نظم در معامله گری


همان طور که آقای وارن بافت، اسطوره ی سرمایه گذاری آمریکایی نیز به آن اشاره می کند، استراتژی معاملاتی باید حتما به صورت دستنویس باشد و حتما در یک کاغذ 2*2 کوچک جا شود! این موضوع به این دلیل است که بازار های مالی به قدر کافی پیچیده هستند و ما اگر بخواهیم به دنبال یافتن پلن های معاملاتی پیچیده و فضایی باشیم، مطمئنا فعالیت در این محیط را فقط برای خودمان سخت تر و دشوار تر کرده ایم. وارن بافت

اصول نظم در معامله گری

واژه نظم در معامله گری یکی از واژه‌های پرتکرار بازارهای مالی است. رعایت اصول نظم در معامله گری به شما کمک می‌کند تا معاملات خود را به‌درستی هدایت کنید و سود به‌دست آورید.

آیا شما حین معامله اصول نظم در معامله را رعایت می‌کنید؟ به‌نظر شما رعایت این اصول چه تاثیری در آینده شغلی معامله‌گری دارد؟

تعریف نظم در معامله گری

برای تعریف دقیق نظم در معامله گری بهتر است به مفهوم بی‌نظمی در معامله‌گری بپردازیم. بی‌نظمی در معامله‌گری دقیقا مانند بی‌نظمی در زندگی روزمره است.

همان‌طور که فرد بی‌نظم در زندگی عادی خود برای دیر انجام دادن یا انجام ندادن کارها به‌دنبال بهانه است، معامله‌گر بی‌نظم نیز نظم خاصی برای شروع و پایان معاملات خود ندارد.

معامله‌گر بی‌نظم حتی ممکن است وسط یک معامله سودده به معامله خود پایان دهد یا حتی به امید سودده شدن یک معامله در زیان ممکن است پوزیشن خود را باز نگه‌دارد و لحظه به لحظه شاهد افزایش زیان خود باشد.

حال به سراغ تعریف مفهوم نظم در معامله گری می‌رویم؛ نظم در معامله به معنای رفتار درست و اصولی معامله‌گر در تمام وضعیت‌های معامله از جمله ترید یا زمان فراغت از ترید است.

یعنی معامله‌گر دقیق می‌داند که در هر موقعیت چه واکنشی از خود نشان دهد؛ حال این موقعیت چه در وضعیت زیان باشد یا در وضعیتی که معامله‌گر پوزیشن بازی برای معامله ندارد.

موارد مخل نظم در معامله گری

موارد مخل نظم در معامله گری

دنیای معامله‌گری، دنیای بسیار پیچیده‌ای است. هر عاملی که باعث از بین رفتن نظم یک معامله‌گر شود، به‌عنوان مخل نظم در معامله‌گری تعریف می‌شود.

یکی از بزرگ‌ترین مختل کننده‌های نظم در معامله گری طمع است. طمع باعث به تعویق انداختن اجرای استراتژی معامله شده و نظم معامله را بر هم می‌زند.

معامله‌گران طمع‌کار معمولا از اصول استراتژی خود تبعیت نمی‌کنند و به‌خاطر به‌دست آوردن پول بیشتر، معاملات بیشتری را نیز انجام می‌دهند و انجام معامله بیشتر به منزله کسب درآمد بیشتر نیست بلکه هر چه تعداد دفعات معامله بالاتر رود، احتمال ضرر و زیان نیز افزایش پیدا می‌کند.

دو دلیل اصلی زیان معامله‌گران در بازارهای مالی تعداد دفعات بالای معامله و استفاده از اهرم‌ با ضریب بالا است. زیرا معامله‌گران طماع فکر می‌کنند با فشردن چند دکمه به‌راحتی پول زیادی به‌دست خواهند آورد.

نحوه تبدیل شدن به معامله‌گر منظم

نظم در معامله گری یک امری اکتسابی است و همه افرادی که در بازارهای مالی فعال هستند به‌راحتی با رعایت چند اصل ساده می‌توانند به معامله‌گر منظم تبدیل شوند.

موارد زیر جزو اصولی هستند که در صورت رعایت می‌تواند شما را به سمت نظم در معامله‌گری ببرد.

تغییر عادت‌های معامله‌گری

فقط درصد کمی از معامله‌گران می‌توانند در بازارهای مالی دوام آورده و سود کسب کنند. وجود عادت‌های نادرست و بد شاید در کوتاه‌مدت منجر به سود شود؛ اما در بلند مدت معامله‌گر را تبدیل به یک فرد شکست خورده می‌کند.

برای ایجاد نظم در معامله گری حتما باید زمان مناسبی را به تشخیص عادت‌های بد خود اختصاص دهید، سپس در راستای اصلاح آن بر بیایید.

برای تغییر عادت‌های بد ابتدا باید شروع به برنامه‌ریزی کنید تا عادت‌های معامله‌گری خود را تغییر دهید. برای این کار بهتر است یک استراتژی معاملاتی خوب برای خود تنظیم کنید و همه جوانب احساسی و فیزیکی خود را در نظر بگیرید.

سپس شروع به یادداشت سوابق معاملاتی خود کنید و اشتباهات و راه‌کارهای درست خود را در آن یادداشت کنید. استراتژی معاملاتی و داشتن یادداشت‌های مرتبط به اصلی‌ترین راهنمای شما برای تغییر عادات اشتباهتان است.

نظم در معامله گری

به دنبال یک شبه پولدار شدن نباشید

اگر می‌خواهید زمان بیشتری را در بازارهای مالی دوام بیاورید، باید رویای یک شبه پولدار شدن را فراموش کنید.

بسیاری از معامله‌گران تازه‌وارد با مقدار کمی پول وارد بازار می‌شوند و با معاملات پی‌در پی سعی در افزایش دارایی خود دارند. اما بعد از مدتی متوجه می‌شوند که به‌خاطر معاملات بی‌مهابا تمام دارایی خود را از دست داده‌اند.

البته نگران سرمایه کم خود نباشید، اگر برای مدت زمان مشخصی بتوانید سود مستمر از بازار به‌دست آورید، پیشنهادهای کاری مبنی بر استفاده از سرمایه دیگران خواهید داشت. چنین چیزی نیازمند داشتن یک رزومه قوی معاملاتی است.

استمرار در جهت تغییر عادات معامله‌گری

بسیاری از معامله‌گران زمانی که شروع به ایجاد تغییر در عادات معامله‌گری خود می‌کنند بعد از مدتی دست از تلاش می‌کشند و به عادت‌های معاملاتی قبلی خود برمی‌گردند.

برای جلوگیری از این اتفاق شما باید به‌صورت آگاهانه در جهت ایجاد نظم در معامله‌گری تلاش کنید. برای سودآوری مستمر هیچ راهی جز استمرار در نظم وجود ندارد. شاید در ابتدا داشتن استمرار سخت باشد، اما به مرور این عادات در شما تقویت شده و جزو خلقیات شما خواهد شد.

از بین بردن موارد اخلال‌کننده نظم

برخی موارد وجود دارند که باعث ایجاد اختلال در نظم معامله‌‌گری می‌شود. موارد مهمی چون ترس از دست دادن موقعیت‌های معاملاتی، ترس از تمام شدن معاملات سود ده بازار، ترس جا ماندن از سایر معامله‌گران، معامله بیش از حد و طمع جزو موارد مخل نظم در معامله‌گری هستند.

پایبندی به سیستم معاملاتی خود

اگر می‌خواهید نظم در معامله گری را در خود تقویت کنید باید یاد بگیرید ک به سیستم معاملاتی خود پایبند باشید. پایبندی به سیستم معاملاتی باعث جلوگیری از بسیاری زیان‌های بزرگ می‌شود.

