا کردن خط روندی که به طور کامل روند صعودی یا نزولی داشته باشد، کاری غیر ممکن است. علاوه بر این، خط روندی که کاملا مطابق با باز/بسته شدن شمع های قیمتی باشد نیز کار دشواری خواهد بود. برای مثال نمودار زیر را با دقت مشاهده کنید:
همانطور که در نمودار بالا مشخص است، ترند لاین به طور کامل با نقاط بالا یا همان بدنه اصلی هر کدام از کندل ها انطباق ندارد. البته این موضوع به معنی عدم اعتبار ترند لاین نیست بلکه نکته حائز اهمیت این است که نمودار هفتگی هرگز در بالای این سطوح بسته نخواهد شد.
ایده آل ترین حالت در ترسیم ترند لاین این است که ترند لاین بیشترین تعداد برخورد را داشته و در عین حال بدنه اصلی هیچ کدام از شمع های قیمتی را نیز قطع نکرده باشد. به عبارت دیگر اگر خط روند از بدنه کندل ها عبور کرده باشد، آنگاه می توان نتیجه گرفت که خط روند به احتمال خیلی زیاد از اعتبار کافی برخوردار نخواهد بود. همچنین می توانید در رسم خط روند سایه کندل ها را به دلخواه در نظر بگیرید. پیشنهاد می شود در چارت هایی با تایم فریم های 1 روزه و یا بیشتر حتما خط روند را از بالای سایه ها رسم کنید چرا که کندل ها در این چارت ها قدرت بیشتری دارند.
3- انطباق اجباری منحنی
انطباق اجباری منحنی متداول ترین مشکل تریدرها در زمان ترسیم ترند لاین محسوب می شود. این موضوع زمانی اتفاق می افتد که یک تریدر به اشتباه، وجود یک سطح را باور کرده و تلاش می کند تا آن را با نمودار قیمتی تطابق دهد. در حقیقت خط روندی خوب است که کاملاً واضح باشد و اگر به درستی با نمودار انطباق ندارد، بهتر است از استفاده از آن اجتناب کنید.
استفاده از خط روند برای شناسایی وارونگی بازار
خط روند اغلب برای شناسایی فرصت های خرید و فروش مورد استفاده تریدرها قرار می گیرد. البته شما می توانید از این روش برای یافتن نقاط وارونگی بازار نیز استفاده کنید. در حقیقت مادامی که بازار خط روند را به عنوان سطوح حمایت و مقاومت دنبال می کند و نمی تواند از آن عبور کند، امکان شناسایی فرصت های خرید و فروش وجود دارد. شاید این سوال برای شما پیش بیاید که اگر خط روند بازار شکسته شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در این حالت بازار دچار نوسان بسیار عمده ای می شود، برای مثال در نمودار زیر بازار ترند لاین حمایت را شکسته و دوباره همان خط روند را به یک سطح مقاومت جدید تبدیل کرده است :
در نمودار بالا مشاهده می کنید که روند قیمتی جفت ارز پوند انگلستان/فرانک سوییس در یک بازه زمانی ترند لاین را دنبال کرده است. اما بالاخره قیمت توانسته این ترند لاین را شکست دهد و از آن عبور کند. این ترند لاین صعودی که نقش حمایتی را بازی می کرد بعد از شکسته شدن نقش یک خط روند مقاوتی را بازی می کند. بنابراین زمانی که کندل در پایین خط روند صعودی (یا بالای خط روند نزولی) بسته شد، می توانید اقدام به خرید یا فروش سهام خود کنید و به راحتی کسب سود کنید. (و در صورتی که قطع نکرد روند گذشته ادامه دار خواهد بود و باز هم می توانید به سادگی کسب سود کنید.)
البته برای تشخیص شکست ترند لاین باید توجه داشته باشید که ترند لاین مورد هدف حداقل با 3 نقطه برخورد داشته باشد. به عبارت دیگر این روش در زمانی که ترند لاین واضح تر باشد، عملکرد بهتری خواهد داشت. شما همچنین می توانید از این استراتژی برای شناسایی وارونگی صعودی (Bullish Reversal) نیز استفاده کنید.
در نمودار بالا کاملاً مشخص است که ترند لاین نزولی بعد از شکست به سرعت نقش یک خط حمایتی را بازی می کند و نمی گذارد قیمت به پایین تر از آن نفوذ کند.
