بازهم ما را بابت کِشوقوس دادن به کلمات ببخشید! در این جستار منظور از عبارت “حساب آزمایشی بورس ” هر نوع حساب آزمایشی در بورس و سایر بازارهای مالی ازجمله بازار ارز است. بهحساب آزمایشی اصطلاحاً “حساب دِمو ” نیز گفته میشود.
دستورات شرطی در معاملات
آئیننامه مالیات بر درآمد معاملات رهنی و نزولی و بیع شرطی
مصوب 1329,09,04
ماده 1
- صاحبان دفاتر اسناد رسمی موظفند در موقع تنظیم اسناد معاملات شرطی - رهنی – استقراضی خرید و فروش ساختمان و املاک مزروعی و اراضی مالیات مقرره را بحساب ادارات دارائی دریافت و قبض رسمی مالیاتی صادر و یک نسخه آنرا بمؤدی تسلیم نمایند.
مشخصات سند و نام و نشانی متعاملین باید در قبض پرداخت مالیات قید گردد.
در مورد کلیه اسنادیکه فرع در سند تعیین نشده و یا کمتر از صدی دوازده قید شده باشد صاحبان دفاتر رسمی مکلفند از قرار صدی دوازده برای هر سال فرع قائل شده و مالیات مقرر را نسبت بفرع مذکور دریافت نمایند.
ماده 2
- صاحبان دفاتر مکلفند اقلا هر 15 روز یکمرتبه درآمد حاصله را با سیاهه ریز آن که متضمن نوع معامله و تعیین هویت متعاملین ونشانی و شماره و تاریخ سند باشد بادارات دارائی تحویل و هر گونه توضیحی در اطراف چگونگی معاملات لازم باشد بمأمورین دارائی بدهند بصاحبان دفاتر رسمی تا 6 درصد مالیات وصولی بعنوان حقالزحمه تأدیه میشود.
ماده 3
- نسبت باسنادیکه مدتی بعد از انقضای موعد سند ابطال میشود برای مدت اضافی در موقع ابطال سند در دفتر رسمی یا دایره اجرایثبت طبق نرخ بالا مالیات دریافت میشود.
ماده 4
- نسبت باسناد بیعشرطی و رهنی که بعلت کمی قیمت ملک نسبت بمیزان دین بحراج ملک منتهی و بعلت عدم خریدار بداین برگزار میگردد ملک ارزیابی و در صورت کسر قیمت حاصله نسبت باصل و فرع وجه بنسبت سودیکه عاید داین میگردد مالیات دریافت خواهدشد.
ماده 5
- حقالزحمه مقرر در این ماده بترتیبی که برای صاحبان دفاتر اسناد رسمی مقرر است بمأمورین اجرای ثبت نیز تأدیه خواهد شد.
ماده 6
- در مورد معاملات اراضی که پس از ساختمان بفروش رسیده و ساختمان ها و املاک مزروعی که بنای جدیدی در ساختمان و یا آبادی دراملاک مزروعی مورد معامله بعمل آمده است که متضمن مخارجی برای فروشنده بوده صاحبان دفاتر رسمی موظفند سیاهه این قبیل معاملات را نیزکه متضمن چگونگی معامله و مشخصات متعاملین باشد بادارات دارائی برای وصول مالیات بفرستند.
ماده 7
- دفاتری که بموجب قانون اسناد رسمی صلاحیت ثبت معاملات زائد برده هزار ریال را ندارند مشمول مقررات این آئیننامه نمیباشند.
ماده 8
- صاحبان دفاتر دستورات شرطی در معاملات اسناد رسمی و دفتریاران موظفند قبل از ظهر پنجشنبه هر هفته کلیه مالیات وصول شده را تحویل صندوق دارائی محلنموده و قبض رسید رسمی دریافت نمایند و در هر حال هر موقع که مالیات وصولی بمبلغ پنجهزار ریال رسید باید بصندوق دارائی تحویل کنند متخلفین از این دستور طبق مقررات تعقیب خواهند شد.
ماده 9
- صاحبان دفاتر اسناد رسمی که آماده وصول مالیات مقرر در این آئیننامه نمیباشند در صورتیکه دفتریار داشته باشند و شایستگی دفتریارمورد قبول اداره ثبت باشد وظائف مقرر در این آئیننامه را دفتریار انجام خواهد داد و حقالزحمه مقرره بدفتریار تعلق خواهد گرفت و در صورتیکه دفتریار نداشته و یا شایستگی دفتریار مورد قبول اداره ثبت نباشد مکلفند پس از تنظیم سند معامله و ثبت در دفتر اسناد رسمی قبل از امضاء و تکمیلسند عین سند را بوسیله اشخاص ذینفع بادارات دارائی محل بفرستند - ادارات نامبرده باید فوراً مالیات متعلقه را دریافت و قبض مالیاتی صادرنمایند تا دفتر اسناد رسمی اقدام بثبت سند نماید در مواردیکه طرفین معامله پس از وصول مالیات از انجام معامله منصرف شوند و بالنتیجه سندمعامله امضاء و تکمیل نشود سردفتر بمؤدی مالیات گواهی کتبی خواهد داد که بصندوق دارائی مراجعه و مالیات پرداختی را مسترد نماید - تخلفاز مقررات این ماده مستلزم تعقیب انتظامی سردفتر و یا دفتریار خواهد بود بعلاوه مسئول امر توسط اداره ثبت ملزم بجبران خسارت وارده بر اشخاصو دولت خواهد شد
ماده 10
- نسبت باسناد استقراضی مربوط بصداق و نفقات زوجه و اسناد مربوطه به اعطاء مساعده و تقاوی بکشاورزان و اسناد ذمه و شرطی مربوط ببقیه وجه معاملات قطعی و اسناد مربوط بترک دعوی و نظایر آنها که انتفاعی در بین نباشد مالیات تعلق نخواهد گرفت.
ماده 11
- بانکها و شرکتهائیکه فرع یا حقالعمل دریافت میدارند مشمول مقررات مربوطه باین آئیننامه نخواهند بود مشروط بر اینکه کلیهدرآمدهائیرا که از این نوع دارند در دفاتر رسمی خود منظور نموده و مالیات مقرر را در موقع تسلیم ترازنامه سالیانه بنرخ های مربوطه پرداخت نمایند.
ماده 12
- وزارت دارائی با موافقت وزارت کشور صورت شهرهای مشمول تبصره 3 ماده 14 قانون را که اراضی آن بیش از متری پنجاه ریال ارزش دارد معین خواهد نمود.