درس گرفتن از معاملات قبلی

برای ایجاد نظم در معامله‌گری باید یک دفتر و خودکار به همراه خود داشته باشید و گزارشات تمام معاملات قبلی خود را در آن یادداشت کنید. در این صورت تمامی تجربیات گذشته شما در قالب یک دفتر یادداشت بایگانی شده و رسوخ بیشتری در ذهنتان نیز دارد.

انجام معاملات بدون احساس

اگر می‌خواهید معامله‌گر موفقی باشید، باید یاد بگیرید مانند یک ربات به دور از احساس معامله کنید. یعنی نه از کسب سود خوشحال شوید و نه از زیان دیدن ناراحت باشید.
معامله بدون احساس به شما قدرت تحلیل بالایی می‌دهد و شما را از رفتارهای هیجانی دور می‌کند.

نظم در معامله گری

نظم در معامله گری

معامله گری در بازارهای مالی به سطح بالایی از نظم نیاز دارد که تقریباً تمامی معامله گران، چه مبتدی و چه با تجربه این موضوع را می دانند. اما دانستن با انجام دادن بسیار متفاوت است و درحالی که اکثریت معامله گران می دانند که باید با نظم بیشتری عمل کنند، اغلب فکر می کنند منظم بودن را می توانند تا زمانی که به مقدار معینی سودآوری برسند به تعویق بیاندازند.

مشکل این طرز فکر که شما می توانید منظم بودن را تا زمان رخ دادن اتفاقات مد نظرتان به تعویق بیاندازید هم نسبتاً واضح است، با این حال باز هم اکثر معامله گران به داشتن چنین طرز فکری ادامه می دهند. این یک اشتباه است که از طمع نشأت می گیرد و معامله گران طمع کار در بلند مدت نمی توانند سودآوری داشته باشند. اگر یک چیز باشد که بتواند حساب معامله گری شما را سریع تر از هر چیز دیگری خالی کند، آن طمع است. یک معامله گر طمع کار معامله های زیادی انجام می دهد و بیش از حد روی هر معامله ریسک می کند و همان طور که چندین بار مطرح شده معامله بیش از حد و ریسک بیش از حد دو دلیل اصلی ضرر کردن معامله گران هستند.

معامله گری به طور طبیعی رفتار طمع انگیز را به علت وجود وسوسه مداوم به سادگی پول درآوردن با یک فشار کلیک ماوس تحریک می کند. بنابراین تمام افرادی که اقدام به معامله در بازار می کنند در صورتی که می خواهند به معامله گر موفقی بدل شوند باید یک برنامه ریزی آگاهانه برای جنگیدن با طمع قبل از آسیب دیدن از آن داشته باشند.

تبدیل شدن به یک معامله گر منظم یعنی ایجاد تغییر در عادت های معامله گری

عموما معامله گرانی که به اندازه کافی در بازار دوام می آورند تا سودآوری مستمر را تجربه کنند کسانی هستند که به عادت های مثبتی در نحوه معامله گری خود دست می یابند و آن ها را تداوم می بخشند. مانند هر چیز دیگری در زندگی، عادت ها وجود حقیقی شما و میزان پیشرفت شما در هر زمینه ای را نشان می دهند. همچنین عادت ها تقویت می شوند و به شخصیت ما و روزمرگی ما تبدیل می شوند، چه عادت های مثبتی باشند چه منفی.

متأسفانه پرورش دادن عادت های یک معامله گر موفق برای اکثر افراد تبدیل به چالشی بزرگ می شود که از ابتدای راه با آن مواجه هستند. اکثر معامله گران با آرزوی کسب سود سریع یا با فکر ایجاد سودآوری تا حدی که فوراً شغل کنونی خود را ترک کنند پا به بازار معامله می گذارند. آن ها همچنین با سرمایه ای نسبتاً اندک شروع به معامله گری می کنند که این کار باعث ایجاد تضاد بین احساسات و خواسته هایشان در برابر وضعیت حقیقی آن ها می شود.

واقعیت این است که هرچه شما سخت تر تلاش کنید تا مقدار زیادی پول را در زمان کوتاهی به دست آورید، بیش تر از خواسته خود دور می شوید. ممکن است در ابتدا خوش شانس باشید و تعدادی معامله پر سود انجام دهید اما در واقع شما تنها در حال پرورش عادت های منفی در معامله گری خود هستید که این عادت ها به زودی آسیب شدیدتر از آنچه فکرش را می کنید به شما می زنند.

بنابراین قدم اول در راستای تبدیل شدن به یک معامله گر منظم این است که واقعیت ممکن را با توجه به حجم سرمایه موجود در حساب خود و با فرض به کار بستن یک استراتژی مدیریت سرمایه کارآمد قبول کنید. می دانم که احتمالاً می خواهید مقدار زیادی پول را در زمان کوتاهی به دست آورید و شغل کنونی خود را ترک کنید، اما اگر سرمایه شما در حساب معامله گری 1000 دلار باشد، این یک گزینه واقع گرایانه در آینده نزدیک برای شما نخواهد بود، حتی اگر تعداد زیادی از معامله گران تازه کار فکر کنند که می توانند سرمایه کوچک خود را در یک شب تبدیل به مقدار زیادی پول که زندگی آن ها را تغییر می دهد بکنند.

چیزی که در این مورد می تواند به شما کمک کند این است که اگر بتوانید در چند ماه متوالی سابقه سودآوری مستمر از خود به جای بگذارید، برای جذب افرادی که سرمایه در اختیار شما بگذارند مشکلی نخواهید داشت. به سابقه حساب معامله گری خود به عنوان یک رزومه معامله گری نگاه کنید و هرچه رزومه شما درخشان تر باشد، احتمال این که شما با استفاده از توانایی معامله گری خود صاحب شغل شوید نیز بیشتر است.

اهمیتی هم ندارد که شما با حجم معامله کم کار می کنید، اگر با پول واقعی خود سابقه سودآوری مستمر داشته باشید این یک مدرک درخشان و قوی است که شما با آن به دیگران ثابت می کنید می دانید چگونه در بازار به نحوی مؤثر به معامله کردن بپردازید.

چگونه عادت های معامله گری خود را تغییر دهید؟

اگر به طور کامل واقعیت ممکن را بر اساس حجم سرمایه حساب خود و به کار گیری مدیریت ریسک کارآمد قبول کرده اید، الآن می توانید شروع به برنامه ریزی برای تغییر عادت های معامله گری خود کنید یا اگر یک تریدر تازه کار هستید، می توانید از ابتدا عادت های مناسب این کار را در خود پرورش دهید. اولین کاری که باید انجام بدهید این است که دقیقاً بدانید استراتژی سودآوری (edge) شما در بازار چیست و چگونه با آن معامله کنید.

شما در اصل در واقع نیاز دارید یک استراتژی کامل و جامع و دقیق را به صورت نوشتاری برای خود تنظیم کنید. این برنامه معاملاتی راهنمای شما در تعامل با بازار خواد بود و با تعریف تمامی جنبه های معاملاتی خود می توانید به طور آگاهانه امکان طمع کار شدن خود هنگام معاملات را از بین ببرید، البته به شرطی که به دقت برنامه معاملاتی خود را دنبال کنید.