همانطور که مشاهده کردید، شما با استفاده از ترند لاین می توانید وارونگی های بازار را شناسایی کنید. این روش بدون شک یکی از بهترین متدهای پیش بینی تغییر جهت در تمامی بازارهای مالی محسوب می شود.
انواع اندیکاتورها در فارکس
اندیکاتورها از مهم ترین ابزارهای معاملاتی هستند که در تحلیل تکنیکال به سه دسته اندیکاتورهای روندنما (Trend)،اسیلاتورها (Oscillator) و اندیکاتورهای حجمی (Volums) تقسیم بندی می شوند. در این پست به این چند دسته از اندیکاتورهای فارکس و بازارهای مالی بیشتر آشنا خواهیم شد.
اگر در بازارهای مالی فعالیت داشته باشید مطمئنا می دانید که از مهم ترین ابزارهای معاملاتی انواع اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال فارکس هستند.اندیکاتورها بسیار کاربردی هستند و همواره توسط تحلیل گران در بازارهای مالی برای تحلیل نمودارهای قیمتی مورد استفاده قرار می گیرند.
اگرچه نمودارهای قیمتی بسیار مهم هستند و درنهایت معامله گران براساس تحلیل نمودارهای قیمتی تصمیم خواهند گرفت چه اقدامی انجام دهند اما اندیکاتورها ابزارهای معاملاتی بسیار کمک دهنده ای هستند که براساس محاسبات ریاضی بر روی اجزای نمودار قیمتی مانند قیمت،زمان و حجم به کار گرفته می شوند.
اندیکاتورها در بازار فارکس انواع مختلفی دارند که براساس فاکتورهای مختلف به چنددسته تقسیم بندی می شوند در این مقاله از آموزش فارکس انواع اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال را به شما آموزش می دهیم بنابراین اگر می خواهید با انواع اندیکاتورها در بازار فارکس آشنا شوید تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
انواع اندیکاتورها
اندیکاتور یکی از ابزارهای معاملاتی مهم در تحلیل تکنیکال است.اگر بخواهیم انواع اندیکاتورها را براساس سیگنال های زمانی و رفتار آنها تقسیم بندی کنیم به دو دسته زیر تقسیم می شوند:
اندیکاتورهای پیشرو(Leading Or Oscillator): این دسته از انواع اندیکاتورها زمانی که نوسانات در نمودار قیمتی تغییر می کنند می توانند تغییر روند را پیش بینی کنند و معامله گران با استفاده از این اندیکاتورها می توانند شکست روند و بازگشت روند را پیش از اینکه رخ دهد تشخیص دهند.
اندیکاتورهای پیرو یا تاخیری(Lagging Indicator): این دسته از انواع اندیکاتورها همانطور که از نام آنها پیداست با تاخیر پس از اینکه حرکات قیمت در نمودار رخ داد حرکات را نشان می دهد و معامله گران می توانند با استفاده از این اندیکاتورها با کمی تاخیر بازگشت روند را تشخیص دهند.
اما دسته بندی اصلی اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال به شکل زیر است:
- اندیکاتورهای روندنما(Trend Indicator)
- اندیکاتورهای نوسان نما یا اسیلاتورها(Oscillator)
- اندیکاتورهای حجمی(Volums Indicator)
اندیکاتورهای روندنما همانطور که از نام این دسته از انواع اندیکاتورها پیداست برای شناسایی روند مورد استفاده قرار می گیرد و معامله گران با استفاده از آنها می توانند روند را در نمودار قیمتی تشخیص دهند.
انواع اندیکاتورهای نوسان نما یا اسیلاتورها نیز اندیکاتورهایی برای شناسایی روند فعلی نمودار قیمتی هستند اما با استفاده از آنها معامله گران می توانند محدوده های اشباع خرید و اشباع فروش را در نمودارهای قیمتی تشخیص دهند.
انواع اندیکاتورهای حجمی نیز همانطور که از نام آنها مشخص است برای شناسایی حجم در نمودارهای قیمتی به کار گرفته می شوند.
