اگر میخواهید سرمایهگذار موفقی شوید، سعی کنید حتی اگر با صنایع مختلف آشنا نیستید، به مرور دانشتان را در این حوزهها افزایش دهید و درباره دورههای رونق و رکودشان، جایگاهشان در اقتصاد کشور و چشمانداز آینده این صنایع آشنا شوید. سپس سراغ شرکتهایی بروید که فعالیت شفافتری دارند و شما هم میتوانید با مرور گزارشهایشان از کسبوکارشان سر در بیاورید. هرقدر شرکتی را که میخواهید سهامش را بخرید بیشتر بشناسید، در واقع ریسک سرمایهگذاریتان را کاهش دادهاید
تکنیکال یا بنیادی / بهترین روش انتخاب سهام
بحث بین تکنیکال یا بنیادی، یک بحث قدیمی است. هر روش طرفداران خود را دارد و معمولا هر گروه معتقد است که روش خودش، بهترین روش انتخاب سهام است.
تحلیلگران تکنیکال در بسیاری از موارد عوامل بنیادی را کنار میگذارند. تحلیلگران بنیادی نیز نمودار قیمتها را بیارزش میدانند و معتقدند که در قیمت تقریبا هیچ اطلاعاتی یافت نمیشود.
در این نوشته، نگاهی کوتاه میاندازیم به این دو روش و در پایان سعی میکنیم بهترین گزینه را معرفی کنیم.
هدف از تحلیل چیست؟
چه بخواهید از تحلیل بنیادی استفاده کنید، یا به سراغ تحلیل تکنیکال بروید، درنهایت یک هدف دارید: سود بیشتر.
با این وجود، خواستهای تا این اندازه روشن و صریح، میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. برای مثال به این دو سرمایهگذار توجه کنید:
آقای الف یک سهم را در قیمت 1000 تومان میخرد و آن را 1400 تومان به فروش میرساند. او توانسته است 40 درصد سود کند. با پول حاصل از فروش این سهم، یک سهم دیگر میخرد.
خانم ب همین سهم را میخرد. قیمت سهم هر سال بهطور میانگین 20 درصد بالا میرود و بعد از ده سال به 6200 تومان میرسد. اما دوست ما هم به کمک سود تقسیمی شرکت، بهترین روش انتخاب سهام هر سال تعداد سهم خود را 20 درصد افزایش داده است. بعد از ده دارایی او 40 برابر شده است. (یک میلیون تومان امروز معادل است با 6 میلیون تومان ده سال بعد.)
همانطور که میبینید هر دوی این افراد سود کردهاند. اما بهترین روش انتخاب سهام برای این دو فرد یکسان نیست. آقای الف به دنبال سهامی میگردد که در مدتی کوتاه، رشد قابل توجهی داشته باشد. در حالی که خانم ب به دنبال سهمی با سود تقسیمی مناسب با رشدی پایدار است.
درک تفاوت دو سرمایهگذار
شاید فکر کنید که اگر همهچیز درست پیش برود، الزاما آقای الف در بلندمدت برنده بازی خواهد بود. او اگر بتواند همیشه در یکسال، چندین بار همین سود را کسب کند، میتواند بازدهی چندسالِ خانم ب را در زمانی کوتاه به دست بیاورد.
اما روش خانم ب هم جذابیتهایی دارد.
اول: سود نمایی
فرض کنید شما هر سال 20 درصد سود کنید. پس از 30 سال سود شما برابر نمیشود با 20 ضربدر 30.
در این حالت سود شما برابر خواهد بود با 1.2 (بیست درصد سود) به توان 30، یعنی در حدود 24 هزار درصد.
در واقع اگر 10 میلیون تومان در این معادله قرار بگیرد، پس از 30 سال به رقم 2.37 میلیارد تومان خواهد رسید.
“درنهایت سود بلندمدت و پیوسته، از نوسانهای کوتاهمدت بهتر است.”
اگر در همین مدت، بجای 20 درصد، بتوانید 21 درصد سود کنید، 3 میلیارد پول خواهید داشت. این اختلاف 630 میلیونی، از 1درصد سود بیشتر حاصل میشود.
اگر روشی پیدا کنید که سود سالانه خود را به 40 درصد برسانید، بعد از 30 سال، ده میلیون تومان شما 242 میلیارد تومان خواهد شد.
در واقع برای خانم ب، شرکتی با 1 درصد سود بهترین روش انتخاب سهام بیشتر، خیلی معنی دارد.
درنهایت سود بلندمدت و پیوسته، از نوسانهای کوتاهمدت بهتر است.
دوم: سرمایههای بزرگ
شاید بتوانید به سادگی با چند ده میلیون تومان در بازار نوسانگیری کنید و سود مناسبی هم عاید شما شود. اما بهکار بستن این روش برای سرمایههای چند ده میلیاردی ممکن نیست.
اجازه بدهید یک مثال بزنم: فرض کنید میخواهید دمای یک قطره آب را اندازهگیری کنید. برای این کار، قصد دارید از یک دماسنج نسبتا بزرگ خانگی استفاده کنید. اگر دماسنج با قطره در تماس باشد، اتفاقی که میافتد این است که دمای قطره کاهش پیدا میکند و شما به نتیجه اشتباهی میرسید.
سرمایه بزرگ در بازار، نقش همین دماسنج را دارد. یعنی نمیتواند بر موجهای ایجاد شده سوار شود، بلکه خودش موج درست میکند.
به همین دلیل مدیران صندوقهای سرمایهگذاری تحلیل بنیادی و کمی را بهترین روش انتخاب سهام میدانند.
سوم: آرامش روانی
خانم ب شغل دیگری دارد. باید به کارهای خانه برسد. بچههایش مدرسه میروند. نمیتواند هر شب پای نمودار بنشیند و صبحها تا ساعت 12 به خریدوفورش سهام بپردازد. برای او بهترین روش انتخاب سهام روشی است که وقت زیادی نگیرد.
برای خیلیها، سود کمتر اما آرامش بیشتر، مطلوبیت بالاتری دارد.
پس برای خانم ب، تحلیل بنیادی روش معقولتری است تا نوسانگیری با تحلیل تکنیکال. اما در ادامه میگوییم که خانم ب، چطور میتواند بهترین سهمها را انتخاب کند، بدون آن که وقت و انرژی زیادی تلف کند.
چهارم: هزینه فرصت
تصور کنید که خانم ب بخواهد 20 میلیون تومان را سرمایهگذاری کند و در یک سال نسبتا خوب، 100% سود بگیرد. او ماهانه کمتر از 2 میلیون تومان در آورده، که برای یک شغل تمام وقت، کافی نیست.
خانم ب ترجیح میدهد سر کار برود، حقوق بگیرد، و زمان اندکی را برای انتخاب سهم بگذارد. از نظر او خریدن یک سهم معمولی، و گرفتن سودی معقول در زمانی طولانی، بهتر است تا صرف وقت زیاد به امید درصد سود بالاتر. اما قبل از این که به او یک روش را پیشنهاد کنیم، بگذارید ببینیم که هر کدام از دو روش چه معنایی دارند.