پس از این که برنامه معاملاتی خود را حول یک استراتژی کارآمد تدوین کردید نیاز به ثبت سوابق معاملاتی که انجام می دهید در یک دفتر یادداشت معاملاتی دارید تا سابقه کاری درخشانی که درباره اش صحبت کردیم را در آن ثبت نمایید. برنامه های معاملاتی و یادداشت های معاملاتی دو سلاح یک معامله گر برای مقابله با معامله بیش از حد و ریسک بیش از حد هستند. برخی از معامله گران بیش از دیگر افراد نیاز به این دو دارند اما همه تریدرها می توانند از آن ها در جهت نفع خود استفاده کنند.

زمانی که شروع به تغییر عادات خود کردید، از حرکت باز نایستید

مشکل دیگری که بسیاری از معامله گران با آن مواجه می شوند این است که آن ها تغییر دادن عادت های خود را شروع می کنند ولی تنها برای مدتی منظم می مانند سپس از حرکت باز می ایستند و به عادت های معاملاتی قدیمی خود برمی گردند.

شما باید به طور ویژه ای به صورت آگاهانه مراقب منظم بودن و اهمیت آن در هر روزی که در بازار به معامله می پردازید باشید. برای کسب سودآوری مستمر از بازار هیچ راهی به غیر از استمرار در نظم وجود ندارد، بنابراین زمانی که راه خود را در مسیر منظم شدن و منظم ماندن شروع کردید همیشه استمرار نظم در هر روزی که در بازار به معامله می پردازید را به خاطر داشته باشید.

وقتی شروع به تغییر عادات معاملاتی خود کردید، تداوم نظم برای شما آسان تر خواهد شد و منظم ماندن برایتان نباید کار مشکلی باشد. این کار مشابه تمرین ورزشی منظم و مستمر است، در ابتدا می تواند سخت باشد اما با گذر زمان با مشاهده آثار مثبت و لزوم انجام آن و همچنین میل و اشتیاق شما به انجام تمرین، این کار به بخشی از شما تبدیل می شود تا جایی که دیگر نمی توانید انجام ندادنش را حتی تصور کنید. به طور مشابه زمانی که شما عادت های مثبتی را در زمینه معامله گری در خود پرورش می دهید، همزمان که می بینید در بازار کمتر پول از دست می دهید و نتایج مثبت مستمری در طول زمان کسب می کنید، این عادت ها نیز در شما تقویت می شوند و بخشی از خود شما می شوند و با خود فکر می کنید چگونه قبل از این می توانسید آنقدر بی نظم به معامله گری بپردازید.

چرا روانشناسی و نظم در معامله گری حیاتی است؟

برای رسیدن به سود مداوم در بازار های مالی نیازمند سخت کوشی، نظم، برنامه و شخصیت صحیح هستید. شما دائما مورد آزمایش قرار می گیرید و این نیازمند طرز فکر روانشناختی است تا بتوانید در شرایط سخت تصمیم صحیح بگیرید. برای اینکه معامله گر موفق بشوید شما باید احساستان را دائما زیر نظر بگیرید و نظم مخصوص یک معامله گر را داشته باشید. این به شما کمک می کند که اعتماد به نفستان را بسازید و همچنین بتوانید برنامه معاملاتی خود را بصورت موثر اجرا کنید.

داشتن یک رویکرد معاملاتی منظم
بازارها از شرکت کننده های زیادی ساخته شده اند که در هر لحظه در حال تجربه ی نوسانات احساساتشان هستند که این عامل حرکت یا فراریت (Volatility) بازار است. حتی بهترین معامله گران طعمه ی احساساتی مثل ترس و طمع می شوند. در بین معامله گران تازه وارد در هنگام بوجود آمدن حرکات ناگهانی یک گرایش شدید برای ورود به بازار وجود دارد تا بتوانند یک سود سریع بگیرند این رفتار بر اساس طمع ( Greed) است آن هم بدون هیچ برنامه ی قبلی!

در جایگاه یک معامله گر، یکی از بهترین راه ها برای گسترش نظم ( Discipline) این است که یک برنامه برای این کسب و کار داشته باشیم. سود کسب شده از معامله گری این فعالیت را به یک کسب و کار تبدیل می کند و بهتر است که به شکل کسب و کار به این فعالیت نگاه کنیم. شما هیچ وقت نباید روی سرمایه ای که به سختی بدست آورده اید بدون اینکه برنامه ای داشته باشید به عنوان مثال برای راه اندازی یک کارواش یا رستوران ریسک کنید و مطمئن نباشید که به سود می رسید یا زیان! این دقیقا نقطه اشتراک معامله گری با همه ی کسب و کارهای دیگر است.

(به عنوان مثال و با زبان عامیانه، چرا ما هیچ وقت نمی رویم و یک سوپر مارکت بزنیم بجای فعالیت در بازار مالی اما به راحتی با پولی که با زحمت به دست آورده ایم یا حتی قرض می کنیم، بدون هیچ پیش زمینه ای و فقط با یک دوره آموزشی وارد یک بازار بزرگ می شویم؟ ما کسب و کارهای موفق زیادی اطرافمان می بینیم اما به ندرت تحریک می شویم که وارد آن ها شویم، اما در رابطه با بازارهای مالی برعکس عمل می کنیم!)

خیلی از معامله گران پی برده اند که یک چک لیست در هنگام تصمیم گیری باعث می شود بررسی کنند که همه چیز سر جای خودش قرار گرفته است. این یک ایده ی فوق العاده است که در مسیر معامله گری، اعتماد به نفس شما را می سازد و به شما کمک می کند که معاملاتتان را بهتر بررسی کنید. معامله کردن با اعتماد به نفس بالا بسیار مهم است، چون بدون این فاکتور شما در شرایط بهم ریخته تصمیمات آنی می گیرید.

شرح روانشناسی معامله گر
درک روانشناسی معامله گر به شرطی میسر است که شما مستقیما سرمایه گذاری را تجربه کنید. بیشتر معامله گران به لزوم طرز فکر صحیح (mind set) پی برده اند. این موضوع مخصوصا در معاملات کوتاه مدت به شدت خودنمایی می کند. اگر شما معاملات میان روزی دارید ( اسکالپر)، پس نیازمند تصمیم گیری های سریع با اخطارهای لحظه ای هستید، که این تصمیم گیری ها سود ده یا زیان ده بودن معامله را مشخص می کنند! از طرف دیگر شما باید توانایی پیروی از پلن معاملاتی خود را داشته باشید، پلنی که از قبل آماده شده و از صحت سودده بودن آن مطمئن شده اید. احساسات شما باید دائما سنجیده شوند و نباید اجازه مداخله در تصمیم گیری هایتان را داشته باشند! بخشی از روانشناسی معامله گری تشخیص حضور ترس و طمع است. هنگام متضرر شدن شما باید بپذیرید که این بخشی از کسب و کار معامله گری است. این که شما یاد بگیرید که چگونه احساساتی که در اثر ضرر کردن به شما هجوم می آورند را تحمل کنید خیلی سخت است. باید یاد بگیرید که احساساتتان را ساماندهی کنید، اما اینکه تبدیل به یک معامله گر آرام بشوید و بتوانید ضررها را راحت بپذیرید زمان بر است. اگر می خواهید معامله گر موفقی شوید باید از اثر معاملات سود ده و زیان ده روی روان خود آگاه باشید.