انواع اندیکاتورهای روندنما،انواع اندیکاتورهای نوسان نما یا اسیلاتورها و انواع اندیکاتورهای حجمی سه دسته اصلی از اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال هستند که تحلیل گران در بازار فارکس و معامله گران از آنها استفاده می کنند اما یک دسته دیگر اندیکاتور در تحلیل تکنیکال وجود دارد که به این دسته اندیکاتورهای بیل ویلیامز(Bill Williams) گفته می شود.
انواع اندیکاتورهای بیل ویلیامز اندیکاتورهای تکنیکالی هستند که توسط بیل ویلیامز که یکی از معامله گران موفق آمریکایی بود ابداع شده اند و در بازارهای مالی توسعه یافته اند،اندیکاتور بیل ویلیامز عباتند از:اندیکاتور فراکتال(Feractal Indicator)،اندیکاتور گیتور(Gator Indicator)،اندیکاتور الیگاتور(Alligator Indicator) و اندیکاتورهای Awesome Oscillator و Accelerator Indicator که همگی انواع اندیکاتورهای ابداعی بیل ویلیامز هستند.
انواع اندیکاتور روندنما ( Trend Indicators)
انواع اندیکاتورهای روندنما همانطور که از نام آنها پیداست با روند در نمودار قیمتی سرو کار دارند که به آنها اندیکاتورهای تعقیب کننده روند نیز گفته می شود.اندیکاتورهای روندنما ابتدا تشخیص خواهند داد که آیا نمودار قیمتی دارای روند است یا خیر،این موضوع بسیار مهم است که ما تشخیص دهیم بازار دارای روند است یا بدون روند می باشد زیرا روش معاملاتی در یک بازار رونددار با بازار بدون روند کاملا متفاوت است.
سپس اگر نمودار دارای روند باشد صعودی یا نزولی بودن روند را تشخیص می دهند.اندیکاتورهای روند نما همواره عقب تر از روند قیمت در نمودار حرکات خواهند کرد به همین دلیل استفاده از این اندیکاتورها برای نقاط ورود به بازار یا خروج از آن پیشنهاد نمی شود.
در کل اندیکاتورهای روندنما روند را در نمودار دنبال می کنند و می توانند به معامله گران در شناسایی روند،میزان قدرت و سرعت یک روند و شناسایی نوع روند کمک کنند و معامله گران اگر می خواهند به این اطلاعات دست یابند می توانند از اندیکاتورهای روندنما استفاده کنند.
از اندیکاتورهای روندنما می توان به اندیکاتور میاینگن متحرک(Moving Average)،میانگین متحرک جهت دار(ADI) و اندیکاتور باند بولینگر(Band Bollinger) اشاره کرد.
اندیکاتور میانگین متحرک(Moving Average): این اندیکاتور یکی از بهترین انواع اندیکاتور روندنما است که تغییرات در قیمت دارایی را در روند نمودار قیمتی تشخیص می دهد،معامله گران می توانند از شیب این اندیکاتور استفاده کنند و به تغییرات قیمت در روند پی ببرند.اساس کار این اندیکاتور به این شکل است که یک میانگین از داده های بازار را در یک بازه زمانی ارائه می دهد.
اندیکاتور باند بولینگر(Band Bollingers): اندیکاتور باند بولینگر یکی دیگر از انواع اندیکاتور روندنما است که می تواند نوسانات قیمت را در روند تشخیص دهد.این اندیکاتور از یک مووینگ اوریج ساده و دو باند بالا و پایین تشکیل شده است که اگر قیمت از باندها عبور کند سیگنال خرید و فروش را به معامله گران ارائه می دهد.
درواقع اندیکاتور باند بولینگر را می توان به عنوان اندیکاتور روندنما نوسانی نام برد زیرا از میانگین متحرک ساده آن می توان برای تعقیب روند در نمودار قیمتی استفاده کرد و با استفاده از باندهای آن می توان نوسانات را در بازار تشخیص داد.اگر کندل ها از باند بالایی این اندیکاتور عبور کنند می توان وارد معامله خرید شد و برعکس اگر کندل ها از باند پایینی این اندیکاتور عبور کنند می توان وارد معامله فروش شد.
انواع اندیکاتورنوسان نما (Oscillators)
اندیکاتورهای نوسان نما یا اسیلاتورها در بازارهای رونددار و رنج کاربردی هستند که می توانند نواحی اشباع خرید و اشباع فروش را تشخیص دهند و سیگنال های ورود به معامله یا خروج از معامله را صادر کنند.به عبارتی معامله گران با استفاده از اندیکاتورهای نوسان نما یا اسیلاتورها می توانند به سرعت بهترین نقاط ورود به بازار و خروج از آن را تشخیص دهند.