تحلیل بنیادی در مورد چیست؟
بسیاری از مردم، در مورد تحلیل بنیادی تصورات اشتباهی دارند.
تحلیل بنیادی را با یک مثال شرح میدهم:
تصور کنید میخواهید در نیمی از مغازه یکی از دوستانتان شریک شوید. میخواهید بدانید که چه مبلغی برای شراکت، منصفانه است. چه کار میکنید؟
گام اول شما این است که در مورد فروش مغازه تحقیق کنید. یعنی ببینید که چه اجناسی در این مغازه به فروش میرسد، میزان فروش چقدر است، حاشیه سود چطور است، چند روز طول میکشد تا تمام اجناس داخل مغازه به فروش برسند و در نهایت چقدر زمان میبرد تا وجوه حاصل از فروش دریافت شوند.
سوالهای دیگری نیز برای شما مطرح میشود: بدهیهای این مغازه چقدر است؟ مثلا ماهانه چقدر اجاره پرداخت میشود. مغازه چقدر دارایی دارد؟ آیا این داراییها در خدمت فروش هستند یا فقط منابع مالی را هدر میدهند؟
اما شاید مهمترین سوال شما این باشد که در ازای پولی که میگذارید، چقدر سود میکنید و آیا این سود، دستکم از بهره بانکی بیشتر است؟
تحلیل بنیادی به دنبال همین سوالها است. یعنی میخواهند بداند که در بلندمدت، از سرمایهگذاری بر یک شرکت، چه میزان سودی به دست میآید و با توجه به این میزان سود، چه قیمتی برای سهام منصفانه است.
تحلیل تکنیکال در مورد چیست؟
تحلیل تکنیکال، شامل بررسی نمودار، ترسیم خطوط عجیب، تلاش برای پیشبینی قیمت از یک مجموعه الگوهای جادویی و غیره نیست!
تحلیل تکنیکال، به مطالعه رفتار آدمها در بازار میپردازد و سعی میکند الگوهای رفتاری افراد را تشخیص دهد.
به عنوان یک مثال ساده، تصور کنید قیمت دلار 15 هزار تومان باشد. هر بار دیدهاید که وقتی قیمت به زیر 10 هزار تومان میرسد، فشار تقاضا بار دیگر قیمت را بالا میبرد. اما به نظر نمیآید که خریداران حاضر باشند بیشتر از 16 هزار تومان برای هر دلار پرداخت کنند.
همین جملات، دارد ذهنیت خریداران دلار را بررسی میکند. این جادوی نمودار نیست که قیمت را از ده هزار تومان بر میگرداند و در 16 هزار تومان متوقف میکند. بلکه چیزی که قیمت را محدود میکند، ذهن خریداران و فروشندگان است.
پس، هدف اصلی تحلیل تکنیکال درک الگوی نمودار نیست، درک ذهنیتی است که این الگوها را تشکیل میدهد.
چرا تحلیل بنیادی؟
اگر به تحلیل بنیادی به چشم بهترین روش انتخاب سهام نگاه کنیم، دلایلی محکم داریم که از دیدگاه خود دفاع کنیم:
تحلیل بنیادی بر مبنای واقعیت است نه حدس و گمان. اگر یک شرکت بیدلیل در مورد آینده کسبوکار خیالپردازی کند، تحلیلگر بنیادی فریب نمیخورد. چرا که نگاهش به اعدادی واقعی است که دارند شرایط یک شرکت را توصیف میکنند.
تحلیلگر بنیادی هیجانزده نمیشود. او میداند که ارزش ذاتی یک شرکت چقدر است، در قیمتهای پایین خریدار است و در قیمتهای بالا فروشنده. در نتیجه، نه با کاهش قیمت سهم حالش بد میشود و نه با افزایش شدید قیمت، مشعوف.
چرا تحلیل تکنیکال؟
همانطور که میدانید اخبار مثبت و منفی، روی قیمت سهم تاثیر میگذارد. پس شاید دنبال کردن اخبار بهترین روش انتخاب سهم باشد. اما اینطور نیست.
آیا اطمینان دارید که میتوانید تمام اخبار را به صورت مداوم دنبال کنید؟
آیا ارتباط اخبار را به درستی درک میکنید؟
آیا اخبار به موقع به دست شما میرسد؟ یا وقتی باخبر میشوید که دیگر اخبار سوخته هستند؟
اخبار مهم، حتی اگر از آنها مطلع نشوید، قیمتها را تغییر میدهد. شاید ندانید چه اتفاقی دارد میافتد، اما میدانید که خبر خوبی وجود دارد که باعث ورود پول به سهم شده است.
بهترین روش انتخاب سهام
شاید حرفهایی که مطرح شد، برای شما گنگ باشد. بالاخره بهترین روش انتخاب سهام چیست؟ بنیادی یا تکنیکال؟
بهترین روش از نظر من این است: سهم را بنیادی انتخاب کنید، اما تکنیکال بخرید!
معنی این حرف چیست؟ از بین صدها شرکت بورسی، اگر با نگاه بنیادی پیش بروید، در نهایت به 10 یا 20 نماد میرسید که ارزش خرید دارند.
بعد تصمیم میگیرید که بین 5 تا 10 نماد را به پرتفوی خود بیاورید. اینجا است که به تحلیل تکنیکال نیاز پیدا میکنید.
دستیابی به بهترین سهام برای خرید در بورس + نکات مهم برای خرید
دستیابی به بهترین سهام برای خرید در بورس+ نکات مهم برای خرید
امروزه نمی توان فردی را یافت که بدنبال دستیابی به سهم بیشتر در بازار بورس نباشد، زیرا که هدف نهایی نیز همین است. ولی به طور کلی بهترین سهام به عنوان خرید در بورس، از چه طریقی و با چه معیارهایی بدست می آید؟
هرچند که بسیاری از افراد بر این باورند، نوع بازار بورس در ایران به گونه است که نمی توان پیش بینی درستی برای آینده آن داشت. ولی باز هم مانند بازارهای جهانی دیگر، در مورد بورس ایران نیز می توان معیارهای تخصصی را در نظر گرفت. زیرا بورس کشورمان هم مانند سایر کشورها اصول خاص خودش را دارد.
معمولا هر یک از افراد از اصول خاصی در بورس تبعیت می کنند و برای انتخاب خود استراتژی جامعی را دارند که با اهداف دیگران کاملا متفاوت است. پس به هیچ عنوان نمی توان راهی که دیگران در رسیدن به بهترین سهام برای خرید در بورس، پیش گرفتند را تقلید کرد. از این گذشته اشخاص معمولا برای قدم گذاشتن در بورس شرایط مخصوص به خودشان را دارند. بنابراین به جای تقلید از دیگران و نوع رفتار آنها در بورس، بهتر است دانش و اطلاعات خود را در این زمینه بالا ببرید .