مفهوم ترس در معامله گر
از دست دادن پول با ترس همراه هست. ترس در صورت بیش از حد بزرگ بودن حجم معامله می تواند شما را در هم بشکند، مخصوصا اگر بدون برنامه این تصمیم را گرفته باشید. فقط در صورتی که یک برنامه معاملاتی همه جانبه و تعهد اجرای آن را داشته باشید، می توانید در هنگام متضرر شدن رفتار درست را داشته باشید.
تجربه به شما می آموزد که وقتی دچار افت حساب در محدوده ای که قبلا انتظار آن را داشته اید شدید، آرام بمانید. اگر استراتژی شما زمینه 60 درصد برد دارد، پس باید با متضرر شدن تعجب نکنید. وقتی بازار بر خلاف پیش بینی حرکت می کند خوشحال نیستید، اما وقتی می بینید که تعداد معاملات ضرر کمتر از 40 درصد است، پس با ضررهایتان راحت کنار می آیید و به سود بالقوه ای که در استراتژی نهفته است امیدوار می شوید. موضوعی که رسیدگی به آن خیلی سخت است، شرایطی است که در آن معامله گر ریسک های خارج از برنامه را متقبل می شود که می توانند اثرات منفی بر ذهن معامله گر داشته باشند.

خطر معاملات هیجانی
معاملات ناگهانی بیشتر از آن چیزی که فکر می کنید اتفاق می افتند. بیشتر مواقع یک شتاب دهنده باعث می شود یک تصمیم هیجانی بگیرید و بر اساس آن معامله کنید. وقتی این معاملات در جهت پیش بینی شده حرکت کنند احساس فوق العاده بودن می کنید، انگار از آسمان پول می بارد! اما اکثر مواقع، این معاملات خلاف جهت پیش بینی شده حرکت می کنند، آنجاست که به فکر فرو می روید که آیا همه ی مخاطرات را از قبل در نظر گرفته بودید؟
در پی یک معامله هیجانی چندین سناریو ممکن است رخ دهد. این سبک معامله می تواند باعث گسترش ترس، خشم و ضرر شود. وقتی بازار خلاف جهت پیش بینی شده حرکت کند اولین احساسی که تجربه می کنید خشم است. خود را بخاطر ورود به این موقعیت و تصمیم گیری بر اساس هیجان سرزنش می کنید. اگر یک دنده باشید و ضرر را نپذیرید، خشم با ترس جایگزین می شود. ابتدا که وارد موقعیت شدید تنها چیزی که می دانستید این بوده است که سود می کنید، اما حالا ناامید و بیم ناک شده اید.
شناختن شرایط روانشناسی منفی این سبک معاملات اولین قدم برای غلبه کردن بر آنهاست. اگر در حال ضرر کردن به مقداری بیش از مقداری که به آن عادت داشته اید هستید، طرز فکر معامله گریتان آسیب می بیند و ترس تبدیل به دلسردی می شود. در بدترین حالت با موقعیت باز شده ازدواج می کنید! ازدواج کردن با یک موقعیت اصطلاحی است برای نشان دادن اینکه برای شما دیگر مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، فقط به این فکر می کنید که نهایتا سود می کنید. این سبک از رفتار معمولا وقتی اتفاق می افتد که معامله گران و سرمایه گذاران بدون استراتژی و تصمیم لحظه ای وارد موقعیت می شوند.
بهترین راه برای غلبه بر معاملات هیجانی این است که مطمئن باشید دارید از همان مدیریت ریسک همیشگی و منظمتان استفاده می کنید. بنابراین اگر همیشه با ریسک 2 درصد وارد معامله می شدید اینجا هم از همان 2 درصد استفاده می کنید و وارد معامله هیجانیتان می شوید.

(پایبند بودن به حد ضرر و ریسک ثابت در هر معامله،حتی معاملات هیجانی،می تواند حداقل مانع وقوع فاجعه شود!)

در حرفه معامله گری زمان هایی هست که به خاطر ایمان به اینکه این موقعیت حتما جواب می دهد بیش از اندازه ریسک می کنید، اما این چنین نمی شود. این مهم است که درک کنید در بازارها، گاهی وقت ها در شرایط غیر منطقی اینقدر باقی می ماند تا غالب معامله گران از موقعیت خارج شوند. این یک مولفه کلیدی در روانشناسی معامله گر است. شما نمی خواهید درک کنید که از بازار بزرگ تر نیستید در صورتیکه بازار بیشتر از معامله گران منبع دارد و می تواند هر لحظه را از موقعیت خارجتان کند. نمی خواهید شکست بخورید برای همین خطر نگه داشتن یک موقعیت که ریسکتان را از محدوده ی منطقی خارج می کند را به جان می خرید و متحمل ضرری می شوید که انتظار نداشته اید.

ترس،یک عکس العمل است به لحظه ای که خطر ضرر کردن را درک می کنید. همان طور که صحبت کردیم اگر ترس را با مدیریت ریسک همیشگی تنظیم کنید، قادر خواهید بود تصمیمات بهتری بگیرید و از ضرر کردن نمی هراسید. بیشتر معامله گران حرفه ای، ضررها را به صورت هزینه شغلشان در نظر می گیرند، آنهابا خود می گویند هی پسر این فقط یک هزینه است!
تکنیک دیگری که می توانید استفاده کنید این است که اگر سرمایه شخصی خودتان را معامله می کنید، تظاهر کنید برای یک شرکت کار می کنید و رییس شرکت معاملات را ارزیابی می کند. اگر بخواهید از معاملاتتان دفاع کنید، پس از موقعیت هایی که مناسب نیستند پرهیز می کنید.
دانستن این که حساب معاملاتی در طی بازه های زمانی دچار فراز و نشیب می شود، یک بخش از حرفه ی معامله گری است. همیشه فشارهایی در رابطه با این شغل وجود خواهد داشت و ضررهای متوالی باعث گسترش ترس این می شوند که استراتژیتان ناموفق است. بنابراین، هر چقدر بیشتر در مورد استراتژیتان بدانید، در پیروی از آن بهتر عمل می کنید مخصوصا در طول دوره هایی که با افت حساب مواجه می شوید.

چگونه ضررهای متوالی را مدیریت کنیم؟
یک دوره ضرر متوالی می تواند آزمونی باشد از نظم. بطور کلی، وقتی معامله گری را شروع می کنید، در نظر نمی گیرید که چه تعداد ضرر متوالی را می توانید بپذیرید. با اجتناب از این آمادگی، مشکلات زیادی خواهید داشت. بخشی از مدیریت ریسک این است که در نظر بگیرید در چه موقعیت هایی استراتژی شما ناکار آمد می شود و چگونه می خواهید به آن ها واکنش نشان دهید.

فکر کردن به اینکه شرایط چگونه پیش می رود باعث می شود که شما بصورت غریزی به یک واقعه عکس العمل نشان دهید.می توانید احساساتی که در طول دوره تجربه می کنید را مشخص کنید و بعد سعی کنید که از احساسات منفی که مانع روند فعالیت شماست عبور کنید. اگر استراتژیتان قابلیت برد 70 درصد و باخت در 30 درصد موقعیت ها دارد، باید انتظار وقوع خطا داشته باشید. اگر 10 ترید اول را ببازید، باید به عقب برگردید و بررسی کنید که چرا استراتژی طبق انتظار کار نکرده است. اینجاست که حساب های مجازی (Demo) بسیار کاربردی هستند. با یک حساب تمرینی سرمایه فرضی را معامله می کنید. اگر ابتدا استراتژی معاملاتی خود را روی یک حساب مجازی بیازمایید و موفق شوید اما در حساب واقعی این چنین نباشد،باید بررسی کنید چرا این اتفاق می افتد.این کاملا محتمل است که احساساتتان در حساب واقعی باعث تداخل در تصمیم گیری شده اند.
حساب های مجازی در این شغل بسیار رواج دارد.حساب های مجازی اجازه می دهند که استراتژیتان را بیازمایید و احساساتتان را شناسایی کنید بدون اینکه پولی از دست بدهید! درست است که در یک حساب مجازی همان احساسات یک حساب واقعی را تجربه نمی کنید،اما این راهکار می تواند شما را برای شرایط مختلف در بازار آماده کند.