ماده 13
- محاضر رسمی در موقع تنظیم اسناد مربوط بمعاملات اموال غیر منقول موظفند از فروشندگان اظهارنامه که حاوی درآمد فروشنده ازمعامله باشد دریافت و مالیات مربوط بآنرا نیز طبق اظهارنامه وصول و اظهارنامه مزبور را با ذکر تاریخ و شماره اسناد خرید و فروش و مشخصات کامل ملک تکمیل و بامضاء مؤدی رسانیده و باداره دارائی مخل [محل]تسلیم نمایند که از طرف دارائی رسیدگی لازم بعمل آمده و مالیات قطعی تعیین و در صورتیکه تفاوتی وجود داشته باشد وصول شود.
موخره
بموجب اختیار مندرجه در تبصره 1 ماده 14 و ماده 28 قانون مالیات املاک مزروعی و مالیات بر درآمد مصوب تیر ماه 1328 آئیننامه مربوط به مالیات بر درآمد معاملات رهنی و نزولی و بیع شرطی که ضمن 13 ماده بشرح بالا تنظیم یافته و در تاریخ چهارم آذر ماه 329 بتصویب کمیسیون قوانین دارائی مجلس شورایملی رسیده قابل اجرا میباشد.
آیا بیع شرط ربوی است؟ – قاسم نجفی بابادی
درهمین رابطه لازم به ذکر می باشدکه قانون مدنی در سال ۷ ١٣٠ مواد مذکور را وضع نموده بر این مبنا به مجرد وقوع عقد بیع شرطی، مالکیت مبیع به خریدار شرطی انتقال یافته و در نتیجه منافع مورد معامله تا زمان اعمال خیار متعلق به خریدار میگردید،
مع الوصف نظر به اینکه پیشینه تاریخی قبل از تصویب این قانون حکایت از انحراف و سوءاستفاده افراد طماع و نزول خوار از این تاسیس حقوقی می نمود،
ماده ۴۶۳ قانون مدنی مقرر داشته بود که :«اگر در شرطی معلوم شود که قصد با حقیقت بیع نبوده است، احکام در آن مجری نخواهند بود.))
با وجود اینکه افراد نیازمند به قصد تضمین پرداخت بدهی خود مبادرت به تنظیم اسناد رسمی (سند رسمی متضمن بیع شرط) می نمودند و از سوئ دیگر پرداخت کنندکان وجه عملاً به قصد بیع و تملک مورد معامله حاضر به امضا، قرارداد شده و به لحاظ عدم انطباق قصد طرفین در عقدی واحد، فی الواقع معامله انجام شده بیع نبوده و تابع قانون مذکور نمی گردید لیکن محاکم به استناد اصل صحت و عدم احراز قصد دیگری بجز بیع، از سوی فروشنده سند شرطی، حکم به نفع خریداران اسناد شرطی که عمدتا به قصد تنزیل مبادرت به معامله کرده بودند صادر و در نتیجه حقوق قشر فقیر و عظیمی از جامعه تضییع کامل می گردید چه آنکه خریدا اینگونه معاملات، ملک مورد معامله را به تصرف مجدد فروشنده در آورده و برای مدت شرط فروشنده شرطی وجوهی را تحت عنوان اجاره بهای محل می گرفتند که این در واقع همان بهره پول بوده و از سوی دیگر با انقضاء مدت شرط و عدم امکان پرداخت وجه از سوی فروشنده شرط خریدار، مالک قانونی مورد معامله محسوب گردیده و معمولا با پرداخت وجه مخصری تنها سرمایه و مایملک مادی افراد محروم را تملک می نمودند.
تفاوت بیع شرط با خیار شرط
اگر بخواهیم ماهیت و ذات این دو را با هم مقایسه کنیم باید بگوییم که تفاوتی وجود ندارد. اما با دقت متوجه میشویم که میتوان دو تفاوت را برای آنها متصور شد.
اولین تفاوت این است که خیار شرط یک خیار مشترک میباشد و به عبارت دیگر این خیار هم متعلق به بایع است و هم متعلق به مشتری و حتی میتواند برای ثالث در نظر گرفته بشود.
این در حالی است که بیع شرط تنها متعلق به بایع میباشد. تفاوت دوم از این قرار است که در خصوص خیار شرط ما نمیگوییم که اعمال آن مشروط است به پرداخت ثمن و یا اینکه اعمال آن منوط است به تسلیم مبیع. ولی در خصوص بیع شرط بیان میکنیم که تنها زمانی بایع میتواند بیع شرط را فسخ کند که تمام ثمن و یا آن قسمت از ثمن که شرط شده است را پرداخت کند. بنابراین برای اعمال خیار در بیع شرط شرایطی وجود دارد که این شرایط را در خیار شرط ملاحظه نمیکنیم.
مثال برای بیع شرط
فرض کنید فروشنده ماشینی را به خریدار فروخته است و در آن شرط شده که اگر فروشنده ظرف یک ماه از تاریخ معامله پول مشتری را پس بدهد بتواند معامله را فسخ کند.
حال اگر در آن قرارداد گفته نشود که حق فسخ با وجود پس دادن تمام ثمن یا پول ممکن است یا اینکه با وجود پس دادن قسمتی از مول خم حق فسخ وجود دارد باید بر این حمل کنیم که حق فسخ با وجود پس دادن تمام ثمن ممکن است.
در واقع بازگشت مبیع و جنس فروخته شده به فروشنده منوط به این است که فروشنده در پس دادن ثمن به قول خود وفادار باشد در غیر این صورت طبق قانون، بیع قطعی می شود و مالکیت مشتری بر مبیع ثابت می شود.
البته طبق قانون ثبت مالکیت مشتری بر مبیع ثابت نخواهد شد و طبق این قانون بیع شرط تخصیص خورده است.
کسانی که از بیع شرط قصد بیع را نکرده اند طبق آنچه در قانون مدنی و ماده ۴۶۳ مورد حکم قرار گرفته در صورتی که فروشنده در بیع شرط واقعا قصد بیع نداشته باشد احکام بیع در آن جاری نخواهد شد.
برای مثال اگر معلوم بشود که قصد فروشنده مثلا قرض کردن است احکام بیع در آن مجرا نخواهد بود.
ویژگی شرط خیار
شرط خیار در بیع شرط، دارای ویژگی خاصی است. به این صورت که این خیار برای فروشنده شرط میشود، در حقیقت فقط فروشنده میتواند از این امتیاز استفاده کند و شرط استفاده از آن پرداخت ثمن میباشد. بدین ترتیب که شخص مال خود را فروخته و در آن شرط میکند که اگر در مدت خیار ثمن و قیمت آن مال را به خریدار برگرداند، بتواند عقد را فسخ کرده و مبیع را پس بگیرد.
از ساختمان حقوقی این نوع معامله سوء استفادههایی میشد، بدین ترتیب که از آن برای گرفتن سود پول، استفاده میشد، به طوری که وامدهنده به طور صوری ملک وامگیرنده را خریده و در قرارداد شرط میکرد که اگر فروشنده، ثمن را ظرف مهلت معینی بپردازد، حق فسخ معامله را خواهد داشت.