هر شخصی می تواند توانایی تخصص در انتخاب سهام های خودش را دشته بهترین روش انتخاب سهام باشد و نمی توان انتظار داشت که آن فرد، در مورد سهمی که دیگری بر می گزیند، تسلط و آگاهی لازم را داشته باشد. بهترین راه این است که مهارت های مالی خود را در این زمینه بالا برده و تجربیات بیشتری بدست بیاورید. در اینصورت است که با بالابردن سطح سواد مالی خود، راه رسیدن به موفقیت را کوتاه تر می کنید.
بهترین تحلیل ها برای انتخاب درست سهام چیست؟
تا هنگامی که ابزار و تحلیل های اصولی در بازار بورس وجود نداشته باشد، افراد قادر به انتخاب خرید بهترین سهام در بازار مالی بورس نخواهند بود. همچنین در کنار برخورداری از ابزارها و تحلیل های مناسب، باید مهارت های شخصی و غلبه بر احساسات عجولانه را در خود بالا ببرید.
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از جمله راه هایی هستند که از طریق آنها، امکان رسیدن به بهترین سهم های بازار بورس امکان پذیر می شود.
تحلیل بنیادی در بهترین سهام برای خرید در بورس
معمولا برای محاسبه مقدار ارزش یک سهم در تحلیل بنیادی، وضیعت کنونی شرکت را در نظر می گیرند. یعنی معیارهایی که در حال حاظر بیانگر ارزش یک سهام در شرکت است را در نظر گرفته، تا توانایی انتخاب و خرید سهم هایی که از ارزش کمتری برخوردارند را پیدا کنند. بدینوسیله امکان رشد آن سهم نیز فراهم می شود.
تحلیل بنیادی معمولا سهامی را برای خرید، بهترین می داند که ارزش آن بیشتر از قیمت سهام باشد. یعنی تصور کنید به عنوان مثال شخصی اتومبیلی به ارزش 200 میلیون تومان را، به قیمت فقط 50 میلیون تومان بدست بیاورد. پس اغلب هدف از فروش این سهم ها که قیمت بیشتری نسبت به ارزش آن دارند، این است که بعدا از ضررهای احتمالی جلوگیری شود.
افراد مشهوری از جمله وارن بافت، از فعالان موفق در حوزه سرمایه گذاری در بازار بورس بودند که از روش های تحلیل بنیادی در کار خود بیشترین بهره مند را برده اند.
با اینکه وجه اشتراک زیادی در روش های تحلیل بنیادی وجود دارد، ولی با این وجود، دوباره با اختلاف نظر تحلیل گران بنیادی با هم روبرو می شویم.
به عنوان مثال گاهی ارزش یک سهم توسط تحلیل گران مختلف به یک میزان مشخص تعیین نمی شود. برای درک بهتر، شرکتی را در نظر بگیرید که 2 سالن دارد به همراه 3 خط تولید و یک انبار. سودی که این شرکت در طول یکسال بیرون می دهد، 30 درصد برآورد می شود. در این شرایط اولین کارشناس تحلیلگر، ارزشی به میزان 23 میلیارد را برای شرکت تعیین می کند اما نتیجه تحلیلگر دوم، ارزشی به اندازه 20 میلیارد است. پس در نتیجه تحلیل بنیادی در مقایسه با تحلیل تکنیکال، اطمینان بیشتری را در افراد ایجاد می کند.
بررسی تحلیل تکنیکال
به کارگیری اندیکاتورها و ارزش قیمت های گذشته، از جمله معیارهای رایج در بحث تحلیل تکنیکال هستند. با استفاده از این موارد می توان رفتارهای آینده نمودار قیمت را حدس زد و یا الگوهای موجود در آن را بیشتر مورد بررسی قرار داد. معمولا برای تحلیل تکنیکال نمی توان یک روند حتمی را در نظر داشت، زیرا معیارهای موجود در این تحلیل بر اساس موارد احتمالی جلو می رود.
به عبارتی دیگر می توان برای تحلیل تکنیکال اینطور نتیجه گرفت که حدس دقیق روند نمودار سهم در آینده، بر اساس نوع حرکت آن در گذشته امکان پذیر می شود.
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال ، کدام را انتخاب کنیم؟
امروزه یکی از دغدغه ها در بازار بورس انتخاب یکی از موارد تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال است. معمولا کارشناسان برای کوتاه شدن مسیر موفقیت در حوزه بورس، استفاده هر دو تحلیل را پیشنهاد می کنند. زیرا بر این باورند که هر دو تحلیل برای تکمیل یکدیگر، باید در کنار هم قرار داشته باشند.
در بازار بورس معمولا از تحلیل تکنیکال برای تشخیص منطقه ورود یا خروج و از تحلیل بنیادی، بمنظور شناسایی دقیق تر سهام استفاده می شود.
تاثیر مهارت فردی در انتخاب سهم
- مهارت های خود فرد هم می تواند در انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس نقش مهمی ایفا کند. پس افراد نیز باید تبعات درست یا غلط بودن مسیری که برای انتخاب سهمشان طی می کنند را قبول کنند.
- شناسایی سهام و نگه داشتن یا داد و ستد در آن، کاری اختیاری است و بدلیل اینکه ارزش یک سهم بر طبق نیاز بازار محاسبه می شود، پس در اینجا درستی مسیر انتخابی افراد در نوع قیمت گذاری، خود را آشکار می سازد.
- از آنجا که تغییرات در بازار بورس و سهام را نمی توان انکار کرد، پس به تناسب انتقادات افراد گوناگون در رابطه با یک سهم خاص، قیمت نیز ثابت نمانده و همواره متغیر است.
- اگر خرید یک سهم توسط فردی، مدتی را با کاهش قیمت بگذراند در صورتیکه قبلا به عنوان سهامی درست شناسایی شده بود، طبیعی است که آن شخص نسبت به سهامش و نگهداری از آن احساس خطر کند. پس بهتر است که در چنین شرایطی، از حرکت عجولانه پرهیز کرده و آن را نفروشد. زیرا ممکن هم هست که بعد از گذشت زمان، سهم در مسیر رشد و افزایش قیمت قرار بگیرد.
- در مثال بالا نباید ترس بر فرد غلبه کرده و باید عزت نفس خود را داشته باشد. زیرا بعد مدتی متوجه خواهد شد که انتخاب درستی داشته و بخوبی بر احساس ترس کاذب خود مسلط شده است.
- یکی از نکات بسیار مهم در اینجا پیشگیری از هیجانات ناشی از اخبار غلط و رسانه های نامعتبر بورسی است. اگر قبل از خریداری و انتخاب سهم، همه معیارهای ضروری را از یاد نبرید و از آموزش های لازم موجود در تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال استفاده کنید، می توانید بهترین سهام برای خرید در بورس را برای خود داشته باشید.
خوشبختانه امروزه از طریق سایت های معتبر و دوره های آموزشی خرید سهام و غیره، می توانید آگاهانه در این مسیر قدم گذاشته و به سود های سرشاری برسید.