(برای مثال اگر شما حرکات شدید بازار را هنگام خبری مثل NFP را تجربه نکرده باشید،حساب مجازی به شما کمک می کند بدون از دست دادن سرمایه درکی از این شرایط پیدا کنید.)

آیا طمع خوب است؟
در فیلم وال استریت این جمله مایکل داگلاس که “طمع خوب است” بسیار معروف شده. اما همانطور که بسیاری از معامله گران با تجربه می توانند گواهی بدهند، طمع یک تیغ دو لبه است. طمع می تواند خوب باشد اگر از آن زیر سلطه ی مدیریت ریسک استفاده کنید. اگر یک معامله گر با هدف گرفتن روند ها هستید، پس می خواهید تا جای ممکن معامله تان را باز نگه دارید تا بازار شما را خارج کند.

نمودار بالا به شما نمونه ای از شرایطی را نشان می دهد که طمع می تواند خوب باشد.اگر وقتی مووینگ اوریج 20 روزه به زیر 50 روزه کراس کرده وارد موقعیت فروش شوید و وقتی مووینگ اوریج 20 روزه به بالای 50 روزه کراس کرده است خارج می شدید، پس تصمیم گرفته اید که در مواقعی که در طول حرکت بازار خلاف جهت پیش بینی حرکت کرده است موقعیت را باز نگه دارید. (این یعنی غلبه بر ترس و طمع کردن برای گرفتن سود بیشتر)

از طرفی چون در حال پیروی از یک سیستم معاملاتی برای گرفتن روند ها هستید، احتمالا دفعات بیشتری می بازید،ک ه این یعنی وقتی برنده می شوید باید سود بیشتری جمع کنید و از استراتژی پیروی کنید تا بتوانید موفق باشید. این جایی است که طمع خوب است، شما تا جای ممکن از روند بهره برداری می کنید. مادامی که از یک پلن معاملاتی آزموده شده پیروی کنید صبور یا طمع کار بودن در موقعیت ها می تواند به سودتان تمام شود.

طمع می تواند دشمن شما باشد
یک ضرب المثل در وال استریت می گوید”گاوها سود می کنند، خرس ها سود می کنند اما خوک ها سلاخی می شوند!” وقتی فقط نگران سود هستید و استراتژی معاملاتی خود را به امید کسب سود بیشتر زیر پا می گذارید طمع می تواند زیان آور باشد.
معمولا این نوع طمع وقتی بوجود می آید که بازار فراتر از هدف سود شما حرکت می کند و شما تصمیم می نظم در معامله گری گیرید که قوانین و استراتژی را زیر پا بگذارید چون با این ترید از نظر احساسی درگیر شده اید.
این وضعیت می تواند در شرایط مختلف زیادی بوجود بیاید،ب دترین حالت وقتی است که شما به یک موقعیت که در حال حرکت در خلاف جهت پیش بینی است و در حال تبدیل سودها به ضرر است می چسبید،ب عد بسیار عصبانی می شوید که اجازه دادید این موقعیت اتفاق بیفتد و تصمیم می گیرید که موقعیت را باز نگه دارید تا بالاخره بازار در جهت پیش بینی شده حرکت کند. وقتی در حال از دست دادن پول هستید خشم تبدیل به ترس می شود، موقعیت را کماکان نگه می دارید و استاپ لاس را فراموش می کنید و این تصمیمات باعث ضرری خارج از برنامه می شود.
از خدا می خواهید که نجاتتان بدهد و او این کار را می کند! دیگر اجازه نمی دهید این اتفاق بیفتد. در بهترین حالت شاید بتوانید معامله را سر به سر کنید. اما در آن روز به نظر می رسد که خدا احتمالا از دفتر کار دور است و صدای گریه ات را نمی شنود.
این سبک از طمع را به سختی می توان مدیریت کرد. یک چیزی درون همه ما هست که می خواهد به زور تمام سود بالقوه را به چنگ بیاوریم. شما نیاز دارید که از استراتژیتان آگاه باشید، و از تلاش برای کسب سودهای غیرواقعی پرهیز کنید،مخصوصا زمان هایی که هدف سود طبق برنامه لمس شده است.

اهمیت نظم و قوانین معاملاتی
قوانین معاملاتی برای تمام سطوح معامله گران حیاتی است، اما بیشترین اهمیت را برای معامله گران تازه کار دارد. بیشتر معامله گران تازه کار زمین می خورند و هیچ وقت نمی فهمند که چگونه خود را بهبود دهند. با داشتن قوانین مشخص، می توانید به خودتان کمک کنید که با نوسانات احساسی روبرو شوید. در کل شما به یک ذهن متمرکز و مهارت های ذهنی بالایی نیاز دارید تا بتوانید موفق شوید.

اگر از آن دسته از معامله گران هستید که به شدت طمع می کنند، خودتان را تمرین دهید که از دستورات تیک پروفیت (در حد سود یا Take Profit در واقع شما برای کارگزار تعیین می کنید که وقتی معامله در سود مورد نظرتون قرار گرفت معامله را ببندد) استفاده کنید.

اگر از حد ضررهای ذهنی استفاده می کنید و نمی توانید همیشه از آن پیروی کنید پس از دستورات استاپ لاس (حد ضرر یا Stop Loss عددی است که شما در نرم افزار کارگزاری نشانه گذاری می کنید که اگر معامله شما به آن عدد رسید از ضرر بیشتر جلوگیری کرده و معامله اتوماتیک بسته شود) استفاده کنید و اجازه بدهید بازار تصمیم بگیرد.

در تعیین استاپ لاس همیشه نویزهای بازارها را در نظر داشته باشید و مقداری فضا برای حرکات غیرمنطقی بازار هم در نظر بگیرید. اگر معامله گر میان روزی هستید می توانید برای هر روز یک سقف سود و ضرر در نظر بگیرید. اگر در مجموع معاملات روزتان به سقف ضرر روزانه رسیدید دیگر معامله نکنید.

باید طی دوره های مشخص و منظم کارآیی استراتژیتان را در بازار مرور و ارزیابی کنید. این کاری فراتر از ارزیابی سود است،به این معنی که بفهمید در شرایط خاص چگونه واکنش نشان داده اید!
با ارزیابی اینکه کجا تصمیم درست گرفته شده و کجا تصمیم نادرست،شما می توانید کاراییتان را بهبود بخشید. اگر شما اشتباهات خاص را ببینید می توانید آن ها را اصلاح کنید، به یاد داشته باشید که هر چیزی را بتوان اندازه گیری کرد، می توان بهبود بخشید.

حرف آخر
معامله گری در بازارهای مالی نیازمند یک استراتژی خوب است که بتوانید آن را بصورت موثر اجرا کنید. بعلاوه،نیاز دارید که بتوانید از یک برنامه معاملاتی منظم پیروی کنید و از ورود احساسات به تصمیم گیری هایتان اجتناب کنید. باید درک کنید که ترس یک احساس قدرتمند است. بیشتر معامله گران هنگام متضرر شدن، درد حس می کنند. این یک راهنماست و باید توسط هر معامله گری پیگیری شود. وقتی شما در بازار متوجه می شوید که سودتان مستقیما به ریسک ربط دارد، پس به ضررها به عنوان هزینه ی این شغل نگاه می کنید.
در سرزمین معامله گری، طمع و ترس دو حاکم هستند. وقتی بازار در جهت پیش بینی شده حرکت می کند سخت است که محتاطانه رفتار کنید و به استراتژی پایبند بمانید. فرصت دادن به طمع و مسلط شدنش در صورتیکه بازار خلاف جهت حرکت کند نهایتا موقعیتی را بوجود می آورد که شما ترس را وارد معامله می کنید.
می توانید با خواندن کتاب های روانشناسی معامله گری خودتان را با این احساسات بیشتر آشنا کنید، اما وقتی شروع به معامله کردن کنید تاثیر این دو را عمیقا درک می کنید. بعلاوه، با تنظیم قواعد معامله گری، ساخت یک برنامه معاملاتی، بهره برداری از یک سیستم مدیریت مالی، تحقیق و کسب تجربه روی یک حساب مجازی به شما کمک می کند که احساسات منفی که مانع موفقیت هستند را کاهش دهید.