غالباً در این معاملات، ارزش وام در مقابل ملک، ناچیز بود و اگر فروشنده در مهلت معین نمیتوانست وام را پس داده و معامله را فسخ کند، معامله قطعی میشد و ضررهای زیادی به فروشنده وارد میشد.
جهت جلوگیری از سوء استفادههای مختلف، ماده ۳۳ قانون ثبت وضع شد که مقرر میدارد:
«نسبت به املاکی که با شرط خیار یا … مورد معامله واقع میشوند، حق تقاضای ثبت با انتقال دهنده یعنی فروشنده است»
در حقیقت با وضع این ماده قانونگذار اعلام کرد که بیع خیاری، مملّک نیست و خریدار چنین ملکی نمیتواند به ادعای مالکیت، تقاضای ثبت ملک کند.
در نهایت ماده ۳۴ اصلاحی قانون ثبت به طور کلی معاملات با حق استرداد (که فروشنده حق استرداد را دارد) را در زمرۀ معاملات رهنی قرارداد. به موجب این ماده در معاملات شرطی مثل بیع شرط، خریدار، تنها طلبکار فروشنده است و میتواند برای وصول طلب خود درخواست صدور اجرائیه و فروش مبیع شرطی را بنماید، نه اینکه بتواند مستقلاً ملک را به نام خود ثبت نماید.
تاریخچه بیع شرط
موقعیتی را تصور کنید که در آن افرادی به پول نیاز دارند و در مقابل افرادی وجود دارند که پول مورد نیاز آنها را در اختیار داشتند و میتوانستند به آنها قرض بدهند اما این کار را انجام نمیدادند مگر اینکه افراد نیازمند به پول، ملک خود را از طریق عقد بیع که بیع شرط نام داشت به افرادی که صاحب پول بودند منتقل میکردند. به این ترتیب در ضمن بیع شرط قید میکردند که در صورتی که بایع تمام ثمن را پرداخت کرد میتواند عقد را فسخ کند.
بررسی مفهوم ربا در بیع شرط
همانطور که میدانید در شرع ربا حرام است همچنین در قانون برای شخصی که ربا میدهد و شخصی که ربا دریافت میکند مجازات تعیین شده است.
به همین دلیل در تدوین قانون به این موضوع توجه شد و بیان شد که مالکیتی برای مشتری در جریان بیع شرط ایجاد نمیشود و تنها مال به صورت یک رهن در نظر گرفته میشود. اما بعد از مدتی این قانون هم کنار رفت و بیع شرط ایجاد مالکیت نمود.
باید به این نکته توجه شود که مالکیت بیع شرط به این شکل است که برای مشتری ایجاد مالکیت میکند اما در عین حال برای بایع هم در عین حال خیار در نظر میگیرد.
ممکن است تصور کنید که در اینجا یک حیله قانونی اتفاق میافتد. باید بیان کنیم که حیله دو نوع دارد و آنچه که در اینجا محقق میشود در واقع انطباق یک عمل با قانون میباشد.
باید توجه کنیم در جایی که قصد ربا وجود دارد عقد صوری در نظر گرفته میشود و همان طور که میدانیم عقد صوری یک عقد باطل است و دلیل بطلان عقد صوری وجود نداشتن قصد واقعی در زمان انعقاد عقد میباشد. بنابراین باید قصد واقعی در زمان انعقاد عقد بیع وجود داشته باشد.
منافع مبیع در بیع شرط چگونه است
بیع شرطدر بیع شرط منافع مبیع متعلق به خریدار است. و این تعلق منافع به خریدار با اینکه فروشنده خیار فسخ دارد منافاتی ندارد و همچنان که بایع یا فروشنده خیار دارد وی هم می تواند تصرف در مبیع کند و از منافع آن استفاده کند.
حال اگر فروشنده فسخ کند منافع بعد از فسخ طبیعتا مال خود فروشنده می شود اما منافع قبل از فسخ مال مشتری می باشد.
مثال برای منافع در بیع شرط
فرض کنید مال مورد بیع شرط یک باغ است و مدت ۶ ماه برای پس دادن ثمن و فسخ قرارداد مدت وجود دارد حال اگر در مدت این ۶ ماه باغ میده بدهد میوه ها متعلق به مشتری است در حالتی دیگر تصور کنید که فروشنده در ماه پنجم معامله را فسخ کرده اما میوه هایی روی درختان آماده چیده شدن هستند در این حالت حتی اگر فروشنده فسخ کند؛ چون فسخ نسبت به آینده اثر دارد خریدار می تواند آن میوه ها را برای خود برداشت کند.
نحوه تصرفات خریدار در بیع شرط
مشتری نمی تواند در بیع شرط، تصرفاتی کند که منافات با حق فروشنده یا بیع داشته باشد برای مثال حق فروش آن را به غیر ندارد زیرا مالکیت وی قطعی نیست، ماده ۴۶۰ قانون مدنی:
در بیع شرط مشتری نمیتواند در مبیع تصرفی که منافی خیار باشد از قبیل نقل و انتقال و غیره بنماید.
نکته ای که در بیع شرط باید بدان دقت کرد این است که خریدار، فارغ از اینکه حق انتقال ندارد نمی تواند کاربری مبیع را عوض کنید.
برای مثال: اگر زمین کشاورزی یا زراعی به عنوان بیع شرط معامله سده خریدار حق ندارد آن زمین را مسکونی کند و …
امکان اجاره دادن یا انتقال منافع در بیع شرط
همان طور که گفتیم در بیع شرط، فرد حق ندارد که عملی انجام دهد که منافاتی با حقوق بایع داشته باشد لذا گفتیم که حق انتقال عین را ندارد اما سوال اینجاست که آیا اگر عین مال را نمی تواند انتقال بدهد، منافع را هم نمی تواند انتقال بدهد؟
در پاسخ باید گفت خریدار نمی تواند منافع مبیعی را بیش از مدت حق فسخ به کسی واگذار کند.
برای مثال اگر حق فسخ تا ۲ ماه است اگر خریدار برای ۳ ماه اجاره بدهد این امر نافذ نیست برای مازاد مدت.
ماده ۵۰۰ قانون مدنی در این باره مقرر می دارد که:
در بیع شرط مشتری میتواند مبیع را برای مدتی که بایع حق خیار ندارد اجاره دهد و اگر اجاره منافی با خیار بایع باشد باید به وسیلهی جعل خیار یا نحو آن، حق بایع را محفوظ دارد والا اجاره تا حدی که منافی با حق بایع باشد باطل خواهد بود.
پس دادن ثمن در بیع شرط
منظور از اینکه ثمن رد شود به خریدار یا پس داده شود به خریدار این است که بتواند هر نوع تصرفی را که می خواهد در آن انجام دهد.
حال اگر خریدار ثمن را قبول نکرد فروشنده می تواند با سپردن آن به دفتر دادگاه یا حاکم معامله را فسخ کند.