انتخاب سهام سودآور
برای رسیدن به سوال راه انتخاب سهام سودآور باید اول کمی درباره آن حرف بزنیم؛ اگر بخواهید وارد یک فعالیت اقتصادی ساده (مانند راهاندازی یک سوپرمارکت، رانندگی تاکسی یا افتتاح یک لباسفروشی) شوید، احتمالا پیش خودتان حساب خواهید کرد که از این فعالیت اقتصادی چه مقدار سود نصیبتان خواهد شد و آیا این سود به مقدار سرمایهای که وارد آن کار میکنید میارزد یا نه.
همینطور اگر بخواهید در فعالیت اقتصادی شخص دیگری شریک شوید (مثلا یکی از آشنایانتان از شما میخواهد مقداری پول بگذارید و در مغازه کفشفروشی او سهیم شوید) باید ببینید آیا فعالیت اقتصادی طرف مقابل سودآور است یا نه و اگر سوددهی دارد، نسبت این سود به سرمایهای که درگیر میکنید چقدر است. بدون شک هیچ کس هنگام راهاندازی یک کار جدید یا شریک شدن با شخص دیگر، دنبال زیان نیست و اگر ببیند فعالیت مورد نظر زیانده است، منطق اقتصادیاش میگوید که وارد آن فعالیت نشود.
شرکتهای بورسی هم در واقع فعالان کوچک، متوسط و بزرگ اقتصایاند و میشود سودآوری (یا زیاندهی) فعالیت اقتصادی آنها را به دقت بررسی کرد. کسانی هم که اقدام به خرید سهام یک شرکت میکنند، در واقع در فعالیت اقتصادی آن شرکت شریک میشوند و این حق را پیدا میکنند که در سود (یا زیان) آن شرکت هم سهیم شوند. مثلا اگر شرکتی به ازای هر سهم، در یک سال ۵۰ تومان سود ساخته باشد، شما هم اگر هنگام برگزاری مجمع عادی سالانه شرکت سهامدار آن شرکت باشید، به ازای هر سهم ۵۰ تومان به شما تعلق خواهد گرفت. چنین سهامی را اصطلاحا سهام سودآور میگویند و تشکیل سبدی از این نوع سهام (اگر سهمها بهدرستی انتخاب و در قیمت مناسب خریداری شوند) کمترین ریسک را متوجه سرمایه شما خواهد کرد.
سهام سودآور و ارزشمند چه ویژگیهایی دارند؟
توجه: بررسی دقیق فعالیت اقتصادی شرکتها و برآورد سودآوری سالهای گذشته و آتی آنها و نیز ارزیابی کیفیت سودآوریشان در حوزه تحلیل بنیادی (فاندامنتال) قرار میگیرد که دنیای بیپایانی از مطالب و روشها و استراتژیها را با خود میآورد. در اینجا قطعا فرصت آن را نداریم که وارد جزئیات شویم و میخواهیم صرفا با ویژگیهای سهام سودآور آشنا شویم.
ویژگیهای سهام ارزشمند
تداوم سودآوری سهام
سهام یک شرکت زمانی ارزشمند است که آن شرکت سودآوری مداوم و رو به افزایش داشته باشد. هنگام انتخاب سهم، روند فروش و سودآوری آن را در سالهای گذشته بررسی کنید و ببینید آیا مقدار سود خالص شرکت رو به افزایش بوده است یا نه و اگر در مقطعی روند سودآوری با افت مواجه شده، دلیل آن چه بوده است. تداوم سودآوری و افزایش سالانه مقدار سود خالص، مهمترین مولفهای است که میتواند به رشد قیمت سهام کمک کند.
جریان نقدینگی مناسب
گاهی اوقات ممکن است شرکتی در صورتهای مالیاش مقدار زیادی سود مشخص کند، ولی این سود صرفا روی کاغذ وجود داشته باشد و عملا آن مقدار پول وارد شرکت نشده باشد. بررسی این موضوع با مطالعه دقیق صورتهای مالی امکانپذیر است، ولی یک راه ساده این است که ببینید شرکت در سالهای گذشته چه مقدار سود بین سهامدارانش تقسیم کرده و آیا مقدار سودی که تقسیم کرده، با مقدار سودی که در گزارشهایش آمده همخوانی دارد یا نه.
اگر میخواهید سرمایهگذار موفقی شوید، سعی کنید حتی اگر با صنایع مختلف آشنا نیستید، به مرور دانشتان را در این حوزهها افزایش دهید و درباره دورههای رونق و رکودشان، جایگاهشان در اقتصاد کشور و چشمانداز آینده این صنایع آشنا شوید. سپس سراغ شرکتهایی بروید که فعالیت شفافتری دارند و شما هم میتوانید با مرور گزارشهایشان از کسبوکارشان سر در بیاورید. هرقدر شرکتی را که میخواهید سهامش را بخرید بیشتر بشناسید، در واقع ریسک سرمایهگذاریتان را کاهش دادهاید
مزیت رقابتی
فعالیتهایی که سودآوری بالایی دارند معمولا شرکتهای متعددی را جذب خود میکنند و به مرور زمان به دلیل رقابتی که بین این شرکتها ایجاد میشود، حاشیه سود آن فعالیت کاهش مییابد. اما اگر شرکتی به هر دلیلی (داشتن حق ثبت اختراع، داشتن برند معتبر، دسترسی به فناوریهای پیشرفته و غیره) بیرقیب باشد، این موضوع میتواند تضمینی برای سودآوری آن شرکت در بلندمدت باشد. تشخیص مزیت رقابتی ساده نیست و گاهی نیاز به بینش اقتصادی درست از وضعیت آینده یک صنعت یا حتی کل اقتصاد یک کشور و جهان دارد. ولی همیشه باید به دنبال نشانههایی باشید از مزیتهای رقابتی شرکتهایی که قصد سرمایهگذاری روی آنها را دارید.
مدیریت مناسب در انتخاب سهام سودآور
شرکتهایی که مدیریت مناسبی ندارند به مرور زمان از رقیبانشان عقب میمانند و نمیتوانند از سرمایههایی که در اختیارشان قرار گرفته به درستی بهره ببرند. شرکتهایی که درگیر فساد مالی بودهاند ممکن است گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نباشند. یکی از نشانههای مدیریت مناسب روند رشد خود شرکت در سالهای گذشته و چشمانداز مثبت توسعه شرکت در آینده است. اگر شرکتی بخشی از سود سالانه را صرف سرمایهگذاری مجدد کند بهمرور میتواند بزرگتر شود و سود خالص بیشتری تولید کند. همیشه به طرحهای توسعه شرکتها توجه کنید و ببینید بهرهبرداری از این طرحها منجر به تغییرات با اهمیتی در سودآوری خواهد شد یا نه. شرکتهای بازار سرمایه ایران موظفند در گزارشهای تفسیری خود وضعیت طرحهای توسعهشان را به اطلاع همگان برسانند و مشخص کنند این طرحها چه زمانی به بهرهبرداری خواهند رسید. راهاندازی بعضی از این طرحها گاهی میتواند مقدار فروش و سود خالص شرکت را تا ۲ برابر و حتی بیشتر افزایش دهد. سرمایهگذاری بلندمدت روی سهام این شرکتها و شرکت در افزایش سرمایههای احتمالی، گاهی میتواند بازدهی خیرهکنندهای به همراه داشته باشد.