نظم و انضباط در معامله گری تنها راه سودآوری در بازارهای مالی

نظم و انضباط در معامله گری

اگر در حال خواندن این مطلب هستید. و در ارتباط با آن عنوان هایی را در مرورگر خود سرچ کرده اید، مطمئنا با بازار های مالی آشنایی دارید. و به دنبال آن هستید که در هنگام معامله گری، نظم و انضباط داشته باشید. بازار بورس، بازار ارز های دیجیتال، بازار آتی کالا و یا بازار فارکس، از جمله ی این مارکت های مالی محبوب و البته فوق العاده تخصصی هستند.

برای مثال شاید شما هم در میان خانواده ی خودتان فردی را بشناسید که در یک یا چند مورد از این بازار های مالی فعالیت دارد. البته باید ذکر کنیم که این مارکت ها امروزه به صورت فوق العاده فراگیر تری در میان مردم جای گرفته اند. و به احتمال زیاد خود شما هم در یک یا چند مورد از این بازار ها فعالیت دارید. اما آن چه که اغلب در میان مردم رواج بیشتری دارد، دید نادرست به این مارکت ها می باشد. مثلا افرادی که آماتور هستند و تجربه ی زیادی در حیطه ی معامله گری و ترید کردن ندارند، گمان می کنند که هرکسی که بتواند وارد این عرصه بشود، مسلما به درآمد بسیار خوب و بی نظیری می رسد. و بدون شک پس از چند سال فعالیت، حتما به یک میلیاردر تبدیل خواهد شد.

اصل سودآوری معامله گری است

واقعیت دنیای معامله گری چیست؟

اما باید بیان کنیم که متاسفانه و یا شاید خوشبختانه، این موضوع حقیقت ندارد. و لزوما هر کسی که وارد این بازار های مالی بشود، بعد از مدتی به یک معامله گر و یا تریدر خوبی تبدیل نخواهد شد. تا به حال کتاب های بسیار بسیار زیادی در ارتباط با این زمینه، یعنی موانع کسب سود و عوامل ایجاد ضرر در صورت حساب های معاملاتی تریدر ها نوشته شده است. علاوه بر این کتاب ها، سمینار های بسیار مختلف و گوناگونی نیز توسط افراد خبره ی این حوزه برگزار شده تا دید معامله گران را نسبت به ذهنیت اشتباهی که از ترید داشتند تغییر دهند.

اگر بخواهیم تنها دلیل ایجاد ضرر در این بازار را برای شما بیان کنیم، و بیان کنیم که چرا در این بازی طاقت فرسا بر طبق آمار رسمی، تنها 2 درصد معامله گران برنده می شوند و همه ی 98 درصد دیگر در این بازی از بین می روند. می توانیم بگوییم که اصلی ترین منشا این اتفاق به مبحث نظم و انضباط در معامله گری مربوط می شود. ما امروز قصد داریم به بررسی مفهوم نظم در ترید بپردازیم و آن را برای شما شرح دهیم. به یاد داشته باشید که خواندن کتاب های تحلیل تکنیکال بازار های مالی و انواع روش های کسب سود از این بازار، تنها 30 درصد معامله گری را تشکیل می دهند و بخش اعظم باقی آن، توسط روان شناسی بازار و مفهوم نظم و انضباط در معامله گری تشکیل داده می شود.

معامله گر با انضباط

نظم در معامله گری به چه معناست؟

شاید بهتر باشد که برای بیان چیستی مفهوم نظم در بازار های مالی و دنیای معامله گری، ابتدا بی نظمی در این بازار را شرح دهیم. تا به حال در زندگی روزمره برای همه ی ما پیش آمده است که انجام کاری را بار ها و بار ها به تعویق انداخته ایم و هر بار برای انجام ندادن وظیفه یا کاری که به ما محول شده بوده است، به دنبال آوردن بهانه برای خود و اطرافیانمان بوده ایم.

بدون شک و تا حد بسیار دقیقی می توان گفت که بی نظمی های معامله گری نیز اصالتا از بی نظمی های زندگی روزمره ی ما منتج می شوند. برای مثال یکی از مهم ترین دلایلی که باعث بستن پوزیشن های درون سود معامله گران می شود، صبر بسیار کم و دست پاچه شدن در هنگام ترید است. به عنوان نمونه برای همه ی ما پیش آمده است که مثلا در خیابان و پشت فرمان ماشین بوده ایم و به دلیل عدم تمرکز کافی بر روی رانندگی، گاهی کنترل خود را از دست داده ایم و دچار دست پاچگی شده ایم! این مورد خود می تواند خودش باعث مهم ترین دلایل بی نظمی تریدر ها در بازار های مالی بشود.

پس با این تفاسیر می توان نظم در بازار های مالی را در چند خط به صورت زیر تعریف کرد:

“مفهوم نظم و انضباط در هر بازار مالی مانند بازار بورس ایران، بازار فارکس و یا حتی بازار ارز های دیجیتال را می توان رفتار درست معامله گر در تمام وضعیت های ترید و یا فراغت از ترید دانست. به این صورت که چه در هنگامی که تریدر پشت مانیتور خود در حال ترید کردن است و یا چه در زمانی که ترید باز ندارد و در حال تماشا کردن یا Watch کردن بازار است، باید از اصولی مرتبط به هم و منسجم برای کار خود پیروی کند. این اصول همگی به او کمک می کنند تا بدون وحشت (Panic)، به گذراندن وقت در بازار بپردازد و با استراتژی مختص خودش، نسبت های ریسک به ریوارد خوبی را پیدا و پوزیشن های معاملاتی خوبی را برای خودش باز کند.”

نظم در معامله گری

چه مواردی نظم در معامله گری را مختل می کنند؟

به طور کلی می توان گفت هر آن چه که باعث از بین رفتن نظم یک معامله گر، در هنگام فعالیت در بازار و یا حتی اوقات خارج از آن می شود، عواملی مانند: ترس از دست دادن موقعیت های معاملاتی، ترس جا ماندن از بقیه ی معامله گران و از روند های رالی قدرتمند، پایبند نبودن به سیستم معاملاتی خود (استراتژی شخصی)، یاد نداشتن موقعیت های معاملاتی گذشته ی خود و… می باشند.

افراد بزرگی در حیطه ی معامله گری در بازار های مالی دنیا مانند مارک داگلاس، که اتفاقا نویسنده ی کتاب هایی مانند “معامله گر منضبط” و دیگر کتاب ها نیز هستند، همیشه به این موضوع اشاره می کنند که تریدر باید در زمان معامله، خود را به صورت یک ربات فرض کند و از خوشحال شدن از ایجاد سود و یا ناراحت شدن هنگام بستن پوزیشن معاملاتی با زیان، خودداری کند.