درباره رد ثمن باید گفت که:
رد ثمن شرط ایجاد خیار فسخ برای فروشنده است بنابراین تا ثمن پس داده نشود حق فسخی نخواهیم داشت.
بیع شرط مطابق قانون ثبت
طبق قانون ثبت بیع شرط معامله با حق استرداد محسوب می شود و در نتیجه برخلاف آنچه مطابق قانون مدنی گفتیم مالکیت مبیع به خریدار منتقل نمی شود. پس خریدار در بیع شرطی طلبکار با وثیقه محسوب می شود.
پس می توان گفت که مبیع در رهن وی حساب می شود. و خریدار برای گرفتن طلبش فقط از آن مال می تواند پولش را وصول کند.
این مقاله بر گرفته از کتب و سایت های مختلف حقوقی می باشد.
کلینیک حقوقی استیناف گر با سال ها تجربه در خصوص مسائل مختلف حقوقی آماده ارائه هرگونه مشاوره رایگان به شما هم میهنان عزیز می باشد.
بیع شرط چیست و چه آثاری دارد؟
بیع شرط چیست و چه آثاری دارد؟ بیع شرط یا معامله با حق استرداد را با توجه به ماده 458 قانون مدنی می توان چنین تعریف کرد: «بیعی است که ضمن آن متبایعین شرط می کنند که هرگاه بایع در مدت معینی تمام یا بعض مثل ثمن را به مشتری رد کند، خیار فسخ معامله را نسبت به تمام مبیع یا بعض آن داشته باشد». در رابطه با این تعریف نکات زیر حائز اهمیت است:
1- بیع شرط معمولا در معاملاتی صورت می گیرد که وام گیرنده ملک خود را به بیع شرط به اعطا کننده وام واگذار می کند و پس از پرداخت اقساط با استفاده از شرط مزبور، ملک را مسترد می کند و در واقع ماهیت تضمینی و استقراضی دارد. در این نوع معاملات ثمن وجه نقد است.
2- خیار فسخ پس از رد ثمن به مشتری، برای بایع ایجاد می شود. بنابراین با رد ثمن، بیع به خودی خود منفسخ نمی شود بلکه نیاز به اعمال خیار می باشد.
3- مطابق قسمت اخیر ماده 458 قانون مدنی حق خیار تابع قراردادی است که بین متعاملین ایجاد می شود و توافق آنها در کیفیت وجود و اعمال خیار نافذ و صحیح است.
4- در بیع شرط می بایست مقدار ثمنی که موجد خیار فسخ می گردد ذکر شود و مشخص گردد که با استرداد چه مقدار از ثمن، بایع حق فسخ بیع را دارا می شود. چنانچه این مقدار مشخص نباشد، خیار فسخ جز با رد تمام ثمن ایجاد نمی گردد.
5- مفهوم رد ثمن که در ماده 458 آمده در واقع دادن آن به قبض مشتری است به نحوی که مشتری متمکن از انواع تصرفات و انتفاعات از آن باشد.
آثار بیع شرط عباتند از:
1- انتقال مالکیت: در بیع شرط با انعقاد عقد مالکیت مبیع به خریدار منتقل میشود البته با شرط خیار فسخ برای فروشنده. در صورتی که مبیع عین خارجی باشد به وسیله عقد بیع به خریدار منتقل میشود و وجود خیار مانع از انتقال مبیع به مشتری نمیگردد (ماده ۳۶۳ق.م). بلکه تنها اثر خیار فسخ برای فروشنده، تزلزل مالکیت مشتری نسبت به مبیع است چرا که فروشنده میتواند با فسخ عقد بیع مجدداً مالک مبیع شود. در صورتیکه فروشنده از حق فسخ خود استفاده ننماید بیع قطعی شده و مالکیت مشتری بر مبیع استقرار مییابد اما فروشنده پس از انعقاد چنین بیعی به طور قطعی مالک ثمن میگردد زیرا مشتری در حالت عادی نمیتواند بیع را فسخ نماید و حق فسخ فروشنده هم تأثیری در انتقال مالکیت ثمن به او ندارد.
2- منافع مبیع: در بیع شرط منافع مبیع از آن خریدار است و بنابراین خریدار حق دارد در زمانی هم که بایع خیار دارد در مبیع تصرف نماید و مثلاً مبیع را به خود فروشنده و یا شخص دیگری اجاره بدهد. مطابق ماده ۴۵۹ قانون مدنی در صورتی که فروشنده بیع شرط را فسخ نماید اثر فسخ از زمان اعمال حق فسخ است نه از زمان انعقاد عقد بیع. بنابراین پس از فسخ عقد بیع منافع حاصله از مبیع از زمان انعقاد عقد تا زمان فسخ عقد بیع متعلق به مشتری میباشد. البته با توجه به ماده ۲۸۷ قانون مدنی باید بین منافع متصل و منفصل مبیع تفاوت قائل شد. یعنی منافع منفصل مبیع که از زمان عقد تا زمان فسخ بیع شرط ایجاد شده است متعلق به مشتری و منافع متصل متعلق به فروشنده است.
3- تصرف در مبیع: مشتری نمیتواند در مبیع تصرفاتی بنماید که با حق خیار بایع منافات داشته باشد مثلاً نمیتواند مبیع را به دیگری منتقل نماید (ماده 460 قانون مدنی). زیرا مالکیت خریدار بر مبیع تا زمانی که حق خیار فسخ فروشنده باقی است قطعی نمیباشد و تصرفاتی که فروشنده مینماید باید به گونه ای باشد که در صورت اعمال فسخ توسط فروشنده، مبیع بدون وجود هیچ مانعی مسترد گردد. تصرفات خریدار که با حق خیار بایع منافات دارد و بایع باید از انجام آنها بپرهیزد عبارتند از:
الف) اتلاف مبیع: خریدار نباید مبیع را از بین ببرد یا موجب از بین رفتن آن بشود مثلاً در صورتی که مورد معامله یک گاو باشد خریدار نباید آن را بکشد زیرا با کشتن آن فروشنده نمیتواند پس از فسخ بیع به مبیع دست پیدا کند. همچنین تخریب و معیوب نمودن بیع نیز در صورتی که موجب ار بین رفتن ارزش مبیع شود مانند اتلاف است و با حق خیار بایع منافات دارد.
ب) تغییر کاربری مبیع: خریدار نمیتواند در مبیع تصرفاتی نماید که موجبب تغییر وضعیت و کاربرد مبیع گردد زیرا قصد فروشنده از قرار دادن حق فسخ برای خود در ضمن عقد بیع، باز گرداندن مبیع به خود، به همان نحوی که فروخته، میباشد و تصرفاتی که موجب تغییر وضعیت مبیع گردد با قصد بایع از شرط نمودن حق فسخ در بیع منافات دارد مثلاً در صورتی که مبیع در بیع شرطی زمین زراعی باشد خریدار نمیتواند با از بین بردن زراعت، مبیع را به زمین مسکونی تغییر دهد.