فعالیت اقتصادی قابل درک
سرمایهگذاران موفق تاکید دارند که بهتر است روی سهام شرکتهایی سرمایهگذاری کنید که کسبوکارشان را درک میکنید. بعضی از شرکتها مدلهای تجاری پیچیدهای دارند که درک ماهیت آن ممکن است خارج از تخصص ما باشد. حتی ممکن است با مطالعه مدل کسبوکار این شرکتها هم نتوانید کسبوکارشان را بهدرستی درک کنید یا اینکه اصلا به این نتیجه برسید که مدیران این شرکت زیادی خوشبیناند و چنین کسبوکاری آنقدرها هم که گفته میشود سودآور نیست.
نکته: اگر میخواهید سرمایهگذار موفقی شوید، سعی کنید حتی اگر با صنایع مختلف (ساختمان، سیمان، فولاد، پتروشیمی، زراعت و غیره) آشنا نیستید، به مرور دانشتان را در این حوزهها افزایش دهید و درباره دورههای رونق و رکودشان، جایگاهشان در اقتصاد کشور و چشمانداز آینده این صنایع آشنا شوید. سپس سراغ شرکتهایی بروید که فعالیت شفافتری دارند و شما هم میتوانید با مرور گزارشهایشان از کسبوکارشان سر در بیاورید. هرقدر شرکتی را که میخواهید سهامش را بخرید بیشتر بشناسید، در واقع ریسک سرمایهگذاریتان را کاهش دادهاید.
روش یافتن سهام مستعد رشد
گاهی ممکن است شرکتی تمام ویژگیهای یک شرکت سودآور را داشته باشد و مقدار سود خالص آن هم سالبهسال رو به افزایش باشد، اما این به آن معنی نیست که همین فردا بروید و بخش بزرگی از سرمایهتان را به سهام این شرکت تبدیل کنید. نکتهای که هنگام خرید سهام چنین شرکتی باید به آن توجه داشته باشید، قیمت روز سهام آن شرکت و نسبت آن با مقدار سود سالانه آن شرکت است. گاهی ممکن است به دلیل نوسانهای بازار سرمایه و رفتارهای هیجانی سهامداران، قیمت سهام شرکت بیش از اندازه بالا رفته باشد و به اصطلاح قیمت سهم بالاتر از ارزش ذاتی باشد و دیگر ارزنده نباشد. در چنین مقطعی، خرید سهام این شرکت ریسک بالایی خواهد داشت و حتی ممکن است در کوتاهمدت باعث ضرر و زیان شما شود.
ارزش ذاتی
برای تعیین ارزنده بودن یا نبودن سهام یک شرکت، به معیار مشخصی نیاز داریم. تعیین این معیار مشخص کار راحتی نیست و در تحلیل بنیادی، روشهای مختلفی برای تعیین این مقدار وجود دارد. بهطور کلی میتوان گفت که در دانش مالی ۳ رویکرد عمده برای ارزشیابی سهام شرکتها وجود دارد:
- ارزشیابی بر مبنای تنزیل وجوه نقد آتی
- ارزشیابی بر مبنای محاسبه خالص ارزش داراییها یا Net Asset Value که به اختصار NAV یا ناو گفته میشود
- ارزشیابی بر اساس مقایسه شرکتهای مشابه که بررسی نسبت P/E (یا قیمت به سود) مربوط به همین روش است
نکته: هر کدام از این روشها ممکن است برای ارزشیابی نوع خاصی از شرکتها مناسب باشد. مثلا برای ارزشیابی شرکتهای سرمایهگذاری یا صندوقهای سهامی (از قبیل صندوقهای ایتیاف) معمولا از روش دوم یا همان محاسبه NAV استفاده میشود.
سرمایهگذاری که به دنبال سرمایهگذاری بر مبنای ارزش ذاتی شرکتهاست، بعد از محاسبه ارزش ذاتی شرکت مورد نظر، به قیمت روز سهام نگاه میکند و اگر قیمت تابلو پایینتر از ارزش ذاتی شرکت بود، اقدام به خرید سهام آن شرکت میکند. قاعده کلی این است که قیمت طی زمان به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد. در نتیجه اگر قیمت سهام شرکتی پایینتر از ارزش ذاتی باشد، سهام آن شرکت مستعد رشد خواهد بود.
روش یافتن سهام سودآور برای سرمایهگذاران حقیقی
سرمایهگذاران معمولی روی همه این روشها تسلط ندارند، اما مطالعه درباره آنها و بررسی وضعیت شرکتها بر اساس این روشهای ارزشیابی میتواند به کاهش ریسک سرمایهگذاری آنها کمک چشمگیری برساند. سادهترین چیزی که در این روشهای ارزشیابی میتوان به آن توجه کرد، نسبت P/E یا قیمت به سود است. در این روش، سرمایهگذار هنگام خرید سهام به این نسبت دقت میکند و هرچه این نسبت پایینتر باشد، سهام آن شرکت را ارزندهتر تشخیص میدهد.
مثلا ممکن است سود سالانه شرکتی ۱۲۰ تومان باشد و سهام این شرکت روی تابلو بورس با قیمت ۲۴۰۰ تومان معامله شود. در این حالت، نسبت P/E برای این شرکت عدد ۲۰ خواهد بود. اینجا ممکن است سرمایهگذار به این نتیجه برسد که این نسبت برای چنین شرکتی نسبت معقولی نیست و در نتیجه قیمت سهام بالاتر از ارزش ذاتی قرار گرفته است. چنین سرمایهگذاری ممکن است بگوید نسبت P/E معقول برای این شرکت ۱۰ واحد است. در این حالت، سرمایهگذار منتظر میماند تا قیمت سهام این شرکت کاهش یابد و مثلا به محدوده ۱۲۰۰ تومان برسد. در این قیمت، نسبت P/E هم به ۱۰ واحد خواهد رسید و بهترین روش انتخاب سهام سرمایهگذار مثال ما در این قیمت اقدام به خرید سهام این شرکت خواهد کرد.
نکته یک: نسبت P/E مناسب برای صنایع و شرکتهای مختلف یکسان نیست. بعضی از شرکتهایی که انتظار میرود سودآوریشان در آینده رو به رشد باشد (مثلا طرح توسعه دارند یا انتظار میرود قیمت محصولشان رشد کند)، ممکن است P/E بالاتری بگیرند و بعضی از شرکتهایی که به اصطلاح بالغ شدهاند و دیگر انتظار نمیرود بهترین روش انتخاب سهام بهترین روش انتخاب سهام رشد چندانی داشته باشند (مثلا ظرفیت تولیدشان مشخص است و دیگر قرار نیست این ظرفیت را افزایش بدهند) نسبت P/E پایینتری میگیرند.