این موضوع شاید به دلیل این که ما انسان های توانایی کنار گذاری کامل احساسات خود را نداریم، تا حدی نادرست و غلط باشد. اما تا حد زیادی نیز قضیه ی مهم و معتبری است. به عبارت دیگر یکی از مهم ترین دلایلی که نظم معامله گر و انضباط کاری او را در هنگام ترید و معامله خدشه دار می کند، این موضوع است که معامله گر احساسی رفتار می کند، و بدتر از آن نیز این است او بر طبق احساسات خود و نه بر طبق دلایل منطقی موجود در استراتژی شخصی خودش تصمیم می گیرد.

پس می توان نتیجه گرفت برای پایبند بودن به استراتژی معاملاتی و رفتار کردن در چارچوب های موجود برای خود (Line Walking)، باید احساسات خود در هنگام ترید را تا حد زیادی سرکوب کنیم و به آن ها اجازه ندهیم تا بتوانند بر مغز و یا قدرت انتخاب و تصمیم گیری ما مسلط شوند.

معامله گری با نظم

مهم ترین عامل ایجاد انضباط در میان معامله گران چیست؟

همان طور که از ابتدای این مقاله تا به حال بار ها به آن نیز اشاره کرده ایم، داشتن یک استراتژی مختص خود و نه کپی برداری شده از دیگران و یا وبسایت های گوناگون، و پیروی بر اساس آن، می تواند تا حد زیادی از ما یک تریدر منضبط بسازد؛ البته قبل از اینکه بخواهیم به وسیله ی قوانین موجود در استراتژی و پلن معاملاتی خود، به کار خودمان نظم بدهیم، باید دقت کنیم که در ابتدا اصلا چه تعریفی از یک استراتژی درست داریم؟

چند خط بالاتر اشاره کردیم که قبل از پیروی کردن بر اساس استراتژی، باید توجه داشته باشیم که این پلن معاملاتی، باید نتیجه ی ترید های ما بر روی حساب های دمو (آزمایشی) و به مدت 6 ماه الی یک سال باشد. اگر بخواهیم از استراتژی کسی پیروی کنیم، این موضوع مطمئنا نمی تواند نظم در ما را هنگام فعالیت در بازار افزایش دهد. چون به دلایل مختلف، ما با این استراتژی احساس صمیمت و اعتماد نمی کنیم و چون مدام به این موضوع فکر می کنیم که این پلن برای دوستمان یا نظم در معامله گری یک وبسایت است، مسلما اعتمادی هم نیز به آن نخواهیم داشت.

همان طور که آقای وارن بافت، اسطوره ی سرمایه گذاری آمریکایی نیز به آن اشاره می کند، استراتژی معاملاتی باید حتما به صورت دستنویس باشد و حتما در یک کاغذ 2*2 کوچک جا شود! این موضوع به این دلیل است که بازار های مالی به قدر کافی پیچیده هستند و ما اگر بخواهیم به دنبال یافتن پلن های معاملاتی پیچیده و فضایی باشیم، مطمئنا فعالیت در این محیط را فقط برای خودمان سخت نظم در معامله گری تر و دشوار تر کرده ایم.

وارن بافت

انضباط در معامله گری

سخن آخر در مورد نظم و انضباط در معامله گری:

فعالیت در بازار های مالی و کسب سود های ریالی و دلاری، می تواند برای هر کسی لذت بخش باشد. اما نکته ای که کمتر به آن توجه شده است، این موضوع است که این تنها بخشی از ماجراست و روی دیگر ترید کردن، کسب ضرر های بزرگ و کوچک نیز هست. مهم ترین و البته اصلی ترین هدفی که یک تریدر می تواند برای خودش در نظر بگیرد، داشتن برآیند مثبت در معاملات است؛ این موضوع به منزله ی آن است که داشتن موقعیت های با ضرر، بخشی از ترید هستند و غیر ممکن است بتوانیم معامله گری را پیدا کنیم که تمامی موقعیت های خود را با سود ببندد.

بنابر این ما تنها باید سعی کنیم برآیند مثبتی در حساب خود داشته باشیم. به طوری که سود های حاصل شده، از مقدار ضرر ها بیشتر باشند. از نظر بسیاری از تریدر های بزرگ دنیا، داشتن یک پلن معاملاتی که بتواند تا 55 الی 60 درصد مواقع را درست پیش بینی کند، یک مزیت بزرگ برای تریدر محسوب می شود و او در زمره ی معامله گران موفق قرار می گیرد. رسیدن به یک استراتژی دقیق و حساب شده نیز جز با داشتن نظم و انضباط در این بازار حاصل نمی شود! پس به شما توصیه می کنیم قبل از آن که بخواهید در حوزه ی معامله گری جلوتر بروید و پیش روی کنید، سعی کنید تا فرد منظمی در این حیطه باشید.

۲۵ قانون برای منظم بودن در معامله گری

۲۵ قانون برای منظم بودن در معامله گری: موفقيتی که یک معامله گر در بازار به دست می آورد مستقيما به نظم او
در معاملاتش وابسته است.

۲۵ قانون برای منظم بودن در معامله گری

۹۰ درصد این بازی داشتن انضباط است.

فرمول خيلی ساده است: معامله با انضباط و شما موفق خواهيد شد. معامله بدون انضباط و شما شکست خواهيد خورد

به مدت ۲۰ سال من یک معامله گر در تالار معاملات شيکاگو بوده ام.

در طی دور ان موفقيتم در این حرفه به عنوان یک اسکالپر در سه نوع بازار مختلف فعاليت داشته ام.

معامله در زمينه اوراق قرضه در تالار معاملات شيکاگو٬ معامله بر روی P500&S در مبادلات بازرگانی شيکاگو و معاملات آتی بر روی طلا در بازار بورس لندن.

در صورتی که فرصت داشته باشم معاملات الکترونيکی آتی بر روی شاخص داو هم انجام می دهم.

اگر چه ليسانس مدیریت بازرگانی از دانشگاه Denver دارم اما هرگز خودم را یک دانشجوی با استعداد ندانستم.

تعليم یافته تحليل های تکنيکال بازار نيستم. قادر به بررسی فيبوناچی یا مووینگ اوریج بر ر وی چارت نيستم.

تنها قادر به معامله با مقادیری از داده ها هستم.

تعليم یافته تحليل های فاندامنتال بازار نيستم.

قادر به فهم رابطه بين علل اقتصادی ٬تصميمات فدرال رزرو یا حرکات اوراق قرضه نيستم.

با این تفاسير آیا قادرم برای مدت مدید ۲۰ سال در معامله در بازار موفق باشم؟پاسخ ساده است:

من با نظم و انضباط معامله می کنم و به بازار احترام می گذارم.

در زمانی که اشتباه می کنم به سرعت از بازار خارج می شوم ودر زمانی که یک معامله درست انجام می دهم حریص نمی شوم.

از بردهای کوچکم خرسندم و باختهای کوچک را قبول می کنم.

به عنوان یک مربی به شاگردانم توصيه می کنم که به دو چيز توجه داشته باشند:
۱ .انضباط ۲ .مدیریت نسبت سود به ضرر

یکی از بهترین معامله گران تالار معاملاتی شيکاگو از من یک مربی ساخت.

نام او دیوید گلدبرگ بود. دیوید یک اسکالپر در زمينه معاملات گندمبود و همچنين مدیر گلدبرگ بروز.

دیوید به من قوانين انضباط در معامله گری را آموخت.

من به توصيه های او گوش کردم و به تدریج بارها و بارها موفق شدم.دانشجویان م حالا یک معلم دارند.

چرخه موفقيت :

سه فاز مختلف وجود دارد که وقتی در کنار هم قرار می گيرند آن را چرخه موفقيت می نامم که این چرخه وابسته به معاملات است.