ج) نقل و انتقال مبیع: خریدار حق ندارد مبیع را به دیگری انتقال دهد زیرا مبیع مشروط به وجود خیار برای فروشنده به خریدار منتقل شده است. خریدار میتواند با قید وجود حق فسخ برای فروشنده مبیع را به شخص دیگری انتقال دهد. یعنی فروشنده (خریدار بیع شرطی) شرط نماید که درصورت حصول شرط در مدت معین عقد خود به خود از بین برود.
د) واگذاری منافع مبیع بیش از مدت خیار: مشتری نباید برای مبیعی که تا دو ماه برای فروشنده حق فسخ وجود دارد به مدت شش ماه اجاره دهد. ماده 500 قانون مدنی دراین باره مقرر میدارد: «در بيع شرط مشتري ميتواند مبيع را براي مدتي كه بايع حق خيار ندارد اجاره دهد و اگر اجاره منافي با خيار بايع باشد بوسيله جعل خيار يا نحو آن حق بايع را محفوظ دارد والا اجاره تا حديكه منافي با حق بايع باشد باطل خواهد بود».
ه) رهن گذاشتن مبیع: خریدار در بیع شرطی نباید مبیع را رهن بگذارد زیرا در عقد رهن مالی که به رهن گذاشته میشود (عین مرهونه) درصورت عدم پرداخت دین طلبکار (مرتهن)، او میتواند عین مرهونه را بفروشد درحالیکه این امر با حق خیار بایع منافات دارد. (ماده 455 قانون مدنی).
4- انتقال خیار فسخ: درصورت مرگ فروشنده، حق خیار او در بیع شرط به ورثه اش منتقل میگردد. البته در صورت تعدد ورثه آنها نمی توانند در اعمال حق خیار تبعیض نمایند یعنی بعضی از آنها خواهان فسخ بیع شرط باشند و بعضی دیگر خواهان فسخ بیع نباشند زیرا خود مورث (فروشنده) نمیتوانست در اِعمال خیار تبعیض نماید. بنابراین همهی ورثه یا باید عقد بیع را فسخ کنند و یا همگی فسخ ننمایند. مادهی ۴۶۲ ق.م نیز در مورد مرگ خریدار میگوید: «اگر مبيع به شرط بواسطه فوت مشتري به ورثه او منتقل شود حق فسخ بيع در مقابل ورثه به همان ترتيبي كه بوده است باقي خواهد بود». یعنی اگر فروشنده در مدت معین ثمن را به ورثهی مشتری رد نماید حق فسخ بیع را خواهد داشت.
وضع بیع شرط باتوجه به مقررات قانون ثبت
برابر ماده 463قانون مدنی اگر در بيع شرط معلوم شود كه قصد بايع حقيقت بيع نبوده است احكام بيع در آن معامله جاری نخواهد بود. به دلیل اینکه از بیع شرط بیشتر برای قرض گرفتن استفاده میشد یعنی خریدار، قرضدهنده و فروشنده، قرضگیرنده بود و درصورتی که قرضگیرنده (فروشنده) نمیتوانست پولی را که قرض دهنده (خریدار) پرداخته است را در مدت معین پس بدهد؛ بیع قطعی میشد؛ درحال حاضر با توجه به مواد ۳۳ و ۳۴ قانون ثبت اسناد و املاک بیع شرط به عنوان معامله باحق استرداد محسوب میشود و در نتیجه مالکیت مبیع به خریدار انتقال پیدا نمیکند حتی اگر مال در تصرف او باشد. بنابراین خریدار در بیع شرطی مانند طلبکار با وثیقه است یعنی وثیقه طلب او مبیع است و او برای گرفتن طلبش تنها میتواند آن مال را بفروشد. بر طبق مواد۳۳و۳۴ قانون ثبت اسناد مشتری را در بیع خیاری نمیتوان مالک دانست. (حکم شمارهی ۱۶۶۵مورخ ۵/۵/۱۹ شعبه سوم دیوان عالی کشور).
مقررات مواد ۳۵ و ۳۶ قانون ثبت انحراف قصد بایع از حقیقت بیع را به صورت یک فرض قانونی در آورده است. در ماده۳۴ ق.ث وضع خریدار مانند وضع طلبکار رهنی است با این تفاوت که تا زمان اجرای خیار مالک منافع است. باید دانست که درحال حاضر نمیتوان با اثبات قصد واقعی بر تملیک مبیع، انتقال دستورات شرطی در معاملات مالکیت را قبول نمود. یعنی در بیع شرط نیز خریدار، طلبکارِ فروشنده محسوب میشود و فقط میتواند برای گرفتن طلب خود و ضرر که از تأخیر پرداخت وجه توسط فروشنده به او رسیده است، تقاضای صدور اجراییه را برای فروش آن ملک بنماید و از محل فروش آن ملک، وجهی را که از فروشنده طلبکار است پس بگیرد. درصورتی که بیع شرطی نسبت به مال منقول نیز صورت بگیرد اگرچه قانونگذار در معاملات با حق استرداد بیشتر به معاملات اموال غیر منقول اشاره نموده اما با توجه به ماده۳۴ قانون ثبت معاملات با حق استرداد نسبت به مال منقول نیز مشمول این مقررات است؛ درصورتی که بیع شرط نسبت به مال منقول نیز واقع شود بازهم اثر تملیکی ندارد. ماده۳۴ قانون ثبت مقرر میدارد: «…درمورد اموال منقول … هرگاه بدهکار ظرف چهار ماه از تاریخ ابلاغ اجراییه نسبت به پرداخت بدهی خود اقدام ننماید مال مورد معامله به وسیله اجرای ثبت به حراج گذاشته میشود…».
بیع شرط چیست بیع شرط چیست بیع شرط چیست بیع شرط چیست
احسان نصوحی ارسال به ایمیل 14 مرداد 1392 آخرین بروزرسانی: 30 خرداد 1400
دوره مقدماتی الگوتریدینگ
امروزه استفاده از تکنولوژی بخش جدایی ناپذیر از زندگی انسان هاست و اجتناب از آن در هر زمینهای صرفاً موجب عقب ماندن از موج پیشرفت می گردد. در سالهای اخیر استفاده از تکنولوژی در بازارهای مالی به شدت گسترش یافته، به گونه ای که امروزه بیش از ۸۰ درصد بانک ها و موسسات مالی بزرگ از معاملات الگوریتمی در بازار سرمایه استفاده می کنند. این امر باعث ظهور نسل جدیدی از معاملات گردیده که با دقت بسیار بالا و خیلی سریع تر از معامله گران سنتی و دستی فرصت های معاملاتی را شکار میکنند.