نکته ۲: کیفیت سودی که شرکت میسازد هم میتواند روی ارزندگی و نسبت P/E سهام تاثیرگذار باشد. سودی که حاصل از فعالیتهای اصلی شرکت باشد (سود عملیاتی) معمولا تکرارپذیر است و در سالهای آتی هم شرکت میتواند این سود را تکرار کند. اما اگر سود شرکت حاصل از فعالیتهای اصلی و عملیاتی شرکت نباشد (سود عملیاتی) در سالهای آینده قابلیت تکرار را نخواهد داشت. مثلا اگر شرکتی زمین یا ساختمان بفروشد و از محل فروش این املاک سود شناسایی کند، این سود قابلیت تکرار ندارد و در نتیجه تاثیر زیادی روی ارزش ذاتی شرکت نخواهد گذاشت. پس هنگامی که سراغ سودآوری شرکت میروید به این نکته دقت کنید و ببینید چه مقدار از این سود حاصل فعالیتهای اصلی بهترین روش انتخاب سهام شرکت است و چه مقدار حاصل فعالیتی است که فقط یک بار امکان انجام آن وجود دارد. در چنین مواردی هم نسبت P/E پایینتری برای شرکت در نظر گرفته میشود.
بهترین روش برای تحلیل سهام چیست؟ آشنایی با ۱ روش برای تحلیل سهام
وقتی از بهترین روش برای تحلیل سهام صحبت میکنیم، احتمالاً اینگونه انتظار میرود که میخواهیم اندیکاتور یا شاخصهای خاصی را در کنار یکدیگر قرار دهیم و یک فرمول طلایی برای شما پیدا کنیم؛ اما واقعیت این است که اگر شما توانستید تمام انسانها را بر اساس یک فرمول بشناسید میتوانید تمام سهمها را هم بر اساس یک یا چند روش تحلیل کنید.
بنابراین عملاً برای تحلیل سهام قرار نیست برابر با بهترین فرمول یا بهترین مجموعهای از اندیکاتورها آیا استراتژیهای مختلف باشد. بهترین روش برای تحلیل سهام به این معنی است که شما بتوانید به این درک برسید که چگونه میتوانید یک سهم را بشناسید و بر اساس این شناخت دست به تحلیل آن بزنید. مسلماً بهترین روش برای تحلیل سهام به شما این امکان را میدهد که به شناخت دقیقتر از یک سهم برسید و این شناخت دقیق به شما این قدرت را خواهد داد که تصمیمهای درستتری درباره این سهم بگیرید.
بنابراین بهطورکلی اگر بخواهیم بگوییم عملاً برای تحلیل سهام یک روش کلی برای شناخت هر سهم محسوب میشود. آیا دلتان میخواهد بهجای ماهی، ماهیگیری یاد بگیرید؟ پس با ما در بهترین روش برای تحلیل سهام همراه باشید.
بهترین روش برای تحلیل سهام را از کجا شروع کنیم؟
اولین و مهمترین قدم برای تحلیل سهام این است که بدانیم دقیقاً از کجا باید شروع کنیم؟ درواقع تحلیل تکنیکال دارای صدها اندیکاتور، شاخص و اسیلاتور مختلف است و انتخاب اینکه در یک تحلیل از کدامیک از این موارد استفاده کنیم میتواند سخت و حتی سردرگم کننده باشد.
مهمترین قدم برای داشتن بهترین روش برای تحلیل سهام این است که بدانیم چه شاخص و ابزاری به کار ما میآید. درواقع شما میتوانید برای باز کردن یک پیچ از ده ها ابزار استفاده کنید اما همچنان مهم باز کردن پیچ است و نه اینکه چه ابزاری استفاده میکنید. این حرف کاملاً بدیهی است که بعضاً فراموش میشود. در کلام سادهتر معامله گران و تحلیلگران گاهی چنان خودشان را در دل فرمولها اعداد و ارقام خشک غرق میکنند که عملاً بسیاری از واقعیتها را نادیده میگیرند. (اگر میخواهید با تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه و حق تقدم سهام بیشتر آشنا شوید این مقاله را بخوانید.)
بیایید ازاینجا بهترین روش برای تحلیل سهام را شروع کنیم که هر سهم را زنده بدانیم؛ زیرا هر سهم بر اساس سرمایهگذارانی که دارد حرکت میکند و این سرمایهگذاران موجودات زنده به نام انسان هستند. پس برعکس چیزی که فکر میکنید ما قرار است در بهترین روش برای تحلیل سهام بهجای اینکه به قیمت و فرمول و … نگاه کنیم به رفتار و شخصیت شناسی سهم که بهنوعی نشاندهنده رفتار و شخصیت جمعی سرمایهگذاران است دقت کنیم. در این تحلیل قرار است ببینیم که سرمایهگذاران این سهم در موقعیتهای مختلف چه رفتارهایی از خودشان نشان دادهاند. ازاینرو بهترین روش برای تحلیل سهام درواقع یک تحلیل رفتار است.
درست مانند اینکه شما دوست خود را برای ده سال میشناسید. مسلماً این شناخت به شما کمک میکند که بدانید او در موقعیتهای مختلف چهکارهایی میکند. پس میتوانید رفتار او در این موقعیتها را پیشبینی کنید. این رمز موفقیت شما در سرمایهگذاری خواهد بود. درواقع شما اگر بتوانید رفتار یک سهم در موقعیتهای مختلف را درست حدس بزنید برنده بازی خواهید بود. این چیزی است که بهترین روش برای تحلیل سهام به ما میدهد.
شروع سخت در بهترین روش برای تحلیل سهام
باید واقعیت را قبول کرد. شروع بهترین تحلیل سهام کمی سخت و وقتگیر است و نیاز به کمی حوصله دارد. ازاینرو تا جایی که ممکن است سعی کنید سهمها را دستچین کنید و تعداد معدود و مشخصی از سهم که مطمئن هستید میتواند آینده خوبی داشته بهترین روش انتخاب سهام باشد یا حدس میزنید که بتواند روند نسبتاً مناسبی داشته باشد را برای بهترین روش برای تحلیل سهام انتخاب کنید. بعدها کمکم میتوانید بهترین روش برای تحلیل سهام را برای سایر سهمها استفاده کنید.
نکته مهم این است که تقریباً شما نیاز ندارید هیچ اندیکاتور یا اسیلاتور یا شاخص خاصی را بشناسید! تنها چیزی که شما در قدم اول احتیاج دارید، چند خط است!
درواقع شما در ابتدا برای داشتن تحلیل سهام باید خطوط مقاومت و حمایتی سهم را رسم کنید و سعی کنید روندهای مختلف آن را در بازههای طولانیتر موردبررسی قرار دهید؛ یعنی اگر در تایم فریم روزانه سهم را تحلیل میکنید، بهتر است به این تایم فریم از دید بزرگتر نگاه کنید و تعداد کندل های بیشتری را زیر نظر بگیرید.
اینگونه تحلیل شما برای آینده مطمئنتر خواهد بود.بنابراین تا اینجای کار، برای بهترین روش برای بهترین روش انتخاب سهام تحلیل سهام به چیزی بیشتر از چند خط حمایتی و کشف تمام روندهای سهم نداریم.