اولين آنها اطلاعات مندرج است.

این موارد شامل همه اطلاعات داخلی وخارجی بازار است که معامله گر برای تصميمات معاملاتی اش آنها را مورد استفاده قرار می دهد.

همه معامله گران باید از اطلاعاتی که تصميماتی سودمند را در پی دارد استفاده کنند.

مهمترین نوع این اطلاعات اطلاعات داخلی بازار است.

اطلاعات داخلی شامل نمودار قيمت بر حسب زمان است که در هر لحظه در بازار قابل مشاهده است.

ما تصميمات معاملاتيمان را بر اساس قيمت در زمان حاضر می سازیم.

در مورد اسکالپ باید به صورت زنده و هر لحظه اطلاعات زمان و قيمت را داشته باشيم

که این اطلاعات از طریق کارگزار به کامپيوتر ما منتقل می شود و شامل نمودار قيمت و پلت فرم معاملاتی است.

بدون داشتن اطلاعات آنی و لحظه ای قيمت و زمان ما در تاریکی معامله می کنيم.

دومين آنها علم مکانيک است .

مکانيک چگونگی دسترسی شما به بازار و روشی است که برای ورود و خروج در معاملاتتان به کار می گيرید.

قبل از اینکه موفقيت در معاملات را تجربه کنيد باید در این قسمت مسلط باشيد.

یک اشتباه کوچک در این بخش می تواند هزاران دلار را از حساب شما خارج کند.
یک معامله گر می تواند با یک ورود غلط که به صورت غير عمد صورت پذیرفته است تمام روزش را خراب کند.

باید بر مراحل اجرا تسلط پيدا کنيد با وجودیکه این کار مشابه دوچرخه سواری است.

مجموعه ای از حرکات یکپارچه و بدون فکر در آن لحظه .

باید به سرعت و به طو ر موثر این مراحل را اجرا کنيد به خصوص اگر شما از یک شيوه اسکالپ در بازار بهره می جویيد.

باید به قدری سریع و موثر عمل کنيد که قبل از دیگر معامله گران این مراحل را انجام دهيد .

به خاطر داشته باشيد سریع ترین باشيد تا باقی بمانيد.

سومين و مهم ترین بخش در چرخه موفقيت داشتن انضباط است.

اگر میخواهيد در هر سطحی از معا مله گری که هستند موفق شوید باید نظم داشته باشيد.

انضباط در معامله گری تمرینی است که باید صد در صد هر زمان ٬در هر معامله و هر روز صورت پذیرد.
۲۵ قانونی که در ارتباط با انضباط در معامله گری در پی می آید مطالعه کنيد .

باید این قوانين را با وضعيت رفتاری خود بارها و بارها مرور کنيد.

بسياری از معامله گران تحت نظر من و آنهایی که مشتری من هستند این قوانين را (باور کنيد یا نه ) هر روز قبل از شروع معاملاتشان مرور می کنند.

خواندن آنها بيش از سه دقيقه وقت نمی گيرد.

اگر این تمرین در ذهن شما حک شود به خاطر می سپارید که چطور در هر ترید رفتار خودتان را کنترل کنيد.

۱ . بازار به شما می آموزد که نظم داشته باشيد :

هنگامی که با نظم وانضباط معامله می کنيد پول بيشتری به دست می آورید و پول کمتری از دست می دهيد.

یک حقيقت هميشگی درباره بازار این است که:

انضباط = افزایش سود آوری

۲ . هر روز و در هر معامله منضبط باشيد بازار به شما پاداش خواهد داد اما اگر هميشه منضبط نيستيد ادعای انضباط نداشته باشيد :

منضبط بودن مهمترین چيز است نه اینکه فقط گاهی اوقات آن را رعایت کنيد.

فرض کنيد که شما ادعای ترک یک عادت بد مثل سيگار کشيدن را دارید .

اگر شما ادعای ترک سيگار را دارید اما گاهی دزدکی سيگاری می کشيد واضح است که شما سيگار را ترک نکرده اید.

اگر در مجموع معاملاتتان از هر ۱۰ معامله در ۹ تای آن منضبط هستيد شما نميتوانيد مدعی این باشيد که یک معامله گر منضبط هستيد.

تنها همان یک معامله ای که در آن منضبط نبودید کافيست تا نتایج کلی معاملات روزانه شما را خراب کند.

انضباط باید در تک تک معاملات شما لحاظ شود.

وقتی که گفتم بازار خودش به شما پاداش خواهد داد ای ن به زمانی بر می گردد که شما به جای این که لجاجت کنيد و در یک ترید ضرر ده بمانيد با ضرر کمتری از آن خارج شوید.

فرض کنيم که من در یک معامله ۲۰۰ دلار ضرر میکنم در صورتی که اگر در آن معامله بيشتر مانده بودم ۱۰۰۰ دلار ضرر می
کردم

در اینجا می توانم ادعا کنم که با خروج به موقعی که از یک معامله ضررده داشتم ۸۰۰ دلار به نفع خود کار کردم.

۳. وقتی نتایج معاملات خوب نيست حجم را کاهش دهيد :

تمام معامله گران موفق از این قانون پيروی می کنند.

وقتی در حال معامله با پنج لات هستيم و در حال ضرر دادن هستيم چرا بر ای حفظ سرمایه در ترید بعد حجم را کم نکنيم؟

به شخصه اگر دو ترید ضرر ده پشت سر هم داشته باشم

حجم تریدم را به ۱ لات کاهش می دهم اگر دو معامله بعدی من سود بخش بود دوباره به سایز استاندارد خودم در معاملات بر می گردم.

مثل کسی که در بازی بيسبال چوب به دست ا ست و دو بار پياپی در زدن توپ ناموفق عمل کرده است.

برای دفعه بعد او سعی می کند حرکت چوب را در هنگام ضربه کوتاه تر کند تا چرخش بهتری بگيرد و راحت تر توپ را بزند .

درمعامله کردن هم همينطور است :

بعد از باخت لات سایز خود را کاهش دهيد تا به شرایط ایده آل برسيد و بعد از ۲ برد مجددا به لات سایز قبلی برگردید.

۴ . هرگز اجازه ندهيد یک معامله برنده به یک معامله بازنده تبدیل شود :

همه ما این قانون را می شکنيم گرچه باید هدفمان این باشد که این مورد در آینده کمتر اتفاق بيفتد.

چيزی که ما در اینجا درباره آن صحبت می کنيم عاملطمع است.

بازار با حرکت در جهت خواسته شما در زمانی که پوزیشن دارید به شما پاداش داده است.

گرچه شما از بردهای کوچک خشنود نيستيد.

پس شمابدون هيچ حرکت خاصی به اميد یک سود بزرگتر در آن پوزیشن میمانيد.

و فقط بازار را تماشا می کنيد تا زمانی که بازار بر ميگردد و حرکت در جهت عکس خواسته شما را آغاز می کند.

به ناچار حالا که شما مردد هستيد پوزیشن وضعيت بدتری پيدا می کند

و بيشتر در جهت ضرر شما پيشرفت می کند و یک ضرر قابل توجه برای شما رقم می زند.

احتياجی به حریص بودن نيست.

این فقط یک معامله است. شما می توانيد معاملات خيلی بيشتری در فرصتهای بعدی و بعد تر از آن داشته باشيد.

هميشه فرصت بودن در بازار وجود دارد .

به خاطر داشته باشيد هيچ معامله اشتباهی نباید باعث شود که پرفورمنس شما در یک روز آسيب ببيند.حریص نباشيد .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.