از آنجا که اسیلاتورها به معامله گران سیگنال های خروج در نواحی اشباع خرید و فروش را ارائه می دهند بسیار کاربردی هستند و توسط معامله گران و تحلیل گران بازار فارکس مورد استفاده قرار می گیرند.
این اندیکاتور در زیر نمودار قیمت ترسیم می شود و یک منطقه اشباع خرید و یک منطقه اشباع فروش را ایجاد خواهد کرد زمانی که نوسانات قیمت در نمودار آغاز شود و از مناطق اشباع خرید یا فروش عبور کند این اندیکاتور سیگنال های خرید و فروش را به معامله گران ارائه خواهد کرد.
یکی از بهترین اندیکاتورهای نوسان نما یا اسیلاتور اندیکاتور شاخص نسبی RSi است که معامله گران می توانند با استفاده از آن قدرت خرید و فروش را در بازار اندازه گیری کنند و نواحی اشباع را تشخیص دهند و سپس برای ورود به بازار و خروج از آن تصمیم گیری کنند.
اندیکاتور RSi نواحی اشباع از نظر خرید و فروش را به معامله گران با درصد بیان می کند،اگر این اندیکاتور درصد 100 را نشان دهد بدان معناست که قدرت خریداران از فروشندگان بیشتر است و برعکس اگر این اندیکاتور درصد 0 را نشان دهد بدان معناست که قدرت فروشندگان از خریداران بیشتر است.
اندیکاتورهای استوکاستیک(Stochastic)،اندیکاتور(CCI)،شاخص قدرت نسبی(RSI)و اندیکاتور مکدی (Macd Indicator)از دیگر اندیکاتورهای نوسان نما یا اسیلاتورها هستند که معامله گران می توانند برای شناسایی نوسانات و نواحی اشباع خرید و فروش از این اندیکاتورها نیز استفاده کنند.
اندیکاتور استوکاستیک: این اندیکاتور نوسان نما یا اسیلاتور به ما سرعت حرکات قیمت را نشان می دهد.اگر این اندیکاتور باز شود نشان دهنده افزایش قدرت قیمت در نمودار قیمتی است اما اگر این اندیکاتور جمع و محدود شود نشان دهنده کاهش قدرت قیمت می باشد.
اندیکاتور آر اس آی(RSI): این اندیکاتور یکی از ساده ترین اندیکاتورهای نوسان نما است اما در عین سادگی می تواند بسیار کاربردی باشد و سیگنال های مناسبی را به معامله گران ارائه دهد.RSI مخفف شاخص قدرت نسبی است و همانطور که از نام آن مشخص است می تواند قدرت روند را اندازه گیری کند که معمولا این قدرت را با اعدادی میان 0 تا 100 نشان می دهد.
این اسیلاتور می تواند قدرت یک روند در نمودار قیمتی را تشخیص دهد و مناطق اشباع خرید و اشباع فروش را نیز تشخیص می دهد.معامله گران با استفاده از اندیکاتور RSI می توانند تشخیص دهند که در روند فعلی قدرت خریدارن از فروشندگان است یا قدرت فروشندگان از خریداران بیشتر می باشد و سپس برای ورود به معامله خرید یا فروش و خروج از آن تصمیم گیری کنند.
اندیکاتور CCI: اندیکاتور CCI یکی دیگر از انواع اندیکاتور نوسان نما است که به آن اندیکاتور شاخص کالا نیز گفته می شود.اساس کار این اندیکاتور اینگونه است که قیمت فعلی یک سهام را با میانگین قیمت آن در یک بازه زمانی مقایسه می کند و تغییرات قیمت را به معامله گران ارائه می دهد.
اندیکاتور مکدی(Macd): اندیکاتور مکدی یکی از انواع اندیکاتور روندنما نوسانی به شمار می رود.این اندیکاتور در تحلیل تکنیکال بسیار پرکاربرد است که از آن برای تائید روند استفاده می شود.این اندیکاتور از دو خط و یک هیستوگرام تشکیل شده است که با استفاده از آنها می توان روند صعودی و نزولی را تشخیص داد.
دیدگاه شما