گام دوم بهترین روش برای تحلیل سهام
در گام دوم شما باید دست به یک اکتشاف بسیار بزرگ بزنید. درواقع برخی از تحلیلگران و معامله گران، مخصوصاً تازهکارها، انتظار دارند که تمام اندیکاتورها و اسیلاتورها برای همه سهمها پاسخگو باشد؛ اما واقعیت اینگونه نیست. این همبستگی میان تمام اندیکاتورها با سهمها وجود ندارد. شاید تنها یک یا چند شاخص و اسیلاتور برای یک سهم خاص مناسب باشد. پس شما باید این اسیلاتور را پیدا کنید.
حال در گام دوم بهترین روش برای تحلیل سهام شما باید اسیلاتور به نمودار اضافه کنید. بعد از اضافه کردن اسیلاتور نوبت این است که ببینید این اسیلاتور در نقاط مشخص قلهها و درهها و در موارد حمایتی و مقاومتی و در نقاطی که روند شکسته شده است و تغییر روند اتفاق افتاده است چگونه واکنش نشان میدهد؛ و روند این اسیلاتور برای نشان دادن این واکنش چگونه بوده است.
شما باید بتوانید یک نوع روند و یک الگو و رابطه میان اسیلاتور و نمودار پیدا کنید. این الگو زمانی معتبر خواهد بود که شبیه همان حالت نیز حداقل یکبار دیگر در سهم رخداده باشد. ازاینروست که میگوییم برای تحلیل سهام را با تعداد کندل های بیشتر بررسی کنید تا احتمال پیدا کردن این نقاط مشترک و شبیه به هم بیشتر باشد.
در گامهای بعدی بهترین روش برای تحلیل سهام باید سراغ اسیلاتورهای دیگر بروید. هر اسیلاتوری که الگوی دقیقتر و منطقیتری به شما بدهد عملاً کلید تحلیل این سهم محسوب میشود. از آن به بعد شما میتوانید برای تحلیل دوست جدید خود از کلیدش که همان اسیلاتور تازه کشفشده است استفاده کنید. این کلید میتواند روند سهم را برای شما بازگو کند و این چیزی است که میتوانید بر اساس آن موفقیت در معاملهگری را لمس کنید.
اگر میخواهید بدانید سهام بنیادی چه سهامی هستند حتما این مقاله را مطالعه نمایید.
چند نکته در مورد تحلیل سهام
شاید تصور کنید که استفاده از بهترین روش برای تحلیل سهام نیاز شمارا به آموزش کمرنگ میکند و یا بهطورکلی دیگر نیازی به آموزش را از بین میبرد؛ اما این تصور اصلاً درست نیست. ما در اینجا روشی را به شما گفتیم که میتواند بسیار کارآمد باشد اما این دلیل بر این نمیشود که شما آموزش را کنار بگذارید. شما تصور کنید که در کنار بهترین روش برای تحلیل سهام بتوانید از اندیکاتورهای مختلف هم استفاده کنید اینگونه تحلیل شما تا چه اندازه دقیقتر خواهد شد؟!
درواقع اگر با استفاده از همین روش برای تحلیل سهام اگر قرار بود کار تمام شود، آنوقت احتمالاً بهترین روش انتخاب سهام همه ثروتمند بودند؛ اما همانطور که در ابتدا گفتیم سهمها بر اساس رفتار سرمایهگذاران حرکت میکنند و این رفتار هیچگاه بهطور دقیق قابل پیشبینی نیست. پس تا جایی که ممکن است باید آموزشهای مختلفی را دید و البته از تجربه کردن نترسید.
تا زمانی که شما تجربه نکنید یا تجربه کمی داشته باشید، عملاً نمیتوانید انتظار داشته باشید که موفق خواهید شد. این اصل داستان است. تجربه به شما حسی را از سهم منتقل میکند که هیچ اسیلاتور و اندیکاتوری نمیتواند آن را به شما نشان دهد؛ بنابراین حتی اگر دست به معامله هم نمیزنید سعی کنید همیشه بازار را زیر نظر داشته باشید.
این همراهی شما با بازار باعث میشود که عملاً این بازار را بشناسید و در موقعیتهای مختلف رفتارش را به خاطر بسپارید. بهترین روش برای تحلیل سهام این است که با بازار و سهمها مانند یک دوست و انسان زنده رفتار کنید. این بارزترین کلیدی است که میتوانید از آن در جهت موفقیت استفاده کنید.
شناسایی سهم های مناسب برای نوسان گیری
افراد از روشهای متفاوتی برای سرمایهگذاری در بورس استفاده میکنند. یکی از این روشها که ریسک بالایی به همراه دارد، نوسانگیری است. با توجه به روند کلی بازار که نه صعودی است و نه نزولی، نوسانگیری در بورس بسیار سودآورتر از سرمایهگذاری بلند مدت به حساب میآید و معمولاً فعالان بازار بورس در ابتدای ورود به این بازار به دنبال نوسانگیری هستند. انتخاب سهم مناسب برای نوسانگیری نخستین گزینهای است که سرمایهگذاران را با خود درگیر میکند. بسیاری از سرمایهگذاران در ابتدای کار، با سرمایه پایین به بازار وارد میشوند و به دنبال روشهای خارقالعاده برای افزایش سرمایه خود هستند. در برخی از موارد سرمایهگذاری بر روی سهام یک شرکت با درآمد مشخص سالیانه انجام میشود و تمرکز سرمایهگذار بر روی دریافت سود تقسیمی مشخص شده در مجمع میباشد. از سوی دیگر، برخی از سرمایهگذاران از قیمت سهام و تغییرات ناشی از نوسان بازار استفاده میکنند؛ این روش قدرت ریسکپذیری بالا، دانش و آگاهی زیاد و در نهایت انتخاب استراتژی صحیح نیاز دارد.
مفهوم نوسانگیری
نوسان در لغتنامه به معنی حرکت پیاپی است؛ در بازار سهام نیز این حرکت متوالی را میتوان در تغییر قیمتها، مشاهده کرد. به بیانی دیگر شناخت و سرمایهگذاری روی یک سهام که مشمول تغییرات صعودی و نزولی در بازه زمانی کوتاه مدت میشود را نوسانگیری میگویند. همچنین افرادی که در بازه زمانی کوتاه مدت فعالیت معاملاتی دارند و از نوسان قیمتها سود میکنند را نوسانگیر مینامیم. همان طور که گفته شد، نوسانگیری در بورس با ریسک بسیاری همراه است، به همین دلیل سرمایهگذارانی که به دنبال نوسانگیری هستند، بازدههای ۵ تا ۱۰ بهترین روش انتخاب سهام درصدی را برای این کار مناسب میدانند.
انواع روشهای نوسانگیری در شناخت سهام مناسب
نوسانگیری یک مفهوم کلی است که با تغییر قیمت، برای سرمایهگذاران کسب سود میکند. اما برای همین کار، افراد از استراتژیهای متفاوت استفاده میکنند.