دوره مقدماتی الگوتریدینگ به صورت رایگان در اختیار شما قرار گرفته تا با الفبای برنامه نویسی MQL آشنا شوید و اولین پروژه خود را در بازار های مالی بنویسید
تصمیم امروز شما آینده شما را دگرگون خواهد ساخت.
دسترسی سریع
معاملات الگوریتمی جلسه اول مقدماتی بخش 1 - آغاز الگوریتم نویسی
معاملات الگوریتمی جلسه اول مقدماتی بخش 2 - آغاز الگوریتم نویسی
معاملات الگوریتمی جلسه دوم مقدماتی- دستورات شرطی
معاملات الگوریتمی جلسه سوم مقدماتی بخش 1- حلقه for
معاملات الگوریتمی جلسه سوم مقدماتی بخش 2- while , break , continue
معاملات الگوریتمی جلسه چهارم مقدماتی بخش 1- توابع
معاملات الگوریتمی جلسه چهارم مقدماتی بخش دوم- آرایه ها
معاملات الگوریتمی جلسه پنجم مقدماتی بخش 1- توابع کتابخانه ای یا سیستمی
معاملات الگوریتمی جلسه پنجم مقدماتی بخش 2 - حل یک تمرین کاربردی
معاملات الگوریتمی جلسه پنجم مقدماتی بخش 3 - ارسال پیام به موبایل
دوره های مرتبط
دوره جامع الگوتریدینگ پیشرفته
امروزه استفاده از تکنولوژی بخش جدایی ناپذیر از زندگی انسان هاست و اجتناب از آن در هر زمینهای صرفاً موجب عقب ماندن از موج پیشرفت می گردد. در سالهای اخیر استفاده از تکنولوژی در بازارهای مالی به شدت گسترش یافته، به گونه ای که امروزه بیش از ۸۰ درصد بانک ها و موسسات مالی بزرگ از معاملات الگوریتمی در بازار سرمایه استفاده می کنند. این امر باعث ظهور نسل جدیدی از معاملات گردیده که با دقت بسیار بالا و خیلی سریع تر از معامله گران سنتی و دستی فرصت های معاملاتی را شکار میکنند.
دوره پیشرفته الگوتریدینگ در اختیار شما قرار گرفته تا به مباحث پیشرفته معاملات الگریتمی مسلط شوید و بتوانید کلیه استراتژی های معاملاتی خود را به ربات و اندیکاتورهای کاربردی تبدیل نمایید .
پنج دلیل برای ورشکستگی با حساب آزمایشی!
بازهم ما را بابت کِشوقوس دادن به کلمات ببخشید! در این جستار منظور از عبارت “حساب آزمایشی بورس ” هر نوع حساب آزمایشی در بورس و سایر بازارهای مالی ازجمله بازار ارز است. بهحساب آزمایشی اصطلاحاً “حساب دِمو ” نیز گفته میشود.
افتتاح حساب آزمایشی بورس و انجام معاملات آزمایشی ازجمله نکات مهم قبل از شروع فعالیت در بورس است. همانطور که میدانید خوشبختانه امکان افتتاح حساب آزمایشی بورس فراهمشده است؛ پلتفرم مفید تریدر و تالار مجازی بورس ایران امکان انجام معاملات آزمایشی را برایمان فراهم میکند.
هرچند ایدهی خلبانی با شبیهساز پرواز قبل از به بازی گرفتن جان مسافران (و خلبانی با هواپیمای واقعی) ایدهی بسیار عاقلانهای است؛ اما این مسئله در بازار بورس کمی متفاوت است! تفاوت ازاینجهت است که افراد را به انجام معاملات آزمایشی قبل از سرمایهگذاری واقعی دعوت میکنیم؛ درحالیکه آنها را از ادامه دادن طولانیمدت حساب آزمایشی منع میکنیم!
میدانم که ایراد این صحبتها حساسیت برخیها را برانگیخته خواهد کرد، آخر افرادی را میشناسم که بیش از دو سال است دارند در تالار مجازی سودها را دِرو میکنند، البته منظورم سودهای مجازی است! این جستار برای آنان طراحیشده تا بلکه درنهایت شصتشان خبردار شود که فعالیت طولانی در حساب آزمایشی چه عواقب کشندهای را برایشان به دنبال دارد. قبل از آن اما بگذارید دلایل استفاده از حساب آزمایشی بورس را باهم بررسی کنیم.
حساب آزمایشی بورس برای چیست؟
مطمئناً هدف از افتتاح حساب آزمایشی بورس تمرین و آزمودن استراتژی معاملاتی (sepidar) درواقعیت مجازی بازار است؛ چراکه هیچکس، سودِ حاصلشده در یک حساب آزمایشی را تقدیممان نمیکند! آنچه در زیر آوردهام، مهمترین دلایل استفاده از حساب آزمایشی است:
- آشنایی با پلتفرم معاملاتی
- یادگیری روش انجام معاملات خرید، فروش و دستورات شرطی در معاملات آشنایی با انواع دستورات شرطی شامل (معتبر تا لغو، معتبر تا پایان روز و …)
- آشنایی عملی با مفاهیم معاملاتی شامل (حجم، حد ضرر، حد سود و…)
- برانداز نمودن قابهای زمانی و استفاده از انواع بازارهای تحلیلی شامل (خطوط روند، اندیکاتورها و…)
- انجام تستهای آماری (Backtesting) و برانداز نمودن روش معاملهی شخصی
یقیناً چنانچه مبتدی هستیم و نسبت به موارد فوق آگاهی نداریم باید فعلاً حساب آزمایشی بورس را ادامه دهیم؛ اما بدون شک با انجام معاملات آزمایشی بورس، معاملهگر نخواهیم شد!
از واژهی “فعلاً “استفاده کردم چون در ادامه، بحثمان روی ضرورت فعالیت مقطعی در حساب آزمایشی است.
چرا حساب آزمایشی برای طولانیمدت کشنده است!؟
افراد زیادی را میشناسم که در حساب آزمایشی (حتی برای دورهی طولانی) موفق، عمل کردهاند؛ اما وقتِ انجام معاملات واقعی که رسیده، سرمایه خود را به باد فنا دادهاند؛ چه چیزی باعث میشود در حساب آزمایشی بورس عملکرد خوبی داشته باشیم اما سرِ بزنگاه خریدوفروش با پولِ واقعیمان دقیقاً معکوس عمل کنیم!؟
منظورم از “معکوس عمل کردن ” انجام اقداماتِ معاملاتی است که پس انجام آن، خودمان را سرزنش میکنیم! همان زمانهایی که دقیقاً هر کاری میکنیم، اِلا عمل کردن به فرامین سیستم معاملاتیِ خودمان!
تجربهی معاملات موفق و کسب سودهای شیرین در حساب آزمایشی، هرگز نتایج آتی را تضمین نخواهد کرد؛ از آن بدتر کسب سود در حساب آزمایشی نسبت به سودهای واقعی، از زمین تا آسمان فرق دارد!
این مطلب بخشی از محتوای اعضای طلایی سایت است. چندین مطلب ویژه بهصورت هفتگی در بخش اعضای طلایی سایت منتشر میشود.
اغلب فایلهای دانلودی بخش اعضای طلایی شامل آموزشیهای ویدیویی ۱۰ الی ۲۰ دقیقهای است. البته فایلهای صوتی یا در برخی مواقع فایلهای PDF نیز جز این آموزشها است.
انجام معامله با پولِ واقعی فشارهای روانی را به همراه دارد که این چالشهای روانی را هرگز در حساب آزمایشی تجربه نخواهیم کرد. دقیقاً به همین دلیل است که گرفتن نمرهی ۲۰ در امتحان آییننامهی رانندگی، بههیچوجه از ما یک راننده خوب نخواهد ساخت؛ درواقع تا پشتِ فرمان ننشینیم، راننده نمیشویم! اما آیا از عواقب کشنده و خطرناکِ ادامه دادن یک حساب آزمایشی برای مدت طولانی مطلع هستید!؟
آنچه میخواهم در ادامه بدان بپردازم، توضیح پنج نکتهای است که نشان میدهد فعالیت طولانیمدت در حساب آزمایشی بورس، شمارا به ورطهی ورشکستگان، پیوند خواهد زد.
نتایج بیاهمیت
انجام معاملات آزمایشی بورس، هیچگونه عواقب مادی و فکری را برای ما به همراه ندارد. بدون شک از دست دادن پول و تجربهی ضرر، برای همه ناخوشایند است؛ اما این مجموع تجارب ماست که مهارتهای ما را در امر خطیر معاملهگری توسعه میدهد. بعید است کسی ادعا کند متحملِ ضرر شدهام، اما ناراحت نیستم (هرچند که میزان این ضرر اندک باشد) ؛ حال از خود سؤال کنید آیا در حساب آزمایشی بورس میتوان طعمِ تلخ ضرر را تجربه نمود؟
اگر پاسختان مثبت است بعید میدانم خواندن ادامهی این نوشتار برایتان مفید باشد! این مجموع تصمیمات خریدوفروش ماست که نتایج را ایجاد میکند. بدون شک در پسِ هر نتیجهی واقعی تجربههای ارزندهای نهفته است؛ این مسئله در حسابهای آزمایشی قابل حصول نیست.
معاملهگری به سطح بالایی از مسئولیتپذیری نیاز دارد؛ این ما هستیم که باید مسئولیت و عواقب ناشی از معاملات خود را بپذیریم. مَگر اساساً یک حساب آزمایشی عواقبی هم برایمان به دنبال دارد که بخواهیم آن را بپذیریم یا نپذیریم!؟
پاسخ مطمئناً منفی است، به همان دلیل که میتوانیم حساب آزمایشی خود را در همین لحظه نابود کنیم و حساب دیگری را از نو بسازیم، منظورم با هر میزانِ موجودیِ دلخواه است! بدون اینکه کوچکترین تأثیری بر روحیهی ما داشته باشد. از طرفی عدم مسئولیتپذیری در معاملات، زمینه را برای اعتیاد به سودهای تصادفی فراهم میکند که در موردش میتوان یک رمان نوشت.
دخیل نبودن احساسات
امروزه همه از نقشِ کلیدی روانشناسی برای موفقیت در معاملهگری آگاه هستند. چیزی که بزرگان بازار بورس را از ورشکستگان، جدا میکند، مدیریت احساسات در معاملهگری است؛
اما حرفهایهای بازار بورس از بدو تولد، تافتهی جدا بافته نبودند! منظورم این است که کنترل احساسات یک مهارت اکتسابی است که باتجربه ایجاد میشود نه یک پدیدهی ارثی؛ مشکل اینجاست که در حساب آزمایشی چیزی به نام احساسات وجود ندارد که بخواهیم باتجربهی آن، مهارت کسب کنیم!
زمانی که حساب آزمایشی با چند اشتباه دود میشود، بدون معطلی حساب دیگری را باز میکنیم؛ بدون هزینه، بدون درد و خونریزی! اما کسب سود یا زیان (حتی به میزان کم) روی پولهای واقعی، بهکلی روح و روانمان را به چالش میکشد. هر سود و زیانی بر روی پولهای واقعی ما ایجاد شود میتواند ما را به آسمان ببرد یا دنیای فکر و ناراحتی را روی سرمان خراب کند.
کسی نمیتواند ادعا کند باتجربهی چندین معاملهی زیان (با پول واقعی) تأثیری در روحیهی وی ایجاد نشده است؛ در عوض این اتفاق کوچکترین احساسی را (هنگام سروکله زدن با حساب آزمایشی بورس) در شما ایجاد نمیکند.
معاملهگران بورس همواره با چالشهای روانشناختی متعددی روبرو هستند؛ رویارویی با این چالشها در حساب آزمایشی بورس تقریباً غیرممکن است. هر معاملهگر حالات متعددی از ترس، طمع، خود سرزنشی، انکار گرایی و… را در حساب واقعی تجربه خواهد کرد. ادامه دادن طولانیمدت حساب آزمایشی نهتنها به شناخت این چالشها کمکی نمیکند، بلکه معاملهگر را در تعامل وی با بازار، تنبل بار میآورد!
منظورم از تنبل: کسب ذهنیت و عادات غلط در معاملهگری است.
عادت کردن به قمار!
از عمده مواهب بسیار خطرناک حساب آزمایشی بورس، عادت کردن به قمار است.
واژهی ظریفِ “موهبت ” را در کنار واژهی ویرانگرِ “خطرناک ” آوردم چون حساب آزمایشی هم موهبت است و هم مصیبت! حتماً تا اینجا متوجه شدید که انجام معاملات مجازی در حساب آزمایشی (بهقصد آشنایی با مفاهیم) برایمان موهبت است؛ درحالیکه ادامه دادن آن به مدت طولانی این موهبت را به مصیبت تبدیل میکند. درست همانند پیلهی کرمِ ابریشم که در ابتدا حکم خانهاش را دارد و البته برای آنها که پس از مدتی پیله را بهقصد پرواز نمیشکافند، حکم آرامگاه ابدی این جانوران را بازی میکند! (بیشتر بخوانید، کرم ابریشم از پیله تا پرواز)
مطمئنم میدانید که معاملهگری یک علم بسیار گسترده است. حتی متنوع سازی سبد سهام نیز تئوریهای پیچیدهی ریاضی همچون واریانس را در خود جایداده است.
حال بیایید فرض کنیم با افتتاح حساب آزمایشی، موفق به کسب سودهای رؤیایی طی مدت کوتاهی میشویم؛ اینجاست که دیگر روی پای خودمان بند نیستیم؛ البته پرواضح است که بر اساس توهم برتری تصور میکنیم تافتهی جدا بافته هستیم!