استراتژی کوتاه مدت
در روش کوتاه مدت سهامدار جو بازار را مد نظر قرار میدهد. نوسانگیران این روش را به این صورت انجام میدهند که وقتی خبری در خصوص رشد یک سهام منتشر شد، تشکیل صف خرید سهام میدهند، در این شرایط قیمت افزایش مییابد؛ اما زمانی که خبر تکذیب میشود، قیمت سهام مجدداً کم خواهد شد. در بازه زمانی میان این دو رویداد، فرصت مناسبی برای خرید و فروش سهم است. با این تفاسیر مشخص است که شناسایی سهام مناسب برای نوسانگیری تا چه حد حائز اهمیت است.
تحلیل بنیادی
در استراتژی بلند مدت، عوامل مختلفی مانند عوامل اقتصادی و مالی و همچنین ارزش ذاتی سهام برای سرمایهگذار مورد توجه و اهمیت میباشد. چنانچه سهم در قیمتی پایینتر از ارزش فعلیاش معامله شود، به عنوان سهم مناسب خریداری میشود. سپس زمانی که قیمت آن به ارزش ذاتیاش برسد، موقع فروش سهم است. این ارزش را میتوان از طریق تحلیل بنیادی سهام تشخیص داد.
تحلیل تکنیکال
اما برای تحلیل بازار و همچنین نوسانگیری، از تحلیل تکنیکال نیز استفاده میشود. این روش در خصوص اوراق بهاداری که مدت زمانی در بازار بورس معامله میشوند، قابل اجرا است. تحلیل تکنیکال به تاریخچه سهم نگاه میکند و به دلیل اینکه سهام تازه وارد شده به بازار سرمایه دارای سوابق معاملاتی نیست، این شرکتها در این میان جایی ندارند.
دسترسی به منابع مالی و اطلاعاتی
این روش با دانستن دربارهی اطلاعات شرکتها یا منابع مالی فراوان قابل اجرا میباشد. به این صورت که شخصی در جریان رویدادها و تصمیمهای شرکت باشد و در فاصله زمانی میان انتشار خبر و تأثیری که روی سهم میگذارد، دست به خرید و فروش آن سهم بزند. از سوی دیگر اگر شخصی منابع مالی زیادی داشته باشد، میتواند روی یک سهم در کوتاه مدت سرمایهگذاری کند. به این ترتیب که تعداد زیادی از یک سهام را خریداری کند، سپس بلافاصله پس از این که سهام مذکور رشد اندکی پیدا کرد، آن را بفروشد.
انتخاب سهم مناسب برای نوسانگیری
استفاده از تابلوخوانی
یکی از اصلیترین روشها جهت تشخیص سهام مناسب برای نوسانگیری در بورس، استفاده از تابلوخوانی در سایت TSETMC میباشد. تابلوخوانی یکی از مهارتهای مورد استفاده برای هر معاملهگر است که از آن در جهت معاملات خود استفاده میکند. برای انتخاب سهم جهت نوسانگیری، حجم معاملات سهم را زیر نظر بگیرید و سهمی را انتخاب کنید که حجم بالاتری دارد. همچنین بازه روز نیز نشانگر خوبی از نوسان قیمت سهم میباشد. با استفاده از تابلوخوانی میزان سهام شناور را نیز بررسی کنید .
استفاده از اندیکاتور ATR
به خاطر داشته باشید که اندیکاتور نشاندهنده روند بازار نمیباشد و تنها میزان نوسان بازار را نشان میدهد. زمانی که در نرمافزار اندیکاتور ATR (اندیکاتور Average True Range را در نرم افزار داینامیک تریدر از مسیر Andicators باز کرده و نمودار آن را مشاهده کنید.) به سمت بالا حرکت میکند، نشاندهنده این است که نوسانات در بازار رو به افزایش است؛ هنگامی که به سمت پایین حرکت میکند، بیانگر کاهش نوسانات است و هنگامی که در یک محدوده ثابت میشود بیانگر ثبات بازار خواهد بود.
مقاله های " اصول و قواعد تابلو خوانی " و " نسبت ATR " مطالعه شود.
نوسانگیری را در چه زمانی انجام دهیم؟
از عوامل بسیار مهمی که نوسانگیران آن را در نظر میگیرند، انتخاب زمان مناسب برای نوسانگیری میباشد.
در بازار بورس سه بازه زمانی وجود دارد :
1) زمان صعود و پر سود بودن بازار
2) زمان ریزش بازار و کاهش قیمت سهام
3) زمان خنثی بودن بازار
سرمایهگذاران بازار سرمایه معتقدند، در زمانی که بازار صعودی است و رشد شاخص بهتر میباشد، نباید نوسانگیری کنند و سهام خود را بفروشند، زیرا ارزش سهام هر روز بیشتر میشود. در زمان کاهش قیمت و ریزش بورس نیز زمان مناسبی برای نوسانگیری نیست. به دلیل جو روانی بازار، امکان دارد تحلیلهای شما اشتباه باشد و قیمت دچار افت شدیدتری نسبت به زمانی که سهم را خریدهاید، شود. بهترین زمان برای نوسانگیری، زمان خنثی بودن بازار است. در این بازار که نه ریزش دارد و نه رشد خاصی در آن مشاهده میشود، میتوان سهمهای پر نوسان را پیدا و روی آنها نوسانگیری کرد.
سهام خوشنوسان
یکی از امکانات تحلیل اپ، مشاهده سهام خوشنوسان بازار است. هر روز 2 جدول تحت عنوان سهام خوشنوسان بازار توسط تیم تحلیلی ارائه میگردد که ساعت 16:00 در تحلیل اپ بارگزاری میشود تا معاملهگران در جریان سهامی که بیشترین مقدار نوسان روزانه و هفتگی را دارند، قرار بگیرند. نمونه این جدولها را میتوانید در زیر مشاهده کنید.
زیانهای نوسانگیری در بورس
نوسانگیری در بورس به دلیل توانایی دریافت سود در کوتاهترین زمان ممکن، جذابیت زیادی برای سرمایهگذاران دارد؛ اما این عمل دارای معایبی نیز میباشد:
- هزینه و کارمزدی که نوسانگیر برای معاملات خود پرداخت میکند را در نظر بگیرید. در نوسانگیری، تعداد معاملات بالا است؛ این کارمزد نسبت به سود احتمالی، مبلغ قابل توجهی نیست اما در طولانی مدت، به عنوان یکی از هزینههای قابل محاسبه در نظر گرفته میشود.
- نوسانگیری فرآیندی زمانبر میباشد. باید هر روز از زمان شروع معاملات تا پایان آن، روی رخدادهای بازار متمرکز باشید؛ از دست دادن هر رویداد (هر چند کوچک) میتواند موجب از دست دادن سود حاصل از نوسانگیری شود.
- توانایی شناخت و تفکیک نوسان و حباب قیمت از موضوعات مورد توجه نوسانگیران میباشد. بسیاری از افراد، با توهم شناخت نوسان و روند رو به رشد یک سهم، درگیر حباب قیمتی میشوند و با ترکیدن حباب، سرمایه اصلی خود را از دست میدهند؛ به همین دلیل توجه به این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است.
دیدگاه شما