شاید باور نکنید اما گاهی حسابهای آزمایشی طوری به ما غرور کاذب القا میکنند که بهراحتی میتوانیم برای نابود کردن سرمایهی واقعی خود کمر ببندیم! برای روشن شدن این مطلب بگذارید مثالی بزنم:
فرض کنید حساب آزمایشی بورس را با موجودی ۵ میلیون تومان در پلتفرم مفیدتریدر برای خود باز میکنید. ازقضا با چند حرکت انتحاری موفق میشوید سرمایهی خود را طی مدت یک ماه دو برابر کنید. راستش را بخواهید کسب چنین سودی برای یک حرفهای (و آنهم طی ۱۲ ماه نه یک ماه) یک شاهکار بهحساب میآید؛ اینجاست که داروندار خودتان را (با طمع کسب تکرار چنین سودهایی در حساب واقعی) وارد بازار میکنید. درواقع موفقیتهای قمار گونه در حساب آزمایشی بورس زمینه را برای نابودی پولهای واقعیتان فراهم میکند.
واژهی قمار را به این جهت به کاربردم زیرا یکی از مواردی که باعث تفاوت بین معاملهگری و قمار میشود، همین عدم آگاهی نسبت به بازار است. درواقع زمانی که بدون آگاهی و دانش سودهای بادآوردهای را کسب میکنیم زمینه برای معامله با پولهای واقعیمان فراهم میشود.
عدم تضمین نتایج
حتی کسب نتایج عالی در حساب آزمایشی هم بههیچوجه آینده را تضمین نمیکند؛ بهعبارتدیگر هیچکس نمیتواند ادعا کند عملکردی مشابه عملکرد حساب آزمایشی را در حساب واقعی به ارمغان خواهد آورد.
همانطور که میدانید هر استراتژی معاملاتی (لبه) ممکن است در مقطعی از زمان میزانسازی (Tuning) مناسبی با حرکت قیمتها نداشته باشد؛ به عبارت سادهتر ممکن است استراتژی معاملاتی ما بر اساس روند کار کند ولی رفتار قیمت در شرایط فعلی بی تصمیم (consolidating) باشد؛ اینجاست که یکی به نَعل، یکی به میخ زدن قیمت و حرکات نوسانی کوچک آن، فقط باعث ضرر ما خواهد شد!
چهبسا ممکن است انجام معاملات در حساب آزمایشی بورس با شرایط مناسبِ قیمت و لبه (همسویی سیگنال و ابزار) تقارن داشته باشد؛ درحالیکه بدترین حرکات بازار در رویارویی با استراتژیمان در سرمایهگذاری با پول واقعی رقم بخورد!
امیدوارم که تا اینجا گیجتان نکرده باشم، بگذارید مثالی بزنیم:
فرض کنید بر اساس میانگین متحرک ۵۰ روزه و اسیلاتور RSI معامله میکنید؛ ازقضا موقع افتتاح حساب آزمایشی بورس و انجام معاملات مجازی، بهترین دستاوردها را (مثلاً طی مدت سه ماه) به دست میآوریم. پسازآن از حساب آزمایشی بهحساب واقعی کوچ میکنیم و معاملات واقعی را آغاز میکنیم؛ اما حتی باوجود درست عمل کردن، میانگین نتایج، زیانِ خالص است (برعکس حساب آزمایشی) .
مشکل این سناریو نه از ابزار است نه از بازار، تنها بازار دلش میخواسته رنگ عوض کند! و البته من و شما نیز تنها وظیفهداریم به ساز آن برقصیم نه اینکه در مقابلش قد علم کنیم!
کسب موفقیتهای پیدرپی در حساب آزمایشی بورس، هرگز موفقیت در حساب واقعی را تضمین نمیکند. این مطلب ممکن است تنها به دلیل تغییر رفتار بازار صورت گیرد و از کنترل ما نیز خارج است؛ بنابراین بهتر است بهجای دلخوش کردن به این سرابِ بیانتها، سرمایهگذاری را با پولهای واقعی (البته به میزان کم) آغاز کنیم.
اعتیادِ رفتاری
شاید شستشوی یک زخم با مادهی ضدعفونی، درد و سوزش به همراه داشته باشد اما از گذاشتن باند عفونی روی آن بهتر است! اشتباهات ما در سرمایهگذاری واقعی تابع طیف عظیمی از احساسات است؛ از همین احساسات است که درسهای سرمایهگذاری را یاد میگیریم، اما داستان برای حساب آزمایشی بورس کمی فرق میکند.
این مطلب بخشی از محتوای اعضای طلایی سایت است. چندین مطلب ویژه بهصورت هفتگی در بخش اعضای طلایی سایت منتشر میشود.
اغلب فایلهای دانلودی بخش اعضای طلایی شامل آموزشیهای ویدیویی ۱۰ الی ۲۰ دقیقهای است. البته فایلهای صوتی یا در برخی مواقع فایلهای PDF نیز جز این آموزشها است.
مجموعهای از رفتارهای تکراری بر روی حساب آزمایشی، عادات ما را تشکیل میدهد. حتماً میدانید که ترک عادت، مشکل است؛ درواقع مهم نیست این عادت درست باشد یا غلط، مهم آن است که این عادات رفتار ما را (در مواجههی با بازار) تشکیل میدهند.
البته همانطور که میدانید در حساب آزمایشی، اغلبِ تصمیمات، خالی از درک و فهم احساسی است؛ بنابراین مجموعهای از عادات غلط را در خود پرورش میدهیم که در روانشناسی به آن اعتیاد رفتاری میگویند.
اعتیاد رفتاری عبارت است از انجام اجبارگونه و تکراری یک رفتار تا حدی که منجر به آسیب بهسلامت بدنی، ذهنی یا مالی شود. اگر رفتاری باوجود نتایج مخرب فوق تکرار شود، این نشانهای از اعتیاد فوق خواهد بود.
راهکار چیست؟
همانطور که میدانید با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود! بنابراین باید به دنبال راهکار باشید. برای اینکه بتوانید به شکل هوشمندانه از مواهب حساب آزمایشی بورس، بهرهمند شوید و درعینحال از خطرات آنهم پرهیز کنید چند توصیهی مختصر را برایتان در ادامه لیست نمودهام:
۱- از حساب آزمایشی صرفاً برای شروع استفاده کنید؛ پسازآنکه استراتژی معاملاتی خود را با آن آزمون درگذشته (back test) نمودید، از حساب دمو کوچ کنید.
۲- در اسرع وقت نسبت به افتتاح حساب واقعی (حتماً به مقدار کم) اقدام کنید.
۳- فراموش نکنید که تجربهی ضرر در معاملات در حکم هزینهی این تجارت است؛ فرض را بر این بگذارید که به دانشگاه رفتهاید و ضررهای کوچک در حکمِ شهریهی دانشگاه را دارد.
دیدگاه شما